بخشی از مقاله
چکیده
آغاز زندگی بشر در طبیعت بوده است، طبیعت به عنوان میراث فرهنگی در رابطه با نیاز و تمایل انسان به ارتباط با گذشته مطرح می باشد. بیگمان یکی از نیکوترین جلوه های صورت و معنا برآمده از باورهای ایرانیان، باغ ایرانی است. چنانچه باغ ایرانی را تمثیلی از بهشت بدانیم که در میان آن حوضی قرار دارد واز آنچه ارنهر بر میآیند و ... یکی از نزدیک ترین نمونهها به صورت مثالی خواهد بود. باغ ایرانی در هنر فرش ایرانی به تصویر کشیده میشود و دید متعالی یعنی امکان دید ناظر از بالا را برای فرد فراهم میکند.
باغ پاسارگاد به عنوان اولین باغ ایرانی دارای مفاهیم ویژهای از جمله نظم،ارتباط دقیق، شکوه و عظمتی است که نشان دهنده قدرت هخامنشی است. آب نیز عامل اصلی و بوجود آورنده باغ های ایرانی می باشد. مهمترین منابع تامین آب در ایران، نزولات جوی و آب های زیرزمینی بود. ایرانیان در طول قرن های متمادی، باغ هایی را خلق کردند که هر یک بهشتی زمینی در دل کویر خشک و سوزانند. . این مقاله با استفاده از روش تحلیلی توصیفی به ریشه یابی باغ ایرانی و ضرورت وجود این پدیده در دنیای امروز پرداخته است.
مقدمه
در سال 1982 میلاد در منشور فلورانس کمیته باغ های تاریخی تعریفی از باغ ارائه کرد که: "باغ ترکیبی معماری از جماد و نمات است پس اثری و نمایانگر فرهنگ هر قوم و شرایط اقلیمی زادگاهش است". به بیانی دیگر ساختار اصلی تمام باغهای تاریخی جهانی بر مبنای معماری طبیعت و مصنوع و یا روش تلفیق گیاه، آب و ابنیه است که ساماندهی کالبد برای خلق فضایی مناسب جهت زیست انسان می باشدباغ. ایرانی پدیده ای فرهنگی، تاریخی، کالبدی در سرزمین ایران است و معمولاً به صورت محدوده ای محصور که در آن گیاه، آب و ابنیه در نظام معماری مشخصی با هم تلفیق می شوند و محیطی مطلوب، ایمن و آسوده برای انسان به وجود می آورد، ساخته می شود در دایره المعارف اسلامی در توضیح واژه باغ آمده: "محوطه ای غالباً محصور، ساخته انسان به بهره گیری از گل و گیاه، درخت، آب و بناهای ویژه که بر قواعد هندسی و باورها مبتنی است."
- دایره المعارف اسلامی، 1381، ص - 206 همچنین باغ ایرانی "پیوند فرخنده زیبایی و سودمندی است." - پیرنیا، 1358، ص - 9 و نیز " موجودیتی است گویای نیازهایی که روزمره اند و کاربردی...... و هم معنایی اند و انتزاعی" - فلامکی، - 1386 "آشکارگی هستی است و آشکارگی هستی به ما امکان شنیدن آوای هستی را می دهد. باغ ایرانی را باید به عنوان یک اثر هنری بسیار ارزشمند در فرآیند هنر معنوی شناخت. باز شناخت باغ ایرانی، دیوار عالم مینوی و نیوشایی آوای درون هستی است. - دادبه، 1383، ص - 33 همچنین"باغ ایرانی فضای آرامش و آسایش و محل نور و اندیشه تعریف می شود." - میرفندرسکی، 1383، ص - 10 به بیانی دیگر باغ ایرانی فضایی است که با ترکیب معمارانه ساختارهای مصنوعی و طبیعی مانند آب و گیاه، معنایی رویایی و خیال پردازانه را مجسم می کند.
منظور از ایران و ایرانی بودن باغ:
ایرانی بودن باغ خود گویای معنای ویژه ای است. باید توجه کرد که نام ایران به سه عرصه اطلاق می شود:
-1 ایران تاریخی که گستره آن از مصر و یونان در غرب تا چین در شرق می باشد.
-2 ایران جغرافیایی- سیاسی که در هر دوره تاریخی دارای نشان و وسعت ویژه ای بوده است.
-3 ایران فرهنگی که شامل جهان ایرانی زبان و همه فرهنگهای پیرامونی متأثر از فرهنگ ایرانی است. مانند قسمتهایی از هند، پاکستان، افعانستان، تاجیکستان، غرب چین، ازبکستان، ترکمنستان، جمهوری آذربایجان، ارمنستان، گرجستان و عراق کنونی. - شاهچراغی، 1390، ص - 42
واژه شناسی حکمی باغ ایرانی:
در زبان فارسی و فرهنگ ایرانی از واژه های متنوعی به عنوان مترادف و معادل واژه باغ استفاده شده است. مهم ترین این واژه ها که علاوه بر مفهوم باغ، مفهوم فضای سبز نیز از آنها دریافت می شود عبارتند از:
باغ- پردیس- بهشت -بُست- بستانی- بهشتزا- بوستان- تاکستان- پالیز- آسبال- جالیز- چمن- چمنزار- خیابان- راغ-رزستان- رضوان- سبزه زار- علفزار- فالیز- گلزار- گلستان- گشت- گلشن- گلناک- لاله زار- مدونه- مرح-مَرغ- مرغزار-مفستان- موستان- مینو- نارنجستان- نخلستان- وارکار.
در علت تعدد واژگان مرتبط با باغ و فضای سبز در زبان فارسی و نیز بکارگیری واژگان گوناگون برای مفاهیم مشابه موارد مختلف قابل ذکر است از جمله اینکه "زمانی که یک نام برای نامیدن چندامر به کار می رود ذهن انسان ارتباطی بین تمام امور آن برقرار کرده و از کلیت حاصل تصویری ذهنی می سازد. گاه چندین لغت برای نامیدن یک پدیده به کار میرود که در اینجا نیز میتوان به ازای هر کلمه به جنبه ای از ابعاد متعدد آن پدیده دست یافت. این هر دو از خواص یک فرهنگ و زبان زنده، پویا، خلاق و .... است." - براتی، 1382، ص - 7
بنابراین میتوان گفت که با تغییر پارادایمهای فرهنگی در طول زمان برای یک عامل واحد، پدیده تعدد اسمی و معنایی رخ میدهد. سه واژه باغ، پردیس و بهشت سه واژه اصلی از نظر میزان کاربرد هستند و دیگر واژگان یا از نظر معنی مرتبط با این سه واژهاند یا به صورت ترکیب شده با واژهای دیگر، پسوند یا پیشوند به فضا یا مکانی با ویژگی روشنی اطلاق می شوند. - شاهچراغی، پارادایمهای پردیس، 1390، ص - 93 حال این سه واژه را مورد تحلیل قرار می دهیم.
باغ:
واژه باغ در فارسی میانه نو به کار رفته است. در فارسی میانه مانوی به صورت EʼZ و در سعدی به صورت bag به معنای قطعه یا پاره ای از زمین است که مترداف با واژه اوستایی و سنسکریت به معنای بخش، سهم، دارایی و بهره به کار رفته. - دایره المعارف اسلامی، 1381، ص - 206 همچنین بسیاری از زبان شناسان واژه باغ را برگرفته از ریشه کلمه بغ می-دانند که علاوه بر آنکه به معنی بهره و بخش به کار رفته است، در سنگ بنشستههای پادشاهان هخامنشی همیشه در معنای خدا آمده است.
- شارب، 1346، ص 63 و - 175 همچنین باغ ضمن آنکه ریشه ای آسمانی و مقدس دارد به مفهوم تقسیم شده به چند بخش نیز هست . - براتی، 1383، ص - 7 که معنایی زمینی و مادی را مجسم می کند. در ریشهیابی این واژه روشن می-شود که باغ در حقیقت نامیدن مکانی است مقدس که ویژگی تمامی معانی ذکر شده را دارد و مکانی است که بخشایش ایزدی در آن به باشندگان عطا میشود و انسان با ایجاد و ساخت باغ ضمن آنکه کار خدایی میکند از این بخشایش و رحمت برخوردار میشود. - شاهچراغی، 1390، ص - 94
پردیس:
پارسیان قدیم، در عصر هخامنشیان، باغ یا عرصههای محصور و پر درخت میوه و گل را پائری دئزا میگفتند. این کلمه بعدها به پردیس و فردوس تبدیل شده و در فارسی همچنین در شکل پالیز به کار رفته که در اوستا به صورت واژه پائری دئزا - pairiDaeza - آمده است. این واژه کهن متشکل و مرکب از دو واژه پایری - pairi - دئزا - daeza - است. "پائری" را به معنای پیرامون و گرداگرد و یا پیرامون دژ دانستهاند. - پیرنیا، 1373، ص - 4 قسمت دوم واژه پائری دئزا را واژه دئزا - daeza - شکل می-دهد که از مصدر دئزو به معنی دیوار گذاشتن است. با توجه به توضیحات ارائه شده دئزا به معنای محدوده محصور و جدا شده از پیرامون در پیوند با پیشوند "پائری" همانند "پیر" یا "واسط" موجب اتصال به حطه معنا و ارتباط با بخشاینده - خداوند - است.
بهشت:
واژه بهشت اسم فارسی است . در اوستا و "هیشته" به معنی خوشتر نیکوتر میباشد. به طور کلی یعنی جریان بهتر و علم نیکوتر. واژه بهشت در پهلوی به صورت - وهیشت - و هم معنی با فردوس آمده است. - دهخدا، ج 4، ذیل بهشت - همچنین واژه "مینو" از ریشه اوستایی "مشینتو" به معنی "روان و خرد" که در زبان پهلوی نیز به صورت "مینوک" شناخته شده، معادل واژه بهشت به کار میرود. - براتی، 1382، ص - 9 بنابراین واژه بهشت که در ترجمه ها، مکتوبات و تحقیقات اخیر همه جا سهواً به عنوان معادلی برای واژه "فردوس" به کار رفته، ریشه در زبان فارسی باستان دارد و از همه مهمتر اینکه مفهوم بسیار ژرف زمان ازلی- ابدی را در خود پنهان دارد. - دادبه، 1386، ص . - 45
نظامهای کارکردی باغ ایرانی - بر اساس وسعت، طرح، کارکرد و عناصر ویژه - :
کهن الگوی باغ ایرانی در طول تاریخ، از مقیاس معماری تا مقیاس شهری، بازآفرینی شده است. طرح باغ ایرانی در دوره-های تاریخی گوناگون در شکل کلی خود تحول محسوسی نداشته و به این دلیل می توان گفت که باغ ایرانی یک شیوه است نه یک گونه. اما در برخی از عناصر و ابنیه، متناسب با کارکرد موردنظر در آن دوره تغییراتی اندک ایجاد شده که شناخت کارکردهای گوناگون باغ میتواند دسته بندی روشنی از آن ارائه نماید. - شاهچراغی، ص . - 47 باغ ایرانی را از نظر گستردگی و حوزه کارکردی می توان در سه مقیاس معرفی کرد. در مقیاس معماری، مقیاس شهری و در مقیاس میان این دو آنجایی که باغ تنها به عنوان بخشی از طبیعت است. باغ در هر یک از سه مقیاس به شکلهای گوناگون و با خصوصیات متنوع بروز کالبدی پیدا کرده که این نوع تنوع کالبدی با تنوع کارکردهای موردنظر هماهنگ و متناسب است.