بخشی از مقاله
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه کیفیت زندگی با انگیزش پیشرفت در دانش آموزان پسر پایه دوم دوره دوم مدارس ناحیه 2 اردبیل می باشد. روش پژوهش از نوع توصیفی B هم بستگی است. جامعه آماری در این پژوهش کلیه دانش آموزان پایه دوم دوره دوم مدارس ناحیه 2 اردبیل می باشند که در سال تحصیلی 94-95مشغول به تحصیل می باشند. به منظور برآورد حجم نمونه از فرمول تاباچینیک - Q 8P+50 - استفاده شد که بر مبنای آن حداقل حجم نمونه 90 نفر برآورد شد که با بیش برآورد 120 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیدند.
نمونه مورد نظر با استفاده روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد. بدین صورت که از بین کلیه مدارس سه مدرسه و از هر مدرسه دو کلاس و از هر کلاس 20 نفر به صورت تصادفی به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند.ابزار پرسشنامه کیفیت زندگی و پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس برای نمونه گیری انتخاب شدند به منظور تجزیه و تحلیل داده ها در قسمت آمار توصیفی از شاخص های آمار توصیفی و در قسمت آمار استنباطی از آزمون پیرسون استفاده شد.نتایج نشان داد ضریب همبستگی - 0/38 - به دست آمد که در سطح 0/01 معنادار بود. بر این اساس بین کیفیت زندگی و انگیزش پیشرفت رابطه مثبت معنادار وجود دارد.
مقدمه
فرآیندهایی که رفتار را نیرومند و هدایت میکنند، از نیروهای درون فرد و محیط ناشی میشوند. انگیزه نیز فرآیندی درونی است که می توان آن را به عنوان نیروی محرک فعالیتهای انسان و عامل جهت دهنده آن تعریف کرد - ریو ، ترجمه یحیی سید محمدی، 1378؛ سیف، . - 1384 یکی از عوامل انگیزشی جانداران نیاز ها و سائق های حاصل از آنها می باشد - سیف، . - 1384 انگیزش پیشرفت یکی از نیازهای سهگانه ای است که توسط مک کللند به طور گسترده مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. وی تمام عمرش را صرف مطالعه نیاز انسان به پیشرفت کرد و پس از مطالعات طولانی بدین نتیجه رسید که نیاز به پیشرفت یک محرک انسانی است که در بعضی از افراد می توان آن را مشخص کرد.
نیاز به پیشرفت عبارتست از: میل به انجام دادن خوب کارها در مقایسه با معیار برتری. این نیاز افراد را برای جستجو کردن »موفقیت در رقابت با معیار برتری« با انگیزه می کند - مک کللند، اتکینسون ، کلارک و لوول ، . - 1953روبینز - 1993 - انگیزه پیشرفت را سائقی برای پیشی گرفتن بر دیگران، دستیابی به پیشرفت با توجه ملاکهای مشخص و تلاش جهت کسب موفقیت می داند و معتقد است کسی که دارای انگیزه پیشرفت است این تمایل را دارد که کارش را به خوبی انجام دهد و به صورت خود جوش به ارزیابی عملکرد خود بپردازد - سیف، . - 1384نیاز به پیشرفت پدیدهای چند وجهی است که یک صفت واحد را شامل نمی شود، بلکه مجموعهای از فرایندهای اجتماعی، شناختی و رشدی را در بر می گیرد.
بخشی از پرورش تلاشهای پیشرفت نیرومند و انعطاف پذیر به تأثیرات اجتماعی شدن مربوط می شود - روزن و داندرید ، 1959؛ وینتر باتوم ، 1958؛ نقل از محمد زاده، . - 1384 به عنوان مثال والدینی که خود پنداره توانایی عالی مثل »این کار برای تو آسان استرا« در فرزند پرورش می دهند احتمالاً انگیزه پیشرفت بالا را پرورش می دهند. بخشی از انگیزه پیشرفت از تأثیرات رشدی منشأ می گیرد و بخش دیگری از نیاز به پیشرفت حاصل تأثیرات شناختی است مثل ادراک توانایی زیاد، پذیرفتن گرایش تسلط و برتری، انتظارات زیاد برای موفقیت و... . ادراک توانایی زیاد هم استقامت در تکلیف و هم عملکرد شایسته را تسهیل می کند.
گرایش به تسلط در مقایسه با گرایش به درماندگی باعث می شود که افراد تکالیف نسبتاً دشوار را انتخاب کنند و با افزایش نه کاهش تلاش به مشکل پاسخ دهند - اکسلز ، 1984؛ به نقل از محمد زاده، . - 1384پاره ای از این ادراکات ناشی از نگاه فرد به وضعیت زندگی خود در ابعاد جسمانی، روانی و اجتماعی می باشد که این نگاه امروزه در قالب واژهای به نام کیفیت زندگی قرار می گیرد. بهطورکلی کیفیت زندگی از واژههایی است که تعریف مشخص و یکسانی ندارد؛ اگر چه مردم به شکل غریزی معنای آن را به راحتی درک میکنند، لیکن همان گونه که اشاره گردید این مفهوم برای آنها یکسان نیست.
اغلب صاحب نظران در این زمینه توافق دارند که کیفیت زندگی، حقایق مثبت و منفی زندگی را در کنار یکدیگر در نظر میگیرد و چند بعد دارد. چند بعدی بودن بر پایه ابعادی است که ارتباط نزدیکی با هم دارند. به طور کلی سه بعد اساسی کیفیت زندگی مربوط به سلامت جسمی، روانی و اجتماعی میباشد. بعد جسمی، عملکرد کامل بدن است و به دریافت فرد از تواناییهایش اطلاق میشود. بعد روانی، حالت توازن و سازگاری فرد با خود و دیگران است و بعد اجتماعی، به توانایی فرد در برقراری ارتباط با اعضای خانواده، همسایگان و سایر گروههای اجتماعی ارتباط دارد - دونالد ، . - 2001 البته بر طبق مدل سلامتی، کیفیت زندگی مطلوب باید 5 بعد فیزیکی، عاطفی، روانی، اجتماعی، معنوی و شغلی را در بر گیرد.
هم چنین کیفیت زندگی را یک مفهوم ذهنی و پویا قلمداد مینمایند. ذهنی به این معنا که حتما باید توسط خود شخص، بر اساس نظر او و نه فرد جایگزین تعیین گردد و پویا یعنی در طی زمان تغییر خواهد کرد و لذا ضروری است در دورهای از زمان اندازهگیری گردد - کامینز ، 2005 ؛ هگرتی ، کامینز و فریس ، . - 2001 رایجترین اصطلاحی که به کیفیت زندگی اشاره دارد؛ مفهوم بهزیستی - اجتماعی، جسمانی و روانی - است. این اصطلاح بیشتر بر نحوه نگرش مردم به زندگی تأکید دارد تا به عوامل عینی و بیرونی - فاگرلیند و همکاران ، . - 2010بنا به تعریف سازمان بهداشت جهانی، »کیفیت زندگی« درک افراد از موقعیت خود در زندگی از نظر فرهنگ، سیستم ارزشی که در آن زندگی میکنند، اهداف، انتظارات، استانداردها و اولویتهایشان است.
پس موضوعی کاملاً ذهنی بوده و توسط دیگران قابل مشاهده نیست و بر درک افراد از جنبههای مختلف زندگی استوار است - بانومی، پاتریک و باشنل، . - 2000در چند دهه اخیر، به علت بحرانهای مالی و جهانی و... کیفیت زندگی و ارتقای استانداردهای زندگی در بسیاری از کشورها توجه زیادی را به خود جلب کرده است. بنابراین در شرایط فعلی مطالعه کیفیت زندگی بسیار مورد توجه است و تحقیقات بسیاری در این زمینه در حوزه های مختلف اقتصادی، روانشناسی، پزشکی، مراقبتهای بهداشتی، فلسفه و علوم اجتماعی انجام میشود - کندیا ، . - 2010بررسی ها نشان داد که در عمده تحقیقات انجام شده چه در داخل و چه در خارج مؤلفهی کیفیت زندگی اغلب به عنوان متغیر وابسته مورد بررسی قرار گرفته است.
همچنین پژوهشی که رابطه این دو متغیر را با هم سنجیده باشد یافت نشد جز پژوهشی که در سال 1388 توسط مرادی و همکاران با هدف مقایسه اثرات آموزش های عزت نفس، خود کارآمدی و انگیزش پیشرفت بر کیفیت زندگی زنان مبتلا به ناتوانی جسمی -حرکتی انجام دادند که نتایج حاکی از اثر بخشی آموزش گروهی خود کارآمدی و آموزش گروهی انگیزش پیشرفت و عدم اثربخشی آموزش گروهی عزت نفس بر نمره کل کیفیت زندگی است؛ ضمناً اثر بخشی سه نوع آموزش گروهی با یکدیگر تفاوت معنی داری نداشت.
یافته ها همچنین نشان دهنده اثر بخشی آموزش گروهی عزت نفس، خود کارآمدی و انگیزش پیشرفت بر حیطه سلامت روانی کیفیت زندگی و عدم اثربخشی آنها بر حیطه های سلامت جسمانی و سلامت محیط کیفیت زندگی بود. نکته حائز اهمیت در این مطالعه آن است که در اینجا نیز کیفیت زندگی به عنوان متغییر وابسته در نظر گرفته شده است. با توجه به اینکه انگیزش عامل فعال ساز رفتار انسان محسوب می شود به گونه ای که آن را به موتور و فرمان اتومبیل تشبیه کرده اند، پرداختن بر روی عوامل تأثیر گذاربر این مفهوم همواره مورد توجه بوده است.
در این بین انگیزش پیشرفت به عنوان یکی از نیازهای سه گانه انسان، همواره حائز اهمیت بوده است. به طوری که در صورت افزایش این انگیزه در افراد نه تنها پیشرفت و غنای فردی بلکه پیشرفت اجتماعی و افزایش بهره وری حاصل می شود. کیفیت زندگی نیز یک عامل تأثیر گذار بر حیطه های مختلف زندگی است که توجه به آن بر سایر جنبه ها تأثیر گذار خواهد بود. لذا بر آن شدیم تا به بررسی رابطه کیفیت زندگی با انگیزش پیشرفت بپردازیم که در صورت معنادار بودن رابطه، این تحقیق مبنای نظری ای باشد برای پژوهش های کاربردی ای که بعدها در این حوزه انجام خواهد شد.