بخشی از مقاله

چکیده :

پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه هوش معنوی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان شاخه نظری شهرستان دزفول درمقطع دبیرستان انجام گرفته است بدین منظورتعداد 210 نفر از دانش آموزان پایه دوم و سوم و پیش دانشگاهی به عنوان نمونه تحقیق به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شده اند برای بررسی هوش معنوی از پرسشنامه هوش و نگرش معنوی شهیدی و فرج نیا - - 1391 وبرای عملکرد تحصیلی از معدل پایان سال دانش آموزان استفاده شده است.داده ها با استفاده از نرم افزار spss با روش همبستگی پیرسون و آزمون معنا داری ضرایب همبستگی گروههای مستقل وتحلیل واریانس موردتجزیه وتحلیل قرارگرفتند.یافته های پژوهش نشان دادکه بین هوش معنوی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان شاخه ی نظری رابطه ی معناداری در سطحp < 0/01 وجود دارد.، همچنین بین هوش معنوی وعملکرد تحصیلی دانش آموزان رشته های علوم ریاضی وعلوم تجربی رابطه ی معنا داری در سطحp < 0/05 وجود داشت ، اما در رشته علوم انسانی این رابطه معنا دار نبود در این پژوهش بین ضرایب هوش معنوی وعملکرد تحصیلی رشته های ریاضی با علوم تجربی و ریاضی با علوم انسانی تفاوت معنا داری در سطح< 0/05 p وجود داشت ،اما بین ضرایب همبستگی هوش معنوی وعملکرد تحصیلی رشته های علوم تجربی وعلوم انسانی تفاوت معنا دار دیده نشد .در این پژوهش بین هوش معنوی رشته های مختلف تحصیلی تفاوت معنی داری دیده نشد .

کلید واژگان : هوش ،هوش معنوی، عملکرد تحصیلی،دانش آموزان ، مقطع متوسطه

مقدمه:

اهمیت و ضرورت طرح موضوع معنویت و مذهب، به ویژه هوش معنوی ، از جهات مختلف در عصر جدید احساس می شود. یکی از این ضرورت ها در عرصه انسان شناسی توجه به بعد معنوی انسان از دیدگاه دانشمندان ، به ویژه کارشناسان سازمان جهانی بهداشت است که اخیراً انسان را موجودی زیستی، روانی، اجتماعی و معنوی تعریف می کند ضرورت دیگر طرح این موضوع ظهور دوباره و کشش معنوی و نیز جستجوی درک روشن تری از ایمان و کاربرد آن در زندگی روزانه اوست،. همچنین گستره معنویت و مذهب در همه ی زوایای زندگی انسان و نیز لزوم ارزیابی مجدد نقش مذهب در بهداشت روانی است. پژوهش درباره معنویت امروزه در رشته های متنوعی از قبیل پزشکی، روان شناسی، انسان شناسی، عصب شناسی و علوم شناختی درحال پیشرفت است. در راستای این جهت گیری معنوی و به موازات بررسی رابطه بین دین و معنویت و دیگر مؤلفه های روان شناختی - مثل سلامت روان - ، گروهی از پژوهشگران در تبین بعضی از مشاهدات و داده ها، درصدد تعریف مفاهیمی جدید در ارتباط با دین و معنویت بوده اند..

مفهوم هوش معنوی در ادبیات آکادمیک روان شناسی برای اولین بار در سال 1996 توسط استیونز1 و بعد در سال 1999 توسط امونز 2 مطرح شد. به طور کلی می توان پیدایش سازه هوش معنوی را به عنوان کاربرد ظرفیت ها و منابع معنوی در زمینه ها و موقعیت های عملی در نظر گرفت. افراد زمانی هوش معنوی را به کار می برند که بخواهند از ظرفیت ها و منابع معنوی برای تصمیم گیری های مهم واندیشه در موضوعات وجودی یا تلاش در جهت حل مسائل روزانه استفاده کنند [ 1] طی چند دهه اخیر، نظریه پردازان و صاحب نظران درباب یادگیری و هوش به این نتیجه رسیده اند که علاوه بر دو هوش عقلانی و هیجانی جنبه دیگری از هوش هم وجود دارد که کاملا منحصر به فرد و انسانی است. در واقع امروز گفته می شود که هوش عقلانی و  هوش هیجانی پاسخگوی همه چیز بنوده و واقعاً مؤثر نسیتند، بلکه انسان به عامل دیگری نیازمند است که هوش معنوی به اختصار SQ نامیده می شود [ 2 ]

تعریف هوش:

در تعریف واژه هوش اتفاق نظر میان روان شناسان وجود ندارد. تعریف دقیق هوش بسیار دشوار است و اغلب نزاع متخصصان است. امروزه روانشناسان معتقدند که هوش، مجموعه توانایی هایی یک فرد محسوب می شود که توسط آن، فرد چیزی را می فهمد و به طور منطقی می اندیشد ورفتار می کند. با این حال عناصری از هوش وجود دارد که مورد توافق غالب پژوهشگران است. گیج و برلایتر - 1992 - 3 این عناصر را به سه دسته تقسیم کرده اند. -1 توانایی پرداختن به امور انتزاعی : افراد با هوش با امور انتزاعی - اندیشه ها، نمادها و مفاهیم - سروکار دارند تا عینی - ابزارهای مکانیکی، فعالیتهای حسی - -2 توانایی حل کردن مسایل: توانایی پرداختن به موقعیتهای جدید، نه فقط دادن پاسخ های از قبل آموخته شده به موقعیت های آشنا. -3 توانایی یادگیری: به ویژه توانایی یادگیری انتزاعیات موجود در کلمات و سایر نمادها و نیز توانایی استفاده از آن ها [12]

انواع هوش:

در حوزه روان شناسی و علوم رفتاری معمولا باور براین است که هوش موجودیتی منفرد است که به ارث می رسد و انسان ها مانند لوح سفیدی هستندکه هر چیزی را در صورتی که به شیوه ای مناسب ارایه شود، می توان به آن آموزش داد. تحقیقات اخیر نشان می دهد که عکس این مسئله صادق است و هوش های چندگانه وجود دارد که کاملاً از یکدیگر مستقل هستند. در میان تحقیقاتی که انواع مختلف هوش را کشف کرده اند، هوارد گاردنر - . 1999 - 4 پیشقدم کار بر روی هوش های چندگانه بود، گاردنر هوش را »ظرفیتی برای حل مسائل یا تطبیق ساخته ها متناسب با مجموعه فرهنگی« می داند. تحقیقات گاردنر دلالت بر انواع متفاوت هوش دارد که نسبتاً مستقل از یکدیگر رشد پیدا می کنند و هر مهارت مخصوص ناحیه ای از مغز است که می توان آن را به صورت هرم زیر نمایش داد هوش عقلانی : - IQ - 5 مربوط به مهارت های منطقی و زبان شناسی ماست که بیش از سایر هوش ها در سیستم آموزش مورد توجه است. هوش بدنی : - PQ - 6 ابتدایی ترین کانون توجه ما را به خود اختصاص داده است و شامل توانایی کنترل ماهرانه حرکات بدن و استفاده از اشیا است.

هوش هیجانی : - EQ - 7 در زمینه کسب موفقیت در بازار نقش مهمی دارد و ما را در برقرار ارتباط یاری می دهد و تا حدی از قابلیت پیش گویی برخودار است. همچنین هوش هیجانی بیانگر این است که در روابط اجتماعی و شرایط خاص چه عمل مناسب و چه عمل نامناسب است، به عبارت دیگر، EQ توانایی همدلی با دیگران وشنیدن احساسات آنان است.
هوش معنوی: - SQ - 8 شامل هدایت و معرفت درونی ، حفظ تعادل فکری، آرامش درونی و بیرونی و عملکردی همراه با بصیرت و ملایمت و مهربانی می باشد و توانایی به دست آوردن قدرتی که ما را برای رسیدن به رؤیاهایمان یاری می دهد [11] در سال های پایانی قرن بیستم مجموعه ای از مدارک و شواهد

روان شناسی، عصب شناسی، انسان شناسی، و علوم شناختی پابه عرصه وجود گذاشتند که نشان می دهند هوش سوم هم به نام هوش معنوی مطرح است [ 2 ] هوش معنوی به توانایی ها و مهارتهایی برای توسعه و حفظ ارتباط با منشأ غایی همه موجودات، کامیابی در جست و جوی معنی زندگی، یافتن یک مسیر اخلاقی که به هدایت مادر زندگی کمک کند، درک معنویات و ارزش ها در زندگی شخصی و روابط بین فردی اشاره می کند.[3 ] به عبارت دیگر هوش معنوی یا SQ همان توانایی است که به ما قدرت می دهد تا برای به دست آوردن رویاها تلاش و کوشش کنیم، این هوش زمینه تمام آن چیزهایی است که ما به آن معتقدیم و در بردارنده نقش باورها، هنجارها، عقاید و ارزش ها در فعالیت هایی است که برعهده می گیریم. در واقع به واسطه هوش معنوی است که ما به سؤال سازی در ارتباط با مسائل اساسی و مهم در زندگی خود پرداخته و به وسیله آن در زندگی خویش تغییراتی ایجاد می کنیم [ 3 ] با استفاده از هوش معنوی و با توجه به جایگاه معنا و ارزش

مشکلات ، قادر خواهیم بود نسبت به حل مشکلات اقدام نماییم . در واقع هوش معنوی ما را قادر می سازد تا به کارها و فعالیت های خود معنا و مفهوم بخشیده و با استفاده از آن بر معنا و مفهوم عملکرد مان آگاه شویم و دریابیم که کدام یک از اعمال و رفتارهایمان از اعتبار بیشتری برخورداند و کدام مسیر در زندگی مان بالاتر و عالی تر است تا آن را الگو واسطوره زندگی خود سازیم .[ 2 ] معنویت و هوش معنوی تکیمل کننده و معنا دهنده بخش های گوناگون زندگی انسان است و فرد را توانمند می سازد تا از تجربه های معنوی خود برای یافتن راه حل برای مشکلات و سختی های زندگی استفاده کند .[ 3 ]

بنابراین اهیمت و ضرورت طرح موضوع معنویت، به ویژه هوش معنوی ، از جهات مختلف در عصر جدید احساس می شود. یکی از این ضرورت ها در عرصه ی انسان شناسی توجه به بعد معنوی انسان از دیدگاه دانشمندان ، به ویژه کارشناسان سازمان جهانی بهداشت است که اخیرا انسان را موجودی زیستی، روانی ، اجتماعی و معنوی تعریف می کند. ضرورت دیگر طرح این موضوع ظهور دوباره ی کشش معنوی و نیز جستجوی درک روشن تری از ایمان و کاربرد آن در زندگی روزانه است. پژوهش درباره معنویت، امروزه در رشته های متنوع از قبیل پزشکی، روان شناسی، عصب شناسی و علوم شناختی در حال پیشرفت است. در راستای این جهت گیری معنوی و به موازات بررسی رابطه بین دین و معنویت، مؤلفه روان شناختی دیگری به نام هوش معنوی مطرح شده است. [4] در خصوص موضوع پژوهش حاضر تحقیقاتی در داخل و خارج از کشور صورت گرفته که چند مورد از این پژوهش ها را بیان می کنیم:

میرشمسی - 1387 - در پژوهشی با عنوان " بررسی رابطه هوش معنوی با کیفیات زندگی دانشجویان فنی - مهندسی دانشگاه های دولتی و آزاد یزد" نشان داده که بین هوش معنوی با کیفیت زندگی دانشجویان رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد و هوش معنوی تکمیل کننده و معنا دهنده بخش های گوناگون زندگی انسان است.[13] رئیسی وهمکاران - 1392 - ، مطالعه ای با هدف ارتباط هوش معنوی با شادکامی وپیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه علوم پژشکی قم انجام دادند که نتایج آنها حاکی از آن بود که هوش معنوی بالاتر با شادکامی بیشتر وپیشرفت تحصیلی دانشجویان همراه بود . [5] قدمی و زاهدپور - 1393 - ، مطالعه ای روی 282 نفر از دانش آموزان سال اول دبیرستانهای شهر نور آباد با هدف بررسی رابطه هوش معنوی وهوش هیجانی با پیشرفت تحصیلی انجام دادند که نتایج آنها حاکی از آن بود که بین متغیر های پژوهش رابطه معنی داری وجود دارد[. 6 ]

عابدینی وبرات دستجردی - 1393 - ، مطالعه ای با هدف نقش دینداری وهوش معنوی بر عملکرد تحصیلی دانشجویان روی یک نمونه 150 نفری از دانشجویان پسر ودختر دوره کارشناسی دانشگاه اصفهان انجام دادند که نتایج پژوهش آنها نشان داد که دینداری بر عملکرد تحصیلی تاثیری ندارد ولی هوش معنوی پیش بینی کننده قدرتمندی برای عملکرد تحصیلی می باشد .[7] مولازاده ، علیرضا ، وهمکارن . - 1393 - پژوهشی با هدف بررسی ارتباط هوش معنوی با پیشرفت تحصیلی وانگیزه پیشرفت بر روی یک نمونه 285 نفری از دانشجویان علوم پزشکی فسا انجام دادند که نتایج آن نشان داد که اگرچه افراد موفق هوش معنوی بالاتری داشتند ولی بین افراد گروه موفق وناموفق از نظر هوش معنوی تفاوت معنی داری دیده نشد وحتی بین هوش معنوی وانگیزه پیشرفت ارتباط وجود نداشت [9] سلیمی شکراب - 1389 -

در پژوهش خود با عنوان "بررسی نقش هوش معنوی و هوش هیجانی در پیش بینی اضطراب امتحان دانش آموزان دختر تیز هوش و عادی دبیرستان های شهرستان اردبیل" به این نتایج دست یافت که هوش هیجانی بر اضطراب امتحان دانش آموزان دختر تیز هوش و عادی اثر مستقیم دارد. اما این فرضیه که هوش هیجانی با واسطه هوش معنوی بر اضطراب امتحان دانش آموزان دختر تیز هوش و عادی اثر مستقیم دارد ، تأیید نشد. همچنین لزوم توجه به نیازهای معنوی دانش آموزان و ارایه آموزش های لازم برای رشد و پرورش هوش معنوی آن ها ضروری به نظر می رسد و می تواند گاهی مهم در کاهش اضطراب امتحان و بهبود عملکرد تحصیلی آن ها داشته باشد. [ 10] مکفی، ولی االله ، . 1392 مطالعه ای باهدف رابطه هوش معنوی وعملکرد تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه میناب انجام داد که نتایج نشان دادند که هوش معنوی با عملکرد تحصیلی و پیشرفت تحصیلی رابطه معناداری دارد و زندگی معنوی و درک با سرچشمه هستی - مولفه هوش معنوی - قادر به پیش بینی عملکرد تحصیلی و پیشرفت تحصیلی می باشند[14] . بنابراین همواره این سوال مطرح میباشد که آیا هوش ونگرش معنوی دانش آموزان با عملکرد تحصیلی انها ارتباطی یا این که هوش معنوی ارتباطی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان ندارد به همین خاطر این پژوهش در صدد پاسخگویی به سوالات وفرضیه های زیر می باشد .

سوالات پژوهشی:

-1 وضغیت توزیع هوش معنوی در بین دانش آموران پسر دبیرستانی چگونه است؟

-2 آیا بین هوش معنوی وعملکرد تحصیلی دانش آموزان شاخه نظری رابطه وجود دارد.؟

-3 آیا بین هوش معنوی وعملکرد تحصیلی دانش آموزان رشته ریاضی رابطه وجود دارد.؟

-4 آیا بین هوش معنوی وعملکرد تحصیلی دانش آموزان علوم تجربی رابطه وجود دارد.؟

-5 آیا بین هوش معنوی وعملکرد تحصیلی دانش آموزان رشته علوم انسانی رابطه وجود دارد؟

-6 آیا بین ضرایب همبس تگی هوش معنوی وعملکرد تحصیلی رشته های مختلف تفاوت وجود دارد ؟

-7 آیا بین میانگین هوش معنوی دانش آموزان رشته های ریاضی ، علوم تجربی وعلوم انسانی تفاوتی وجود دارد؟

فرضیه های تحقیق:

-1 بین هوش معنوی وعملکرد تحصیلی دانش آموزان شاخه نظری رابطه وجود دارد.

-2 بین هوش معنوی وعملکرد تحصیلی دانش آموزان رشته ریاضی رابطه وجود دارد.

-3 بین هوش معنوی وعملکرد تحصیلی دانش آموزان علوم تجربی رابطه وجود دارد..

-4 بین هوش معنوی وعملکرد تحصیلی دانش آموزان رشته علوم انسانی رابطه وجود دارد..

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید