بخشی از مقاله
چکیده
آنچه برای ما در جامعه اسلامی امروز اهمیت دارد، شناخت راه درست، نو شدن، نوسازی و توسعه سیاسی است. بدون تردید نمی توان ارتباط مستقیم حکومت اسلامی را با زندگی امروز جامعه اسلامی نادیده گرفت.سئوال تحقیق, در چه شرایطی می توان یک جامعه را از لحاظ سیاسی, توسعه یافته قلمدادکرد و با چه شاخصهایی می توان در پی شناخت جامعه ای بود که از حیث سیاسی, در میدان تکامل و پیشرفت قدم نهاده است؟ فرضیه تحقیق, نبود آزادیهای اساسی, به فقر اقتصادی مربوط می شود و موجب محرومیت غذایی و یا عدم دسترسی کافی به درمان, ناتوانی در دسترسی به پوشاک و سر پناه مناسب و یا بهره مندی از آب سالم و امکانات بهداشتی میشود.
روش تحقیق به صورت اسنادی – کتابخانه ای بوده و از تکنیک فیش برداری های نظری است. و با شیوه توصیفی – تحلیلی و متکی بر استنباط های نظری، تجزیه و تحلیل شده اند. از عوامل به وجود آورنده یا تشدیدکننده تضاد بین نظام سنتی جامعه و ارزش های نوگرایانه، تضاد موجود در نحوه نگرش، بینش و نظام ارزشی افراد متعلق به طبقات مختلف اجتماعی می باشد و در نتیجه می توان با کاهش فاصله طبقاتی، تضاد بین نگرش های موجود در زمینه سنت گرایی و نوگرایی را نیز کاهش داد.در این مقاله از توسعه و تضاد, شاخص های توسعه سیاسی, مکانیسم های توسعه سیاسی, موانع توسعه سیاسی, مولفه های توسعه سیاسی, موانع توسعه فرهنگی در ایران, رهیافت جامعه محور و رهیافت نخبگان محور و در نهایت راهکارهای برون رفت مستله مطرح شده است.
کلیدواژه ها: توسعه، تضاد، توسعه فرهنگی، توسعه سیاسی و ریاضیات اجتماعی
مقدمه:
بیان مسئله
الف: زندگی انسان ها یک تابع ریاضی است و از قوانین ریاضی تبعیت می کند. یا اینکه ریاضیات تنها علمی است که توسط بشر ایجاد شده است و علمی است منطقی، نه مشاهداتی و تجربی، اما همگان می دانند که تقریباً قوانین تمامی علوم طبیعی و قوانین مربوط به حرکات اجرام آسمانی و گذر زمان و سایر قوانین طبیعت هر یک به نوعی از قوانین ریاضی تبعیت می کنند. چرا که ریاضیات نیز خود آفریده پنهان خداوند در بطن طبیعت است. زندگی انسان هانیز همانند توابعی که در دبیرستان خوانده ایم، تابعی است از ایکس به ایگرگ. ایکس ها یعنی متغیرهای این تابع کارهایی هستند که ما در زندگی انجام می دهیم و تصمیم هایی که در زندگی می گیریم. و ایگرگ یعنی مقادیر تابع، اتفاقاتی هستند که در زندگی برای ما می افتند به طور مستقیم وابسته و نتیجهی کارهایی هستند که ما در زندگی خود انجام می دهیم.
بنابراین وجود اختیار در انسان به این وجه و به صورت ریاضی قابل اثبات است. هر تابعی معادله ای دارد. تابع زندگی هر یک از ما انسان ها نیز معادله ای دارد. و این معادلات در هر انسانی متفاوت از انسان دیگر هستند. خداوند در بدو آفرینش هر انسانی معادله ای را برای زندگی او نوشته و در وجود او قرار داده است. این تابع درواقع معادلهی سرنوشت انسان است. پس از تولد و رسیدن به رشد فکری، این وظیفه ی ما انسان هاست که معادلهی تابع زندگی خود را کشف کنیم و با استفاده از روش های ریاضی ریشه های آن را در صورت وجود بیابیم و ویژگی های معادلهی سرنوشت خود را بدانیم تا بدانیم که چه متغیرهای برای قرار دادن در آن مناسبند.
انسان اختیاری در انتخاب معادله کلی تابع زندگی خود ندارد. چرا که این چیزی است که تحت ارادهی خداوند است. اما انسان همواره می تواند با یادگیری، تمرین، کسب تجربه و تسلط یافتن بر قوانین ریاضی زندگی، با یافتن و قرار دادن متغیرهای مناسب معادلهی زندگی، سرنوشت خود را به نحو بهتری تعیین کند. چرا که نتیجه معادله همواره تابع متغیری است که ما در آن قرار می دهیم. در مراحل پیشرفته و با کسب مهارت های بیشتر ریاضی، انسان خواهد توانست ضرایب جملات معادلهی تابع زندگی خود را – که تابعی است چند جمله ای و مرکب از جملات جبری، مثلثاتی، نمایی، دیفرانسیلی و غیره – به نحوی تغییر دهد که اهمیت جملات - یعنی جنبه های مختلف زندگی - به خواست او تغییر کند.
ب: نخستین گام در راه پیشرفت، خانه تکانی نهاد دولت است. باید دانست چه کسانی تصمیم می گیرند؛ چه کسانی مدیریت می کنند؛ این افراد چگونه می اندیشند؛ تا چه اندازه به کشور و جامعه تعلق دارند؟ تا چه اندازه جهان را می شناسند؛ تا چه اندازه با سیستم، ساختار و قواعد و قوانین آشنایی دارند؛ آیا با تربیت عقلی و خانوادگی و تخصصی وارد عرصه نخبگی شده اند یا به گونه تصادفی، فی البداهه و هیجانی؟ کشورهای در حال توسعه بدون پیوندهای منطقی، فکری و عملی و اقتصادی با دنیای بیرون نمی توانند از وضع موجود به سوی وضع مطلوب بروند.هفتاد درصد توسعه یافتگی به توانایی ها، برنامه ریزی ها، انسجام و عقلانیت داخل مربوط می شود و سی درصد به پیوندهای جهانی، اگر درون منسجم نباشد، از بیرون نمی توان بهره برداری کرد. کشورهای از روند جهانی شدن بهتر بهره گرفته اند که در درون، سامان سیاسی و اقتصادی داشته اند. توسعه، انسان ویژه ای می طلبد. نمی توان هم توسعه را خواست و هم نامنظم بود.توسعه یافتگی به ذهن علمی و شخصیت کاری و انسان مسئولیت پذیر و قاعده پذیر نیازمند است.
امروزه رسیدن به توسعه همه جانبه و پایدار، دغدغه اصلی کشورها و دولت هایشان است. از آنجا که انسان موجودی فرهنگی است. زیربنای توسعه حقیقی و پایدار، دستیابی به توسعه فرهنگی است. توسعه فرهنگی عبارتست از: دگرگونی که از طریق تراکم برگشت ناپذیر عناصر فرهنگی در یک جامعه معین صورت می پذیرد و بر اثر آن جامعه کنترل مؤثری را بر محیط طبیعی و اجتماعی اعمال می کند. توسعه می بایست جامع باشد یعنی در همه ابعاد فرهنگی، سیاسی، اجتماعی واقتصادی باشد. توسعه می بایست ریشه فرهنگی داشته باشد، نرم افزارهای توسعه جامع که بخشی از آن توسعه فرهنگی است، خود باید فرهنگی باشد. یعنی ریشه در هویت دینی، تاریخی و فرهنگ، زیست جهان و عقبه داشته باشد. تنوع زیست جهانی که مردم ما در مناطق مختلف دارند، سرشار از قابلیت و امکان است. قرار نیست کشورها فقط با یک فرهنگ غربی به توسعه برسند، می توان با فرهنگ های مختلف توسعه رسید]عماد افروغ, .[1385
اهداف تحقیق
بررسی و شناخت وضعیت توسعه و تضاددر ایران. بررسی و شناخت موانع ساختاری و تأثیرگذار در شکل گیری توسعه وتضاد در ایران. بررسی و شناخت تبعات و چالش های به وجود آمده ناشی از عدم توسعه یافتگی در ایران. ارائه پیشنهادات و راهکارهایی در جهت تقویت و ارتقای توسعه فرهنگی و... با استفاده از نظر صاحبنظران این عرصه.
روش تحقیق
روش به کار گرفته شده در تحقیق حاضر روش اسنادی – کتابخانه ای است. گردآوری داده ها نیز به صورت فیش برداری های نظری از کتب، مقالات و اسناد دیگر است. تجزیه و تحلیل اطلاعات با توجه به شیوه توصیفی – تحلیلی و با توجه به استنباط های نظری صورت گرفته است.
تعریف واژه ها - مفاهیم و تعاریف - ریاضیات اجتماعی
به نظر می رسد تعریفی از این مفهوم نشده،منتهی به طور مجزا تعریف شده است. رابطه علت و معلول از قدیم مانند رابطه مقدم و تالی در منطق، ضروری دانسته می شد و عقلیان معتقد بودند یکی از خصوصیات ذاتی امور است. دو گوی را در نظر می گیریم،Aو.B گوی Aبه گوی B می خورد وB به حرکت در می آید. از هر کسی بپرسیم چرا گوی Bبه حرکت در آمد، خواهد گفت به علت اصابت گوی .A چیزی را که شما دیده اید دو واقعه است که باهم اقتران داشته اند. اول برخوردAبهB و دوم حرکت.B وقتی مفهوم علیت را تحلیل می کنیم به دو صورت اساسی بر می خوریم که لازمه آن است.
یکی اینکه کلا هر جا و هرگاه فلان علت موجود شد، فلان معلول پدید خواهد آمد. اگر Aنابرابری اجتماعی، وb را فقر در نظر بگیریم Bمعلول A خواهدبود. پس می توان اینگونه برداشت کرد، اگرتوسعه را به خوبی پیاده نکنیم ضدی را در درون خود می پروراند. وقتی نمایش ثروت آغاز و از طرف دیگر از همه سو نیازها به مردم تزریق شد، یک بیماری واگیر تمام جامعه را فرا می گیرد،از کوچک و بزرگ و فقیر وانقلابی و ضد انقلابو... هم کم و بیش آن چیزهایی را می خواهند که ثروتمندان دارند یا در جامعه به ارزش تبدیل کرده اند. مقایسه های اجتماعی شروع می شود. افراد خود را با