بخشی از مقاله
چکیده
از دیدگاه اندیشمندان مسلمان بحث زیبایی چیزی جدا از بستر و زمینه و منشاء خود دیده نمیشود و چگونگی نگرش ما به زیبایی به گونهای روشن در آفرینش اثر هنری و معماری اثرگذار است. هنر آفرینش زیبایی است و شاید بتوان گفت با ارزشترین شأن اثر معماری وجه هنری آن است. هنرمندان ایرانی در همه رشتههای هنری دست به خلق آثاری زدهاند که ضمن بهرهگیری از تعالی اسلامی ضمن پاسخگویی به نیازهای انسان، جلوهای از زیبایی را نمایش گذاشتهاند که مختصات این زیبایی از تفکر، فرهنگ، محیط، تاریخ و نوع نگرش به عالم و در یک کلام از جهانبینی ایرانیان مسلمان حکایت میکند.
معماری ایرانی به دلیل همراه شدن با سنت اسلامی، همواره در پی تلفیق تمامی جنبههایش برای رسیدن به وحدت بوده است. چنانچه یک اثر معماری نمایش-دهندهی حس وحدت در کالبد و مفهوم خود باشد، میتواند بخشی از نیازهای افراد در ارتباط با آن بنا را ارضا کرده و همچنین از لحاظ زیباییشناسی جایگاه مناسبی کسب کند. باغسازی در ایران به دلیل شرایط خاص اقلیمی بیشتر تحت تأثیر شرایط خاص اقلیمی و نظامهای ساخت بهویژه نظامهای آبیاری بوده است و عوامل حسی و زیباییشناختی در مراحل بعدی نقش ویژهای داشتهاند.
در این مقاله با کمک روش تحقیق توصیفی-تحلیلی، به طور کلی اصول زیباییشناسی در معماری و هندسهی باغهای ایرانی، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. یافتههای پژوهش نشانگر آن است که در باغ ایرانی علاوه بر زیباییهای حسی و کمی، جلوههای متنوعی از زیبایی کیفی و معنوی نیز وجود دارند. ساخت باغ در جهت خاصی بر پایهی هندسهای مشهود و متأثر از فرهنگ اصیل ایرانی صورت گرفته که نهایت آن آرامش و آسایش بوده است.
.1 مقدمه
هماهنگونه که گفتیم در فرهنگ اسلامی دانشی جداگانه به نام زیبایی شناسی هیچگاه پدیدار نشده است و این امر دلایلی دارد. آنچه که در اینباره میتوان یافت این است که در متون فقهی بحث زیبایی و هنر به صورت مستقل طرح نمیشود. تنها میتوان گفت در احکام فقهی به صورت ضمنی مباحثی درباره موسیقی، غنا، نقاشی و مجسمهسازی طرح شده است. اما اینها بحثهای زیباییشناسی و فلسفه هنر نیست. در متون کلامی اساساً چنین مواردی طرح نمیشود، میماند آثار حکمی و عرفانی. در آثار فلسفی مثلاً در آثار فارابی، ابنسینا، سهرورودی و ملاصدرا و از جهتی دیگر در آثار ابوحیان توحیدی میتوان اشاراتی دربارهی زیبایی و بعضی هنرها دید.[1]
در آثار عرفانی مثل ابن عربی و مولوی اشارات بیشتری یافت میشود ولی وقتی همهی این اشارات را یکجا جمع کنیم، هیچچیزی به صورت سیستماتیک که بتوان آن را فلسفهی هنر یا زیباییشناسی اسلامی نامید، از آنها در نمیآید. برپایهی دیدگاه اندیشمندان مسلمان، آنچه که مبانی نظری هنرمند را در مسیر آفرینش هنریاش شکل میدهد علم حضوری، شهودی درونی است که به زیبایی پیدا کرده است. برای این کار لازم است که هنرمند درون خود را زیبا کرده باشد. اینجاست که اخلاق جایگاه مهمی در فلسفهی هنر پیدا میکند و مبانی نظری هنر به تدریج در فرآیند تزکیهی اخلاق در درون هنرمند شکل گیرد. [2]
در مورد نحوه طراحی و شکلدهی باغ ایرانی تفسیرات گوناگون و بسیاری وجود دارد. بررسیهای صورتگرفته علل شکل-گیری باغ را در طیفی از الزامات کالبدی و اقلیمی، اقتصادی، سکونتی و ... تا تأثیر تفکرات اساطیری، اعتقادی و آیینی دربرمی-گیرد. باغ ایرانی در تاریخ هنر باغسازی جهان با سبک و هویت ویژهی خود شناخته میشود . با توجه به اندیشههای رایج که الگوی باغ ایرانی را از ابتدای تاریخ شکلگیری باغهای ایرانی تا به امروز یکی دانسته و بدون تغییرات چشمگیر بر یک اساس میدانند لازم است تا با نگاهی موشکافانه و دقیقتر این مسئله مورد بررسی قرار گیرد. به نظر میرسد شرط لازم برای تبیین اصول باغسازی ایرانی بررسی سلیقه زیباشناسی ایرانیان و تبلور آن در هنر باغسازی آنها میباشد.
در بررسی تطبیقی آثار به جا مانده از باغ ایرانی از قدیمیترین آنها در پاسارگاد مربوط به عصر هخامنشی - قرن ششم پیش از میلاد - تا سده گذشته - دورهی قاجار - که آخرین نمونههای مبتنی بر سنت باغسازی ایرانی پدید آمد، عناصر مشترکی را میتوان یافت که مقدمه زیباشناسی باغ ایرانی را شکل میدهد.[3] یکی از عوامل مؤثر در زیبایی، الگوی هندسی باغ میباشد که بسیاری از نویسندگان و محققان بدون تردید الگوی چهار باغ را به عنوان هندسه قالب بر باغ ایرانی به حساب میآورند.
.2 روش تحقیق
روشی که در طول انجام فرآیند پژوهش جهت بررسی مورد استفاده قرار گرفته است، روش توصیفی - تحلیلی است. برای بدست آوردن نتایج مطلوب و ارائه پاسخ مناسب به سؤالاتی که ممکن است در ذهن هر خوانندهای نقش بسته باشد از تحقیق کتابخانهای اعم از کتاب، رساله، مقالات و سایتها استفاده شده است و در نهایت سعی شده است که مطالب بدست آمده را تحلیل و تکمیل نموده و به جمعبندی نهایی رساند. بیشتر منابع مورد استفاده در این مقاله تحقیقاتی هستند که محققان بسیاری در بازه ابعاد متنوع زیبایی اسلامی انجام دادهاند. از آنجا که این مقاله در پی بررسی معانی مختلف زیبایی در باغسازی ایرانی است، در نوع خود بدیع است و مسلماً آغازی بر پژوهشهای کاملتر در مورد زیبایی اسلامی در زمینه معماری همگام با شرایط دنیای معاصر محسوب میشود.
.3 واژهشناسی زیبایی
واژهی زیبایی در فرهنگ فارسی کاربردهای فراوان دارد و صفت زیبا برای موصوفهای گوناگون و در زمینههای گوناگون به کار رفته است. همهی صفاتی را که همراه و در کنار زیبایی به کار رفتهاند میتوان از خانواده صفات نیک شمرد. در فرهنگ اسلامی به ویژه آیات قرآنی، واژهای که بیشترین کاربرد را همراه واژههای هم خانوادهاش یافته، برای بیان هر آنچه که نزد خداوند خوب و نیک شمرده میشود و نزد انسان نیز باید شمرده شود، واژهی حسن است. معنای این واژه همهی نیکیهای مادی و معنوی - صوری و مفهومی - را دربر میگیرد و در بیشتر آیات خشنودی خداوند از امری با صفت احسن معرفی میشود که به معنی نیکوترین نه نیکوتر است.
حسن عبارت است از هرچیز سرورآور و خوشایند و به طور کلی دارای چهار معنی است که همگی به هم وابسته هستند : زیبایی، نیکی، حق و صدق.[4] در فرهنگ اسلامی زیبایی و حسن در جامع و مانعترین شکل خود تبیین شده است. با توجه به این امر ما زیبایی را از دیدگاه اسلامی اینگونه تعریف میکنیم: زیبایی، وجودی است حقیقی که در عالم ماده با صورتهای مادی به وسیلهی حواس و در عالم معقول با صفات مفهومی به وسیلهی عقل و در عالم ملکوت به وسیلهی دل - روح - به نسبت قوه و ظهور وجود و ظرفیت مخاطبین ادراک میشود.[5] زیبایی به معنای خوبی، نیکویی، حسن و ظرافت، لطافت جمال و بهاء آورده شده که همگی سرشتی واحد دارند به خصوص دو واژه جمال و بهاء که تأملی مضاعف را میطلبد، بهاء رویکرد تجلیگونه و تابنده زیبایی است و با قدر و ارزش پیوندی وثیق مییابد و جمال یکی از دو صفت جامع ربوب یعنی جمال و جلال است که سایر صفات در آن دو پنهانند.
.4 دیدگاههای زیبایی
در طول تاریخ دو رویکرد در رویکرد نخست، شالودهی زیباییشناسی در هستی شناسی و جهانبینی و در رویکرد دوم، شالودهی آن در معرفتشناسی است. یکی از تفاوتهای بنیادین میان تفکر فلسفی معاصر غرب با فلسفه دوران اسلامی در همین موضوع نهفته است. در رویکرد هستی شناسانه پرسیده میشود که چه چیزی زیباست؟ در رویکرد معرفتشناسانه پرسیده میشود که زیبایی چگونه چیزی است و آیا اصلاً هست یا ما چنین میپنداریم که زیباست؟ پس در رویکرد نخست، زیبایی واقعیتی جدا از ماست و ما با شناخت هستی آن را مییابیم، ولی در رویکرد دوم زیبایی چیزی است وابسته به درک و شناخت ما از هستی و ما آن را اینگونه برداشت میکنیم.[5]
.5 ویژگیهای پدیده زیبا
استاد مطهری چند ویژگی را برای پدیده زیبا نام میبرد. او میگوید پدیده زیبا در انسان ایجاد حرکت میکند، عواطف و احساسات انسان را به غلیان در میآورد و او را به عالم دیگری میبرد. انگیزه مثبت در او ایجاد میکند. ایجاد عشق و علاقه میکند و مایل است همواره آن را در کنار خود داشته باشد. ایجاد کشش و جاذبه میکند و در نهایت حس تقدیس و پرستش را در او به وجود میآورد. [6] یعنی اگر زیبایی در حد خیلی بالایی باشد و عمیقترین لایههای روان انسان را به کار گیرد، بیشترین تحرک، بیشترین انگیزش و بیترین جاذبه را برای او به وجود آورده، در نهایت او را به حال تقدس و پرستش در می-آورد. این زیبایی است که ما در وجود خدا و معنویات پیدا میکنیم.[7]