بخشی از مقاله

چکیده

مراکز شهرها با سابقه قدیمی به دلیل مرکزیت جغرافیایی، سهولت دسترسی، مرکز ثقل اقتصادی و ویژگی های تاریخی فرهنگی دارای پتانسیل بالقوه بالایی می باشند.علی رغم ویژگی های مثبت قسمت مرکزی شهرها ، بافت ان ها از لحاظ کالبدی - فرسودگی ،زیست محیطی ، در هم پیچیدگی بافت و ضعف زیرساخت ها رنج می برند. محله پامنار کرمان که در بخش مرکزی این شهر قرار دارند از این مهم مستثنی نیستند.

این پروژه بر ان است که با استفاده از روش های کاربردی -توسعه ای و نیز ارزش های میدانی ، کتابخانه ای و اسنادی به شناخت عوامل موثر در شکل گیری بافت فرسوده پرداخته و به ارائه راه حل هایی که در وهله ی اول گام مثبتی در جهت کاهش سرعت فرسودگی و بازگرداندن حیات مجدد به این بافت بردارد و در وهله دوم با شناخت و بررسی توان و پتانسیل های بالقوه باعث جذب گردشگر شود.

مقدمه             

فرسوده شدن    بافت    های شهری در    گذر زمان را می بایست در فرایند شهرنشینی  و شهرسازی    کشور    مورد بازخوانی قرارداد. در چنین فرایندی، رشدهای شتابان نقش مؤثر و مداومی را    در وسعت یابی شهرها    از یک سو، و در قدیم و جدید کردن فضاهای قبلی و مابعد آن از دیگر سو، داشته اند.تحرک بالای نظام شهرنشینی در برخی از مقاطع زمانی و اتخاذ سیاستهای توسعه کالبدی مبتنی بر رشد از پیرامون نه از درون از مواردی است  که مانع از امروزین شدن برخی از بافت های دیروزین گردید که خود ارزش زیست و سکونت این بافت ها را کاهش داد.

همچنین به دلیل نوع مصالح و نازل بودن کیفیت ساخت آنها ، شرایط لازم را برای ایجاد یک زندگی امن، آسوده و مرفّه نداشته و همین موضوع سبب شده تا برخی از ساکنان اصیل و بومی با وجود وابستگی های زیاد و تنها به دلیل ضعفهای ساختاری و کارکردیاین محلّه ها عدم امکانتأمین نیازهای حداقلی خود در این محلّه ها با مهاجرت از این بافت ها زمینه استقرار ساکنان غیربومی ومهاجران روستایی را فراهم ساخته و به دلیل ایجاد مسائل خاص اجتماعیفرهنگی ، زمینه ی تشدید تخریب و فرسودگی این بافت ها را نیز سبب شده است. - ابراهیم زاده - 1391 ”

محلات قدیمی شهر کرمان نظیر دیگر بافت های قدیمی ، نیازمند به حرکتی کنترل شده در جهت ادامه زندگی خود هستند. این حرکت در قالب یک الگوی بهسازی و نوسازی با در نظر گرفتن مشکلاتی از قبیل : رشد منفی جمعیت در این محلات، نداشتن دسترسی های درون محله ای لازم ، گسترش روز افزون فضاهای مخروبه و متروکه، نداشتن تسهیلات مورد نیاز فضاهای سبز و امکانات ورزشی و درمانی مطرح می گردد. این موارد در موقع خود به عنوان علتی برای سایر مشکلات و هم معلول آنها محسوب می شود و باعث تغییر چهره بافت به سوی شکلی ناهنجار گردیده و نهایتاً این تصور را به وجود می آورد که باید منتظر سرنوشتی ناگوار برای تمام ارزش های آن بود، سرنوشتی که با فرهنگ و سنت های مردم شهر گره خواهد خورد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید