بخشی از مقاله

چکیده

پاسخگویی به نیازهای اجتماعی انسان و ایجاد امنیت و آرامش و کاهش آسیب های اجتماعی مستلزم وجود فضا و قرارگاههای کالبدی مناسب است. فضاهای شهری مطلوب، بستری را برای پیوند افراد جامعه فراهم می سازند. ارتقاء کیفیت فضاهای شهری و ایجاد فضاهای جمعی باعث افزایش تعاملات اجتماعی افراد شده و به تبع آن افراد نوعی هم ذات پنداری با محیط پیدا می کنند و کمتر دست به اقدامات مجرمانه می زنند. به بیان دیگر خلق فضاهای جمعی با کیفیت، می تواند گامی موثر در جهت کاهش جرم و آسیب های اجتماعی شود.

نظریه ی پیوند اجتماعی با تکیه بر مولفه هایی همچون دلبستگی، مشارکت، تعهد و باور بر این اساس استوار است که هر چه این عامل ها در بین افراد جامعه تقویت شود علاوه بر ارتقاء هویت، میزان آسیب های اجتماعی نیز کاهش می یابد . این مقاله مفاهیم پیوند اجتماعی را مورد مطالعه قرار می دهد و با استناد به نظریه کنترل اجتماعی هیرشی که زیرشاخه ای از مفاهیم پایداری اجتماعی محسوب می شود؛ قصد دارد با بهره گیری از مولفه های پیوند اجتماعی و کالبد بخشی به این مفاهیم، راهکارهای معماری موثری را برای پیوند افراد با جامعه در خلق فضاهای جمعی مطلوب ارائه دهد و به تبع آن گامی در جهت کاهش آسیب های اجتماعی بردارد و سبب پایداری اجتماعی فضاهای شهری شود.

-1مقدمه

فضاهای عمومی و جمعی از اهمیت خاصی برخوردارند و مردم نیز مشتاقانه به حضور و مشارکت در چنین فضاهایی پاسخ مثبت داده اند - گهل1، . - 2004 همچنین علاوه بر ابعاد کالبدی که در حضور و تعامل اجتماعی افراد موثر است، پیش بینی و خلق رویدادهای اجتماعی است که در عین ایجاد فرصت های مشارکت در فعالیت های اجتماعی میتواند زمینه ساز ارتقاء حس تعلق به مکان و تقویت پیوند اجتماعی افراد باشد - لنارد2، . - 1984 فعالیت های اجتماعی و گروهی در فضاهای جمعی موثر بوده و از مولفه های تاثیرگذار برتداعی مفاهیم پیوند اجتماعی در فضاهای جمعی است و این فضاها را به لحاظ اجتماعی فعال می سازد و به تبع آن از بروز آسیب های اجتماعی می کاهد. بهره گیری از این مولفه ها می تواند به کیفیت و مطلوبیت این فضاها کمک کند.

تراویس هیرشی چهار مولفه تاثیر گذار بر پیوند اجتماعی افراد را مشارکت، دلبستگی، تعهد و باور معرفی کرده است و بر این عقیده است که رابطه ی معناداری بین این مولفه ها و پیوند افراد با جامعه برقرار است. به طوریکه هر چه این مولفه ها در جامعه تقویت شود آسیب های اجتماعی نیز کاهش می یابد - رضایی شریف، . - 1391 خلق یک فضای جمعی موفق با بهره گیری از مفاهیم پیوند اجتماعی، مستلزم شناخت ابعاد کمی و کیفی فضاست.

در این مقاله مفاهیم دلبستگی به مکان، تعهد به مکان، مشارکت اجتماعی و باور مورد بررسی قرار می گیرد و سوالاتی از این دست مطرح میشوند که فضاهای جمعی چه فعالیت های گروهی و جمعی را برای پیوند اجتماعی افراد نیاز دارند؟ و این فضاها چه کالبد فضایی و عناصر معماری را برای پیوند اجتماعی می طلبند؟ این مقاله سعی دارد با استناد به مولفه های پیوند اجتماعی، عناصر کالبدی موثر در معماری از قبیل دسترسی، فضای مورد نیاز، قابلیت های کالبدی لازم، امنیت و کیفیت فضا را ارائه دهد.

تاکید این مقاله بر روی مولفه های پیوند اجتماعی و اهمیت آن در فضاهای جمعی است. فضاهای شهری امروز خصوصا فضاهای جمعی نیازمند فضاهای با کیفیت است. از همین رو توجه به عوامل موثر در پیوند اجتماعی در این فضاها و تعمیم آن به فضاهای عمومی و شهری می تواند گامی موثر در جهت پیوند افراد با جامعه و کاهش آسیب های اجتماعی و پایداری اجتماعی فضاهای شهری باشد.

-2فضاهای جمعی

هرگونه فضای سرپوشیده و محصور یا سرباز شهری به منظور برپایی فعالیت های جمعی - مثل صحن یا شبستان مساجد، سالن های نمایش و امثالهم - است. افرادی که در این فضا گرد هم می آیند به فعالیت واحدی می پردازند و با هم در ارتباط هستند - نقی زاده، . - 182 :1386 فضای جمعی فیزیک و عرصه ای است که نقش معنایی و محتوایی را ایفا می کند. در فضاهای جمعی موقعیت هایی برای ایجاد خاطره جمعی و ذهنیت مشترک پدید می آید.

فضای جمعی جایی است که حیات اجتماعی در آن جریان دارد و به دلیل یک واقع تاریخی و اجتماعی یا برنامه از پیش تعریف شده در خاطره جمعی مردم جای دارد. این فضاها مکانهاییاند که بیشترین برخوردها و کنش میان افراد درآنها به وقوع می پیوندد و شامل تمام بخشهایی از شهرند که مردم به آنها دسترسی فیزیکی و بصری دارند. بنابراین مرزهای این فضاها، خیابانها، پارکها، میدانها با بناهایی که آنها را محدود می سازند، تعیین میشوند - تیبالدز، . - 1385 فضای جمعی، بستر مشترکی که مردم فعالیتهای کارکردی و مراسمی را که پیوند دهنده اعضای جامعه است، در آن انجام می دهند؛ چه روزمرگی های معمولی باشد و چه جشنواره های دوره ای - مدنی پور، . - 1379 در اینجا از فضاهای جمعی به مکان جمعی نیز تعبیر می شود.

-3نظریه پیوند اجتماعی1

چارچوب نظری این تحقیق بر نظریه اجتماعی تراویس هیرشی 2 استوار است. نظریه پیوند اجتماعی یکی از زیر مجموعه های نظریه کنترل است. نظریه کنترل به دیدگاهی باز می گردد که در مورد کنترل رفتار انسان بحث میکند. نظریه کنترل یا نظریه پیوند اجتماعی - 1969 - در ابتدا به وسیله هیرشی برای توضیح دلایل جرم مطرح شد. هیرشی در کتاب دلایل بزه کاری3 از انواع متفاوت پیوندهای اجتماعی افراد با جامعه صحبت می کند و توضیح می دهد که علت این که افراد از قوانین جامعه پیروی می کنند، پیوندهایی است که با جامعه برقرار کرده اند - دیکسون4، . - 2007 وی مولفه های پیوند اجتماعی را مشارکت، دلبستگی، تعهد و باور معرفی کرده است و بر این عقیده است که رابطه ی معناداری بین این مولفه ها و پیوند افراد با جامعه برقرار است.

به طوریکه هر چه این مولفه ها در جامعه تقویت شود آسیب های اجتماعی نیز کاهش می یابد - رضایی شریف، . - 1391 برخی تحقیقات نشان داده است که مشارکت در فعالیت های عرفی، پیوند فرد را با ارزش ها و قواعد جامعه افزایش میدهد. به این صورت که فرد در حین انجام این فعالیت ها، ارزش ها و هنجارهای عرفی را درونی کرده؛ ویژگی های سازگار کننده درونی تقویت می شود و در نتیجه به جامعه پذیری افراد کمک کرده و به تبع آن اقدامات مجرمانه نیز کاهش می یابد - همان - . بهره گیری از این مولفه ها گامی موثر در جهت پایداری اجتماعی فضاهای شهری است. در زیر به بررسی این مولفه ها پرداخته می شود.

-1-3 دلبستگی به مکان

دلبستگی به مکان به عنوان عاملی که موجب تبدیل یک فضا به مکانی با خصوصیات حسی و رفتاری ویژه ای برای افراد خاص می گردد. این واژه به رابطه عاطفی فرد با مکان اشاره دارد و ریشه در خصوصیات و تجارب گذشته فرد و در نتیجه نیازها و انتظارات او نسبت به مکان از یک سو و ظرفیت های مکان در پاسخگویی به این نیازها و انتظارات از دیگر سو دارد بنابراین به هر میزان که مکان بتواند پاسخگوی نیازها و انتظارات انسان باشد، دلبستگی او به آن مکان افزایش می یابد - دانشپور، . - 45 :1388

به طور کلی دلبستگی به یک موضوع مثل شیء، مکان، فرد و سایر موضوعاتی که فرد در زندگی روزمره خود با آنها روبروست؛ مبتنی بر تجارب قبلی زندگی، ساختارهای رفتاری، شناختی، حسی و اجتماعی از خود، ساخته و تمام تجارب و رویارویی های تازه خود با موضوعی نو را بر پایه این طرح، ادراک، ساماندهی و طبقه بندی نموده و به خاطر می سپارد - همان: . - 38 واژه دلبستگی به مکان به تاثیر عاطفی یک مکان اشاره دارد که افراد به لحاظ حسی و فرهنگی به آن جذب می شوند.

در واقع دلبستگی به مکان، ارتباطی نمادین با مکان است که با دادن معانی عاطفی و حسی مشترک فرهنگی توسط افراد به مکان خاص یا یک سرزمین شکل می گیرد و مبنای نحوه ادراک گروه یا فرد از مکان و نحوه ارتباط وی با آن است - لاو و آلتمن5، . - 5 :1992 دلبستگی به مکان بعدی از کلیت حس مکان و وابستگی عاطفی مثبت است که بین فرد و مکان توسعه می یابد - استدمن6، . - 674 :2003 دلبستگی به مکان از سطوح حس مکان است که در این سطح، فرد ارتباط عاطفی پیچیده با مکان دارد. مکان برای او معنا دارد و مکان محور فردیت است و تجارب جمعی و هویت فرد در ترکیب با معانی و نمادها به مکان شخصیت می دهد در این حالت بر منحصر به فرد بودن مکان و تفاوت آن با دیگر مکان ها تاکید می شود - فلاحت، . - 1385

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید