بخشی از مقاله
چکیده
هدف اصلی این پژوهش پیشنهاد راهبردهایی به منظور ارتقاء اخلاق شهروندی در شهر تهران بوده است. بر این مبنا، استراتژی پژوهشی در این تحقیق شناسایی و بررسی میزان تاثیر متغیرهایی بوده است که امکان دستکاری و تغییر وضعیت آنها برای مدیران شهری فراهم بوده است. در همین راستا، استراتژی این پژوهش به جای انجام پیمایش کلی در سطح شهر و سنجش کلی میزان پایبندیشهروندان تهرانی به اصول و ارزشهای اخلاق شهروندی و عوامل فردی موثر بر آن، به صورت مقایسهای و معطوف به سنجش میزان تاثیر دو متغیر میزان فضای ارتباطی در محلهی مورد سکونت و میزان تعامل و همزیستی با دیگری ناشناس بر روی میزان پایبندی به اخلاق شهروندی سامان داده شده است تا بر مبنای یافتههای حاصله، راهبردهای عملیاتی و قابل اجرا برای مدیران شهری ارائه شود. همچنین مفهوم اخلاق شهروندی در ارتباط مستقیم با مسائل زندگی در کلانشهر شاخصسازی شده و نگرشها و رفتار زیستمحیطی، نگرش و رفتار ترافیکی و حساسیت و مشارکت در امور محله و شهر به عنوان ابعاد سه گانهی این مفهوم در نظر گرفته شد.
سپس دو محلهی نازیآباد و خانیآباد نو جنوبی به عنوان محلات مورد بررسی انتخاب شدند. از هر یک از دو محلهی مورد بررسی تعداد 200 پرسشنامه به شیوهی نمونهگیری سهمیهای تکمیل شده و در نهایت دادههای به دست آمده از 380 پرسشنامه با استفاده از نرمافزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. بر مبنای یافتههای به دستآمده، از میان دو متغیر رقیب، تاثیر متغیر میزان تعامل و همزیستی با دیگری ناشناس بر متغیر اخلاق شهروندی مورد تایید قرار گرفت و در مقابل تاثیر میزان فضای ارتباطی بر میزان پایبندی به اخلاق شهروندی مورد تایید شواهد تجربی قرار نگرفت. با توجه به این نتایج، محور اصلی راهبردهای پیشنهادی، در نظر گرفتن تسهیلاتی در دریافت خدمات مختلف ارائه شده از سوی شهرداری تهران به گروهها به جای محوریت ارائهی خدمات به افراد بوده است.
واژگان کلیدی: اخلاق شهروندی، میزان فضای ارتباطی، میزان تعامل با دیگری ناشناس، پژوهش مقایسهای
.1 طرح مساله
برخورداری یک فرد از "اخلاق شهروندی" بیش از هر چیز به معنای توانایی او در انتزاع یک دیگری تعمیمیافته به نام شهروندان است. به این معنا که وقتی ما از فرد پایبند به اخلاق صحبت میکنیم درواقع بر پایبندی او به این قاعدهی طلایی اخلاق صحه میگذاریم که " آنچنان عمل کن که قاعدهی عمل تو قاعدهی عمل عام شود" یا همان تعبیر رایجتر فرهنگی که "آنچه برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند و آنچه برای خود نمیپسندی برای دیگران نیز مپسند". با این تفاوت که دیگریای که افراد باید توانایی انتزاع آن و تلقی مسئولیت اخلاقی در قبال آن را پیدا کنند، - به این معناکه قادر به تصور خود در قالب او و به عکس باشند - یک دیگری انتزاعی و برساخته است نه یک دیگری واقعی که با مجموعهای تعاملات نزدیک و روزمره با او در ارتباط باشند.
اخلاق در معنای کلیِ خود، ما را به در پیش گرفتن رفتار اخلاقی - رفتار مرتبط با قاعدهی طلایی پیشگفته - در قبال دیگریهایی موظف میدارد که با آنها در ارتباط نزدیک و روزمره قرار داریم یعنی افراد خانواده، خویشاوندان، همسایگان، همکاران و امثالهم اما ما وقتی از اخلاق شهروندی صحبت میکنیم منظورمان پایبندی به قاعدهی طلایی فقط در ارتباط با نزدیکان و افرادی که با آنها ارتباط واقعی و روزمره داریم نیست بلکه پایبندی به قاعده اخلاقی در قبال یک دیگری انتزاعی و برساخته با عنوان شهروندان است، شهروندانی که ما لزوما در زندگی روزمرهی خود با آنها در ارتباط قرار نمیگیریم یا تنها در ارتباطی گذرا و لحظهای قرار میگیریم اما به عنوان یک شهروند خود را در قبال آنها مسئول احساس میکنیم و آنها را از همان حقوقی برخوردار تلقی میکنیم که برای خودمان قائلیم.
احتمالا ذکر یک مثال میتواند به روشنی بیشتر بحث کمک کند. فرض کنیم فردی از خیابانی بسیار دورتر از محل سکونت خود در حال گذر است که چالهای بزرگ و ناپیدا را در کنار پیادهرو تشخیص میدهد، چالهای که به خصوص برای عبور کودکان که معمولا بیتوجه به اطراف مشغول دویدن و بازیگوشی هستند خطرناک است، کسی که درکی از یک دیگری تعمیمیافته به نام شهروندان ندارد احتمالا بیتفاوت از کنار این مساله عبور خواهد کرد چون فکر میکند احتمال گذر دوبارهی خود او یا فرزنداناش از این خیابان نزدیک به صفر است، همچنین او ممکن است فکر کند که دیگر عابران هم مثل خود او حواسشان را جمع کنند تا در این چاله نیفتند و هرکس هم که بیتوجه بود هزینهی بیتوجهیاش را بدهد تا بعد از آن با حواس جمعتر در خیابان راه برود، اما شهروندی که درکی عمیق و نهادینه از یک دیگری انتزاعی و تعمیمیافته به عنوان شهروندان دارد قاعدتا بیتفاوت از کنار این مساله عبور نمیکند چون هریک از آن دیگر شهروندانِ ناشناس و نادیده، علیرغم موجودیت برساخته و انتزاعیشان برای او حکم یک دیگری واقعی را دارند که از همان حقوقی برخوردارند که خود فرد و نزدیکان او از آن برخوردار است، بنابراین همانطور که ما به نوعی همراهان احتمالیمان را از خطر وجود چنین چالهای آگاه میکنیم و حتی ممکن است اگر این خطر در محل سکونت خودمان بود، برای رفع این مساله تلاش کنیم - اعم از تلاش فردی برای نصب یک علامت هشداردهنده یا تماس با مدیریت شهری برای رفع مساله - این مسئولیت را در قبال آن دیگری انتزاعی شهروندان نیز برای خود قائلیم. بر همین مبناست که جملهی آغازین این متن معنادار میشود: برخورداری یک فرد از "اخلاق شهروندی" بیش از هر چیز به معنای توانایی او در انتزاع یک دیگری تعمیمیافته به نام شهروندان است.
بر این اساس وقتی ما از بررسی راهبردهای ارتقاء اخلاق شهروندی صحبت میکنیم درواقع از بررسی راهبردهایی صحبت میکنیم که افراد را هرچه بیشتر بر درک نهادینه از دیگری انتزاعی به نام شهروندان ساکن شهر توانا میکند. این مساله به خصوص در کلانشهرها شکلی پروبلماتیک مییابد چون در کلانشهرها با جمعیتهای چندمیلیونی، میزان تعامل افراد با آدمهای واقعی به نسبت تعداد کل ساکنان یک شهر رقم بسیار ناچیزی است، این درحالی است که در نقطهی مقابل یعنی روستا یا در شهرهای کوچک، افراد به نوعی با همه یا اغلب ساکنان یک شهر در تعاملند یا دستکم آشنایی دورادوری با هم دارند، از این جهت پایبندی به اصول اخلاقی در همان معنای کلی اخلاقی بودن در قبال کسانی که با آنها در ارتباط و تعاملیم معنا مییابد نه در شکل خاص "اخلاق شهروندی"
که خاص نوعی از سکونتگاههای انسانی یعنی کلانشهرها است که تعداد بسیار زیادی از انسانها بدون تعامل و ارتباط مستقیم با یکدیگر در کنار هم زندگی میکنند. وقتی تعامل روزمره و رو در رو به عنوان اصلیترین عامل پیوند اجتماعی و موثر بر تلقی فرد از خود به عنوان فردی پایبند به هنجارها و اصول اخلاقی به دلیل تعداد قابل توجه ساکنان یک سکونتگاه انسانی مثل کلانشهر کمرنگ میشود، عامل دیگری باید انسجامبخشی اجتماعی را عهدهدار شود و این همان مسالهای است که دورکیم به عنوان مسالهی جامعهی جدید در قالب ضرورت شکلگیری اخلاق مدنی و شهروند مدنی مدنظر قرار میدهد - دورکیم:. - 1387 بر این مبنا، تلاش برای به وجود آوردن هویت شهروندی در افراد هدف اصلی این تحقیق به شمار میرود بدین معناکه افراد به جای آنکه خود را فرد یا عضوی از یک خانواده یا قبیله یا قوم بشناسند، خود را به عنوان شهروند ساکن یک شهر تعریف کنند تا همان حقوق و مسئولیتهایی را که در قبال اعضای خانواده و خویشان و همقومیها یا به اصطلاح رایج در ایران همشهریهای خود قائلند، برای انبوه ساکنان نادیده و ناشناس یک کلانشهر نیز قائل باشند درواقع توانایی انتزاع دیگری عام و تعمیمیافته شهروندان را بیابند.
بر این مبنا اصلیترین پرسشهای این پژوهش عبارتند از:
.1 مهمترین متغیرهای شهری موثر بر اخلاق شهروندی چیست؟
.2 میزان تاثیر متغیرهای شهری موثر بر اخلاق شهروندی چقدر است؟
.3 بر مبنای پاسخ به دو سوال پیشین، مهمترین راهبردهای اجرایی قابل ارائه به منظور ارتقاء اخلاق شهروندی شهروندان تهرانی چیست؟
.2 پژوهشهای پیشین
گودرزی - 1390 - در پژوهش خود با عنوان بررسی عوامل مؤثر بر رعایت اخلاق شهروندی در شهر تهران - با تاکید بر مناطق 3، 8، - 10 تاثیر سه عامل فردگرایی - شامل ابعاد تعهد کاری، تعهد رابطهای و نظام هنجاری - ، پایگاه اجتماعی - اقتصادی - متشکل از شاخصهای درآمد، وضعیت مسکن، شغل و تحصیلات - و سرمایهی اجتماعی - شامل ابعاد اعتماد، مشارکت، آگاهی و رضایت - بر اخلاق شهروندی را مورد بررسی قرار داده است. جامعه آماری این پژوهش، شهروندان تهرانی گروه سنی 18سال به بالا بوده است و پژوهشگر با بیان اینکه »انتخاب همه مناطق دشوار و زمانبر است، [...] بر طبق شاخصهای توسعهیافتگی و تقسیم مناطق به سه منطقه بالا، متوسط و پایین، منطقه3 - نماینده منطقه بالای توسعهیافته - ، منطقه 10 - بهعنوان منطقه متوسط مرکزی -
و منطقه 18 - بهعنوان منطقه پایین و کمتر توسعهیافته - « را برای بررسی انتخاب کرده است. حجم نمونه در این تحقیق400 نفر و روش نمونهگیری، خوشهای بوده است. تحلیل یافتههای این تحقیق نشان داد که همه فرضیات تحقیق، به جز رابطه بین محل سکونت و اخلاق شهروندی، تأیید شدهاند؛ یعنی تفاوت معنیداری در ارتباط با میزان رعایت اخلاق شهروندی در بین شهروندان ساکن در این مناطق وجود ندارد. و در نهایت به کمک تکنیک تحلیل مسیر به شناسایی عوامل مؤثر بر رعایت اخلاق شهروندی پرداخته شد که نتایج نشان داد از مجموع تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای مستقل بر وابسته به ترتیب این متغیرها دارای بیشترین تأثیر بر رعایت اخلاق شهروندی هستند: سرمایه اجتماعی، فردگرایی، پایگاه اقتصادیاجتماعی. در پژوهشی که توسط شیانی - 1388 - با عنوان »تحلیلی بر وضعیت شهروندی در شهر تهران: نگاهی بر مدیریت شهری« انجام شده است، پس از مرور تاریخی بر مفهوم شهروندی و جایگاه این مفهوم در نظام حقوقی و قانون اساسی ایران، »وضعیت شهروندی بر اساس مولفهها و ابعاد اخذ شده از تعاریف و نظریهها در منابع متعدد مفهومسازی شده و بر مبنای مقیاسهای یک بعدی