بخشی از مقاله
چکیده
گفتمان از مباحث جدیدي است که حدودا از دهه هفتاد میلادي وارد مباحث نقد ادبی شده است. البته امروزه گفتمان معنایی کاملا متفاوتتر از قبل یافته است. قبلا گفتمان عرضه منظم یک موضوع در قالب گفتار یا نوشتار بود اما امروزه آنچه از گفتمان فهم میشود نحوه ي سازمانبندي اجتماعی محتواها در کاربرد است. هدف ما در این نوشتار بررسی رابطه میان نقد و متن بر پایهي نظریه گفتمان است.
روش مورد استفاده در این پژوهش روش توصیفی- تحلیلی بوده و سعی شده است که ضمن ارائه تاریخچهاي مختصر از مراحل مختلف زبانشناسی در طی دهههاي گذشته که زیر بناي اصلی مباحث نقد ادبی جدید میباشد، نگاه تازهاي را که در حوزه رابطه میان منتقد و متن ادبی بوجود آمده معرفی و تبیین کنیم. در نهایت میتوان گفت امروزه رابطه میان منتقد و متن یک رابطه دیالوگی و گفتگومند میباشد. منتقد صرفا شارح نظرات مولف نیست، بلکه خود نیز در ارتباط با متن و گفتگوي با آن افق هاي تازه اي از معنا را کشف و تبیین مینماید. متن از یک طرف برآمده از گفتمان - به معنی فوکویی - بوده و از طرف دیگر رابطه اي که با منتقد دارد، رابطه اي گفتمانی و دیالوگی میباشد.
مقدمه
رابطه میان نقد و متن از دیرباز مورد توجه علماي نقد ادبی بوده است. کتاب ها و مقالات بسیاري در تبیین رابطه بین این دو نگاشته شده اند که هر کدام از وجهی داراي ارزش و اعتبار ویژه و مخصوص به خود میباشند؛ اما آنچه که ما قرار است در این مقاله به آن بپردازیم رابطه گفتمانی میان نقد و متن است که تاکنون آنچنان که شایسته است، مورد توجه قرار نگرفته است. مساله تحقیق ما این است که چه ارتباطی بین متن و منتقد برقرار است؟ منتقد خودش را بر متن مسلط میداند یا هم طراز با آن قرار میگیرد؟ چگونه دیالوگ برابر و هم سطح بین متن و منتقد شکل میگیرد؟
نقد ادبی امروز جهان میگوید منتقد و متن در یک طراز و هم سطح با هم در تولید معنا مشارکت دارند. در رابطه گفتمانی منتقد با متن دیالوگ میکند و از دیالوگ متن و منتقد است که معنا تولید میگردد. در این رابطه منتقد دیگر خاموش و بیطرف نیست بلکه با گفتگو کردن با متن خود مکمل و مقوم معناست.
تعریف گفتمان
Discourse مشتق از فعل Discourir است که در قرن دوازدهم وارد زبان فرانسه شده است. این فعل به معناي دویدن از این طرف به آنطرف است و تنها در زبان لاتین عامیانه معناي Discourir - صحبت کردن، نطاقی و حرافی کردن - را داشته است.« - کهنمویی پور،1381، - 234 معادل Discourse را در زبان فارسی کلماتی مانند سخن، نوشتمان و گفتمان گذاشته اند؛ اما به نظر میرسد بهترین معنی همین کلمه گفتمان باشد.
مکاریک در تعریف گفتمان مینویسد: »امروزه گفتمان در دو معناي متفاوت اما مرتبط به کار میرود. یکی به معناي "یک قطعه بزرگ زبانی" اشاره دارد و دیگري به سازمان بندي اجتماعی محتواها در کاربرد.« - مکاریک،1391، - 256 ایبرمز مینویسد: »در نقد پساساختار گرا سخن - نوشتمان - ]یا گفتمان[ به یک اصطلاح بسیار چشمگیر و حائز اهمیت تبدیل شده است که متمم و جایگزین واژه متن گردید و عنوانی براي آن دسته از عناصر زبانی است که موضوع اصلی نقد ادبی اند. اما در کاربرد پساساختارگرا اصطلاح نوشتمان به متون گفت و گویی محدود نمیگردد؛ بلکه به مانند نوشتار به معناي تام ساختارهاي کلامی است... نوشتمان مخصوصا به اصطلاحی محوري در میان آن دسته از منتقدانی تبدیل شد که در مقابل این نگرش واسازي قرار داشتند که معتقد بود "یک متن عادي" مستقل از شرایط خاص تاریخی عمل میکند.
این منتقدان نوشتمان را یک "سبک گفتار" اجتماعی یا "زبان در کاربرد" تلقی میکنند... به نظر آنان نوشتمان محصول شرایط اجتماعی خاص، ساختارهاي طبقاتی و روابط قدرت است که در گذر و تاریخ تغییر میکنند. - ایبرمز،1387،» - 348در کاربرد شناختی، گفتمان داراي دو نقش زبانی است: نقش بینافردي و نقش متنی. گفتمان از آن جهت نقش بینا فردي دارد که بر شیوهاي که ما از زبان به عنوان وسیله اي براي تعامل با دیگران استفاده میکنیم متمرکز است و نقش متنی آن به دلیل تاکیدي است که بر توانایی ما براي ساختن متونی منسجم و پیوسته دارد.« - داد،1383، - 409
سارا میلز بعد از نقل این جمله مکدانل - از مشاهیر نظریه پردازان گفتمان - که: »گفتگو یا دیالوگ شرط اولیه گفتمان است، همه گفتارها و نوشتارها اجتماعی هستند.« میگوید: »بنابر این یک گفتمان نه مجموعه انتزاعی از احکام ؛ بلکه مجموعه اي پاره گفتارها یا احکام هستند که در بطن یک بافت اجتماعی وضع میشوند، توسط همان بافت اجتماعی تعین مییابند و موجبات تداوم همان بافت اجتماعی را فراهم میآورند. از عوامل موثر بر گفتمان:-1 دیالوگ گفتمان ها با هم و تعامل و تعارض آنها با همدیگر -2 گفتمان به لحاظ اصولی حول محور طرد یا کنارگذاري سازمان مییابند.« - میلز،1388، - 20
تاریخچه:
این مبحث یکی از مباحث روز نقد ادبی جهان است که از جمله نظریه پردازان آن، تودوروف، باختین، فوکو و دیگران میباشند. متاسفانه این مبحث در نقد ادبی ایران چندان بدان پرداخته نشده است. حمیدرضا شعیري، بهمن نامور مطلق، حسین پاینده و دیگران از معدود افرادي هستند که در داخل کشور به این موضوع جدید نقد ادبی پرداختهاند. گفتمان از مفاهیم جدیدي است که از دهه هفتاد به بعد وارد مطالعات ادبی و زبانشناسی شده است. »البته تا سی سال پیش گفتمان همان معناي سنتی خود را داشت و عبارت بود از عرضه منظم یک موضوع معین در قالب نوشتار یا گفتار. - «مکاریک،256، - 1390 شعیري در کتاب»تجزیه و تحلیل نشانه-معنا شناختی گفتمان« میگوید مطالعات زبانشناسی سه مرحله اساسی را از سر گذرانده است:
-1 مرحله ساختگرایی که سال هاي1970-1960 را دربر میگیرد. -2 مرحله گفتمانی که سالهاي 1980-1970 را شامل میشود. -3 مرحله تعاملی که در سالهاي 1990-1980 به آن پرداخته شده و همچنان ادامه دارد. - شعیري،1389، - 40 اگر در دوره اولیه نگاه متفکرین این دوره به ساختار گفتمان منهاي گفته پرداز و بافت گفتمان بود در دوره دوم توجه متفکرین این دوره به گفته پرداز و بافتی که گفتمان در آن تولید میشود معطوف گردید، در دوره سوم که میتوان آن را دوره تحلیل گفتمان انتقادي نامید علاوه بر گفته پرداز و بافت تاریخی اجتماعی که گفته در آن تولید میشود، روابط قدرت در بافت نیز مورد توجه قرار میگیرد. فردوس آقاگل زاده در کتاب "تحلیل گفتمان انتقادي" تفاوتهاي نگرش زبانشناسی صورتگرا - ساختارگرا - با زبانشناسی انتقادي را در موارد زیر برمیشمرد:
-1 نظریه زبانشناسی مسلط نظریه اي ضد تاریخی است درحالیکه گفتمان انتقادي کاملا تاریخگراست. گفتمان انتقادي شرایط محیطی، تاریخ و فرهنگ و اجتماع را در تولید متن موثر میداند درحالیکه زبانشناسی مسلط اینطور عمل نمیکند.
-2 نظریه صورتگرا هیچ توجه آشکاري به شخص به کارگیرنده زبان که محصول تاریخ و اجتماع است نکرده است. -3 واحد تحلیل در رویکرد صورتگرایی جمله یا بند است اما در رویکرد زبانشناسی انتقادي واحد تحلیل، متن است. متن محل تجلی و تبلور معنی است. - آقا گل زاده،1385، - 120 مکاریک نیز در کتاب "دانشنامهي نظریهادبی" مینویسد: »توجه به فهم زبان در بافت ارتباط، کانون فهم امروزي ما از گفتمان است. معناي بافت ارتباط از یک حوزه پژوهشی به حوزه دیگر تفاوت میکند.« - مکاریک،1390، - 256
میتوان گفت، گفتمان از گذشته تاکنون در سه حوزه مختلف، معنایی متفاوت یافته است. یعنی با توجه به زمینه یا بافت معنایی تعریف خاصی از آن صورت گرفته است: الف - در حوزه زبانشناسی: که توجه آنها بیشتر به صورت هاي زبانی است.»این برخورد زبانشناختی توجهش معطوف به ویژگی هاي صوري قطعات زبانی بزرگتر از جمله است، ویژگی هایی مانند بسامد واژه ها، ساختارهاي نحوي، هم آیی هاي واژگانی، نظم ساختارهاي خود متن وغیره« - همان - ب - در حوزه جامعه شناسی و اجتماعی: این نوع از گفتمان توجهش به وجه کارکردي زبان است. »دیدگاه نقش گرا گفتمان را زبان به هنگام کاربرد میداند و به بافت کاربرد زبان توجهی خاص نشان میدهد. - «