بخشی از مقاله
چکیده
از جمله چالشهایی که کشورهاي در حال توسعه با آن دست به گریبان هستند و بنیاد توسعه آنان تلقی میشود تحقق حاکمیت خوب است. باید توجه داشت که استقرار آن نیز توسط نظام حاکم هر کشور که شامل مدیران آن در سطوح مختلف است، راهبري میشود و میتوان عملکرد آنها را تجلی و تبلور حاکمیت خوب محسوب کرد. به همین منظور این تحقیق رابطه رهبري اخلاقی با حاکمیت خوب را در اداره کل آموزش و پرورش شهرستانهاي استان تهران مدنظر قرار داده است. جامعه آماري شامل کلیه کارکنان اداره کل مذکور است. نتایج فرضیهها نشان داد که رهبري اخلاقی و ابعاد هفتگانه آن با حاکمیت خوب رابطه معناداري دارد. بعلاوه مشاهده شد که ویژگی انصاف در مدیران بیشترین تأثیر را از میان دیگر ابعاد رهبري اخلاقی در حاکمیت خوب دارد. در انتها نیز پیشنهاداتی به منظور نهادینهسازي رهبري اخلاقی در سازمانها عرضه میشود.
مقدمه
طی دهههاي گذشته، توسعه پایدار محور برنامه توسعه نهادهاي بینالمللی بوده است .[1] عدم رشد اقتصادي، فقر، تبعیض، فقدان پاسخ گویی، فساد و عدم حاکمیت قانون از جمله چالشها و دغدغههایی است که کشورهاي در حال توسعه در مسیر توسعه و توسعهیافتگی با آن مواجهاند و چگونگی چیرگی بر این موانع خاستگاه تمام جوامع بشري از جمله ایران است. امروزه مطالعات صورت گرفته بر روي توسعه کشورها و آمارهاي سازمانهاي جهانی موید این نکته است که حاکمیت خوب1 از مهمترین عوامل رشد و توسعه کشورها میباشد، به طوري که از آن به عنوان بنیان توسعه یاد میکنند .
[2] بنابراین نادیده انگاشتن حاکمیت خوب، از آن گونه کوتاهیها است که پیامدهاي بالقوه جدي در عرصه فردي، ملی، منطقهاي و بینالمللی دارد3]، ص .[29 از سوي دیگر یکی از ضرورتهاي اصلی که هر نهاد اجتماعی - با نگاه ویژه به سازمانها - با آن روبرو است، بحث رهبري است. زیرا رهبران جهتهاي اصلی حرکتی را مشخص میکنند و مردم - کارکنان - را به پیروي از خود وامیدارند. از اینرو رهبري به معناي هدایت و جهت دهی است و اهمیت آن بر کسی پوشیده نیست .
[4] تکیه ردن بر مسند مدیریت و رهبري یک نظام - در هر حد و اندازهاي که باشد - و یافتن توفیق در انجام وظایف و مسئولیتهاي آن مستلزم داشتن سه قابلیت دانش یا تخصص، مهارت یا تجربه و اخلاق است 5]، ص .[19 بعلاوه باید توجه داشت که بسیاري از رفتارها و اقدامات مدیران و کارکنان متأثر از ارزشهاي اخلاقی بوده که ریشه در اخلاق دارد 6]، ص.[23 این ضرورت و اهمیت نه تنها در ایران پس از رسوایی هاي اخلاقی - مانند فسادهاي مالی بی سابقه صورت گرفته در سالهاي پیش - اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است؛ بلکه در کشورهاي دیگر نیز به وضوح قابل مشاهده است. به طوري که آچبه2، مشکل نیجریه را ساده و مستقیماً با ناکامیهاي رهبري آن در ارتباط میداند .[7]
بنابراین با توجه به مطالب ارائه شده، این سوال مطرح است که آیا رهبري اخلاقی مدیران با حاکمیت خوب در ارتباط است؟ رهبري اخلاقی3 یکی از رویکردهایی که در اواخر قرن بیستم به طور جدي در ادبیات رهبري و مدیریت ظهور یافت، رهبري اخلاقی است .[8] البته این موضوع از دیرباز مورد توجه عامه مردم و اندیشمندان و محققان بوده است، اما به رغم این توجهات هنوز یک تعریف کلی از رهبري اخلاقی ارائه نشده است.
بسیاري از مدیران و متفکران بر این عقیدهاند که رهبري اخلاقی در حقیقت بستگی به داشتن شخصیت خوب در رهبران دارد که از طریق داشتن »ارزشهاي درست« و یا برخورداري از »شخصیت قوي و مستحکم« میتواند به عنوان نمونهاي براي دیگران مشخص شود و هر اتفاقی را که ممکن است در مسیر راهش با آن مواجه شود را تحمل کند. این رهبران به دنبال ایجاد یک ارتباط باز دو طرفه هستند تا بدان وسیله یک فهم خیرخواهانه از نظرات، ارزشها و انتخابهاي مختلف براي اجزاي سازمان برقرار کنند.
آنها نسبت به انتخابها و عقاید دیگران با روي باز برخورد میکنند، چرا که میدانند همین عقاید سازمانی است که رهبري و هدایت سازمان را بهتر میکند .[4]براون1 و همکاران - 2005 - رهبري اخلاقی را نشان دادن رفتار مناسب هنجاري از طریق اقدامات فردي و روابط میان فردي و ترویج چنین رفتارهایی به پیروان از طریق ارتباطات دو طرفه، تشویق و تصمیم گیري تعریف کردهاند 9]، ص .[120 رهبري اخلاقی در برگیرنده رهبري به شیوهاي است که در آن به حقوق و مقام دیگران احترام گذاشته می شود.
زیرا رهبران ماهیتاً همواره در یک موقعیتی از قدرت اجتماعی قرار دارند و رهبري اخلاقی بر چگونگی استفاده رهبران از قدرت اجتماعی خود در تصمیماتی که میگیرند، فعالیتهایی که در آن درگیر هستند و شیوهاي که از طریق آن بر دیگران اثر می گذارند، تمرکز دارد 10]، ص .[346 رهبر اخلاقی شخصی اخلاقی است که صادق، امین و منصف است. این رهبران، تصمیمگیرانی هستند که نسبت به افراد و جامعه دلسوز بوده و در زندگی فردي و حرفهاي خود اخلاقی رفتار میکنند 11]، ص .[466 رهبران با اخلاق کسانی هستند که مقاصد اخلاقی خویش را در رفتارهايشان جلوهگر میسازند، هر چند که فشارهایی براي عدم انجام آن بر آنها وارد شود.
این قبیل رهبران به اجراي مواردي مانند صداقت و تلاش در زندگی روزمره خود اعتقاد دارند12]، ص .[2 ییلماز2 در سال 2010 رهبري اخلاقی را شکلی از رهبري که نیازمند توسعه استانداردهاي اخلاقی براي اداره کردن رفتارهاي کارکنان و پیاده کردن مؤثر این استانداردها در رفتارهاي آنان دانسته و بیان میکند که رهبري اخلاقی میتواند به عنوان تلاشی براي گسترش عدالت، نشان دادن احترام به ویژگیهاي فردي دیگران و ترکیبی از ویژگیهاي صداقت، قابلیت اعتماد، امین بودن، خلوص نیت، تصمیم گیري دموکراتیک و مشارکت حمایتی، دلسوز و مهربان بودن تعریف شود 13]، ص .[3950 در جدول 1 نظرات مختلف در خصوص ابعاد رهبري اخلاقی ارائه شده است.