بخشی از مقاله

چکیده

سازمانها در جهان امروز برای حفظ بقای خود،محتاج آن هستند که هرچه بیشتر چابک باشند؛بدین معنی که قابلیت تطبیق پذیری خود با محیط مرتبا در حال تغییر را تا حد امکان ارتقا دهند.هدف این تحقیق،شناسایی یک رابطه معنیدار بین چابکی سازمانی و عملکرد سازمانی در شهرداری ناحیه 4 منطقه بیست تهران است.جامعه آماری تحقیق مرکب از 51 نفر از کارمندان ستادی شهرداری ناحیه 4 منطقه بیست تهران میباشد که به دلیل کوچک بودن حجم جامعه آماری،از سرشماری - مطالعه کل جامعه - به جای نمونهگیری استفاده شده است.ابزار گردآوری داده ها دو پرسشنامه استاندارد عملکرد سازمانی هرسی و گلداسمیت - - 1999

مبتنی بر طیف لیکرت 5 سطحی و شامل16 گویه و پرسشنامه استاندارد ابعاد چابکی سازمانی لین و همکاران - - 2005 مبتنی بر طیف لیکرت 5 سطحی و مشتمل بر 29 گویه بوده است.روایی پرسشنامهها با توجه به کثرت استفاده در تحقیقات مشابه احراز شده و پایایی آنها نیز از طریق محاسبه آلفای کرونباخ و نیل به مقدار مطلوب - به ترتیب 0/812 و - 0/834 مورد اطمینان واقع شد.تحلیل آماری دادهها از طریق محاسبه ضریب همبستگی رتبهای اسپیرمن نشان داد که همبستگی مثبت و معناداری بین چابکی سازمانی و عملکرد سازمانی در شهرداری ناحیه 4 منطقه بیست شهر تهران وجود دارد.

کلمات کلیدی: چابکی سازمانی؛ عملکرد سازمانی؛ شهرداری؛ تهران

.1مقدمه و بیان مساله

شرایط صنعتی در 15 تا 20 سال گذشته به طور اساسی تغییر کرده است. در این دوره، تکنولوژی، شرایط بازار و خواسته های مشتری با سرعت و درجهتهای مختلف تغییر پیدا کرده درحالی که این تغییرات در گذشته کمتر موردتوجه بوده است. برای نمونه چند مورد از این چالشها در زیر نام برده شده که شامل بخش بندی بازارهای پویا، کاهش زمان رسیدن به بازار، افزایش تنوع محصول، تولید برای مشتریان مشخص، کاهش طول عمر محصول، جهانی سازی تولید و غیره است. در عصر رقابت جهانی، اقتصاد جهانی هم به سرعت جایگزین بازارهای محلی می شود. ظهور بازارهای باز، کاهش موانع تجاری، بهبود در حمل و نقل و پیوندهای ارتباطی منجر به ایجاد موقعیتی شده است که بازارها و رقابتهای محلی به صورت استاندارد جهانی عمل می کنند.

درنتیجه بنگاههای صنعتی امروز با چالشها و فشارهای رقابتی جدیدی روبرو شده اند. پروژه نسل آینده سیستمهای تولیدی در موسسه تکنولوژی ماساچوست - MIT - بر چابکی در پاسخگویی به مشتری، شبکه بودن در بازار جهانی، مشارکت کارکنان، یکپارچگی در مدل بنگاه بسط یافته، توسعه شایستگی و مدیریت دانش تاکید می کند. زمینه های صنعتی تغییر داده شده، توانمندیهای جدیدی را جستجو می کند. رایز و جوهانسون توانایی بنگاههای صنعتی برای تطبیق سریع و دقیق با شرایط در حال تغییر را یک عامل کلیدی برای موفقیت در آینده می دانند و بیان می کنند که در این فرایند بنگاه باید جمع کثیری از نقطه نظرات مدیریتی، سازمانی و تکنولوژیکی را یکپارچه و متحد کند. - سروقد، - 1394

در دهه اخیر، موفقیت سازمانها به توانایی و قابلیت آنان در شناسایی نیازهای مشتریان و ارائه سریع و ارزان خدمات مطابق با نیاز آن ها بستگی داشته است .در این میان امروزه »چابکی« به عنوان پاردایم غالب کسب وکار در هزاره سوم و به مثابه بهترین گزینه جهت بقای سازمان ها مورد توجه عموم سازمان های تولیدی و خدماتی قرار گرفته است .به دنبال این توجه، تلاش هایی در راستای رسیدن به سطح مطلوب ومتناسبی از چابکی در این سازمان ها جریان یافته است در اقتصاد کنونی که دستیابی به سودآوری نیازمند توجه به تغییرات و نیازهای مشتریان و به عبارتی اجرای رویکرد چابکی در سازمان است، آنچه بقا و تداوم فعالیت این سازمان ها را تضمین میکند، ارائه خدمات در شکلی مطلوب، مطمئن، سریع، ارزان و متناسب است تا بتوانند بابرآوردن انتظارات و خواسته های مشتریان، رضایت و وفاداری آنان را موجب شوند.

هدف سازمان چابک، ایجاد رضایت برای مشتریان و کارمندان است .چابکی،توانایی سازمان برای عرضه محصولات و خدمات با کیفیت بالا را ارتقا داده و در نتیجه عامل مهمی برای بهره وری سازمان می شود - ایران-زاده و همکاران، - 1395 در دهه 1980 و اوایل دهه 1990 نگرش جدیدی در مدیریت دولتی پا به عرصه وجود نهاد. این نگرش برای پاسخگویی و مقابله با نارسائیهایی که نگرش سنتی و کلاسیک مدیریت دولتی با آن روبرو بود، ایجاد شد. این نگرش با عناوین مختلفی همچون:»مدیریت گرایی«،»مدیریت دولتی نوین«،»اداره امور دولتی براساس بازار«، و یا»دولت کارآفرین« یاد میشود.مدل سنتی اداره در دهههای اخیر کارایی مناسب خود را از دست داده است.

بطوریکه بکارگیری آن موجب افزایش روزافزون هزینهها، نارضایتی ارباب رجوعان، سردرگمی در انجام کارها، افزایش ضایعات کاری، ریخت و پاشها و... شده است.مدیریت گرایی یا مدیریت دولتی نوین روشی است که در جستجوی بکارگیری روشها، فنون و ابزارهای مدیریتی در بخش دولتی است. بطوریکه سازمانهای دولتی نیز مانند بخش غیردولتی با کارائی و بهرهوری مناسب به ارباب رجوعان ارائه خدمت نمایند. این نگرش تاکید بر: برنامهریزی منابع انسانی، سنجش عملکرد کارکنان بر اساس استانداردها و شاخصهای تعیین شده، تاکید بر نتایج، کاهش تصدیگری دولت، ترویج نظم و انضباط در سازمان و... در بخش دولتی دارد.مدیریت دولتی نوین برای افزایش بهرهوری در بخش دولتی به دنبال دستیابی به اهداف زیر است:

-1 این مدل دستیابی به نتایج را به جای توجه به فرایند که در الگوهای سنتی اداره امرو عمومی مرسوم بود، مورد عنایت قرار میدهد. این امر مستلزم ایجاد استانداردهای مشخص عملکردی میباشد که بتوان سازمانها را براساس آن مورد قضاوت و ارزیابی قرار داد.

-2 ایجاد انعطاف در قوانین و مقررات و کاهش آنها و بطور کلی ایجاد انعطاف در شرایط کاری برای انجام بهتر کارها در دولت باید مقررات زدایی را بکار بگیریم. اگر مقرراتزدایی در بخش خصوصی به این دلیل که انرژیهای کاری اعضای خود را آزاد میکند، دارای معنا میباشد در این صورت امکان دارد مقررات زدایی بخش عمومی به نیروبخشیدن آن کمک نماید. کارکنان بخش دولتی باید در انجام امور احساس آزادی عمل بیشتری نمایند. بیشتر افراد، کارکردن در محیطی که در آنجا هر ابتکاری با تردید نگریسته میشود و هر تصمیم بحثانگیزی محکوم میشود را دوست ندارند. در سالهای زیادی مشاهده میشود، دولت در گسترش سیستمهای کنترل مدیریت و افزایش فزاینده فرایندهای مشروح اداری درگیر شده است.

این فرایندهای مدیریت برتری را ایجاد نکرده است، بلکه بجای آن بارمدیریتی را ایجاد کرده است. این حرکتها محتوی را در هم میشکند، سازمانها و کارمندان آن بیاعتبار میشوند، عناصر اصلی هدایت سازمان دچار مشغله فکری بیثمر میشوند و مشاهده میشود سیستمهای مدیریتی، کمکی به مدیریت نمیکنند. باید از نگرش کنترلی به سوی این نگرش معطوف شد که»چگونه میتوانم به انجام ماموریت این سازمان، کمک کنم؟« ترویج شعاری که هربوروکرات را به»رفتن به وسیله کتاب - مقررات - « تشویق میکند باید کمرنگ شود.

-3 پاسخگو و مسئول نمودن کارکنان و سازمانها. ابتدا لازم است مفاهیم مسئولیت و پاسخگوئی مورد بررسی قرار گیرد. در فرهنگهای لغات مسئولیت به صورت موظف بودن، مورد سوال بودن در مورد انجام کاری، تعریف شده است و پاسخگویی اینگونه تعریف شده است:»فرایندی که ضمن آن همه اعضاء سازمان در برابر اختیارات و وظایف محوله باید جوابگو باشند.« از نظر اداره امور عمومی، پاسخگویی یعنی»کارکنان سازمان در هر رتبه و مقامی باید سرزنش و یا ستایش ناشی از اخذ یک تصمیم یا انجام یک اقدام را بپذیرند.« بنابراین کارکنان در هررده سازمانی در برابر یک مقام ارشدتر از خود در برابر اقداماتشان پاسخگو میباشند.اما مسئولیت:»هر شخصی که دارای زیردست میباشد در برابر اقدامات آنها مسئول است.« به عبارت دیگر پاسخگوئی فردی است، اما مسئولیت جمعی است، در پاسخگوئی، کارکنان در برابر اقدامات خود مسئول میباشند اما در مسئولیت مدیر برای اقدامات زیردستان مسئول شناخته میشود.

بطور مثال: وزیر، مسئول اقدامات و کارهای انجام شده توسط کارکنان وزارتخانه خود میباشد. لازمه یک جامعه مردمسالار، پاسخگوبودن مشخص و مناسب سازمانهای دولتی در برابر مردم است. مردمی که دولتمردان را به عنوان نمایندگان خود برای اداره امور عمومی جامعه برگزیدهاند. الگوی مدیریت گرایی یکی از جهتهای خود را حرکت به سوی»پاسخگویی فعال« قرار داده است. پاسخگویی در برابر نتایج کار و روشن بودن مسئولیت مدیران، کارکنان، مدیران و سازمانها را هوشیار میکند تا در انجام کارهای خود دقت لازم را مبذول دارند. افراد وسازمانهایی که دچار ابهام در مسئولیت و پاسخگویی هستند عدم کارایی و اثربخشی در انجام امورآنها بخوبی مشاهده میشود. چه بسیار کشورهای جهان سوم بدلیل مبتلابودن به این نقیصه، سازمانهای دولتی آنها از بهرهوری مطلوب به دور است. - تبعیدیان، - 1393

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید