بخشی از مقاله

چکیده:

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین انگیزش پیشرفت و خلاقیت در بین دانش آموزان مدارس پسر متوسطه دوم شهرستان مهاباد در سالتحصیلی 95-94 می پردازد.روش پژوهش حاضر با توجه به اهداف و ماهیت پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی میباشد. جامعه ی آماری پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان پسر مدارس متوسطه دوم شهرستان مهاباد به تعداد کل 1790نفر می باشد. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شدو تعداد نمونه 300 نفر انتخاب گردید. برای جمع آوری داده های آماری از پرسشنامه استفاده شد که شامل پرسشنامه های انگیزش پیشرفت هرمنس - - 1977 و خلاقیت تورنس - - 1959 می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شده است روش پژوهش شامل ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t می باشد. یافته های حاصله نشان داد بین انگیزش پیشرفت و خلاقیت دانش آموزان رابطه مثبت و مستقیمی وجود دارد و با افزایش انگیزش پیشرفت ، خلاقیت دانش آموزان نیز افزایش می یابد.

کلید واژه ها: انگیزه پیشرفت، خلاقیت، دانشجویان
مقدمه:
 خلاقیت به عنوان یک نیاز عالیه بشری در تمام ابعاد زندگی او مطرح است و عبارتست از تحولات دامنه دار و جهشی در فکر و اندیشه ی انسان به طوری که حائزیت توانایی در ترکیب عوامل قبلی به طرق جدید باشد را شامل میشود، خلاقیت همچون عدالت، دموکراسی و آزادی برای افراد مختلف دارای معانی مختلف میباشد ولی یک عامل مشترک در تمام خلاقیتها این است که خلاقیت همیشه عبارت است ازپرداختن به عوامل جدیدی که عامل خلاقیت در آنها موجود بوده و به عنوان مجموع میراث فرهنگی عمل میکنند ولی آنچه که تازه است ترکیب این عوامل در الگویی جدی است .گیلفورد خلاقیت را با تفکر واگرا دست یافتن به رهیافتهای جدید برای حل مسائل در مقابل تفکر همگرا که دست یافتن به پاسخ صحیح است مترادف میدانست. امروزه جامعه ما بیش از هر زمان دیگر به افراد خلاق نیاز دارد، میزان پیشرفت یک جامعه در گرو چگونگی تربیت و پرورش نسل جوان است مسئله خلاقیت از مهمترین مسائل در قلمرو روانشناسی آموزشگاهی است در مورد خلاقیت و شناخت کودکان خلاق باید خاطر نشان سازیم قبل از اینکه کودکی بتواند خلاق شود به شرایط و یا محیط مناسب نیاز دارد .

خصوصیات افراد خلاق و غیر خلاق مباحثی چند دربارهی ارتباط محیط خانوادگی با خلاقیت به بار آورده به طوریکه هم اکنون عقیده بر این است که محیط خانوادگی انسان خلاق چیزی سوای محیط خانوادگی آدم غیر خلاق میباشد بنابراین خلاقیت موضوع بسیار پیچیدهای است که شناخت و شکوفاسازی آن به عنوان یک استعداد نیازمند فراهم آوردن روشهای تربیتی نوین است.امروزه صاحبنظران خلاقیت را دانشی بنیادی برای هرگونه تغییر و نوآوری میدانند. به تعبیر ریهامر و برولین - 1999 - ، خلق ایده ای نو و تولیدات ابتکاری از ویژگی های شناختی انسانها است. با چنین نگاهی خلاقیت عاملی مهم در شتاب بخشیدن به نوآوریهای علمی و فناورانه بشر تعبیر شده است. مطالعات موجود نیز نشان می دهند که مرکز ثقل حرکات نوین در آینده را خلاقیت و میزان بهره گیری از تفکر خلاق تشکیل میدهد. بر این اساس، یکی ازچالشهای جدی و قابل پیش بینی بشر در آینده مسأله میزان بهره گیری از ذهنها و شخصیت های خلاق، در حوزه های مختلف علمی، پژوهشی، فناورانه و بهداشتی است.

در تبیین خلاقیت نظریه های مختلفی وجود دارد که در جای خود توضیحی روشنگرانه برای عوامل موثر بر خلاقیت ارائه کرده اند - پیرخائفی و همکاران، - 1388از آنجا که آموزش و پرورش در تمامی جوامع، اصلی ترین عامل تحول و پیشرفت جامعه محسوب می شود و دانشگاهها به عنوان عامل اجرایی آموزش عالی نقش مؤثری در توسعه منابع انسانی دارند و این نقش غیر قابل انکار است. نیاز به افراد خلاق و نوآور در آموزش وپرورش و دیگر مراکز علمی و آموزشی اهمیتی دو چندان دارد، چرا که این مراکز نقش بسیار مهمی را از لحاظ تعلیم و تربیت نیروی انسانی متعهد و متخصص برای کلیه سازمانها و ادرات به عهده دارند.کینگل - - 1995 ، نیز دانشگاه را نهاد خلاقیت و نوآوری می داند؛ به اعتقاد او دانشگاه خلاق، مکانی آموزشی و پایه کارش تولید و ارتقای کیفیت دانش است - ملکی آوارسین و اسدزاده، . - 1388 آمابیلی - 1987 - معتقداست خلاقیت پدیده ای اجتماعی است و از نیازها، مقتضیات جامعه و شرایط خانوادگی برمی خیزد.

عده ای دیگر نظیرهرینگتون - - 1990 و و تورنس - - 1974 معتقدند که خلاقیت یک اثر شخصی است یعنی به عواملی نظیر انگیزش،هیجان، عواطف، احساسات، تجربهها و یادگیریهای شخصی وابسته است - پیرخائفی و همکاران،. - 1388نیو - - 2007 درپژوهشی با هدف بررسی تأثیرات محیطی و فردی بر روی 357 دانش آموز دبیرستانی که خلاقیت آن ها از طریق آزمون تکمیل داستان، اندازه گیری تفکر واگرا - تکلیف چرخش و تکمیل تصاویر - و خود سنجی نگرش های تفکر واگرا احراز شده بود، پرداخت. نتایج نشان داد که هم عوامل محیطی و هم عوامل فردی نقش قطعی در خلاقیت دانش آموزان ایفا میکنند. نظریه پردازانی نظیر گیلفورد 1973 - - ، دبونو - 1993 - ، استرنبرگ - 1993 - ، و آمابیل - - 1998 ضمن تأکید بر ابعاد فردی خلاقیت بر ابعاد آموزشی آن اشاره کرده اند و مرور این تحققات نشان دهنده این مطلب است که خلاقیت در بعد فردی - توانمندی و ویژگی های شخصیتی - تحت تأثیر آموزش افزایش می یابد بویژه توانایی ابتکار از جهش مخصوصی برخوردار می شود - افضل خانی و نوه ابراهیم، . - 1389

استرنبرگ - - 2001 درپژوهشی که درباره "تأثیر آموزش خلاقیت بر عملکرد انجام داد که این نتیجه رسید که میزان تأثیر آموزش خلاقیت به ویژگی های شناختی و شخصیتی دانش آموزان برمی گردد - به نقل از پیرخائفی و همکاران، . - 1388 جیمز و آسموس - 2001 - ، نیز از پژوهش خویش نتیجه گرفتند که در شکل گیری خلاقیت، مهارتهای شناختی و ویژگی های شخصیتی اثر متقابل دارند - به نقل از همان منبع - .خلاقیت به عنوان پرقدرت ترین توانایی بشری در نهاد آدمی از کودک گرفته تا بزرگسالان جای دارد . به قول راجرز - - 1977 آدمیذاتاً خلاق متولد می شود با این حال خلاقیت در مراحل ابتدایی زندگی، تکامل یافته و پیشرفته نیست .به همین دلیل نیازمند توجه و هدایت است. مدت زمان زیادی لازم است که تجربه اندوزی کنید و خلاقیت را غنا بخشید وپس از آن نوبت به استحکام خلاقیت میرسد . استحکام خلاقیت را می توان تثبیت و پایداری خلاقیت نامید. - پیرخایفی، 1384 ،ص . - 38متغیر دیگری که دراین پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است انگیزش پیشرفت است.عده ای دیگر نظیرهرینگتون - - 1990 و تورنس - - 1974 معتقدند که خلاقیت یک اثر شخصی است یعنی به عواملی نظیر انگیزش، هیجان، عواطف، احساسات، تجربه ها و یادگیریهای شخصی وابسته

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید