بخشی از مقاله

چکیده

روایتشناسی یعنی تلاش برای کشف زبان روایت، یا قواعد و امکاناتی که گفتار روایی را برای خواننده فهمپذیر میکند و عوامل دخیل در قرائت روایت را به معاینه دقیق ناقد ادبی در میآورد. ادبیات داستانی با توجه به ویژگیهای ذاتی خود و بهویژه در ارتباط با مخاطب نوجوان، نقش بهسزایی در نهادینه کردن اندیشه ها و الگوسازی برای این گروه سنی دارد. واکاوی شگردهای مؤثر در پیشبرد یک روایت و یا بررسی کمبودهای آن با بهرمندی از شیوههای نوین و دقیق نقد ادبی، به شیوههای نویسندگی مولفان جهت بخشیده و به اصلاح و تقویت کاستیهای متعدد در حوزههای پرداخت روایت منجر خواهد شد.

به خصوص که در زمینه ادبیات داستانی کودک و نوجوان دفاع مقدس جای چنین نقدهایی خالی است. در جستار پیشرو برآنیم با تحلیل محتوای مضمونی و    توجه به ساختارهای داستان، به بررسی روایتشناسانه رمان باغ کیانوش علی اصغر عزتی پاک که به تجاوز ستیزی ایرانیان در دوره دفاع مقدس و پیش از آن تأکید دارد، بپردازیم و در حوزه طرح و پیرنگ، کانونیسازی، زمان، شخصیتپردازی و سطوح روایی، شگردهای روایی متن را بررسی کنیم.

-1 مقدمه

پژوهشگران عرصه ادبیات، به مرور توانستهاند نظام حاکم بر روایتهای داستانی را تدوین کرده و با شرح و بسط آن، به نظریهای دست یابند، که میتوان از آن با عنوان دستور زبان حاکم بر روایتهای گوناگون، یاد کرد. »همه عناصر روایتمندی همچون پیرنگ، ساختار زمانی، شخصیتپردازی و کانونیسازی که در ساختار روایت وجود دارند و باعث میشوند یک متن را نوشتهای روایی بدانیم، در ادبیات کودک تا حدی یا گاهی به شدت متفاوت با ادبیات در معنایی کلی، به جلوه میآید« - نیکولایوا درج در خسرو نژاد،. - 551:1387

در روایتشناسی میان آنچه به واقع اتفاق افتاده - محتوای روایت - و چگونگی نقل آنچه اتفاق افتاده - شکل روایت - تمایز حاکم است. هر روایت داستانی دو جزء دارد: داستان و متن. در یک کلام داستان شامل رخدادها و نیز افرادی است که رخدادها را تجربه می کنند و دست به انجام کنش میزنند. حال آنکه متن روایی چگونگی عمل روایت است و عمل روایت شامل مؤلف واقعی و مستتر، خواننده واقعی و مستتر، کانونیشدگی، بازنمایی مستقیم/ غیر مستقیم و یا سخن غیر مستقیم آزاد میباشد - حری،. - 14-12 :1392

-1-1 بیان مسئله

نخستین کسانی که در باره نظریه و نقد ادبیات کودک و نوجوان، به زبان انگلیسی قلم زده اند، هیچ نیاز ویژهای به هیچ نظریه به-خصوصی احساس نمیکردند. از جمله نخستین متخصصان این عرصه افرادی چون لانس سلوی، تاونزد، جفری تریز و... بودند - پیتر هانت درج درخسرو نژاد، . - 36-23:1387 بعدها پژوهشگران حوزه ادبیات کودک و نوجوان با بهرهگیری از نظریههای روایت افرادی چون تودوروف کوشیدند تا روایتشناسی را وارد ادبیات کنند.

از جمله این افراد محققانی چون پیترسون، مککیب، یومیکر، سیباک، کزمان و هیکمان را میتوان نام برد - رک تولان، . - 1386 ماریا نیکولایوا، از جمله متخصصان حوزه روایت در ادبیات کودک و    نوجوان میباشد و از جمله کسانی است که به روایت و ابعاد روایتمندی در ادبیات کودک و نوجوان توجه ویژهای نشان داده و کوشیده است تا در مقالهای با عنوان - فراسوی دستور داستان یا چگونه نقد ادبیات کودک از نظریه روایت بهره میبرد؟ - نظریه روایتشناسی را در این حوزه مطرح کند. این نظریهپرداز ادبیات کودک و نوجوان همچنین به ویژگیها، ابعاد و مفاهیم روایت مندی و عناصر آن یعنی شخصیت پردازی، زاویه دید و مسئله زمان میپردازد؛ عناصری که به عقیده او ساختار روایی داستانهای این عرصه را تشکیل می دهد. این مقاله با توجه به آثار موجود سعی کرده است، باغ کیانوش را که روایتی مربوط به نوجوانان با موضوع دفاع مقدس است؛ بر اساس برخی نظریههای روایتشناسی و نیز اندیشههای نیکولایوا نقد کند.

-2 -1 ضرورت و اهمیت تحقیق

استفاده از روایتشناسی ساختارگرای کودک و نوجوان، در ادبیات داستانی متعلق به این گروه سنی، سبب میشود بتوانیم با فروکاستن متون به واحدهای کمینه و دستهبندی آنها در گروههای قابل ارزیابی، به ارزشگذاری و طبقهبندی آنها پرداخته و شگردهای رواییشان را آشکار نماییم. البته این نظریه در مقایسه با دیگر رویکردهای حوزه کودک و نوجوان هنوز نوپا و جدید است. در مقاله پیش رو برآنیم که ضمن توضیح و بازنمایی شیوههای تأثیر گذاری و نقاط ضعف و قوت متن، در نوع تبدیل، ترکیب و جایگزینی سازههای اصلی روایت نیز دقت نماییم و ببینیم بهعنوان یک اثر مربوط به نوجوانان، تا چه حد در معرفی گفتمان های روایی مربوط به آنها در حوزه ادبیات دفاع مقدس موفق بوده است.

-3-1پیشینه تحقیق

در باب روایتشناسی آثار کودک و نوجوان پژوهش های محدودی صورت گرفته که برخی از آنها عبارتند از: » نگاهی به ابعاد روایت مندی در داستان سه سوت جادویی احمد اکبر پور« از سعید حسام پور و شیدا آرامش فرد، »بررسی جایگاه زمان در اشعار روایی کودکان« از عباس جاهد جاه، » بررسی نقش و کاربرد راوی اول شخص در شعر روایی کودکان« از لیلا رضایی، و »نقد و تحلیل روایتشناسی داستانهای رضوی در ادبیات نوجوانان« از فریده داوودی مقدم. »یک داستان و نصفی« عنوان نقدی است که فریدون راد در مورد باغ کیانوش نوشته است و در کتاب ماه کودک و نوجوان«خرداد - 1390 شماره 164چاپ شده است. اما طی جستجو پیرامون نقدهای انجام شده، موردی که این داستان را از منظر روایتشناسی نگریسته باشد، یافت نشد.

-2 بحث

-1-2معرفی نویسنده و اثر

علی اصغر عزتی پاک متولد سال 1353 است. وی رمان باغ کیانوش را که به گفته نویسنده از واقعیت نشأت میگیرد و بخش اعظم آن پرداختی خلاقانه دارد، در سال1389 در 152صفحه و 12فصل برای گروه سنی نوجوان نوشته است. این اثر برنده جایزه کتاب سال دفاع مقدس و برگزیده جشنواره سراسری هنر آسمانی شده است. مجموعه داستان »میمانیم پشت در« و »آواز بلند« ویژه بزرگسالان و »زود برمیگردیم« و »موج فرشته« برای گروه سنی کودک و نوجوان از آثار این نویسنده بهشمار میرود.

-2-2سطح داستانی

در یکی از روستاهای نزدیک همدان و در سال 1365،همزمان با عروسی پسرِ مردی به نام کیانوش، دو نوجوان به نامهای حمزه و عباس تصمیم میگیرند وارد باغ پربار کیانوش که به خساست شهره است شوند و از میوههای آن استفاده کنند. در این حین، کیانوش به باغ میرود و در آنجا به دست یک خلبان عراقی که با چتر نجات در باغ وی فرود آمده است، اسیر میشود. بچهها در صدد رهایی وی برمیآیند و حمزه با الهام گرفتن از داستان هایی که پدربزرگش در بیان خاطرات دوران نوجوانی خود، از چگونگی مبارزه مردم با روس ها برای او تعریف کرده است؛ موفق می شود مردم روستا و مأموران پلیس را آگاه کرده و از خطرات احتمالی جلوگیری نماید. داستان در خلال تصمیمگیریها و کنشهای هر یک از شخصیتها جلو رفته و مخاطب را با فضا و نقشآفرینان آن بیشتر آشنا می کند. بهعلاوه به نظر میرسد در پایان با دستگیری خلبان و... با نوعی تحول روحی در شخصیتهای داستان روبرو میشویم.

-3-2طرح و پیرنگ

چنان که میدانیم طرح و پیرنگ نقل حوادث است با تکیه بر روابط علت و معلولی. - اخوت، - 36 :1372 و به دو دسته باز و بسته تقسیم میشود. در پیرنگ باز نظم طبیعی حوادث بر نظم ساختگی و قراردادی آن غلبهداشته و معمولاً در آن گرهگشایی دیده نمیشود. اما در پیرنگ بسته نظم ساختگی حوادث بر نظم طبیعی آن میچربد و گرهگشایی و نتیجهگیری قطعی و محتومی دارد - میرصادقی، 80 :1385 و . - 79 مطابق این تقسیمبندی پیرنگ باغ کیانوش از نوع دوم یعنی پیرنگ بسته است و این داستان جزو روایت هایی است که به واسطه شرایط حاکم بر آن، در هر اپیزود اتفاقات هیجان انگیزی رخ می دهد و هر کدام از این اتفاقات نیز با گرهگشایی و نتیجه قطعی به پایان می رسند.

به طور مثال ماجرای میوه دزدی بچهها با تنبیه شدن آنان، ماجرای خلبان با متنبه شدن و دستگیری او و ماجرای تپه اسبها با متواری شدن روسها به پایان می رسد. در هر سه داستان قدرت نهایی در دست طرفی است که مورد تجاوز واقع شده است.در دو قسمت دیگر هم پیشرفت پیرنگ، وابسته به تصمیمگیریها و جسارت شخصیتها در کنشهایشان بوده و درونمایه کلی اثر مبارزه با ظالم و دفع شر وی میباشد. انتخاب این نوع پیرنگ، باعث شده است که مخاطب احساس کند در هر بحرانی باید، بدون نگرانی از ضعفها و با در نظر گرفتن امکانات خود، برنامهریزی کرده و اتفاقات را به سمت مورد نظر هدایت کند.

یکی از عنصرهای تکرار شونده در ادبیات کودکان که پراپ آن را غیاب مینامد؛ جابجایی عینی قهرمان داستان یا انتقال او به سرزمینی ناشناخته است، که امکان کشف آزادانه جهان، بدون نظارت بزرگسالان را برای وی فراهم میآورد. - نیکولایوا درج در خسرونژاد، - 552-553:1387 طرح کمرنگی از این الگو که مربوط به خروج حمزه و عباس از روستا و وارد شدن آنان به باغ کیانوش برای اولین بار و نیز حضور پدر بزرگ در جریان مربوط به روسها است، در داستان وجود دارد. البته از نظر پراپ قهرمان برای کار مهمی غایب میشود اما اینجا بچه ها در مرحله اول برای دزدی و در ماجرای تپه اسبها، از سر کنجکاوی وارد معرکه میگردند. »بنابر دیدگاهی که به ارسطو باز میگردد داستان باید دارای آغاز، میانه و پایان باشد.

بیشتر داستانهای کودکان از این الگو پیروی میکنند و پیرنگ داستان دارای زمینهچینی، گرهافکنی، نقطه اوج و گرهگشایی است « - همان:. - 533 در باغ کیانوش، نویسنده همزمان به ارائه دو داستان پرداخته است. در واقع سعی کرده داستان دوم را که ماجرای مبارزه مردم روستا با روس هاست در بطن داستان اول بگنجاند و از آن به عنوان یاری دهنده و منبع الهام حمزه در تصمیم گیری و عمل استفاده کند.

البته به نظر میرسد میتوانیم داستان را به سه اپیزود یا پرده تقسیم نماییم: پرده اول شامل توصیف عروسی و دستبرد کودکانه دو نوجوان به باغ، پرده دوم حضور خلبان عراقی در باغ تا انتهای روایت، پرده سوم ماجرای تپه اسبهاکه از پرده اول با گریزهایی کوتاه خود را به مخاطب میشناساند و به مرور حضور خود را در اندیشه وی تثبیت مینماید و تا آنجا قدرت مییابد که یکی از فصلهای کتاب را به خود اختصاص داده، خلاقیت و قدرت رهبری را از شخصیت عباس به حمزه منتقل میکند.

از این دید می توان آن را یک رمان چند روایتی دانست که با استفاده از شیوه تداعی آزاد به پرداخت ماجرای پدربزرگ حمزه میپردازد و به گونهای ناخودآگاه بر الگو وارگی و منشأ اثر بودن ماجرای مقابله مردم با روسها در قضایای باغ تأکید داشته است. اما در هر یک از داستانهای چند روایتی نیز به دیدگاه کلاسیک ارسطو وفادار مانده و آغاز داستان را با زمینهچینی به میانه رسانده و در آنجا با گرهافکنی ناشی از حضور دشمن و رقیب به گرهگشایی و پایان نزدیک شده است. البته در این میان به دو شکل از عنصر تعلیق و تحیر بهرهمند گشته: یکی با تقطیع ماجرای تپه اسبها و آوردن آن به صورت پازلهایی که کم کم در ذهن خواننده رنگ گرفته و کامل میشوند و دیگر با روایت لحظه به لحظه داستان؛ بهطوریکه مخاطب نیز مانند بازیگران حاضر در صحنه نمیداند که چه اتفاقی در شرف وقوع است و در هر مرحله ناچار به انتخاب راهکار و مواجه شدن با نتایج تصمیمات خود میشود.

شکلوفسکی با توجه به دو عامل شخصیت و کنش دو نوع طرح پلکانی و مارپیچی، و از نظر طرح نیز دو نوع داستان مسلسل و ترکیبی را از هم متمایز مینماید - اخوت،1371:55و. - 54 طرح باغ کیانوش، بیشتر پلکانی است و حرکت در آن، خطی و زمانی-سببی بوده و رفتار چند شخصیت با هم مشابه است. در واقع ما در ناخودآگاه خود با این حقیقت مواجه میشویم که موقعیت بچهها به عنوان متجاوزین کم سال شباهتی نمادین با وضعیت خلبان عراقی و در عین حال روسهای مستقر در تپه اسبها، دارد.

به علاوه نویسنده با انتخاب خط سیر نسبتاً ساده و به دور از پیچیدگی، نوجوان را در ماجراهای رخ داده شریک میکند تا قدم به قدم او را در معرض کنشها، لذتها، تردیدها و دلهرهها گذارد. وی مخاطبان خود را نه به منزله روایتشنوهایی منفعل، که به عنوان بازیگران و شخصیت هایی پویا در نظر میگیرد که در شرایط مشابه ملزم به اندیشه و عمل هستند. این اندیشه خود را در نام گذاری فصل-های پنجم - بییید جلو جوجهها؛ باید کاری برایم انجام بدهید! - و ششم - من اگر جای حمزه بودم! - اثبات مینماید.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید