بخشی از مقاله

چکیده

در زبان افزون بر واحدهای تکواژهای1 مجموعه گستردهای از واحدهایچندواژهای2 وجوددارد که بخش قابلتوجهی از واژگان3زبان را به خود اختصاصمیدهد. واحدهایچندواژهای واحدهایی هستند که از توالی دو یا بیشتر از دو واژه ساختهمیشوند و به لحاظ واژگانی، نحوی، معنایی، کاربردشناختی و آماری نسبت به مؤلفههای پایه در عناصر سازنده خونشاندبا هستند. میزان کاربرد این واحدها و اهمّیّت آنها در زبان بههیچوجه کمتر از واحدهای تکواژهای نیست، بههمیندلیل، در سالهای اخیر شناخت و توصیف آنها، افزون بر بسیاری از زبانشناسان، توجّه روانزبانشناسان، زبانجامعهشناسان، واژگاننگاران و پژوهشگران عرصه پردازش زبان طبیعی4 را نیز به خود جلبکردهاست. ردهشناسی 5 یکی از راههای شناخت و توصیف واحدهای چندواژهای است، بهسخندیگر شناخت وتوصیف این واحدها نیازمندِ انگارهای ردهشناختی6 است. »ردهشناسی واحدهای چندواژهای درزبان فارسی« تلاشی برای رسیدن به چنین انگارهای است، تلاشی بر پایه مشاهده همزمانی این واحدها در زبان فارسی.

1 مقدمه

در زبانها این» واحدهای واژگانی1« هستند که از طریق»قواعد صرفی-نحوی2« ، معانی را در قالب گروهها و جملهها»رمزگذاری3« میکنند. اگر چه پاسخ این پرسش که »واژه چیست؟«در وهله اوّل ساده بهنظرمیرسد، امّا بسیار پیچیده است. آیا»دست« و»دستها« دو واحد مجزا هستند یا دوگونه از یک واحد؟ در سنّت زبانشناسی و»واژگاننگاری4« اینها دو»صورتواژهیِ5« صرفی از یک»واژه6« هستند و تفاوت نحوی و معنایی هر دو طبق فرایند جمعبستنِ اسم در زبان فارسی قابل تشخیص. حال وضعیّت دو واحد زبانیِ»دست بالا« و »دست پایینچگونه« است؟

برای فارسی زبانی که با واحدهای زبانیِ »دست« ، »بالا« و »پایینبه« صورت مجزا آشناست، امّا هرگز با دو واحد دست بالا و دست پایین روبرو نشده، حدس زدنِ معانی آنها،یعنی»حداکثر« و»حداقل« بسیار سخت است. برای اینکه بتوان معانی این واحدها را بازیابیکرد باید آنها به شکلی در»واژگان ذهنی7« وجودداشتهباشند. واحدهایی نظیر»دست بالا« و»دست پایین« که مشخّصههای خاصّی دارند و این مشخّصهها از واحدهای سازنده آنها قابلتشخیص نیست، واحدهای چندواژهای نامیدهمیشوند.

مطالعه و بررسی واحدهای چندواژهای در سالهای اخیر دامنه گستردهای یافته، حتی شرحی اجمالی و گذرا از آنچه صورتگرفته، کاری بس دشوار است. در اینجا مجبورهستیم تا کاملاً غیرعمدی از برخی درگذریم و تنها به برخی از آنها ارجاع دهیم که بیشتر در راستای هدفمان قرارمیگیرند. در این مقاله پس از»مقدمه؛در« بخش دوم، بسیارخلاصه، به اهمّیّت واحدهای چندواژهای، لزوم شناخت و توصیف آنها اشاره میشود. در بخش سوم، به تعاریفی چند از واحدهای چندواژهای توجّه و معیارهایی برای شناخت و استخراج آنها ارائه میشود. دربخش چهارم، به ردهشناسی واحدهای چندواژهای پرداخته، تلاش میشود تا انگارهای ردهشناختی برای شناخت و توصیف بهتر آنها بهدستدادهشود. دربخش پنجم،»نتیجهگیری«،نیز نکات مهمّ مرور میشود.

اهمّیّت2 واحدهای چند واژهای، لزوم شناخت و توصیف آنها

شناخت و توصیف زبان طبیعی؛ تحلیل، تقطیع و پردازش آن، بدون شناخت و توصیف واحدهای چندواژهای راه به سر منزل مقصود نمیبرد. در هر نظام زبانیای که در آن تحلیل درستی از زبان بشری مد نظر باشد، توجّه به واحدهای چندواژهای یک ضرورت است. »مگر مهندس چندوقت همسایه ما بوده؟ دست بالا پنجششماه، تویاینمدّت، ما چهجوری میتوانستیم او را بشناسیم - «فرهنگ فارسی عامیانه، - 635؛ »جوانهای فامیل زیاد هستند، انشاءاللّه برای اختر خانم هم دست بالا میکنیم. - «برای کسی دست بالا کردن، همان، - 636؛ خُلق» آدم را بهجامیآورد، غم را دورمیکند...آدم را دستبهجیبمیکند.

- «همانجا - ؛مذاکرات» زنها عبارت بود از پُزدادن و قُمپُزدرکردن بهیکدیگر و مفاخرهگفتن از پدر و مادر...دستبهجیبی و خسیسی و کشرفتن از جیب مرد... - .«همانجا - همانگونه که در این مثالها دیدهمیشود، واحدهای چندواژهای - واژگانی و نحوی - همانند واحدهای تکواژهای در طیف وسیعی از صورتهای نحوی و واژگانی - اسمی، قیدی، صفتی، فعلی... - ظاهرمیشوند و»چندواژههایِ واژگانی - که1« با خط ممتدّ مشخصّ شدهاند - به لحاظ معنایی، معنایی غیر از جمعِ معنای مؤلفههای ِسازنده خود،پیدا میکنند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید