بخشی از مقاله
چکیده
پرسش اصلی این مقاله آن است که در ایران امروز، »برنامهریزان رادیو جوان چگونه میتوانند ایستگاه اختصاصی1 جوانان را به عضو مؤثر خانواده ارتباطات تبدیل کنند؟« شناخت جوان امروز و زمینهسازي براي ارایه و اجراي طرحهایی که بتوانند موجب جلب توجه و اعتماد مخاطب جوان شوند؛ گرچه میتواند بهظاهر یک پاسخ مناسب باشد، اما در حقیقت پیامد2 آن این است که با سادهاندیشی، ارزشها3 را فداي پاسخ به مطالبات عام جوانان میکند و امکان تأثیرگذاري و القاي ارزشها بر ذهن مخاطب را که »فلسفه وجودي4« این ایستگاه اختصاصی است، نادیده میگیرد و رادیو جوان را به تدریج با ابتلا به روزمرگی و انفعال در برابر جریانسازيهاي فکري و فرهنگی رسانههاي رقیب، به »رسانه در حاشیه« در حوزه مسایل جوانان تبدیل میکند.
برنامهریزان رادیو جوان تا جوان امروز را به دقت نشناسند و نحوه قرارگرفتن وي در برابر رادیو و استفاده از برنامههاي آن را ندانند و تا با برنامهریزي مناسب، بر مطالبات خاص جوانان که جلب توجه و اعتماد آنها میتواند »مزیت رقابتی5« براي این ایستگاه اختصاصی باشد، تمرکز نیابند و تلاش براي »چارچوببندي6« ذهن مخاطب را با هدف القاي نامحسوس ارزشها در دستور کار قرار ندهند؛ نمیتوانند ادعاي تأثیرگذاري داشته و امیدوار باشند که رادیو جوان بتواند به عضو مؤثر خانواده ارتباطات تبدیل شود و در این جایگاه، ایفاي نقش کند. آنها باید بیشتر به دنبال شناخت جوانان ناسازگار و حتی معترض به ارزشها و جلب توجه و اعتماد آنها باشند که کمتر بهعنوان »مخاطب7« طرف توجه کانالهاي مختلف سیماي جمهوري اسلامی قرار میگیرند. برنامهریزان رادیو جوان براي پرهیز از زیرزمینی شدن مطالبات این دسته از جوانان که گاه پیامدهاي غیر قابل پیشبینی براي امنیت ملی کشور دارد؛ باید آنها را به تور نامریی جذابیتهاي رادیو بیندازند و با چارچوببندي ذهنی به تدریج به مخالف خنثی و حتی متمایل به شنیدن درباره ارزشها تبدیل کنند. ترکیب نظریههاي چارچوببندي و تلقیح8، چارچوب نظري و روش اسنادي9، روش گردآوري اطلاعات در این مقاله است.
واژههاي کلیدي:رادیو جوان، مطالبات، ارزشها، چارچوببندي، تلقیح.
-1 مقدمه و هدف
پرسش اصلی این مقاله آن است که در ایران امروز، »برنامهریزان1 رادیو جوان چگونه میتوانند ایستگاه اختصاصی جوانان در صداي جمهوري اسلامی را به عضو مؤثر خانواده ارتباطات تبدیل کنند؟« شاید بهظاهر پاسخ مناسب این باشد که »با شناخت جوان امروز و زمینهسازي براي ارایه و اجراي طرحهایی که بتوانند موجب جلب توجه و اعتماد2 مخاطب جوان شوند«؛ اما آیا این این بهظاهر پاسخ مناسب میتواند راهگشا نیز باشد؟بیاییم براي درك بهتر این پرسش با اریک نوربرگ-3 پژوهشگر و برنامهریز کهنهکار رادیو در آمریکا- همصدا شویم که »ارتباطات »ارتباطات انسانی4 را عامل اصلی بقا و رشد رادیو از نگاه شنوندگان« میداند [1]
و با توجه به آن، یک رفتار متداول در زندگی روزمره خود و دیگران را با یکدیگر مرور کنیم و از خود بپرسیم که »آیا هرگز پیش نیامده که با نگاه سریع به یک فرد- بهویژه یک فرد غریبه- و مشاهده ظاهر، حالت چهره، نوع اداي کلمات، طنین5 یا کیفیت صدا و نیز نوع ارتباطات غیرکلامی6 که از خود خود به نمایش میگذارد؛ درباره وي داوري کنیم و به خود و به دیگران بگوییم که فلانی چه نوع آدمی است و چه شخصیتی دارد؟ما آگاهانه یا ناآگاهانه در زندگی روزمره، این کار را انجام میدهیم و بر مبناي این داوريها، درباره امکان و نحوه برقراري ارتباط با دیگران تصمیم میگیریم.
واژگانی که انتخاب میکنیم و بر زبان میآوریم؛ رنگ و نوع لباسی که انتخاب میکنیم و میپوشیم؛ و خلاصه، هر کاري که انجام داده و میدهیم تا در موقعیتهاي ارتباطی خاص مانند: میهمانیهاي خانوادگی و دوستانه، محل کار، مکانهاي فرهنگی و تفریحی و... حاضر شویم؛ همه و همه بازتاب یا منعکسکننده یک تصویر7 است که از دیگران در ذهن داریم. داریم. پژوهشهاي مختلف نیز بر این ادعا مهر تأیید زده و نشان دادهاند که بیشتر داوريها و تصمیمهاي ما درباره دیگران بر اساس ظاهري است که آنها از خود به ما نشان میدهند که ممکن است جذاب یا منزجرکننده باشد و تصویر مثبت یا منفی بر ذهن ما حک کند.[2]
« ایستگاههاي مختلف رادیو نیز جدا از اینکه براي چه فعالیت میکنند و چه نوع مخاطب را هدف میگیرند؛ مدام در حال ارایهتصویر خود هستند و از این رو همواره و در همه حال در معرض داوري مخاطب هدف و به دنبال آن، در معرض داوري افکار عمومی8 قرار میگیرند که حاصل این داوري، بسته به میزان شناخت و تسلط برنامهریزان بر عوامل مؤثر شکلگیري و بقايتصویر قدرتمند ایستگاه- که باید »جذاب« و »تأثیرگذار« باشد- به جلب توجه و اعتماد مخاطب و داوري مثبت افکار عمومی یا بیتوجهی و بیاعتمادي مخاطب و داوري منفی افکار عمومی منجر میشود و در نهایت، یا ایستگاه جایگاه مطلوب خود را در بازار پررقابت پیام به دست میآورد و حفظ میکند یا این جایگاه را از دست میدهد و رفتهرفته جز »کالبد بیروح« از آن به جاي نمیماند. از این رو، برنامهریزان رادیو باید با دغدغه خاص به مسأله تصویر ایستگاه، اندیشه و از خود پرسش کنند که در ارایه یک تصویر قدرتمند »پایدار«،
•چگونه باید از بروز آشفتگی و بحران، پیشگیري و با آن، مقابله کرد؟
•کدام عوامل بر شکلگیري و بقاي یک تصویر قدرتمند مؤثر هستند؟ و
• چگونه باید ضمن شناخت و تسلط بر این عوامل مؤثر، برنامهریزي کرد؟
•برنامهریزان رادیو جوان در کانون توجه این مقاله قرار دارند؛ پس این پرسش را نیز باید به پرسشهاي قبلی اضافه کرد که آیا »با شناخت جوان امروز و زمینهسازي براي ارایه و اجراي طرحهایی که بتوانند موجب جلب توجه و اعتماد مخاطب جوان شوند«، تصویر قدرتمند از رادیو جوان شکل میگیرد و عامل بقاي آن در بازار پررقابت پیام میشود و ایستگاه اختصاصی جوانان را بهعنوان عضو مؤثر در میان اعضاي خانواده ارتباطات جاي میدهد؟
پاسخ مناسب به این پرسشها، بدون توجه به نکات زیر امکانپذیر نیست:
اول، اینکه برنامهریزان رادیو باید »مأموریت1« ایستگاه را به خوبی بشناسند و بر مبناي این شناخت، راهبردهاي موردنیاز براي تحقق آن را طراحی و تدوین کنند. »مأموریت یک ایستگاه نشاندهنده علت یا فلسفه وجودي و رسالت آن و به عبارت دیگر، بیانگر هویت2 ایستگاه است. راهبرد3 نیز راه و روش تحقق مأموریت است. برنامهریزان رادیو باید به دقت عوامل خارجی - فرصتها و تهدیدها - و عوامل داخلی - قوتها و ضعفها - مؤثر بر عملکرد ایستگاه را مطالعه کنند و بشناسند و از ظرفیت قوتهاي داخلی و فرصتهاي خارجی به درستی استفاده کنند و همچنین باید ضعفهاي داخلی را از بین ببرند یا به حداقل برسانند و از افتادن به دام تهدیدهاي خارجی نیز پرهیز کنند.[8] « از این رو، برنامهریزان رادیو جوان باید مأموریت سازمانی خود را به خوبی بشناسند تا بتوانند راهبردهاي موردنیاز را بر مبناي مطالعه و شناخت عوامل مؤثر بر عملکرد ایستگاه- بهویژه عملکرد محتوایی آن-طراحی و تدوین کنند.
دوم، اینکه برنامهریزان رادیو باید به این گزاره کلیدي توجه و به آن، اعتقاد و باور قلبی پیدا کنند که »پیدایی اعضاي تازه در خانواده ارتباطات هیچگاه موجب مرگ یا اضمحلال عضو یا اعضاي سابق نمیشود. همانطور که با پیدایی سینما، تئاتر از بین نرفت و با پیدایی عکاسی، نقاشی دچار اضمحلال نشد؛ به همان سیاق پیدایی تلویزیون ]و رسانههاي نوپدید[ نیز به امحاي رادیو یا سینما منتهی نشده و نمیشود. گرچه جابهجایی درونی در خانواده ارتباطات مستلزم انطباق اعضا نیز هست. اگر قرار است رادیو بماند باید امکانات و محدودیتهاي خود را بشناسد و در چارچوب آن، رسالت و راه خود را انتخاب کند.[9] « از این رو، برنامهریزان رادیو جوان اگر میخواهند مأموریت سازمانی و راهبردهاي تحقق آن را نه بر صفحه کاغذ که بر صحنه عمل ببینند؛عمومی در قرن هجدهم به منظور بیان افکار نخبگان فرانسه نسبت به پادشاه استفاده میشد و پس از انقلاب فرانسه به معناي نظر همه افراد- نخبگان و عموم مردم- نسبت به دولت با عبارت افکار عمومی رایج شد.[7] «