بخشی از مقاله

چکیده

این تحقیق با هدف کلی شناسایی مولفه ها و نشانگرهاي کیفیت در آموزش عالی کشاورزي در دو مرحله به انجام رسیده است. در مرحله نخست، به شیوه مرور سیستماتیک تلاش شده است تا با مرور پژوهشهاي صورت گرفته در خصوص کیفیت در آموزش عالی کشاورزي و نیز الگوها و ابزارهاي مطرح شده براي ارزیابی کیفیت آموزشی، مجموعه اي از نشانگرهاي نمایاي کیفیت در آموزش عالی کشاورزي استخراج، فهرست بندي و سپس در قالب مولفه هایی دسته بندي شود. در مرحله دوم، به منظور تامین روایی محتوایی، فهرست نشانگرهاي تدوین شده در اختیار گروهی از اعضاي هیات علمی کشاورزي کشور و نیز دانشجویان کشاورزي قرار داده شد تا نظرات خود را با افزودن نشانگرهاي مورد نظر، مشخص نمودن نشانگرهاي غیرنمایا و نامفهوم ابراز کنند. سپس، با توجه به نظرات اخذ شده، نسبت به پالایش نشانگرها اقدام گردید.

سرانجام در مجموع، 101 نشانگر در پنج مولفه زیر دسته بندي شده است:

- 1 - محتوا، روش هاي آموزشی و برنامه درسی رشته تحصیلی - شامل 21 نشانگر - ، - 2 - کیفیت فعالیت و نحوه تدریس اساتید - شامل 35 نشانگر - ، - 3 - عملکرد و فعالیت دانشجویان - شامل 15نشانگر - ، - 4 - مدیریت، قوانین و مقررات و کارکنان - شامل 11 نشانگر - ، - 5 - امکانات، زیرساخت ها و امور پشتیبانی - شامل 19 نشانگر - . این نشانگرها میتوانند براي ارزیابی کیفی کیفیت مولفههاي شاکله آموزش عالی کشاورزي بکار رود.

مقدمه

سرمایه انسانی پیش نیاز توسعه است، زیرا سرعت رشد و آهنگ توسعه به کمیت و کیفیت نیروي انسانی کارآمد بستگی دارد. پرورش سرمایه انسانی که رسالت آموزش عالی بهشمار میرود، از طریق ایجاد قابلیت لازم جهت استفاده بهرهورانه از سرمایههاي فیزیکی و مادي، رشد اقتصادي را تسریع می نماید - عمادزاده، . - 1382 آموزش به منظور تربیت نیروي انسانی و پرورش منابع انسانی به عنوان ثروت اصلی یک ملت ، اثربخش ترین ابزاري است که جامعه براي نیل به توسعه پایدار در اختیار دارد - زمانی و عزیزي خالخیلی، . - 1385 نظام آموزش کشاورزي نقش مهم تربیت نیروي انسانی متخصص و در واقع سرمایه انسانی مورد نیاز براي توسعه بخش کشاورزي را عهدهدار است.

بهبود کارآیی و اثربخشی نظام آموزش کشاورزي نیازمند آسیب شناسی مستمر و تدبیر سازوکارهاي مقتضی براي گذر از چالش هاي پیشروي این نظام است.

نظام آموزش کشاورزي، توسعه پایدار بخش کشاورزي را در چارچوب توسعه ملی نشانه رفته است و از اینرو ساماندهی و تقویت این نظام متاثر از مشخصه هاي بخش کشاورزي و سطح توسعه آن است. واقعیت آن است که بخش کشاورزي ایران میان دو نظام سنتی و نوین سرگردان است. یکصد سال از تاسیس مدرسه فلاحت بسان سرآغاز نظام آموزش رسمی کشاورزي در کشور می گذرد که قاعدتاً می بایست عهده دار رسالت تربیت نیروي انسانی متخصص در کنار آموزش هاي غیررسمی با توجه به ضروریات بهسازي و اصلاح هرم نیروي انسانی بخش کشاورزي، شایسته توجه برنامه ریزان و سیاستگذاران توسعه ملی، توسعه بخش کشاورزي و نظام آموزشی باشد؛ اما شواهد حاکی از این است که این نظام در تحقق چنین رسالتی موفق نبوده و گواه بارز این مدعا نیز مسئله دو وجهی لبیکاري شمار فزایندهاي از دانش آموختگان کشاورزيل از یک سو و لبی سواد و کم سواد بودن بخش اعظمی از نیروي شاغل در بخش کشاورزيل از سوي دیگر است.

بر این اساس اصلاح نظام آموزش کشاورزي با رویکردي چندبعدي و همه جانبه نگر، با در نظر گرفتن مولفه هاي چندگانه مرتبط به هم - نظیر محتوا، ساختار و تشکیلات، زمینه و غیره - جهت خروج از دور باطل و بسته منتهی به وضعیت متناقض پیشگفته، الگوسازي روند تکامل و ارایه چشم انداز و افق روشن براي سیر آینده نظام آموزش کشاورزي بسان فرآیندي مداوم ضروري می نماید.

در این خصوص، حیدري و بادسار - 1385 - به بررسی فرآیند تغییرات نظام آموزش کشاورزي در سده اخیر پرداخته و بیان داشته اند که بازنگري و ملاحظه مبتنی بر نگاه بیرونی به نظام آموزش کشاورزي از یک طرف، و متناسب شدن کمی و کیفی این نظام با تغییر و تحولات کشور و بویژه بخش کشاورزي، با درس گیري از تجربیات بعضاً ناموفق و ناکارآمدتر این نظام در تامین منابع انسانی مورد نیاز بخش کشاورزي و پیشبرد مداوم توسعه این بخش از طرف دیگر، ضرورتی اساسی براي توسعه بخش کشاورزي محسوب می شود.

اصلاحات در سیاستگذاري آموزش کشاورزي براي گذار به کشاورزي پایدار لازم، اما ناکافی است. اقدام ضروري، ایجاد تحول در طرز کار موسسات و مراکز دانشگاهی آموزش کشاورزي، اصلاح فرآیند و نحوه تعامل با دستگاههاي اجرایی و تقاضا محور شدن و علاوه بر آن، مداخله گري تنظیمی در عرضه و تقاضاي آموزش کشاورزي و بازنگري برنامه هاي آموزش کشاورزي مطابق با نیازهاي واقعی بخش کشاورزي و جامعه است. آنها خاطر نشان نموده اند که اگر تحول در نظام آموزش کشاورزي درونی نباشد، باز هم دخالت عوامل بیرونی که چندین بار در گذشته رخداده، محتمل خواهد بود؛ و بنا به تجربه، اینگونه مداخله گري ها، که معمولاً در زمان مقتضی صورت نمی گیرد، نه تنها به بهبود نظام منجر نخواهد شد، بلکه کمینه پیشرفتهاي صورتگرفته را نیز با چالش مواجه ساخته و بخش مهمی از منابع و دستاوردها را به هدر خواهد داد.

بدیهی است هر گونه طرح ریزي یک راهبرد اصلاحی و بهسازي براي نظام آموزش کشاورزي کشور، نه در خلا، بلکه در چارچوب توسعه کلان بخش کشاورزي و توسعه ملی و همراستا با سیاست هاي ملی در حوزه آموزش و آموزش عالی شکل میگیرد. از اینرو، برنامه ریزي براي اصلاح نظام آموزش کشاورزي، نیازمند روشن بودن راهبردها و چارچوب هاي کلان توسعه بخش کشاورزي، توسعه ملی، نظام آموزش کشور و سایر نظامات مرتبط در حکم یک پیشنیاز و راهنما است.

سهیم شدن آموزش عالی کشاورزي در توسعه بخش کشاورزي نیازمند همگامی توسعه بخش کشاورزي - بعد تقاضا: جذب دانش آموختگان - و توسعه آموزش عالی کشاورزي - بعد عرضه: تربیت دانش آموخته در قامت متخصص کشاورزي - است. در غیر این صورت، با پیشی گرفتن نرخ رشد هر بعد بر دیگري، معضل کمبود نیروي انسانی متخصص یا بیکاري دانش آموختگان کشاورزي پیش خواهد آمد.

در این بین، توسعه آموزش عالی کشاورزي نه صرفاً بر اساس شاخص هاي کمی، همانند تعداد ثبت نامکنندگان و دانش آموختگان، بلکه بر اساس شاخصه هاي کیفی، همانند پرورش نیروي انسانی متناسب با نیازهاي بازار کار و برخوردار از قابلیت ها و توانایی هاي علمی، عملی، تجربی و فیزیولوژیکی لازم براي کار در بخش کشاورزي است

در آموزش کشاورزي علاوه بر افزایش مهارت و دانش فنی افراد باید به توسعه بعد ارتباطی و اجتماعی دانشجویان - قابلیت ها و صلاحیت هاي عمومی - و ایجاد فرصت هاي شغلی از طریق آموزش کارآفرینی توجه شود

یکی از چالش هاي امروز آموزش کشاورزي، آموزش کارآفرینی است. اما اینکه آیا دانشگاههاي کشاورزي با وجود هنجارهاي موجود و جریان فکري حاکم بر آنها، می توانند چنین برنامه اي را پیاده کنند، مشخص نیست. بایستی کاملاً مراقب بود تا رهیافت هاي تلفیق آموزش کارآفرینی در آموزش کشاورزي، کاملاً بررسی و مطالعه و سپس به نحوي تلفیق شود که پیامدهاي مورد انتظار منجر شود

ضعف اصلی نظام آموزش کشاورزي در زمینه برنامه ریزي آموزشی میباشد. برنامهها از لحاظ کمی و کیفی تنزل پیدا کردهاند: دوره آموزشی به خوبی تعریف نمی شود، یعنی اهداف دوره و شرایط اثربخشی آن مدنظر قرار نمی گیرد؛ توانائی هایی که باید در این افراد ایجاد شود با توجه به نیاز روز جامعه تعریف نمی شود؛ شرایط پذیرش دانشجوها مدنظر نیست، معمولاً افرادي در مقاطع متوسطه و عالی به این دوره ها رو می آورند که از سوابق علمی خوبی برخوردار نیستند و فقط براي کسب مدرك به این دورهها سرازیر می شوند؛ سهم ساعات علمی و عملی در این دوره ها تناسب خوبی ندارد و با توجه به اهداف دوره تعیین نمی شوند؛ سرفصلهاي تعیین شده براي دروس ارائه شده مکمل مقطع قبلی نیست؛ براي دانشجویان کشاورزي تنها ارائه دروسی در زمینه کشاورزي آن هم از نوع کشاورزي عمومی اثربخش نیست و نیاز به مهارتهایی است که فرد بتواند به خوبی در زمینه اشتغال به رشد و تعالی برسد؛ دانش بومی در محتواي دروس ارائه شده عموماً جایی ندارد؛ مطالب و محتوا بیشتر ترجمه متون خارجی است که تناسب زیادي با شرایط ایران ندارد و نوعی الگوگیري از دیگران است که به قیمت فراموشی دانش بومی و عدم سازگاري دانش مدرن با شرایط کشور تمام میشود

پس از گسترش کمی آموزش عالی کشاورزي که در نتیجه فزونی تقاضا براي این آموزش عالی در سطح جامعه صورت پذیرفت و ماحصل آن گسترش چشم گیر مراکز آموزش عالی کشاورزي در اقصی نقاط کشور و نیز برونداد آن، یعنی حجمی عظیمی از دانش آموختگان رشته هاي کشاورزي بود، اکنون وقت آن فرا رسیده بعد معطل مانده آموزش عالی کشاورزي یعنی کیفیت نیز مورد توجه قرار گیرد. نظام هاي آموزش عالی کشاورزي کشورهاي مختلف از دیر باز تاکنون تلاش جدي را براي ارتقاي کیفیت نظام بر پایه الگوهاي تضمین کیفیت1، مدیریت جامع کیفیت2 و نظایر آن انجام دادهاند.

با توجه به اینکه پایداري نهادي هر نظام آموزشی به پویایی آن در بهنگام سازي ظرفیت هاي خویش جهت تضمین و تامین کیفیت مناسب در سطح نظام در ارتباط با عناصر مختلف، اعم از روش هاي آموزشی، امکانات و تجهیزات، مدیریت و تشکیلات، آموزشگران و پرسنل، و... نظایر آن برمیگردد، از اینرو شناسایی و واکاوي همه جانبه عناصر کیفیت در نظام آموزش عالی کشاورزي می تواند شناخت مقتضی را جهت برنامه ریزي و مدیریت راهبردي جهت تامین و تضمین کیفیت در این نظام بدست دهد.

روششناسی پژوهش

این تحقیق با هدف کلی شناسایی مولفه ها و نشانگرهاي کیفیت در آموزش عالی کشاورزي به انجام رسیده است. در این تحقیق به منظور جمعآوري اطلاعات از روشهاي زیر بهره گرفته شده است:

- 1 جستجوي کتابخانهاي و اینترنتی: جهت آشنایی بیشتر با سوابق موضوع و بهره گیري از یافتههاي پژوهش هاي پیشین، به بررسی منابع کتابخانهاي و جستجوي اینترنتی براي یافتن مقالات، گزارشها، کتابها و مطالب مرتبط پرداخته شده است.

-2 مطالعه میدانی: براي دستیابی به هدف تحقیق و کسب نظرات دانشجویان به مطالعه میدانی از طریق ابزار پرسشنامه اقدام شده است. این تحقیق در دو مرحله به انجام رسیده است. در مرحله نخست، به شیوه مرور سیستماتیک تلاش شده است تا با مرور پژوهشهاي صورت گرفته در خصوص کیفیت در آموزش عالی کشاورزي و نیز الگوها و ابزارهاي مطرح شده براي ارزیابی کیفیت آموزشی3، همانند الگوي ارزیابی درونی، پرسشنامه کیفیت تدریس، پرسشنامه تجربه دوره آموزشی4، الگوي سرواکول5 و غیره،، مجموعه اي از نشانگرهاي نمایاي کیفیت در آموزش عالی کشاورزي استخراج، فهرست بندي و سپس در قالب مولفههایی دستهبندي شود. در مرحله دوم، به منظور تامین روایی محتوا - ، فهرست نشانگرهاي تدوین شده در اختیار گروهی از اعضاي هیات علمی

کشاورزي کشور و نیز دانشجویان کشاورزي قرار داده شد تا نظرات خود را با افزودن نشانگرهاي مورد نظر، مشخص نمودن نشانگرهاي غیرنمایا و نامفهوم ابراز کنند. سپس، با توجه به نظرات اخذ شده، نسبت به پالایش نشانگرها اقدام گردید.

یافتهها

مولفه هاي کیفیت در آموزش عالی کشاورزي در شکل - 1 - ترسیم شده است. ویژگی و مزیت فهرست نشانگرهاي تدوین شده عبارت است از اینکه بررسی کیفیت در اینجا نه تنها به سطح فرد و گروه آموزشی - همانند ارزیابی درونی - ، بلکه به سطح دانشگاه و موسسه پرداخته میشود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید