بخشی از مقاله

چکیده

مطالعات اخیر در حوزه مدیریت استراتژیک، بر رویکرد مبتنی بر منابع استوار است. این رویکرد بر قابلیت ها و منابع سازمان متمرکز است - کنر،.3 - 2002 براین اساس، دانش به عنوان منبع استراژیک مهم در سازمان ها تلقی میشود

به اختصار میتوان گفت مدیریت دانش در اقتصاد دانش محور کنونی امری حباتی است. عوامل کلیدی موفقیت را می توان به عنوان زمینه های مهم برنامه ریزی مدیریتی در نظرگرفت و اقدام در آن زمینه ها را به منظور رسیدن به کارایی سودمند دانست.

در این تحقیق به عنوان مبنای کار، عوامل کلیدی موفقیت از دید نویسندگان ریان و پری بوتاک6بیان میکنیم که بدین ترتیب است: فرهنگ باز سازمانی، رهبری و تعهد مدیریت ارشد، درگیرشدن کارمندان، کار سیستمی، زیرساخت سیستمهای اطلاعات. با استفاده از دو پرسشنامه، زیرمعیارهایِ عوامل کلیدی مشخص و اولویت بندی شد. هدف اصلی این پژوهش کمک کردن به مدیران و کارشناسان سرپرستی بانک صادرات استان گلستان برای ایجاد درک بهتری از مدیریت دانش است.

-1مقدمه

خاستگاه مدیریت دانش به گذشته بر می گردد، یعنی زمان گذر از دانش به فناوری که در انقلاب صنعتی رخ داد.همان طوری که پیتر دراکر7 نیز عنوان نمودهاست کاربرد دانش به عنوان ابزارها و فرایندها و محصولات در نتیجه انقلاب صنعتی به وقوع پیوست.

مدیریت دانش افراد را قادر می سازد تا در موقعیت های ناشناخته و پیش بینی نشده، اقدام آگاهانه ای انجام دهند. در اقتصاد کنونی، اگر چه شرکت ها در مورد پذیرش فن آوری جدید محتاط هستند، اما درک می کنند که در حال حاضر ارتقای داراییهای فکری از پیش انباشته شده ی شرکت، دارای کمترین هزینه برای افزایش قدرت رقابتی آن ها می باشد.در یک اقتصاد مبتنی بر دانش، مدیریت دانش عنصر اساسی برای یک راهبرد کسب وکار است که اجازه میدهد سرعت سازمان برای رویارویی با چالشها و فرصتهای جدید بازار افزایش یابد، این کار از طریق بهره برداری از ارزشمندترین منبع یعنی دانش جمعی چگونگی انجام کار، نبوغ و تجربیات یا همان سرمایهی فکری انجام می گیرد. مدیریت دانش ابزاری را ارئه می دهد تا سرمایه فکری دائما جمع آوری و سازماندهی شود.

ارتقای این دانش توسط گروه ها و جوامع در حال کار تسهیل می گردد. مدیریت دانش اقدامات و فن آوری هایی را ارتقاء می دهد که خلق و مبادله ی کارآمد دانش در سطح سازمانی را تسهیل می کند.چنانچه این تعریف را گسترش دهیم به گونهای که شرکاء، عرضهکنندها، و مشتریان را هم در برگیرد، عملا مدیریت دانش را به فضای تجارت همکارانه گسترش داده ایم. پیدایش اینترنت به عنوان یک میانجی مشترک جهانی این چشم انداز را ممکن می سازد،هر چند احتمال موفقیت و شکست را هم بالا میبرد.

امروزه با در نظر گرفتن افزایش بیسابقهی دانش قابل دسترس در بیرون و درون سازمان، هر راهبرد تجاری که اصول مدیریت دانش را نادیده بگیرد فرمولی برای شکست قطعی است.همان گونه که دکتر پیتر دراکر آن را در کتاب خود با عنوان"مدیریت در زمان تغییر بزرگ" ورده است:"دانش به منبع اقتصادی اصلی و غالب و شاید هم تنها منبع و برتری رقابتی تبدیل شده است". - فراپائولو، - 1388 مهم ترین هدف به کارگیری مدیریت دانش در انواع موسسات، انطباق سریع با تغییرات محیط پیرامون به منظور ارتقاءکارآیی و سود

آوری بیشتر می باشد. در نتیجه مدیریت دانش به فرآیند چگونگی خلق، انتشار و بهکارگیری دانش در سازمان اشاره دارد. به عبارت دیگر هدف نهایی مدیریت دانش شامل تسهیم دانش میان کارکنان به منظور ارتقاء ارزش افزوده دانش موجود در سازمان میباشد.حوزه مدیریت دانش شامل مفاهیم و اصولی است که توانایی به کارگیری و تسهیم دانش در موسسه، نظیر تخصصها،مهارتها و تجربیات کارکنان، را ارتقاء بخشیده و نقش کلیدی در توسعه و بهبود خلاقیت، بهره وری و سوددهی سازمان ایفا می نماید.

در چنین شرایطی، در بانک صادرات ایران پس از خصوصی شدن و تغییر نوع مالکیت و ساختار سازمانی که توقعات مشتریان و سهامداران به شدت بالا رفته است، بهرهگیری از مدیریت دانش، با توجه به نقش کلیدی و حیاتی آن برای بقاء و ادامه حیات بانک بیش از پیش احساس میشود و موجب اعمال قدرت در کسب مزیت رقابتی پایدار خواهد بود. به همین سبب، تغییر نام »اداره آموزش« به »اداره مدیریت دانش« در ساختار سازمانی بانک نشان دهنده هوشمندی مدیریت و ضرورت و اهمیت آن برای توفیق طلبی بانک است، این تغییر نام، تنها تغییر در شکل ظاهری ساختار سازمانی نیست، بلکه رسالت و ماموریت سنگینتری برای اداره کل مدیرت دانش در پی دارد و نیازمند تعامل و همکاری کلیه کارکنان بانک، اعم مدیران ،کارشناسان و کارکنان است

مدیریت دانش تعیین کننده مهم موفقیت دانش یک سازمان باشد، تحلیل عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش ابزاری موثر در جهت

شناسایی فرایندهای اصلی تضمین کننده موفقیت مدیریت دانش می باشد. بنابراین برنامه مدیریت دانش نیازمند شناسایی عوامل کلیدی موفقیت برای دستیابی به عملکرد مطلوب است.

عوامل کلیدی موفقیت عواملی هستند که تحقق هدف در گرو آنها است. این واژه بیشتر در برنامه ریزی استراتژیک مورد استفاده قرار میگیرد. بیشتر کارهای انجام گرفته در این حوزه به رکارت9 و دانیل10 برمیگردد. این دو محقق ازCSF ها بیشتر در حوزه به سیستمهای اطلاعاتی مورد نیاز مدیران ارشد استفاده کردهاند.

مطالعات در زمینه شناسایی عوامل موفقیت مدیریت دانش، عوامل کلیدی موفقیت را از دید نویسندگان بیان میکند اما ما در اینجا به عنوان مبنای کار تحقیق خود، عوامل کلیدی موفقیت از دید نویسندگان ریان و پری بوتاک11 که به ترتیب زیر است بیان میکنیم: فرهنگ باز سازمانی رهبری و تعهد مدیریت ارشد درگیرشدن کارمندان کار سیستمی زیرساخت سیستمهای اطلاعات.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید