بخشی از مقاله

شاخص هاي شهروند مطلوب از منظر صحيفه سجاديه
چکيده
مفهوم شهروندي بازتاب مجموعه انتظارات در زمينه حقوق و مسئوليت ها در يک اجتماع خاص است که اعضا نسبت به يکديگر، نهادها و جامعه دارند. به نظر مي رسد تربيت شهروندي در يک جامعه اسلامي، مستلزم بسط معرفت ، مهارت ها و ارزش هاي لازم براي کارايي مدني و نيل به سعادت دنيوي و اخروي است . از آنجا که صر فنظر از ارزش هايي همچون آزادي، عدالت و راستي که با وجود تفاوت تفسير ها در تمام آيين ها و نظريه ها نزد همگان ارزش تلقي مي شوند؛ بسط ارزش هاي مطلوب در شهروندان جامعه دچار چالش بوده و موجب سر برآوردن الگوهاي متنوع و تکنيک هاي تحميلي شده است ؛ ما در جهت حل چالش مذکور، کتاب صحيفه سجاديه تأليف امام سجاد(ع ) را برگزيده تا به عنوان منبع و مأخذ ارزش هاي اسلامي، به روش توصيفي- تحليلي شاخص هاي شهروند مطلوب را از دل ادعيه هاي آن معرفي و تبيين نماييم . با توجه به محتواي صحيفه به نظر مي رسد، قدرداني، فقر الي الله و غني في نوع ، فروتني، نيکي به والدين ، اخوت و احساس مسئوليت ، وفاي به عهد و اداي امانت ، حق مداري و ظلم ستيزي، اخلاق اجتماعي و فضيلت مدني، از مؤلفه هاي اساسي شهروند مطلوب يک جامعه اسلامي مي باشند.
کلمات کليدي: الصحيفه السجاديه ، شهروند مطلوب ، زمامداران ، مدينه فاضله ، ارزش ها
مقدمه
موضوع شهروندي، ويژگي هاي شهروند مطلوب و تربيت شهروندي، برخلاف نظر برخي که آن را يک مفهوم برآمده از ايده هاي اجتماعي و سياسي دوران معاصر ميدانند؛ از قرن ها قبل مورد توجه متفکران و انديشمندان بوده است . شايد بتوان گفت افلاطون از جمله اولين کساني است که اين موضوع را مورد توجه قرار داد. او در کتاب قوانين خود که سخن از قوانين جامعه است به اين نکته اشاره مينمايد که براي شناخت و بر پا کردن قوانين درست و نيز براي پاسداري آن ها بايد به تربيت رو کرد (نقيب زاده ،
١٣٧٧). ارسطو نيز به تربيت شهروندي اشاره هايي داشته است . او در کتاب «اخلاق نيکو ماخوس » آرمان هاي يوناني ميانه روي،
هماهنگي و توازن که هسته ارزش شناسي را تشکيل ميدهند، مورد تأکيد قرار داده است . همچنين در کتاب «سياست » به اين تشخيص ميرسد که رابطه متقابلي بين انسان خوب و شهروند خوب وجود دارد (گوتک ، ١٣٨٠). در قرن هاي بعد نيز انديشمندان تربيتي و اجتماعي مانند لاک، کانت و جان ديويي به موضوع تربيت شهروندي اشاره داشتند. لاک، وظيفه تربيت را بار آوردن افراد، متناسب با فلسفه و اوضاع اجتماعي معرفي کرد. کانت نيز به فرايند دموکراتيک فعال ، آگاه و مسئول بار آوردن افراد در مقابل خود و جامعه را مورد تأکيد قرار داده است . ديويي نيز با تأکيد بر رويکرد پيشرفت گرا و دموکراتيک در تربيت شهروندي، دمکراسي را نه تنها به عنوان يک شيوه زمامداري بلکه به عنوان شيوه زندگي معرفي کرد (نقيب زاده ، ١٣٧٧). با اين حال واضح و مبرهن است که در حوزه نظري پيرامون عناصر و مؤلفه هاي شهروند مطلوب براي يک جامعه توافق چنداني بين متخصصان وجود ندارد و بررسي ويژگيهاي شهروند نمونه با ايده آل ها و جهان بيني بين ملت ها آميخته است و شاخصه هاي شهروندي با توجه به ايدئولوژي هر جامعه ، نگاه ويژه اي به دانش ، توانايي و نگرش هايي دارد که فرد را در تعامل مؤثر و مطلوب با افراد ديگر آن جامعه ياري ميرساند (قلتاش ، ١٣٩١).
بنابراين با توجه به اينکه در کشور اسلامي ما اولاً به شهروند نمونه هم در بعد فردي و هم از نظر اجتماعي و سياسي نگاه ارزشي مطرح ميباشد و ثانياً به ويژگيهاي شهروند مطلوب ، به مثابه انسان آرمانيِ در تعامل مطلوب با جامعه ، مطابق با جهان بيني اسلامي که غايت والاي افراد جامعه آن تلاش در جهت تصديق توحيد در تمام شئون زندگي ميباشد؛ چه در عرصه تحقيق و چه در ميدان عمل توجه کافي نشده است ؛ بحث و بررسي عناصر و مؤلفه هاي شهروند نمونه جامعه اسلامي يک ضرورت به نظر ميرسد. بر اين اساس ما در اين تحقيق ابتدا به مفهوم شناسي شهروندي در جامعه شناسي و سپس در صحيفه سجاديه که از متون ارزشمند ديني بوده و ميتواند به عنوان مأخذ و مبنايي براي مطالعه و بررسي ابعاد مختلف شهروند مطلوب باشد؛ پرداخته ، با تحليل برخي ادعيه اين کتاب شريف ، به ويژگيهاي اساسي شهروند نمونه در اين کتاب پرداخته ايم .
مفهوم شهروند
واژه شهروند، معادل Polites يوناني و Citizenship انگليسي است . در ادبيات فارسي، شهروند کسي است که اهل يک شهر يا کشور باشد و از حقوق متعلق به آن برخوردار باشد. شهروند فردي است که در ساختار اجتماعي، سياسي، فرهنگي و اقتصادي جامعه حضور داشته و در تصميم سازي، تصميم گيري و شکل دهي به آن ، به صورت مستقيم و غيرمستقيم در سايه هم زيستي، تعامل داوطلبانه و تلاش هم گام در نيل به سعادت دنيوي و اخروي مؤثر است (احمدزاده ، ١٣٨٤). در جامعه شناسي مفهوم شهروندي از مهم ترين ايده هاي اجتماعي - سياسي زندگي اجتماعي بشر محسوب ميشود که در تحول تاريخي خود راه پرفراز و فرودي را پيموده است . اين مفهوم بازتاب مجموعه انتظارات در زمينه حقوق و مسئوليت ها در يک اجتماع خاص است که اعضا نسبت به يکديگر، نهادها و جامعه دارند (جعفري، ١٣٨٩). فرهنگ شهروندي مجموعه اي از ارزش ها، نگرش ها و قوانين مشترک بنيادي است که دربردارنده احساس تعلق ، تعهد و احترام به ميراث مشترک، همچنين تشخيص حقوق و تعهدات شهروندي ميباشد. اين مفهوم نه تنها اشاره به يادگيري زندگي جمعي دارد، بلکه شامل کسب ارزش ها، نگرش ها، مهارت ها و وفاداري به تعهدات شهروندي است . از
ويژگيهاي فرهنگ شهروندي، احساس تعلق ، اعتماد و اميد به آينده ، عزت نفس و فروتني، همکاري عمومي و ديدگاه باز است .
فرهنگ شهروندي نقطه تلاقي و ماحصل حاکميت خوب و شهروند فعال ميباشد (دلاوري، ١٣٨٢).
شهروند مطلوب در صحيفه سجاديه
اگر چه هويت انسان يک امر وجودي است ولي تکوين و توسعه هويت او به شدت وابسته به جامعه ميباشد. تکوين هويت تدريجي است و در جريان حضور در صحنه هاي گوناگون حوزه شخصي و اجتماعي زندگي تکوين مييابد (علم الهدي، ١٣٨٨).
بنابراين از آنجا که تکوين هويت انسان در ارتباط با ديگران و در جامعه رقم ميخورد؛ بررسي ويژگيها و مؤلفه هاي شهروند مطلوب متضمن بررسي نوع فعاليت ها و ارتباط او نسبت به امور شخصي، خانوادگي، اجتماعي و سياسي و اقتصادي است .
فعاليت هاي انسان به عنوان شهروند جامعه اسلامي، علاوه بر رفتارهاي فردي، شامل سلسله ارتباطات او با ديگر انسان ها نيز ميشود که با توجه به تنوع ارتباطات ، ديدگاه هاي خاص تربيتي را ميطلبد. اين امر گاهي رنگ اجتماعي پيدا ميکند و گاهي از ديدگاه سياسي مورد بررسي قرار ميگيرد و گاهي هم با رويکرد اقتصادي به آن نظر ميشود. با مطالعه دعاهاي صحيفه سجاديه که در زمينه ارتباط انسان با ديگران است ، درمييابيم که نظام تربيتي آن در صدد هدفمند کردن رفتارهاي انسان در حيطه هاي مختلف اجتماعي، اقتصادي و سياسي براي تحقق مدينه فاضله اي است که هم زمامداران و هم شهروندانش داراي ويژگيهاي مطلوبي باشند؛ که در اين بخش به تبيين آن ها ميپردازيم .
شکرگزاري (قدرداني )
-قدرداني از خالق
شکر به معناي «تصور نعمت و آشکارکردن آن است » و در اصطلاح علم اخلاق ، شکر را شناختن نعمت از منعم و شاد شدن به آن و صرف کردن آن در راهي که منعم به آن راضي و خشنود ميشود، دانسته اند. از اين تعريف ، معلوم ميگردد که شکر، يکي از برترين اعمال انساني و داراي فضيلت بسيار است و از سه عنصر علم ، حال و عمل تشکيل ميشود که علماي اخلاق آن را به حقيقت شکر تعبير کرده اند. به اين معنا که شخص ميبايست از نعمت و نعمت دهنده خويش آگاهي کامل داشته باشد و تحت تأثير اين علم و دانش به حالتي عاطفي و احساسي برسد که خضوع و خشوع در برابر نعمت دهنده نمونه اي از آن است . آن گاه در مقام عمل آنچه را احساس کرده نشان دهد و شکرگزار زباني و عملي نعمت باشد. امام سجاد (ع ) ميفرمايد: هر صبح و شام در شکر خداوند اين را بخوان ، تا شکر نعمت خدا را در آن روز و شب کرده باشي: اللهم ما اصبحت بي من نعمه او عافيه من دين او دنيا فمنک وحدک لا شريک لک لک الحمد و لک الشکر بها علي يا رب حتي ترضي و بعد الرضا؛ بار خدايا هر نعمتي و يا عافيتي که نسبت به دين يا دنيا در اين صبح دارم از جانب توست ، تو يکتايي و شريک نداري، پروردگارا حمد و شکر براي تواست - از جهت نعمتي که به من دادي - تا راضي گردي و هم بعد از رضايتت . (دعاي ١٦)
امام سجاد در تبيين اهميت سپاس گذاري تا جايي پيش رود که عدم شکر نعمت را سبب خارج شدن از هويت انساني دانسته و ناسپاسان را هم رديف چهارپايان ، بلکه پست تر معرفي مينمايد، چرا که کفران و قدرنشناسي نعمت ها نشانه ي بيخردي است .

«همانا اگر خلق به صرف نعم الهي، از منعم غافل شده و ستايش او را نکنند و به توسعه رزق پرداخته و شکرش را بجا نياورند؛ از حدود انسانيت خارج شده و به سر حد حيوانيت داخل شوند.» (دعاي ١. بند ٨ و ٩)
ايشان براي شکر نعمت فوايد بسياري را در جايجاي صحيفه بر ميشمارند: «ستايش مخصوص خداست که خود را به ما شناسانيد و از نعمت شکرش بهره اي به ما الهام کرد و گشود بر ما برخي از درهاي علم به ربوبيتش و از لطفش ما را راهنمايي کرد و به مقام رفيع اخلاص در توحيد و دور گردانيد از شائبه شرک و الحاد و شک و ترديد در امرش ». (١٠.١)؛ «... و خدايي که سپاسش سعادت سپاسگذاران است ... .» (١.١١)
«سپاس گذاريم بر آنچه را از من منع نمودي، بيشتر از شکرم از آنچه به من بخشيدي قرارده ... .» (٣.٣٥)
«ايخدا! هيچکس شکرت را به حد کمال به جا نياورد؛ چرا که برهر شکري که کند، آن شکر هم احسان توست و شکري ديگر بر او لازم آيد.» (١.٣٧)
«اي خدا! من تورا به جان و زبان و عقل ستايش ميکنم ؛ به آن حمدي که به حد وافي رسد و به حقيقت ، شکر و سپاس تو باشد و به آنجا رسد که تو از من خشنود شوي؛ پس ، از قهر و سخطت مرا نجات بخش .» (٦.٥١)
-قدرداني از مخلوق
آن حضرت از ناسپاسي نسبت به ديگران به ويژه از نيکوکاران به درگاه خداوند پناه ميبرد و عذرخواهي ميکند و نشان ميدهد که قدرداني از نيکيهاي ديگران بسيار پر ارزش است : «بارخدايا به تو پناه ميبرم از حرص و آز و ناسپاسي از کسي که به ما نيکي کرده است »؛ «پروردگارا من از خوبيهايي که به من شد و سپاس آن را به جاي نياورده ام به درگاهت عذرخواهي ميکنم .» (١.٣٨) فقر الي الله و غني في نوع
امام سجاد (ع ) در دعاهاي خود ضمن در خواست بينيازي از خلق ، نيازمندي به خالق را معترف است : «خداوندا بي نيازگردان از عطاي اهل جود و سخاوت ما را به موهبت خود، و کفايت فرما ما را از وحشت آن که خلق از ما بريدند، به عطا و احسان خود تا آنکه ابداً راغب به عطاي هيچ کس نباشيم و متوحش از احدي نشويم با وجود فضل و بخشش تو». (٧.٥)؛ «ايخدا که تنها به تو از همه ي عالم ، بينياز توان شد و به همه ي خلق از تو بي نياز نتوان شد». (٥.١٣)؛ «و نسبت دادن خلق را به فقر و حاجت خلق ، نيازمند به ذات بي نياز توست .» (١٢.١٣)
«ايخدا! مرا طاقت سختي و مشقت نيست و صبر ندارم بر بلا و قوه تحمل بر فقر نخواهم داشت ؛ پس مرا محروم مگردان و کارم را وامگذار بلکه تنها حاجتم را برآورده و امورم را کفايت فرما.» (٢.٢٢)
«طلب نکردم حوائج خود را از مخلوق که از فضل و احسانت بينياز نيست .» (٤.٢٨)
«چون ديدم طلب کردن محتاجي از محتاجي مثل خود، از سفاهت رأي و ضلالت عقل اوست .» (٥.٢٨
فروتني
يکي ديگر از شاخصه هاي بارز شهروند نمونه در صحيفه ي سجاديه ، دوري جستن از تکبر و فروتني نسبت به بندگان خداست .
امام سجاد (ع ) اين ويژگي را به گونه هاي مختلف با زبان دعا ترسيم نموده است . گاهي آن حضرت از خداوند ميخواهد که نگذارد دارايي و ثروت ، وي را به خودبيني و گردن کشي و طغيان وادارد و گاهي اين فروتني را در قالب دوست داشتن هم نشيني با بيچارگان را از خداوند طلب ميکند.
«بارخدايا همنشيني با فقرا و درويشان را برايم محبوب گردان و مرا به صبر و شکيبايي نيکو و بر همنشيني ايشان ياري فرما .» و زماني ديگر ارزشمندي فروتني را در قالب درخواست آن نسبت به همسايگان به نمايش ميگذارد «[خدايا مرا برآن دار] تا با همسايگانم فروتنانه نرمي نشان دهم .» (٣.٢٦)
درخواست امام (ع ) از خداوند که او را گرفتار تکبر نسازد و عبادتش را به سبب خودپسندي باطل نکند و از فخرفروشي بازش دارد، تأييد ديگري است بر اين که انسان آرماني از نظر حضرت سجاد (ع ) از کبر و برتريجويي دوري ميجويد و فروتني را دوست ميدارد.
افزون بر اين ، آن حضرت ، فروتني و دوري جستن از کبر و خودپسندي را نه تنها به عنوان رفتاري مناسب در برابر ديگران ، بلکه به عنوان حالتي دروني ميدانند؛ «و مرا در ميان مردم به درجه و مقامي سر افراز مفرما جز آن که پيش نفسم مانند آن پست نمايي و ارجمندي آشکار را برايم پديد مياور جز آن که به همان اندازه پيش نفسم براي من خواري پنهاني پديد آوري.» (٤.٢٠) نيکي به والدين
امام سجاد عليه السلام براي اين منظور در دعاي بيست و چهارم که دعا براي والدين است ، به مقام و شخصيت والاي پدر و مادر و وظايف فرزندان در قبال آنان اشاره نموده ، ميفرمايند: «بار خدايا! صدايم را در برابر ايشان آهسته و سخنم را خوشايند و خويم را نرم نما، و دلم را بر آنها مهربان کن ، و مرا به ايشان سازگار و برآنان رحيم گردان .»(٦.٢٤) يکي ديگر صحيفه سجاديه در خصوص ارتباط با والدين ، «حق شناسي و سپاس گزاري» از زحمات و تلاش آنان براي پرورش و رشد فرزندان است . همان طور که کفران نعمت و اجتناب از توجه به حق منعم ، عقوبت ابدي را به دنبال دارد، رويگرداني از والدين و کوتاهي در حق آنان موجب دوري از مسير قرب الهي ميگردد. يکي از تعاليم تربيتي صحيفه که از بارزترين مصاديق حق شناسي درباره والدين است ، طلب خير و برکت براي آن ها در قالب دعاست ، حضرت امام سجاد عليه السلام ميفرمايد: «بار خدايا! آنان را به پرورش من جزا ده و در گراميداشتنم پاداش ده ، و آنچه در کودکي از من محافظت نموده اند براي آنها نگاه دار.»(٢٤ ٧) همچنين امام عليه السلام در فرازهاي دهم و يازدهم دعا نيز به زحمات و تلاش هايي که والدين در پرورش و تربيت فرزندان متحمل شده اند، اشاره ميکند، سپس در حقشان طلب پاداش و غفران ميکند و ميفرمايد: «و پدر و مادر مرا به بهترين چيزي (پاداش ) که اختصاص داده اي به آن پدران و مادران بندگان با ايمانت را امتياز ده .» (١٢.٢٤) «و مرا به وسيله دعاي براي ايشان و ايشان را به سبب مهربانيشان به من بيامرز. آمرزش پا برجا، و به شفاعت و ميانجيگري من براي ايشان از آنها راضي و خوشنود شو، خوشنودي يکسره و آنها را با گرامي داشتن به جاهاي آسايش برسان .» (١٤.٢٤)

اخوت و احساس مسئوليت
نزديک ترين و محکم ترين ارتباط و پيوند ميان افراد بشر که در يک زمان زندگي ميکنند، پيوند برادري است ؛ زيرا مظهر کامل همبستگي، علاقه و الفت شديد ميان دو انساني است که در يک افق زندگي ميکنند و اين رابطه ناگسستني تکويني همواره در محيط ها و جمعيت ها، رمز مهر و محبت است و به نص قرآن مجيد و روايات فراواني که از پيشوايان ديني رسيده است ، همه ايمان آورندگان باهم برابرند، «انماالمؤمنون اخوه ». (سوره حجرات ، آيه ١٠) اين پيوند برادري فقط ميان اعضاي جامعه ايماني و اخلاقي مطلوب برقرار است ؛ زيرا اين ارتباط تشريفاتي نيست و اغراض سياسي هم ندارد، بلکه هدف از مطرح ساختن اين عنوان ، اشاره به يک رشته تکاليف و اهداف عالي اجتماعي و اخلاقي است که در پرتو اخوت اسلامي صورت ميگيرد و مسئوليت آفرين است و هيچ مؤمني را نميسزد از آن ها تن زند و درعين حال ، خود را مسلمان ، مؤمن يا برادر مسلمان خواند. از دلايل ضرورت اين ويژگي براي شهروندان آن است که تا روح اخوت و مسئوليت پذيري در ميان شهروندان مسلمان احيا نشود؛ وحدت و انسجام اجتماعي که پايه هاي تشکيل جامعه مطلوب اسلامي است ، ايجاد نميشود. (دلاوري، ١٣٨٢)
اهل البلاد اسلامي در صحيفه تنها براي خود زندگي نميکند؛ بلکه نسبت به مردم و جامعه خود احساس مسئوليت مي کند و همان گونه که قرآن کريم برتري امت پيامبر (ص ) را منوط به رواج امر به معروف و نهي از منکر در بين آنان ميداند. امام سجاد (ع ) نيز در موارد چندي ضمن نيايش هاي خود بر اهميت اين موضوع تاکيد نموده است . «بار خدايا بر محمد و ال محمد درود فرست و ما را در اين روز و اين شب و همه روزهامان توفيق عطا فرما براي انجام نيکي و دوري از بدي و سپاس گزاري از نعمتها و پيروي از سنت ها (واجبات و مستحبات ) و ترک بدعت ها (احداث چيزهايي در دين که از دين نيست ) و امر به معروف (واداشتن به امر پسنديده : واجب و مستحب ) و نهي از منکر (بازداشتن از زشتي ها: حرام و مکروه ) و حفظ (اصول و فروع ) اسلام و نکوهش باطل و نادرستي و خوار نمودن آن و ياري حق و گرامي گردانيدن آن و راهنمايي گمراه ، و کمک ناتوان ، و به فرياد ستم رسيدن .»
امام در صحيفه درباره اخوت ، تولي و تبري اين گونه سخن ميگويند: «در دنيا تقوا را توشه ي من براي آخرت قرار بده و به سوي رحمت خود دلم را متنفر از اشرار خلقتت بگردان و عطا فرما مرا انس با خود و دوستان [خود] و اهل طاعت خود.» (١١.٢١)
«پروردگارا من همان بنده ام که بر او احساس هايي فرمودي پيش از خلقت و پيش از آن که خلق کردي او را، قرار دادي او را از کساني که به راه دين تو هدايت يافته و او را موفق داشتي که حق تو را ادا کند و او را حفظ کردي به واسطه تمسک و عنايت ، و در حزب خود وارد کردي و ارشاد فرمودي او را به دوستي دوستان و دشمني دشمنانت ». (٦٧.٤٧)؛ «اي خدا ! محبوب من گردان محبت رفيقان را و موفق بدار به دوستيشان با حسن صبر.» (٤.٣٠) اهتمام به امور يکديگر، مانند برآورده ساختن نيازهاي همديگر
يکي از شاخصه هاي مثبت شهروندي در ارتباط با ديگران ، وراي دين و مذهب و تبار، نوع دوستي است که از فطرت او سرچشمه ميگيرد و متضمن اهتمام به امور يکديگر ميباشد و در بخش هاي مختلف صحيفه سجاديه به آن اشاره شده است ؛ مثلاً دعاي سي و نهم در بر دارنده بهترين روش هاي مردم دوستي صادقانه است ؛ که با زبان نيايش بيان شده است . همچنين در فرا رسيدن ماه مبارک رمضان ، حضرت از خداوند توفيق خدمت به مردم را طلب ميکند که ريشه در مردم دوستي دارد؛ «و ما را در آن ماه توفيق ده که با

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید