بخشی از مقاله
چکیده
شهرها به عنوان پدیدههایی پویا که مدام در حال تحول بوده و به عبارت دیگر، تنها عنصر ثابت در آنها »تغییر« است، از دو بعد اصلی؛ کالبدی - شکلی - و محتوایی - معنایی - برخوردارند. به همین نسبت، تاثیراتی که محیط های شهری بر شهروندان و بازدید کنندگان از آن ها بر جای می گذارند، بر دو جنبه اساسی انسانی؛ حواس مادی و روحیات آدمی قابل بررسی است. منظر شهری نیز که وضعیتی متغیر و متداوم را از نظرگاه تا فضای زندگی در برابر مخاطبین قرار می دهد، مجموعه ای از نشانه ها را در خود جای داده است.
این وجه نشانه ای امکان قرائت و ادراکی بی واسطه و بدون مفسر را برای اهالی شهر به وجود می آورد. در هنگام گذر افراد از یک فضای شهری، عوامل محیطی مختلفی، ذهن آنها را به خود مشغول می کنند. هر چند احساسات و شرایط درونی انسان ها، در نوع نگاه ایشان به محیط، تاثیر زیادی دارد، اما تجربه ثابت کرده است که تاثیر محیط و فضای اطراف نیز - منظر شهری - در ایجاد واکنش های انسان ها تشدید و یا کاهش احساسات لحظه ای تاثیر قابل ملاحظه ای دارند.
این مقاله میکوشد با مدد رویکرد نشانه شناسی، به تحلیل و تفسیر راهکارهای طراحی منظر شهری پرداخته و رابطه دلالتی نشانه های موجود را با اصول روانشناسی محیط، به نحوی علمی و تحلیلی، تبیین سازد. در نهایت نوشتار پیش رو بر آن است به این پرسش ها پاسخ دهد که چگونه منظر های شهری را با مفاهیم انسانی و روانشناسی طراحی کنیم؟ اهمیت روانشناسی محیط در طراحی چیست؟
مقدمه
منظر شهری سطح تماس انسان و پدیده شهر است. شهر به مثابه متن از طریق یک واسط ارتباطی به عنوان رسانه ای دائمی و در دسترس همگان، همواره خود را به مخاطب عرضه میدارد. این واسط ارتباطی که در قالب یک نظام نشانه ای به بازنمایی واقعیت شهر و ساخت معنا در ذهن مخاطب می پردازد را" منظر شهری "می خوانیم .[1] چنانچه منظر شهری را در قالب نظامی نشانه ای بررسی کنیم، شهر، معانی، روابط و ابعاد ناملموس و حتی پنهان آن به مثابه مدلول و منظر شهری به مثابه دال است. لذا اجزا منظر شهری نشانه هایی هستند که هرکدام به معانی و محتوای خاصی دلالت میکنند . از جمله مهمترین این دلالت ها برای شهروندان - مخاطبان اصلی منظر شهری - ، دلالت بر حیات و همچنین بازنمایی ویژگی های اصلی زندگی آنان در قالب هویت است.
منظر شهری، فهم شهروندان از شهر است که به واسطه ادراک نمادهای آن - ابعاد کالبدی شهر - و تداعی معانی مرتبط با آنها - ابعاد ذهنی و خاطره ای - صورت می گیرد. اهداف سه گانه منظر شهری عبارتند از: زیبایی شناختی، فرهنگی هویتی و عملکردی .[2] از دیدگاه گلکار نیز منظر شهر، تلفیقی سه گانه از منظر عینی شهر، منظر ذهنی شهر و منظر عاطفی شهر است که مبنای رفتار قرار می گیرد.[3] از طرفی روانشناسی محیطی نیز مطالعه پیچیده بین مردم و محیط اطرافشان است. به عقیده جیفورد ، روانشناسی محیطی با شاخه اصلی روانشناسی تفاوت دارد زیرا به محیط فیزیکی روزمره می پردازد.
این علم چارچوبی از نقطه نظرات ، تحقیق ها و فرضیات را فراهم می آورد که می تواند به ما در درک بهتری از روابط متقابل انسان و محیط اطراف کمک کند. با استفاده از این دانش می توان پیش از طراحی و ساخت ، ارزیابی هایی را انجام داد که بهترین ابزار برای طراحان حرفه ای به حساب می آید . اگر ما بدانیم چه چیز در گذشته عملکرد بهتری از خود نشان داده است ، برای طراحی بهتر در آینده آمادگی بیشتری خواهیم داشت.
روش تحقیق
همانطور که از عنوان این مقاله مشخص است، تحقیق در جهت دستیابی به راهکارهایی برای پیوند میان روانشناسی و طراحی شهری می باشد، که به دنبال استفاده اصولی و صحیح از این راهکارها می باشد. با توجه به موضوع تحقیق، حوزه مطالعاتی و مسائل مربوطه آن، اطلاعات مورد نیاز بیشتر از منابع کتابخانه ای مدون و معتبر اخذ شده است، که به بررسی تک تک اجزا پرداخته و در انتها مورد هایی جهت استفاده در طراحی پیشنهاد می شود.
تعاریف و مفاهیم
- منظر شهری
براساس تعریف گوردن کالن ، منظر شهری هنر یکپارچگی بخشیدن بصری و ساختاری به مجموعه ساختمان ها، خیابا ن ها و مکان هایی است که محیط شهری را می سازند.[4] بدین ترتیب از دید وی منظر هر شهر، پاسخی به رفتارهای انسانی، وضعیت آب و هوایی، فا کتورهای ایمنی و به بیان دیگر، مداخله های ماهرانه در چارچوب افزایش توانایی های محیط است. برداشت هر شخص از منظر شهری متأثر از حس بینایی، حس مکان و محتوای محیطی است که فرد در آن قرار می گیرد.
[5] به عقیده جان راسکین، منظر شهری چیزی بیش از یک مسئله برنامه ریزی و طراحی شهری است و در درجه نخست مسئله ارزش ها، اهداف انسانی و به رسمیت شناخته شدن مسئولیت های اجتماعی توسط آحاد جامعه است .[3] منظر شهری حاصل سطح تماس انسان و شهر است و در این راستا، انسان نه تنها در ساختار چشم انداز بصری شهر از طریق فعالیت های خود بر منظر شهری تأثیر می گذارد، بلکه رفتار و درک ذهنی شهروندان نیز از طریق تماس با منظر شهری تأثیر می پذیرد .[6]
- روانشناسی محیط
معماران، روانشناسان، جامعه شناسان و جغرافی دانان بر حسب رشته خود تعاریف و طبقه بندی های مختلفی از محیط دارند، به حدی که تعریف معنای دقیق آن دشوار است. محیط، مفهومی است پیچیده و مرکب که ابعاد گوناگون دارد. داده های فضایی، جنبه های اجتماعی، فرهنگی، فیزیکی، معماری، نمادی، جغرافیایی، تاریخی، و زیستی از ابعاد مهم محیط محسوب می شوند.[7] روانشناسی محیط به عنوان شاخه ای از روانشناسی و زیر مجموعه ای از علوم رفتاری، به مطالعه رفتارهای انسان در رابطه با سکونتگاه یا محیط کالبدی پیرامونش می پردازد. اکثر پژوهشگران؛ اگون برونسویک، کورت لوین و رابرت گیفورد را پایه گذران این رشته می داند. اگون برونسویک در سال 1943 برای نخستین بار اصطلاح - روانشناسی محیط - را به کار برده است.