بخشی از مقاله
چکیده
در دنیای متلاطم کنونی که تغییرات محیطی رشد فزاینده ای در پیش گرفته است،سازمانهای مختلف باید با توجه به شرایط واقتضای محیط برونی ودرونی ومتناسب با تغییر وتحولات خود را هماهنگ نموده وبه حیات خود ادامه دهند،سازمان های امروزی متاثر از تحولات سیاسی،اجتماعی، اقتصادی ،تکنولوژی و فرهنگی محیط آنها است وباید به طور معقولانه ونباید شتاب زده ، با تحولات درونی وبرونی ،ساختار ،امور مختلف را هماهنگ نمایند وبا چنین تحول های برون سازمانی ،محیط درونی سازمان ها هم دستخوش دگرگونی ها وتغییراتی خواهند شد وتحول در سازمان های امرو زی ضرورت می یابد، تحول در سازمان ها سادگی وبا سرعت صورت نمی پذیرد،تحقق آن نیاز به صرف زمان وبررسی های دقیق و امکانات را دارد زیرا تحول سازمانی ،امری فوق العاده پیچیده ای است .این مقاله برآنست تا درباره ی سازمان ها وانواع آنها،توسعه وتحول،انواع آن رویکردها ونظریه های تحول سازمانی واهداف آن را بررسی کند.
مقدمه
بر اساس محیط متحول امروزی و زمینه ای که علوم رفتاری کاربردی فراهم آورده، بهبود و بازسازی سازمان مطرح می شود. محیط های اجتماعی متحول که تغییرات سریع سازمان ها را موجب می شوند وعمدتاً تغییر درشیوه زندگی، نیازها و پایگاه ارزش های افراد بوجود می آورند، ساختار و فرایندهای سازمانی منعطفی را می طلبند که جایگزین الگوهای سنتی گذشته شوند. سازمان ها زیر مجموعه سیستم های اجتماعی هستند که از تغییر و تحول محیط تأثیر می پذیرند. امروزه دیگر برای کسی تردیدی وجود ندارد که تنها راه موثر ایجاد تحول در سازمان، تغییر فرهنگ و نحوه عملکرد مدیران از طریق تحول را انکار می کند.
امروزه سازمان ها برای رقابت، بلکه برای بقا باید فعالیت های وسیعی را در تطابق با تحولات محیطی انجام دهند. بی اعتنایی به تغییرات و تحولات محیطی و فرا محیطی سرنوشتی جز فنا و از میدان به در شدن ندارد
دنیای امروز، دنیای آشوب و بی نظمی است. مدیران در چنین موقعیتی با آگاهی و تشخیص مطلوب، سازمانهای خود را جهت سازگاری پویا، دستخوش تغییر و توسعه در زمینه های خط مشی، ساختار، فناوری و رفتار قرار دهند
تغییر پدیده ای است که افراد و سازمانها بطور مستمر با آن مواجه هستند. سازمان و اجزای متشکل و عوامل محیطی به نحوی و با شدت و ضعف، دستخوش تغییر و تحول شده و انسان نیز به عنوان مهم ترین عنصر دانایی در سازمان، همواره در حال تغییر و تحول است با هدف ها خط مشی ها و روش های کار در سازمان ها نیز همیشه یکسان و ثابت نیستند و ما هر روز شاهد تغییرات بسیاری در زمینه های سیاسی، انتقادی، فناوری و غیره هستیم، به گونه ای که با این تغییرات ، ارزش ها، هدف ها، نهادها، و روش های نیل به اهداف دچار دگرگونی عمیق و بنیادی می شوندطبیعتاً. به دنبال هر تغییر، مسائل و چالش هایی قابل طرح می باشد که با عدم درک صحیح از تغییر مرتبط است
تغییر و تحول به معنای خروج از وضع و حالتی و رسیدن و مستقر شدن در وضع و حالتی دیگر است. تغیر و تحول عبارت از دگرگونی یک سازمان از وضعیت موجود ساختار سازمانی، فناوری، نیروی انسانی وظایف و عملکردهای تولیدی و خدماتی، به وضعیت مطلوب است
سازمان
سازمان عبارت است از مجموعه ای از افراد که برای تحقق اهدافی معین همکاری می کنند. در همه سازمانها از انسانها استفاده می شود و همه آنها هدفمند بوده، از»تقسیم کار« بهره می گیرند. یک تقسیم کار خوب با در نظر گرفتن زنجیرهایی از اهداف، هدفهای عملکردی هر سطح را به مشابه ابزاری برای دستیابی به هدف های عملکردی سطح بالاتر - غایتها - به کار می گیرد. سازمانهای موفق محصولات یا خدمت با ارزشی را به محیط خارجی خود ارائه می کنند و در ازای آن سعی می کنند با دریافت منابع اولیه موردنیاز، عملیات خود را استمرار بخشند
انواع چهارگانه سازمانها
سازمان ها را می توان برحسب نوع عملکردشان در انطباق با محیط و نحوه تعاملشان با آن به چهار دسته کلی ذیل تقسیم نمود:
سازمان های مدافع: این نوع سازمان ها کهغالباً محدودنگر و نزدیک بین نیز هستند نسبت به بروز هر گونه تغییر و تحولی در محیط حساس بوده وسریعاً به دفاع از موقعیت خود می پردازند.این سازمان ها با اتخاذ و اجرای استراتژی تدافعی همواره در پی حفظ ثبات و تثبیت وضع موجود بوده و در برابر هر گونه تغیر و تحول محیطی، حالتی دفاعی به خود می گیرند و هیچگونه تمایلی از خود جهت بهره گیری از فرصت های جدید نشان نمی دهند. به ندرت تعدیل ها و اصلاحاتی را در زمینه ساختار، تکنولوژی و روش های انجام امور به اجراء در می آورند و در مقابل، تنها سعی می نمایند تا جایی که امکان دارد کارایی روش ها و سیستم های موجود خود را بهبود بخشند.
سازمان های کاوشگر:این نوع سازمان ها همواره در پی یافتن بهترین و مناسب ترین فرصت ها هستند تا حداکثر بهره را از آنها ببرند. بدین منظور همواره با دیدی کنجکاوانه و کاوشگر به کنکاش در محیط می پردازند. سازمان های مذکور در مواقع مورد لزوم، خود عامل ایجاد تغییر و تحول می باشند چرا که همواره مرتصد این هستند تا با پیشی گرفتن از رقبا سهم بیشتری از بازار و جامعه را به خود اختصاص دهند و محدوده ی فعالیت خود را تا جایی که امکان دارد گسترش داده و محصولات یا خدمات خود را متنوع سازند. هدف این نوع سازمان ها بر خلاف نوع اول، کسب قابلیت انعطاف و انطباق هر چه بیشتر با محیط می باشد.
سازمان های تحلیلگر:این نوع سازمان ها دو استراتژی مهم ثبات و تغییر را در کنار همدیگر مورد توجه قرار می دهند و جهت تعیین این که در یک موقعیت خاص کدامیک از استراتژی های مزبور را در پیش بگیرند، به تجزیه و تحلیل شرایط محیطی می پردازند. این سازمان ها در جهت حفظ ثبات، عملیات سازمان را به طور روزانه و مدون برنامه ریزی و فرایند عملیات و ساختار آن را به طور کارا سازماندهی می نمایند و در جهت پویایی بیشتر مدیریت مالی به تحلیل وضعیت رقبا پرداخته و سعی می نمایند با پذیرش ایده ها و نظرات جدید و تشویق نوآوری و نوآفرینی با اوضاع و احوال محیطی انطباق یابند. سبک مدیرت این نوع سازمانهاغالباً محافظه کارانه است
سازمان های مهاجم:این نوع سازمان ها با اتخاذ استراتژی تهاجمی در برابر هرگونه تغییر و تحول محیطی از خود واکنش نشان داده و حالتی مقابله گرایانه به خود می گیرند. دلیل اصلی این امر وجود این تفکر غالب در سازمان است که وجود هر عامل محیطی و تغییر در آن تهدید جدی برای سازمان در راه نیل به اهداف عالیه می باشد. این نوع سازمان ها گرچه در بسیاری مواقع تغییر و تحولات محیطی را می پذیرند اما همواره در پی آن هستند که در واکنش به تغییرات محیطی، پاسخی مناسب بدانها بدهند
توسعه
توسعه در لغت به معنای رشد تدریجی جهت پیشرفته شدن، قدرتمندتر شدن و حتی بزرگ شدن است. هدف توسعه، کشف چگونگی بهبود شرایط کشورهای عقب مانده بوده تا اینکه همچون کشورهای پیشرفته شرایط مناسب و لازم را پیدا کنند.فراگرد توسعه هم یک فراگرد عینی است و هم ذهنی وارزشی و از این جهت تعریف کاملا عینی نمی توان برای آن ارائه داد و همیشه تا حدی مبتنی بر ارزش خواهد بود از آن گذشته هر یک از علوم اجتماعی تر یکی از وجوه این فراگرد انگشت می گذارند.
در حالی که اقتصاددانان افزایش درآمد سرانه را هدف می گیرند جامعه شناسان به افزایش میزان مشارکت و دگرگونی نهادهای قدرت در جامعه اشاره دارند و روانشناسان به انعطاف پذیری ذهنی و همدلی و انگیزه یک موقعیت توجه نشان می دهند، زیرا فرد را هدف می گیرند. از دید برخی دانشمندان توسعه زمانی تحقق پیدا می کند که انسانها مهارتهای کافی برای زندگی در جامعه پیچیده را پیدا کرده باشند و با کسب مهارتهای فنی بتواند تکنولوژی روز را به کار گیرند، همچنین با یافتن مهارتهای فرهنگی و اجتماعی بتوانند خود را با اوضاع و احوال پیچیده جامعه امروز انطباق دهند. در نتیجه برای آنها مسئله مهم یادگیری است اصولاً توسعه را قبل از هر چیز فراگرد یادگیری می دانند
توسعه و محیط سازمانی
توسعه به وسیله محیط سازمان های خصوصی و دولتی اتفاق می افتد به عبارتی سازمانها ابزارهای توسعه هستند، همان طور که سازمان ها برای خود محیط و پیرامونی دارند، توسعه نیز دارای مؤلفه و محیط می باشد. محیط های سازمانی همان مؤلفه های توسعه نیز هستند.کلیه سازمان ها عملیاتشان به وسیله محیط هایی که زندگی می کنند تحت تأثیر قرار می گیرد.
محیط کشورهای پیشرفته از کشورهای توسعه نیافتهکاملاً متمایز است.این نسخه به آن معناست که مدل های مدیریت توسعه موفق در یک محیط ممکن است برای محیط دیگری مناسب نباشند. برای درک بهتر وسعت و پیچیدگی محیط، مایلز می گوید جهان را در نظر بگیرند و از آن زیر مجموعه ای را که سازمان باشد،کم کنید، آنچه باقی می ماند محیط است.این محیط عمومی و کلان شامل اقتصادی، نهادها و الگوهای اجتماعی، عوامل فرهنگی وعوامل سیاسی و بسیاری از عناصرو مؤلفه هایی است که به آن بستگی دارد.