بخشی از مقاله

چکیده

بررسی ارتباط هویت ملی با زبان فارسی به عنوان یک عنصر فرهنگی ماندگار و با نقش رسانایی و ارتباطی مؤثر ممکن است بحث جدیدی نباشد. اما با عنایت به تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که در عرصه ی جوامع بشری در حال تکوین است و همچنین با عنایت به پدیده ی جهانی سازی که هضم و حذف فرهنگها و هویت ملی جوامع را نشانه رفته است، مهندسی مجدد ارتباط میان این مقولات می تواند سبب تحکیم مبانی هویت ملی گردد. مضافاً این که بهره گیری مناسب و صحیح از این ابزار فرهنگی می تواند در کنترل آسیب هایی نظیر بحران هویت مؤثر واقع شود. از این رو مقاله ی حاضر با هدف تحلیل مقوله ی هویت ملی و نقش زبان در تقویت آن، می کوشد تا راهکارهای مناسبی را جهت گسترش زبان و ادبیات فارسی به عنوان یک کارکرد فرهنگی مهم در این ارتباط پیشنهاد نماید.

مقدمه

در حافظه حیات قبائل، مردمان و ملتها همواره تصویر و ترسیم کیفیت ویژگیها و خصوصیات متمایزی در ارتباط با تاریخ، فرهنگ، مذهب و سطح کمال آنها مورد توجه بوده است. تعداد قابل توجهی از ادبیات کلاسیک، مطالعات علوم انسانی و دیگر حوزه های پژوهشی بر این بوده اند که پدیده تفاوتهای میان ملل و آثار آنرا بر سیاست، اقتصاد و روابط بین فرهنگی توضیح داده و تحلیل نمایند. طبیعتا" نتایج چنین مطالعاتی در قالب مرزبندی های سبب ترسیم وجوه ممیزه ای میان ملل مختلف می گردد که در گونه شناسی هویت ملی و تحلیل مؤلفه های اصلی هویت ملتها و فراز و فرودهای تاریخی آن مورد استفاده واقع می گردد.

صرفنظر از پدیده ناسیونالیسم افراطی و ملی گرایی کور و نژاد پرستانه، بررسی و بازکاوی ویژگیهای برجسته ملتها از نظر تربیتی از ارزش بالایی برخوردار است و در تشخص دادن و منزلت بخشیدن به شخصیت نسل نوجوان و جوان جوامع مختلف و ایجاد پیوند بین آنها و نسلهای پیشین بدیل ندارد. مخصوصا" زمانی که جوامع سلطه گر با تغییر در سیاستهای استعماری خویش و اتخاذ رویکردهای فرهنگ – محور نرم افزارانه با هدف الینه کردن جوانان ملل در حال توسعه و تعمیق خود باختگی ملی و بی هویتی در آنان، در صددند که زمینه سیطره و تسلط بر منابع سرشار آنها با کمترین تلاش و بدست ساکنان آن جوامع فراهم نمایند.

در اینجا است نظام آموزشی و تربیتی جوامع در حال توسعه و علی الخصوص کشور ما رسالت دارد تا ضمن نقد و ارزش سنجی مواریث فرهنگی نسبت به انتقال و نهادینه کردن آن سنن و صفات در نسلهای بعد، آنان را هویت و شخصیت بخشیده و در مقابل هجمه فرهنگی اجانب مصون سازد تا بید وجودشان در مقابل باد دشمنان نلرزد و از ایرانی بودن خود احساس شرم و حقارت ننمایند.
تقویت فرهنگ و بنیانهای فرهنگی جوامع از طرفی به تقویت احساس هویت ملی کمک می کند و از طرف دیگر از آن می توان به عنوان پادزهری مناسب و مؤثر در کاهش آثار تخریب گر بحران هویت بهره گرفت که اکنون با شیطنت دول سلطه گر در کالبد جامعه ما در حال ریشه گرفتن است.

یکی از عناصر مهم فرهنگی در این ارتباط زبان است که در مهندسی مجدد هویت ملی ملتها به خوبی مورد استفاده واقع نگردیده است. در کشور ما زبان فارسی از چنان غنایی برخوردار است که نقش آن از انتقال مفاهیم و مضامین ادبی بسیار فراتر رفته طوری که تکلم و تسلط بر آن فی النفسه هویت بخش و هویت آفرین است. زبان فارسی یکی از زبان های خانواده ی هند و اروپایی است که در حال حاضر در ایران، تاجیکستان، افغانستان و برخی از نواحی ماوراء النهر به آن سخن می گویند.

گستره ی این زبان، در گذشته بسیار وسیع تر از زمان فعلی بود و از آسیای صغیر تا دورترین نقطه ی هند را در بر می گرفت. وجود نسخه هایی از اولین کتاب مستقل دستور زبان فارسی به نام منهاج الطلب که در سال 1070 ه.ق در چین تألیف شده، نشان دهنده ی نفوذ زبان فارسی در این سرزمین می باشد. وسعت دامنه ی جغرافیایی زبان فارسی در گذشته موجب شده بود که در زبان فارسی بعد از عربی دومین زبان عالم اسلام محسوب شود.

هنوز هم تقریبا " شصت درصد کلمات متداول در زبان اردو از زبان فارسی گرفته شده و این وام گیری صرفا" در حد وام اسامی و صفات نیست. بلکه شامل حروف و قیود، وندها، امثال و حکم، تشبیهات و استعارات، تلمیحات و اشارات داستانی نیز هست. - رادفر، - 123:1376 این امر در هند نیز کم و بیش صادق است : " ترویج فارسی در هند تأثیر شدیدی در زبان ها و لهجه های هند کرده است. ممکن نیست که در 872 زبان و لهجه هند حتی یکی هم باشد که از واژه های فارسی بکلی خالی باشد، - محمد صدیق خان شبلی به نقل از رادفر، . - 1376: 125 در این مقاله مؤلفان بر آنند تا ضمن تحلیل مفهوم هویت، ارائه تعاریفی از هویت ملی و بررسی نقش زبان به عنوان یک یکی از عناصر فرهنگی بسیار مؤثر در تقویت هویت ملی به بررسی گستره و نقش زبان فارسی در این ارتباط وآسیب شناسی ضعف این زبان در تاریخ معاصر و نهایتا" ارائه راهکارهای برای گسترش زبان فارسی بپردازند.

هویت چیست؟

از نظر لغوی هویت هستی و وجود و آنچه موجب شناسایی شخص باشد - حقیقت جزئیه ای - ، تعریف شده است. یعنی هر گاه ماهیت با تشخص لحاظ و اعتبار شود، آنرا هویت گویند که گاهی بالذات است و گاهی نیز بالعرض - معین 5228 :1371 جلد چهارم - ابعاد پایدار و ثابت هویت یعنی چیزهایی است که شخصی از طریق مقایسه و کنترل اشکال مشترک نظیر نژاد و ویژگیهای نژادی، ملیت، طبقه اجتماعی، جنس و سن بررسی می کند. در واقع هویت زمینه ها و ابعاد پایدار اشخاص است که قبل از هر موقعیت و ویژگی خاص دیگری وجود دارد. به عبارت دیگر هویت ما به این اشاره دارد که ما کیستیم، چگونه شکل گرفته ایم، چه چیزی ما را آنگونه می سازد که هستیم.

هویت شامل اصول اصلی و شاکله وجود بشر است که در برگیرنده عمیقترین تمایلات، احساسات مهم، روشهای خاص تفکر، ارزشها عمیق انسانی، ایده آل ها، تعهدات، ویژگیها و اصول روانشناختی و اخلاقی و روشی است که ما با توسل به آن خود را تعریف کرده و درک می کنیم. بدیهی است که شکل گیری هویت در فرایندی مستمر و تدریجی اتفاق می افتد و تمامی عوامل محیط فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی از حوزه نفوذ و اثری قابل ملاحظه ای بر آن برخوردار هستند.

از نظر فلسفی هویت شخصی به ویژگیهایی اشاره دارد که شخص را قادر می سازد در شرایط مختلف رفتار های مشابهی را از خود نشان دهد. این خصوصیات و ثبات رفتاری طوری است که امکان پیش بینی رفتارهای بعدی افراد را فراهم می کند. در حقیقت هویت به مجموعه ای از کیفیت ها و ویژگیهایی دلالت دارد که سبب تمایز یک هویت از دیگر انواع آن می گردد - Wetherel, 1996 p.2 - برای هویت اقسامی متصور شده اند نظیر هویت شخصی، هویت اجتماعی، هویت فرهنگی، هویت سیاسی و هویت ملی که تعلق افراد جامعه و وابستگی آنان را به فرهنگ، ملیت و گروه اجتماعی و سیاسی خاصی مشخص می سازد.

در چنین شرایطی است که احساس عضویت و تعلق به گروهی از گروهها در افراد تقویت و دسته بندیهایی در روابط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی میان افراد شکل می گیرد. در این شرایط استفاده از ضمایری نظیر "ما" و "مال ما" در مقابل "آنها" و "مال آنها" متداول می گردد. این امر گاهی ممکن است به تقابل و خصومت در روابط افراد با هویتهای مختلف بینجامد - - Wikipedia, 2006 هویت یک مفهوم چتر گونه و چند وجهی است که در تمامی مباحث علوم اجتماعی برای تقویت درک فرد از خودش به عنوان یک موجود انسانی متمایز مورد استفاده واقع می شود. در روانشناسی هویت به ظرفیت و قابلیت آگاهی فرد از خودش اشاره می کند که بیانگر تصور فرد از خود و مبین دیدگاه و مدل ذهنی او از خودش است.

چنین درکی معمولا" به عنوان هویت شخصی شناخته می شود. اهمیت هویت ملی وعوامل مؤثر بر آن هویت ملی بمنزله هویت جمعی تنها در شکل خردورزانه همچون آگاهی به مشارکت همگانی و برابر برای تدوین این هویت در روند زندگی درونی همان جمع قابل تصور است. شکل گیری این هویت ملی وعقلانی برای برخی در کارکرد فرهنگ - به معنای وسیع کلمه - نهفته است. برخی با برجسته کردن فرهنگ، عناصری چون زبان عمومی و دین همگانی را از آن اخذ کرده و سپس با مطلق سازی این عناصر، هویت ملی را صرفاً وامدار آنها می دانند. برخی نیز با تبیعت از دیدگاه هگلی، هویت ملی را تنها در شکل دولت متکی بر قانون قابل دفاع می دانند.

اگر از تلاش برخی که با ایدئولوژی های جامعه شناسانه برای هویت ملی پایه های تشریحی جستجو می کنند، بگذریم، می توان رویکردهای متفاوت پیرامون هویت ملی را میان دو قطب اراده گراییِ ذهنی و سرنوشتِ مشترکِ عینی در نوسان دید. که در هر قطبی، به هر گونه، بخشی از مشخصات هویت ملی براستی جای دارد. در هر دو سوی این جستجو بدنبال هویت ملی، ما با تعیینات هنجاری و ارزش گذار مواجه ایم. بنابراین در عصر جهانی سازی و دز زمانه کاهش حاکمیت دولتها، اهمیت هویت ملی و ارتباط ایدئولوژیک آن با ملی گرایی نباید کم اهمیت جلوه کند و یا مورد غفلت واقع گردد . - Wendat, 1996 -

نتایج مطالعات نشان می دهند که بیشتر کشورهای منطقه خاورمیانه بسیار بیشتر از مسائل مربوط به تحقق نظامهای سیاسی دمکراتیک، نگران مسأله ی بنیادی بحران هویت هستند. . - Kumaraswsmg, 2006 - از آن جا که هویت بطور کلی و هویت ملی بطور اخص پدیده ای پویا و متغیر است و هر ملتی در طول حیاتش تغییرات زبانی، دینی، اقتصادی، دولتی، سرزمینی متعددی را تجربه کرده و می کند، از نظر آنتونی اسمیت - 1991 - "هویت ملی مستلزم بعضی از انواع مشخصی از یک جامعه سیاسی است. جامعه ای که به نوبه خود حداقل دارای تعدادی از نهادهای مشترک و برداشتهای واحدی از حقوق و وظایف برای همه اعضای آن جامعه است. چنین جامعه ای همچنین مبین یک فضای اجتماعی، یک حریم سیاسی نسبتا" مشخص همراه با اعضایی است که خود را متعلق بدان جامعه می دانند" - ص . - 20

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید