بخشی از مقاله

چکیده

هم افزایی از مسائل نوین و مهم در علوم مدیریتی و بویژه نظریات مدیریت، نظیر بحث سیستم ها می باشد . هم افزایی، که با عنوان سینرژی نیز شناخته می شود، به اثر ترکیب ایجاد شده توسط دو یا چند بخش، عنصر یا فرد اشاره دارد. به بیان ساده، هم افزایی زمانی رخ می دهد که کل بزرگتر از مجموع اجزا باشد. سینرژی دسترسی پیدا کردن به یک منبع بیکران انرژی است که به صورت مستور و نامرئی در هستی موجود میباشد. راز سینرژی در انرژی نهفته در پیوندهای درون سیستم است. اگر ارتباطات بین اجزای سیستمها به خوبی تعریف و پیاده سازی شوند، می توانند سبب افزایش کارکرد کل سیستم شوند. با به اشتراک گذاشتن تجربه و دانش تک تک اجزای گروه، عنصر دانایی جدیدی تشکیل می شود که تا پیش از آن هرگز وجود نداشته است. هدف این مقاله بررسی مفهوم، مفروضات و عناصر و موانع هم-افزایی در سازمان است.

واژه های کلیدی : سینرژی، هم افزایی، نظریه آنسوف ، سازمان سینرژیک ، موانع سینرژی

مقدمه

یکی از مباحثی که همیشه جای خالی اش را در اکثر سازمانها حس میکنم، بحث سینرژی یا هم افزایی است. همبستگی اجتماعی و احساس تعلق کارکنان ، مشتریان و سایر ذینفعان به سازمان از جمله نیازهای هر موسسه برای تحقق تعهدات درون-برون سازمانی است.به همین منظور هم افزایی - - synergy یکی ازکارکردهای بنیادین روابط عمومی در دستگاه های اجرایی - چه در شرایط عادی و چه در شرایط بحرانی - محسوب می شود و بواسطه آن امکان گذر از بسیاری از تنش های سازمانی و تحقق اهداف سازمانی میسر خواهد بود. یکی از مسایل اساسی که اکنون نهادها و موسسات اجرایی با آن مواجه هستند عدم هم افزایی اجتماعی و رقابتهای نا سالم در سطح بنگاه ها و دستگاه های اجرایی است که بواسطه آن بخش زیادی از سرمایه اجتماعی - - social capital و منابع انسانی سازمان ها یا به حاشیه رانده شده و یا هرز می روند و بعبارتی سازمان ها از بخشی از ظرفیت و استعداد های انسانی، مالی و فنی برای تحقق وظایف شان تهی می شوند. امروزه تخمین موفقیت سازمانها فقط درگرو شاخص های اقتصادی نمی باشد و درکنار این معیارها تاکید بر فاکتورهای اجتماعی ملاک مهمی در ارزشیابی سازمان ها در کشورهای توسعه یافته است. از شاخص های مهم در این زمینه که می توان بدان اشاره نمود ، میزان سرمایه اجتماعی در بین کلیه مخاطبان یک موسسه می باشد که ارتباط مستقیم با نحوه و میزان هم افزایی ارتباطات اجتماعی سازمان دارد.

تبیین مفهوم هم افزایی

کلمه سینرژی از دو بخش تشکیل یافته است": "syn که پیشوندی است به معنای "با هم" و "Ergy"به معنای "کار وفعالیت" میباشد . پس کلمه synergy" "به معنای work/function togetherیا " تلاش گروهی" می باشد. واژهی synergy دارای مفهوم همافزایی، همنیروزایی، تجمع پدیدهآفرین، اثر مضاعف و خاصیت فزونی است .[1] اصطلاح سینرژی یا همافزایی از کلمهی synerga یونانی به معنی تعاون گرفته شده که از نظر محتوایی بیشتر به معنی تعاون و مکاریه آمده است و در علوم گوناگون معانی تقریباً مشابهی دارد. در فرهنگ پزشکی سینرژی را »هر ماده یا عضلهای که با ماده یا عضله دیگر همکاری داشته باشد« میگویند. در فیزیک سینرژی عبارت است از »افزایش ترکیب دو انرژی که بیشتر از میزان واقعی در حالت انفرادی است.« در موسیقی ترکیب دو نوت یا دو صدا انرژی بیشتری تولید میکند و اثر شدیدتر و متفاوتتری نسبت به یکیک نوتها بهطور جداگانه دارد. در مباحث مربوط به رفتار انسانی و روانشناسی اجتماعی هم- افزایی را »رفتار مضاعف و ایجاد کلی که بزرگتر از مجموع  

-1 اتحاد: تعهد مشترک میان افراد و گروهها

سینرژی یا هم افزایی از نظر آنسوف

آنسوف [8] مفهومی را به نام هم افزایی در کتاب خود بسط می دهد که شاید به نقل از محققین مختلف مهم ترین دستاورد علمی وی محسوب می شود. وی اذعان می کند که برخی اقدامات و راهبردها اثر هم افزایی دارند و کمک می کنند بنگاه ها بتوانند بطور کاراتری جهت دستیابی به اهداف خود از منابع استفاده نمایند. در خصوص انتخاب راهبرد هم آنسوف اشاره می نماید که یک نوع از هم افزایی زمانی است که سازمان با استفاده از نقاط قوت داخلی خود می تواند از فرصت های محیطی بهره مند شود. آنسوف این نوع راهبرد را تهاجمی - aggressive - می نامد و در مقابل آن از راهبردی نام می برد که به منظور کاهش نقاط ضعف سازمان و باز هم با بهره مندی از فرصت های محیطی شکل می گیرند و آن را دفاعی - defensive - می نامد.

آنسوف در جاهای مختلف تعابیر مختلفی از راهبرد ارائه می دهد ولی در نهایت اجزای راهبرد را شاملحیطه محصول-بازار، مسیر رشد، مزیت رقابتی، و هم افزایی معرفی می نماید. به زعم آنسوف این چهار عامل مکمل یکدیگرند و در کنار هم راهبرد بنگاه را شکل می دهند. از نظر آنسوف هم افزایی استراتژیک از طریق تناسب مناسب عوامل داخل سازمان - فرصت و تهدید - و عوامل خارجی سازمان - تهدیدها و فرصت ها - شکل می گیرد. این همان مفهوم تناسب - fit - یا هم راستایی - alignment - هست .

سازمان های سینرژیک

سازمانهایی هستند که کارکنان در آن به یکدیگر انرژی مثبت می دهند - هم افزایی یا سینرژی - کهمعمولاً از بین افراد عالی جامعه انتخاب شده اند . تشویق و آفرین مثل آب جاری در این سازمانها در همه نقاط دیده می شود و همه کارکنان و مدیران همفکری و هم افزایی دارند . از روشهای پیشرفته ای مثل طوفان مغزی زیاد استفاده میکنند معمولاً. در این سازمانها بیشتر کارکنان سواد سطح بالا دارند و همه در پاسخ به مشتری و مخاطب و رصد تغییرات و در استقبال از مشتری از همدیگر سبقت می گیرند. نوآوری و ابتکار در این سازمانها موج می زند و کارکنان بین یک الی سه ساعت از زمان روزانه را به کارهای دلخواه و ابتکارات خود می پردازند و تحقیقات ثابت کرده معمولا بیشترین سود سازمان از محصولات این “ساعت در اختیار خود “ نشأت می گیرد . سازمانهای بزرگ علمی - تکنولوژی دنیا مانند Apple , Google ، Mictosoft و … از این الگو بسیار بهره مند هستند.

موانع رشد هم افزایی

برخورد های تدافعی ، سخت گیرانه، انضباط بیش از حد و یا تاکید زیاد بر رعایت سلسله مراتب موانعی هستند که جذابیت جنبش برای موفقیت را زایل می سازند. هم چنین بزرگ نمایی ها ،فریبکاری و رفتار های متوهمانه نیز عواملی هستند که جنبش های اجتماعی را بر زمین زده و میل به فعالیت در آنها ر ا از بین می برند. ممکن است با تکیه بر هیجان سالاری و ارائه چهره غیر واقعی بتوان در کوتاه مدت جمعی را به حرکت وا داشت ولی خیلی زود تب فعالیت این جمع پایین می آید، وقتی می بینند ادعاها با واقعیت نمی خواند و یا نمود به مراتب بیشتر از بود است. و افراد اغلب دچار سرخوردگی می شوند. تهییج و بسیج در حد مشخصی لازم است، ولی نباید فاصله پرنا شدنی با واقعیت داشته باشد. هم افزایی در فعالیت واقعی پدید میآید نه در حرکات نمایشی. نیرو ها در مواجه با تلاش صادقانه و جدی با یکدیگر است که الهام گرفته و بر انگیخته می شوند، و شور وشوق بیشتر برای فعالیت پیدا می کنند.

به خصوص تظاهرات ها و میتینگ ها عرصه هایی برای ارتقاء روحی و عملی جنبش های اجتماعی است. به میزانی که اگر جمعیت حضور یافته بیش از انتظار باشد، هم افزایی و لحظات تعیین کننده نیز در گردهمایی مردم افزایش می یابد. اما اگر شمار حاضران از حد تصور کمتر باشد، تاثیری منفی بر جای خواهد گذاشت. اینجا است که مدیریت انتظارات و توقعات توسط رهبری جنبش نقشی کلیدی در حفظ و گسترش برهم افزایی دارد. کلا نقش رهبری و اعضاء برجسته جنبش در انباشت و توسعه برهم افزایی خیلی مهم است. بر هم افزایی امر ثابتی نیست که به ناگاه بوجود بیاید و تحت هر شرایطی نیز باقی بماند. بلکه امر پویا و متغیری است که نیاز به حفظ و هدایت دارد.

مزیت و مرکز قدرت جنبش های اجتماعی هم افزایی است که باعث موفقیت آنها می شود. سینرژی قدرت جدیدی خلق می کند که موازنه قوا را به نفع جنبش تغییر می دهد. در حالی که در شرایط عادی نیروی افراد مشخص است و در قالب موازنه قوای موجود مهار می شود. به همین دلیل نظام های استبدادی و تمامیت خواه با تمام توان از جمع شدن افراد در کنار یکدیگر و تحرک جنبش های اجتماعی جلوگیری می کنند. توجه به بستر سازی مناسب برای شکل گیری هم افزایی و سپس حفظ و توسعه آن از وظایف مهم گردانندگان جنبش های اجتماعی است.

نتیجه گیری

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید