بخشی از مقاله

چکیده:

حضور رسانه ها در دوران کنونی به حدی در زندگی مردم تاثیر گذار بوده است که به جرات می توان گفت هیچ بعدی از زندگی انسان امروزی وجود ندارد که رسانه ها در آن حضور نداشته و یا تاثیرگذار نباشد. در بحث اداره سازمانهای رسانه ای شاید مهمترین بحث سبک رهبری باشد که اتخاذ رویکرد مناسب در این موضوع می تواند نقش کلیدی در موفقیت یا شکست سازمان داشته باشد.

در این پژوهش از روش کتابخانه ای و مراجعه به منابع موجود برای دستیابی به نتایج پژوهش استفاده شده است و در پی آن است که با استفاده از یافته های موجود بتواند به سبک رهبری مناسب برای رسانه ها برسد. به نظر می رسد با توجه به شرایط خاص سازمانهای رسانه ای صاحبان این صنایع، با استفاده از توجه به خلاقیت، ریسک پذیری، استفاده از شرایط جدید رسانه ای و تکنولوژی های جدید و همچنین رهبری مشارکتی به موفقیت نایل شوند.

مقدمه:

تحولات فراوان و روزافزون رسانه ها و پیچیدگی های حاکم بر شرایط کسب و کار، استفاده از دانش روز و یافته های جدید را برای مدیریت هر چه بهتر موسسات و سازمانهای رسانه ای بیش از پیش اجباری کرده است. بطوری که اگر تحلیل درست از شرایط محیطی و رقابتی وجود نداشته باشد به راحتی رسانه ای با چندین سال سابقه از رده خارج شده و رسانه ای نوپا را وارد زندگی مردم کند. در این بین آنچه برای یک مدیر حائز اهمیت است این است ک بتواند سازمان خود را بدرستی رهبری نموده و در جهت اهداف خود و رسانه تحت مدیریتش راهنمایی کند.

در این مقاله که از روش جستجوی کتابخانه ای استفاده شده است، محقق سعی کرده است که با بررسی سبکهای مختلف رهبری و همچنین ویژگی های موجود در سازمانهای رسانه ای به این سوال پاسخ دهد که در رهبری یک سازمان رسانه ای کدام سبک می تواند مفید بوده و بیشتر به مدیران سازمان کمک کند. در پایان مقاله با توجه به بررسی های صورت گرفته در سبکهای رهبری، به نظر می رسد که استفاده از رهبری که شرایط و مقتضیات را در نظر داشته، خلاقیت را مورد توجه قرار داده و ریسک پذیری معقولی را به خرج دهد و از مشارکت کارکنان نیز بهره ببرد می تواند موفق باشد.

تعریف رهبری:

رهبری به دلیل نقشی که در اثربخشی فردی و گروهی ایفا می کند عنوان بسیار مشهوری در رفتار سازمانی است و از آنجا که موضوع رهبری، انسانها را طی اعصار گوناگون مفتون خود ساخته، تعاریف فراوانی از آن شده است. - رضائیان، - 1391 مورهد و گریفین رهبری را چنین تعریف کرده اند: »رهبری به عنوان یک فرایند، عبارت است از: قدرت استفاده از نفوذِ بدون اجبار برای هدایت و هماهنگ کردن فعالیتهای اعضای گروه به منظور دستیابی بههدف. - Moorhed and Griffin, 2001 - « صاحب نظری معتقد است که:»رهبری فرایندی است که ضمن آن مدیریت سازمان می کوشد تا با ایجاد انگیزه و ارتباطی موثر انجام سایر وظایف خود را در تحقق اهداف سازمانی تسهیل و کارکنان را از روی میل و علاقه به انجام وظایفشان ترغیب کند.

« - الوانی، - 1386 هرولد کونتز، سیریل اودانل، و هینز و یهریخ »رهبری« را با نفوذ برابر می دانند و معتقدند: »رهبری هنر یا فرایند نفوذ بر مردم است، به گونهای که از روی میل و اشتیاق در جهت دستیابی به هدفهای گروه تلاش کند.,1990 Koontz Harold et - « - al تعاریف دیگری نیز با اختلافات جزئی تقریباً مشابه تعاریف مزبور وجود دارد که نقطه مشترک آنها این است که رهبری فرایند نفوذ و تأثیرگذاری بر افراد است؛ امار اینکهد این نفوذ و تأثیرگذاری حتماً باید بدون اِعمال زور و بهصورت مشتاقانه باشد یا نه، اختلافنظر وجود دارد. - آقا پیروز، - 1390

نظریه های رهبری:

درسال های گذشته مطالعات وتحقیقات متعددی در زمینه شناسائی عوامل مؤثردر رهبری موفق و اثر بخش انجام یافته که هر یک به نوعی عامل یا عوامل ثابتی رامعرفی مینمودند که برای همه موقعی ت های رهبری به ی ک شکل به کار گرفته میشد و درنتیجه از دیدگاه صاحبان هر ی ک از این نظریه ها رهبرانی موفق به حساب میآیند که نتایج وپیشنهادات نهایی نظریه های مربوط را در همه شرایط به کار ببرند.

هر کدام از مکاتب کلاسیک و رفتاری مدیریت، دستور العمل های متفاوتی در مورد مفهوم رهبری صادر کرده اند. کلاسیک ها یک سلسله اصولی وضع نمودند که رهبران را ملزم می کرد تا به جنبه های ماشینی سازمان و بالا بردن بازدهی توجه کنند - عباس زادگان ،. - 1372 از سوی دیگر رفتاریون - پیروان مکتب رفتاری - به جنبه های انسانی سازمان ها وحفظ انعطاف، گروه، توجه نمودند.

بااین حال امروزه اعتقاد بر این است که هر دو مکتب مصداق دارند، منتهی هر کدام در شرایطی کاملا متفاوت میتوانند کاربرد داشته باشند - مقدس وکاشفی، 1368 - ، به عبارتی نظریه رهبری وضعی به ما کمک میکند، تا عقاید کلا سیک و رفتاری را در موقعیت های صحیح خود مورد استفاده قرار دهیم. بررسی های افرادی چون: - وود وارد، استاکر، برنز، لارنسو لورچ - به وضوح نشان میدهد که بهترین نوع سازمان بسته به موقعیت تغییر میکند.  در یک قطب سازمان های ماشینی قرار دارند که برای انجام فعالیت های تکراری و یکنواخت و قابل پیش بینی مناسب میباشند که در ای ن مورد توجه بیشتر بر روی کارآیی است و در قطب دیگر، سازمان های زنده قرار دارندکه مناسب فعالیت های خلاق و ابداعی هستند و در واحدهای کاری همچون مراکز ورزشی ، هنری و یا آزمایشگاه های تحقیقی یافت میشوند.

درسال های اولیه 1900م یلادی ، آقا ی» فردری ک تیلور« از بنیانگذاران اصلی مدیریت علمی معتقد بود، که بهترین راه برای افزایش بازدهی در سازمان آن است که اصول فنی در روش های مورد استفاده کارکنان بهبود یابد، لذا کارکنان همچون ماشین هایی تصور میشدند که بایستی اطاعت کننده بی چون وچرای دستورات رهبر باشند و رهبر را نیز فردی معرفی می نمود که بایستی وظیفه خود را به صورت بر قرار نمودن روند اجرای معیاری شخصی خود برای دستیابی به اهداف سازمان و همین طور مورد توجه قرار دادن صرف نیازهای سازمان انجام دهد در سال های بعد یعنی دهه 1920 و اوایل 1930نهضت روابط انسانی توسط» التون مایو«با نقطه نظراتی کاملا مخالف با مکتب مدیریت علمی پایه گذاری شد. البته ایشان معتقد بودندکه بایستی در کنار توجه به افزایش بازدهی و کارآیی سازمانی ، اثر بخشی سازمان افزایش یابد، در نتیجه وظیفه رهبر از دیدگاه این تئوری، ایجاد تسهیل برای دست یابی به اهداف مشترک در میان کارکنان ضمن فراهم نمودن فرصت هایی برای رشد و پیشرفت شخصی پیروان در نظر گرفته میشد - عباس 

نظریه های رفتار رهبری

بیش از 50 سال عادی ترین راه مطالعه در رهبری تکیه بر صفات ممیزه رهبر بوده است. عقیده بر این بود که صفات و خصایص شخصی ذاتی مانند هوش، بیان خوب، دانش، ظاهری مناسب و ...تعیین کننده رهبری خوب است. اما این مطالعات فردی برای تبیین رهبری به نتایج روشنی نرسیده، از این رو نظریه های رهبری بر رفتار رهبر متمرکز گردید - هرسی و بلانچارد - . بسیاری ازافراد، رهبری را خصیصه ای ذاتی و به ودیعه نهاده شده در وجود فرد میپندارند ولی رهبری، چیزی جز نحوه تلفیق و ترکیب مهارت های پیچیده و کسب شده دیگر، با هم نیست. رهبران زاده نمیشوند، بلکه پرورش مییابند. با تلاشی پیگیر میتوان مهارت های مربوط به رهبری را کسب کرد. - هژیر ،. - 1374

در این گروه از نظریات به جای آن که دنبال تعیین خصوصیات رهبری باشیم، در پی آن هستیم که در یابیم سبک و روش رهبری چگونه است و رهبران در برخورد با مرئوسان به چه شیوه هایی توسل میجویند. محققانی که درباره شیوه رهبری تحقی ق کرده و تصمیم گرفته اند، معتقدند ضرورتا رهبری شامل دو نوع رفتار عمومی یعنی رفتارهای وظیفه ای - وظیفه مدار - و رفتارهای ارتباطی - رابطه مدار - است. شالوده این تحقیق نیز برمبنای همین دو رفتاراست.

رفتارهای وظیفه ای تحقق هدف ها را تسهیل میکند و کمک میکند اعضای گروه به هدف خود برسند. رفتارهای ارتباطی کمک میکند تا زیردستان با خودشان و با دیگران و از موقعیتی که خودشان را در آن می یابند احساس آرامش و راحتی کنند. هدف اصلی بحث های رفتاری رهبری توضیح این مطلب است که چگونه رهبران میتوانند با ترکیب این دونوع رفتار، رفتار زیر دستان را برای رسیدن به هدف تحت تاثیر قرار دهند - هژیر،. - 1374

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید