بخشی از مقاله

چکیده

فرسودگی شغلی به عنوان پیامد استرس شغلی یکی از معضلاتی است که در میان افراد شاغل در حرفه های یاری دهنده به میزان زیادی مشاهده می شود. فرسودگی شغلی به صورت احساس خستگی هیجانی ، مسخ شخصیت و کاهش کفایت فردی تعریف می شود. فرسودگی شغلی پاسخ به استرس های مزمن کار است..هوش معنوی به عنوان زیربنای باورهای فرد نقش اساسی در زمینه های گوناگون زندگی انسان به ویژه تامین و ارتقای سلامت روانی دارد. از طرفی نقش شادی در بهداشت روانی، سلامت جسمانی، و مشارکت اجتماعی کارآمد، بسیار مهم شمرده می شود. از جمله موضوعاتی که امروزه به طور گسترده، در سازمانها به آن توجه میشود، معنویت و اخلاق است. پدیده »پیچیدگی انواع محیط« در عصر کنونی، سازمانها را بر آن داشته است تا پاسخها، نگرشها و رویکردهای گوناگونی به آن داشته باشند. با ورود به سازمان، با توجه به شدیدتر شدن نیاز به اعتماد برای فعالیت در سازمانهای جهان امروزی نیاز به معنویت و توسعه هوش معنوی در بین افراد افزایش مییابد.در این مقاله به مفاهیم هوش معنوی و فرسودگی شغلی و رابطه بین آنها خواهیم پرداخت.

کلید واژه: هوش،هوش معنوی،فرسودگی شغلی، استرس شغلی

مقدمه

امروزه مردم جهان بیش از پیش به معنویت و مسائل معنوی گرایش دارند. به همین دلیل، بررسی علمی معنویت یکی از مباحث مهم و رایج در بهداشت جسمی و روانی شده است. پژوهشها حاکی از این است که معنویت ارتباط مثبتی با سلامت جسمی و روانی دارد. طرفداران نقش معنویت در بهبود سلامت روانی و سازگاری بین فردی تلاشهای متعددی را برای ارتباط بین دو مفهوم سلامتی و معنویت تحت عنوان بهزیستی معنوی انجام داده اند - حسین دخت و همکاران،. - 59 :1392فرسودگی شغلی پدیده ی جدیدی نیست بیست سال پیش نگرانی اولیه کارمندان در حرفه های مردم مدار مانند خدمات انسانی،مراقبت های بهداشتی و آموزش و پرورش، فرسودگی شغلی بود.

در اصطلاح شناسی امروز این حرفه ها در تماس زیاد با دیگران قرار دارد و این بدان معناست که آنها برخوردهای رو در روی زیادی دارند. درآینده  نیز  چنین  مشاغلی،  هم  چنان  نیازمند  خواسته  های  جسمی  وهیجانی  زیادی هستند که باعث افزایش  خطر فرسودگی میگردند.امروزه محی کار، بستر مناسب برای فرسودگی شغلی محسوب می شود.اما اگر فرسودگی شغلی برای ما تا حدی شناخته شده است، چرا نمی دانیم چه کاری باید برای آن بکنیم؟ مشکلی در فرسودگی شغلی وجود دارد، آن است که تا حدودی مورد بی توجهی است، در واقع دست کم بی اهمیت و ناچیز گرفته می شود و به آن به عنوان یک مسئله جدی توجه نمی شود.اگرچه فرسودگی شغلی به ظاهر موجب خطر جسمیو یا مرگ نمی شود، اما خطرناک است. به مرور زمان فرسودگی مزمن در احساسات و مهارت ها بی اهمیت شده و به عنوان بحران فوری مدنظر قرار نمی گیرد.

در نتیجه افراد تصور می کنند که شیوع فرسودگی شغلی زیاد نیست و آن ها درباره ی خطرات فرسودگی شغلی به اشتباه قضاوت می کنند - مسلش و لیتر،-26 :1387 . - 24معنویت موجب ایجاد آرامش، امنیت روانی، رهایی از احساس پوچی و تنهایی، معنایابی زندگی،مثبت اندیشی، امیدواری، رضامندی از زندگی و حمایت اجتماعی می شود. از این طریق، ظرفیت روانشناختی و توانایی مقابله با استرسها و مشکلات افزایش یافته، موجب ارتقای سلامت روانی، جسمی و عمر طولانیتر میشود. ازاینرو، به منظور حفظ و ارتقای سلامت روان خود، خانواده، جامعه توجه بیشتر به ابعاد مختلف معنویت و تقویت کردن آنها در خودمان ضروری است - حسین دخت و همکاران،. - 72 :1392

هوش

از هوش تعریف واحدی به دست نیامده و صاحب نظران مختلف آن را به گونه های مختلف تعریف کرده اند. بنابراین، نمی توان تعریف مشخصی از هوش به دست داد که مورد توافق همه روانشناسان وابسته به رویکردهای مختلف باشد. با این حال، عناصری از هوش وجود دارد که مورد توافق غالب پژوهشگران است. گیج و برلاینر - - 1992 این عناصر را در سه دسته زیر قرار دادند.-1توانایی پرداختن به امور انتزاعی . منظور این است که افراد باهوش با امور انتزاعی - اندیشه ها، نمادها، رواب ، مبانی اصول - سر و کار دارند تا امور عینی - ابزارهای مکانیکی، فعالیت های حسی - .-2 توانایی حل کردن مسائل،یعنی توانایی پرداختن به موقعیتهای آشنا.-3توانایی یادگیری، به ویژه یادگیری انتزاعات، از جمله انتزاعیات موجود در کلمه و سایر نمادها و نیز توانایی استفاده آنها - وطن خواه و ابوالقاسمی،. - 18 :1387

یکی از هوش هایی که امروزه مورد توجه قرار گرفته است، هوش روحی یا معنوی است - آرمسترانگ،. - 209 :1384کیج وبرلاینز - - 1992 به دنبال معرفی عناصر اصلی هوش، به نحوی که گذشت،تعریفی را از استیس - - 1982 نقل می کند که در برگیرنده آن عناصر است: هوش به رفتار انطباقی فرد اشاره می کند که معمولاً دارای عنصری از حل مسئله است و به وسیله فرآیندها و عملیات شناختی هدایت می شود.سپس از قول آناستازی 1986 می گوید که تعریف های نظیر این تعریف معلوم می سازند که هوش یک کیفیت درونی ارگانیسم نیست،بلکه یک ویژگی رفتار است - وطن خواه و ابوالقاسمی،. - 19 :1387

هوش معنوی

مفهوم  هوش  معنوی  برای  اولین  بار در  سال  1996 توس استیونزمطرح شد و بعد در سال  1999 توس امونز  گسترش یافت.امونز ،هوش معنوی را به عنوان" کاربرد انطباقی اطلاعات معنوی در جهت حل مسائل روزانه و فرایند دستیابی به هدف بیان میکند. همچنین هوش معنوی را به عنوان هوشی که به حل مشکلات، معنا و ارزش میدهد تعریف میکنند که با استفاده از آن میتوان اعمال و زندگیمان را در بافتی که از لحاظ معنا عمیقتر و وسیعتر باشد، قرار داد و به کمک آن میتوان سنجید که کدام راه و روش زندگی از دیگر راهها و روشها کاراتر، مؤثرتر و معنادارتر است - آزاد مرزآبادی و همکاران،. - 44 : 1392اهمیت معنویت و رشد معنوی در انسان در چند دهه گذشته، به صورتی روزافزون توجه روانشناسان و متخصصان بهداشت روانی را به خود جلب کرده است. پیشرفت علم روانشناسی از یکسو، و ماهیت پویا و پیچیده جوامع نوین از سوی دیگر، موجب شده است که نیازهای معنوی بشر در برابر خواسته ها و نیازهای مادی اهمیت بیشتری بیابند.

یکی از ضرورتها در عرصه انسانشناسی، توجه به بعد معنوی است که اخیراً انسان را - WHO - انسان از دیدگاه دانشمندان، به ویژه کارشناسان سازمان بهداشت جهانی موجودی زیستی، روانی، اجتماعی و معنوی تعریف میکند. ضرورت دیگر این موضوع، ظهور دوباره کشش معنوی و نیز جستجوی درک روشنتر از ایمان و کاربرد آن در زندگی روزانه میباشد. سازه هوش معنوی یکی از مفاهیمی است که در پرتو توجه و علاقه روانشناسان به حوزه دین و معنویت در ادبیات آکادمیک روان شناسی، برای اولین بار در سال » هوش معنوی « شکل گرفته است. مفهوم 1983 توس گاردنر با عنوان هوش وجودی و در سال 1996 توس استیونز و بعد در سال 1999 توس رابرت امونز مطرح شد. هوش معنوی سازه های معنویت و هوش را درون یک سازه جدید ترکیب میکند - حسین دخت و همکاران،. - 58 :1392در سازمان های امروزی، بحث معنویت در کار و محی کار طرفداران زیادی پیدا کرده است.

حتی صاحبنظری در زمینه معنویت سازمانی، اصطلاح نهضت معنوی را مطرح کرده و معتقد است که سازمان هایی که سیستم عقلایی داشته اند، امروزه در حال ایجاد مکان هایی برای ابعاد معنوی در سازمان هستند همچنین از آنجایی که ما در جامعه ای زندگی می کنیم که مبتنی بر فرهنگ اسلامی می باشد و همچنین معتقدیم  که  اولا،  انسان  دارای  دو    بعد  مادی  و  معنوی  است  وثانیا،  تعالیم  اسلامی  که  در  قالب    دین  مبین  اسلام  تجلی  یافتهاست، می تواند به عنوان سند راهبردی هدایت انسان به سوی سعادت حقیقی راهنمای ما باشد و در تمام عرصه های زندگی بشری، دستور العمل های لازم را ارائه نماید. بدین جهت انجام پژوهش هایی در راستای بررسی تجربی مطالب فوق الذکر، ضرورت بسزایی دارد - آزاد مرزآبادی و همکاران،. - 44 : 1392معنویت به معنای نقش زندگی یا روشی برای بودن و تجربه کردن است که با آگاهی یافتن از یک بعد غیرمادی به وجود میآید و ارزش های قابل تشخیص، آن را معین میسازد و حسی والایی است که شور و شوق و گرایش انسان را برای عدالت خواهی و انصاف افزایش

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید