بخشی از مقاله

چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی رابطهی سبکهای شخصیتی و سبکهای یادگیری با عملکرد تحصیلی دانش آموزان منطقه3 تهران است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان سال چهارم دبیرستان مدارس دولتی می باشد که از نمونه گیری تصادفی ساده برای انتخاب نمونه استفاده شد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی است، که اطلاعات از طریق پرسشنامههای هنجار شده؛ سبکهای یادگیری کلب و ویژگی شخصیتی نئو جمع آوری شد. برای تجزیه وتحلیل دادهها از آمار توصیفی؛ میانگین، انحراف استاندارد و آمار استنباطی؛ آزمون همبستگی پیرسون، با نرم افزار Spss استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که ویژگیهای شخصیتی و سبکهای یادگیری همبستگی بالایی با عملکرد تحصیلی دانشآموزان دارد.

کلید واژهها: ویژگیهای شخصیتی، سبکهای یادگیری، عملکرد تحصیلی

مقدمه

میزان پیشرفت تحصیلی و افت آن یکی از ملاک های کارایی نظام آموزشی است. بنابراین تحلیل این عوامل و تجسس در علل موجود آن یکی از اساسی ترین موضوعات تحقیقاتی و پژوهشی در نظام آموزش و پرورش و آموزش عالی است از طرفی دیگر پیشرفت تحصیلی به عنوان یکی از متغیرهای وابسته مورد توجه قرار گرفته است. یادگیری و پیشرفت تحصیلی در گرو عوامل بیشمار و مجموعهای از فرایندهایی است که به سادگی قابل تشخیص و کنترل نمیباشند. عوامل مربوط به خانواده، همسالان، محیط مدرسه و جامعه هر یک در زمره عوامل مولد و مستعد کننده عملکرد تحصیلی دانش آموز و دانشجو می باشد. بنابراین برای تحلیل و بررسی عواملی که باعث موفقیت تحصیلی می شود شبکه ای از تأثیر و تأثرات قابل طرح است که به سادگی قابل تفکیک نبوده و لزوما نوعی همه جانبه نگری را طلب مینماید.

در بررسی عوامل موثر مرتبط با پیشرفت تحصیلی باید دو دسته عوامل مربوط به دانش آموز یا ویژگی های فردی و عوامل مربوط به مدرسه و نظام های آموزشی اشاره نمود به عبارتی پیشرفت تحصیلی گاه به علت خصایص، ویژگی ها و شاخص های ذهنی، اجتماعی و عاطفی خود دانش آموز است و گاهی به علت کارکردهای مدرسه و دانشگاه و نظام درونی نظام های آموزشی است. البته بین این دو دسته از عوامل تعامل برقرار است و تفکیک کردن آنها صرفا صوری است.[1] در این تحقیق نیز سعی محقق بر این است، تا دو متغیر؛ ویژگی های شخصیتی و سبکهای یادگیری که به نظر میرسد با عملکرد تحصیلی رابطه داشته باشند مورد بررسی قرار دهد.

شخصیت

در روانشناسی منظور از اصطلاح شخصیت کل وجود »چه بدنی و چه روانی« است .[2] و از این منظر، از شخصیت تعاریف گوناگونی ارائه دادهاند. هر کسی شخصیتی دارد و شخصیت هر فرد به تعیین »محدودیت ها موفقیت ها، خوشی و خرسندی های« در زندگی شخصیاش کمک میکند. شخصیت هر فرد به زندگی حال و آینده او تأثیر قابل توجهی میگذارد.[3]

تعاریف شخصیت

·    آلپورت، شخصیت را سازمان پویایی میداند که در شکلگیری آن نظام روانی- فیزیکی دخیل است. به نظر وی شخصیت »ویژگیها و گرایشهای نسبتاً ثابت و پویایی است که موجبات تشابه و تمایز در طرز فکر، احساس و عمل مردم را فراهم میسازد.[4] «

·    کتل شخصیت را اینگونه تعریف میکند » شخصیت آن چیزی است که امکان پیش بینی آنچه را که یک شخص در موقعیتی معین انجام خواهد داد میدهد.« هدف کتل از مطالعه شخصیت، پیش بینی رفتار بود، او عوامل یا صفات را، واحدهای ساختاری بنیادی شخصیت میدانست .[3]

·    به نظر آیزنگ، شخصیت انسان تشکیلاتی دارد با ترتیب اولویتها، تیپها که در سطح بسیار عمومی و کلی مطرح هستند. و شلدون صفات یا ویژگیهای شخصیت را در مجموع ثابت میدانست، یعنی از موقعیتی به موقعیت دیگر ثابت و بدون تغییر میماند.[3] در این پژوهش، مراد از ویژگی های شخصیتی، الگوی عامل های شخصیتی پنج بزرگ است که پنج ویژگی عمده شخصیت را شامل میشود. این ویژگی ها عبارتاند از: نوروزگرایی، برونگرایی، تجربه پذیری، همسازی و وظیفه شناسی. در این بخش هر یک از این عوامل توضیح داده شده و یک تعریف اساسی از عوامل ارائه میشود:

·    نوروزگرایی - : - N افراد با نوروزگرایی بالا، به صورت هیجانی واکنش نشان میدهند آنها به رویدادهایی که بر اکثر مردم تأثیر چندانی ندارد به طور هیجانی پاسخ داده و واکنش شدیدتری نسبت به افراد عادی دارند. آنها موقعیتهای عادی را تهدید کننده ناکامیهای خفیف را به صورت یک مشکل نا امید کننده تعبیر و تفسیر مینمایند واکنشهای هیجانی منفی این افراد، برای مدت زمانی طولانی و غیر معمول، ادامه مییابد که نشان دهنده خلق نامناسب آنها در اکثر اوقات میباشد. وجود مشکل درکنترل هیجانی میتواند قدرت فرد را برای فکر کردن به طور واضح، اخذ تصمیمات و مقابله موثر با استرس را کاهش دهد. افرادی که نمره کمی در نوروزگرایی میگیرند کمتر به صورت هیجانی واکنش نشان میدهند و تمایل به خونسردی، اطمینان، راحتی و ثبات هیجانی دارند و قادرند که با موقعیتهای فشارزا بدون آشفتگی هیجانی یا هیاهو روبرو شوند.[5] این افراد در حفظ و یادآوری حافظه منفی، بیاعتنایی، خلق افسرده، منفی بافی و یادآوریمنفی از وقایع مثبت، نسبت به افرادبهنجار تمایز دارند.

·    برونگرایی - : - E کتل عامل برونگرایی را در زمره »محتاط در مقابل بیرون رفتن« قرار داد. آیزنگ و بسیاری از محققان دیگر بنیان مردم آمیزی را در یکی از سه بعد توارث، خلق و خو، و شخصیت ناشی از دوره کودکی میدانند برونگراها، جامعه گرا بوده و نسبت به دیگران گرم و پرمحبت هستند و از بودن با مردم لذت میبرند. مهمانیها و جاهای شلوغ را دوست دارند. پر انرژی، فعال، با جرأت و پر حرف میباشند، برانگیختی و تحریک جنسی را دوست دارند، این افراد تمایل به ابراز احساسات شدید و تجربه هیجانات مثبت دارند و علاقمندند که ابراز وجود نمایند و توجه همه را به سوی خود جلب کنند و در واقععاملت و فعالیت اجتماعی را به خاطر خودِ فعالیت ترجیح میدهند و دارای عملکرد هدفمند هستند. مقیاسهای حیطه برونگرایی به طور قوی با علاقه به ریسکهای بزرگ در مشاغل دارای همبستگی است. در مقابل برونگراها، درونگراها قرار دارند.[6]

• تجربه پذیری : - O - اشخاص تجربه پذیر هم درباره دنیای درونی و هم درباره دنیای بیرونی کنجکاو هستند و زندگانی آنها از لحاظ تجربه غنی است و تمایل به پذیرش عقاید جدید و ارزشهای متعارف بوده و بیشتر و عمیقتر از اشخاص غیر گشوده هیجانهای مثبت و منفی را تجربه میکنند. افراد دارای تجربه پذیری بالا - بواسطه تجربه - متمایلند که مبتکر، تخیلی و جسور باشند. آنها علاقه دارند که متوجه و کاملاً صریح باشند و دامنه وسیعی از تجربیات خیالی، خلاقیت یا اندیشههای غیر معقول و درجه بالائی از تحمل را در برابر افکار و سخنان دیگران نشان میدهند. افراد فرصت طلب و چالش جو، تجربه کمتری از تجربه پذیری دارند. تجربه پذیری دارای همپوشی با هوش و ایدههای فرهنگی است و در روابط میان فردی و رفتار اجتماعی دارای تأثیر متقابل است. مک کری اشاره میکند که »این افراد ترجیح زیادی به مباحثه، اختلاف عقیده زیاد، آمیختگی زیاد در تصورات، تحمل پذیرش اختلاف، پژوهش در کتب دینی و کوشش در پنهان کردن اختلافات دارند.«

به انضمام اینکه تجربه پذیری - O - با هوش همبستگی دارد.[7] افرادی که نمره پایینی در تجربه پذیری میگیرند متمایلند که رفتار متعارف داشته باشند و دیدگاه خود را حفظ نمایند، این افراد تازههای آشناتر را ترجیح میدهند و پاسخهای عاطفی آنها خیلی محدود است. یک فرد تجربه پذیر ممکن است به سیستم ارزشهای خود مسئولانه پاسخ دهد همچنان که افراد متعارف میکنند. از نظر روانشناسان افراد تجربه پذیر ممکن است خیلی سالمتر یا رشد یافتهتر باشند. اما ارزش تجربه پذیری بستگی به اقتضاهای یک موقعیت دارد و افراد هر دو گروه کارهای مفید و موثری در جامعه انجام میدهند.[7]

• همسازی - : - A خوشایندی تفاوتهای فردی در رابطه با همکاری و سازگاری اجتماعی را منعکس میکند. یک فرد همساز اساساً نوع دوست است. نسبت به دیگران همدردی کرده و مشتاق است که به آنان کمک کند و باور دارد که دیگران نیز متقابلاً کمک کننده هستند. در مقابل فرد غیر همساز، ستیزه جو، خود مدار، رقابت جو و شکاک نسبت به دیگران میباشد. افراد دارای همسازی، دوستانه، نیکوکار و یاری دهنده هستند و تمایل به تطابق علائقشان با دیگران دارند و معتقدند که انسانها ذاتاً درستکار، شایسته و قابل اعتماد هستند. نمره پایین در همسازی با حالت خود شیفتگی، ضد اجتماعی و اختلال شخصیت پارانوئید همراه بوده در حالیکه نمره بالا در همسازی با اختلال شخصیت وابسته همراه است.[7]

•  وظیفه شناسی : - C - افراد وظیفه شناس هدفمند، با اراده و مصمم، زحمت کش، بلند همت و جدی هستند. آنها در مواجهه با مشکلات دقیق و کامل، دارای پشتکار و شایستگی جسمانی هستند. افراد موفق، موسیقیدانان بزرگ و ورزشکاران بنام، این صفات را در حد بالایی دارند. نمره بالا در وظیفه شناسی با موفقیت شغلی و تحصیلی همراه است. افراد با نمرات پایین در این مقیاس لزوماً فاقد اصول اخلاقی نیستند امّا در به کارگیری اصول اخلاقی چندان دقیق نیستند. همچنین آنها در تلاش برای رسیدن به اهدافشان بیحال هستند. البته این افراد بسیاری لذتهای کوتاه زندگی را تجربه میکنند و علاقه زیادی به امور جنسی دارند. در واقع قطب منفی وظیفه شناسی »فاقد رهبری« است. به نظر مک کری و کوستا افراد با نمره پایین در وظیفه شناسی انگیزه لازم و ناگهانی را برای تسلط به تنبلی ندارند و این افراد از باریک بینی لازم، دقت و

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید