بخشی از مقاله

چکیده :

قریب به یک سوم جمعیت کشور ایران را دانش آموزان ، معلمان و مدیران و کارکنان ستادی و غیر ستادی آموزش و پرورش تشکیل می دهند . قابلیت چنین جمعیتی که به عنوان نیروی انسانی فعال می تواند در جهت رشد و توسعه سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی تاثیر گذار باشد بر هیچ کس پوشیده نیست . ولی تحقق این هدف در شرایط فعلی منوط به نهادینه شدن فرهنگ پژوهشی در بین دانش آموزان و دانشجویان آینده ساز جامعه و به کارگیری دانش های پژوهش - محور و فناوریهای نوین توسط آنهاست.

این مقاله ضمن بررسی راهکارهای پیشین نهاد آموزش و پرورش در این زمینه ، پیشنهاد می کند با تغییر اساسی در ساختار نظام آموزشی و به کارگیری رویکرد پژوهش - محور در برنامه های درسی دانش آموزان ، مدارس و معلمان کشور که می توانند نقش تعیین کننده ای در اشاعه تفکر پژوهشی و پژوهشگری داشته و بدین ترتیب نیروی انسانی مورد نیاز آینده کشورمان را در جهت رشد و توسعه تامین نماید.

مقدمه

حس کنجکاوی و حقیقت جویی امری فطری است که در نهاد تک تک اعضای سالم نونهالان جامعه به ودیعت نهاده شده است و می بایستی با فراهم آوردن شرایط مناسب به تدریج فعلیت یابد . بدیهی است این استعداد ذاتیابتدائاً باید در محیط خانواده و آموزشگاه بروز یافته و شکوفا گردد و سپس در محیطهای سایر نهادهای اجتماعی نشوونما کند . اما در دنیای امروز نقش نظام آموزشی به دلیل تحولات اقتصادی ، علمی ، فنی در این زمینه چشمگیر تر از سایر نهاد ها می باشد .

نقش نظام آموزشی از آن جهت حائز اهمیت است که از قلمرو و دامنه شمول بسیار گسترده ای برخوردار بوده و مدت زمان نسبتا زیادی از اوقات مفید اعضای جامعه مشتمل بر نو نهالان و کودکان و نوجوانان و جوانان را در بر می گیرد. البته نظام آموزشیصرفاً در برگیرنده دانش آموزان و معلمین و مدیران مدارس نیست بلکه ساختار سازمانی و بستری که اینگونه افراد در آن کار می کنند و قوانین و سیاست هایی که آنها را تحت تاثیر قرار می دهند نیز باید مد نظر باشد.

با نگاهی به نقش نظام آموزش و پرورش به عنوان تربیت کننده و آموزش دهنده سرمایه های انسانی خلاق و پژوهشگر بایستی این سوال کلیدی و مهم را مطرح کرد که نظام آموزش و پرورش ما تا چه حد فراگیران را به این سمت سوق می دهد.

در پاسخ می توان گفت : پژوهش و نو آوری در جامعه ای توسعه پیدا می کند که نظام آموزشی و فرهنگی ، زمینه و بستر مناسبی برای آن را تدارک دیده باشد . بنابراین تحقیق را می توان در کنار آموزش یکی از اهداف بسیار مهم آموزش و پرورش دانست که باید مورد توجه قرار گیرد و به نظر می رسد که مدارس و معلمان در این میان دارای وظیفه بسیار مهم و حساسی هستند که می توانند علاوه بر فعالیت های تحقیقاتی روح و انگیزه تحقیق و روش های درست پژوهش را در میان دانش آموزان نهادینه کنند.

بیان مسئله

از جمله عوامل بسیار مهم در شناخت مشکلات جامعه و یافتن راه حل برای آنها ، امر پژوهش و تحقیق است . پژوهش از دو بعد دارای اهمیت است . نخست اینکه چاره گشای مشکلات فردی و اجتماعی است و دیگر اینکه با افزایش دانسته های انسان به او کمک می کند تا با انتقال یافته های خود به دیگران در حل مشکلات جامعه کمک مضاعف کند . اما نکته مهم این است که خود پژوهش نیز نیازمند آموزش است چرا که پژوهش در حقیقت یک فن است و روش های مختلفی دارد که یادگیری و به کار بستن آنها جز با آموزش میسر نیست . در واقع تاکیدی که در تعریف تحقیق بر روش های منظم شده است ما را به آنجا راهنمایی می کند که روش های منظم فقط با آموزش حاصل می شوند نه به صورت تصادفی.

اما متاسفانه هنوز فرهنگ پژوهش در کشور ما نهادینه نشده و باور راستین برای پژوهش در بخشهای گوناگون آموزشی و فرهنگی تقویت نگشته است که بتوان از آن در جهت توسعه و پیشرفت کشور استفاده نمود . اعتقاد به اینکه پژوهش می تواند بسیاری از مسائل را حل کند یا آنها را کاهش دهد در میان مسئولان چندان قوی نیست و هنوز بسیاری از دست اندر کاران طعم شیرین استفاده از نتایج تحقیق را نچشیده اند. این قضیه در مورد نهادهایی کهرسماً متولی این امرند و نام تحقیقات را با خود یدک می کشند نیز صادق است.

در حال حاضر مقوله پژوهش در دانشگاهها های سراسر کشور به عنوان کار تفریحی و درجه دوم تلقی شده و برای تربیت پژوهشگر حرفه ای هیچگاه تدبیری جدی اندیشیده نشده است . آمار موجود نشان می دهد که در کشور ما به ازای هر یک میلیون نفر 348 محقق داریم و از نظر سهم تحقیقات از تولید ناخاص ملی 0/ 31 درصد به امر تحقیق اختصاص یافته است. در حالیکه در کشورهای پیشرفته 3 هزار نفر به ازای هر یک میلیون نفر محقق به چشم می خورد و قریب به 4 درصد از تولید ناخالص ملی برای تحقیقات منظور شده است. لذا برای رشد و گسترش فعالیتهای پژوهشی در کشور باید به مراتب بیش از آنچه تا کنون انجام شده است به امر تحقیق توجه شود . زیرا پژوهش در هر کشوری زیربنای توسعه به شمار می رود و هر کشور خواهان پیشرفت باید در رئوس برنامه های خود به پژوهش و تحقیق اهمیت ویژه ای قائل شود.

ضرورت و اهمیت

شکی نیست که مهمترین و اساسی ترین رکن نظام پژوهشی را نیروی انسانی محقق که از توانایی ها ، قابلیت ها و مهارت های لازم پژوهشی برخوردار باشند تشکیل می دهند. آموزش و پرورش به عنوان اولین پایگاه رسمی فرهنگ سازی در این زمینه وظیفه ای خطیر و بزرگ بر عهده دارد که همانا تربیت نسلی جستجوگر ، اندیشمند ، دانا و توانا است . شواهد نشان می دهد این نهاد در این زمینه چندان کامیاب نبوده است. هم اینک در آموزش و پرورش نیاز گسترده ای به تربیت نیروی انسانی پژوهشگر وجود دارد و با رفع این نقیصه است که می توان آینده ای را متصور شد که محققین و پژوهشگران قابلی از ایران پروژه های پژوهشی استراتژیکی را در سطح جهانی به انجام رسانند . امر پروهش باید با قدرت ، قوت ، جدیت و گستردگی بیشتری در نظام آموزشی کشور - از پیش دبستانی تا تحصیلات تکمیلی و آکادمیک - توسعه و دنبال شود تا دانش آموزان به پژوهش و پژوهش گری علاقه مند شده و آینده تحقیقاتی کشور را به نحو مطلوب محقق نمایند.

در سطوح گوناگونی از آموزش دانش آموزان با مفاهیم و اصطلاحات روش تحقیق مانند فرض و پیش فرض، متغیر، جامعه، نمونه، داده، حجم ، یافته، تابع مستقل، مزاحم، کنترل، نمونه گیری، آمار، اندازه گیری و آزمون آشنا می شوند و به انواع شیوه های روایی سنجی، اعتبار سنجی، نگرش سنجی، امکان سنجی، نیاز سنجی، مصاحبه، طرح پرسشنامه، فیش نویسی، جمع آوری داده ها، نویسندگی و آیین نگارش، گزارش نویسی و شیوه تهیه طرح پژوهشی تسلط می یابند.

در واقع طرح های پژوهشی در سطح دانش آموزی و نقش آن در ارتقای پژوهش در سطح ملی و منطقه از مهم ترین راهکارهایی است که می تواند از نظر نیروهای انسانی تاثیر به سزایی در توسعه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی داشته باشد. هدف این سطح از تحقیقات را می توان تقویت تمایل و گرایش روحیه کنجکاوی و حقیقت طلبی دانش پژوهان و اعطای مهارت های ضروری برای دستیابی به پژوهش و کشف مجهول و یافتن حل مسئله در دانش آموزان دانست. بنابراین یکی از مهم ترین عوامل تقویت فرهنگ پژوهش بالا بردن روحیه جستجوگری، کاوش و کشف در کودک و سپس آموزش روند پژوهش از دوران ابتدایی است. چرا که اکتشافات علمی همیشه مبتنی بر روحیه تحقیق می باشد.

طراحی و تبیین الگوی مناسب آموزشی در مدارس بدون توجه به پژوهش ، کاری پر هزینه و گاه بی فایده است. فقط در صورت هم سویی آموزش با جریان پژوهش است که می توان به تحقق اهداف توسعه امیدوار بود. آموزش صحیح روش تحقیق می تواند دانش آموزان را برای سال های بعد به ویژه در دوره های آموزش عالی آماده کند. مسیر علم آموزی و علم اندوزی در مدارس باید با آموزش و یادگیری مبتنی بر پژوهش همراه باشد. مواجه ساختن دانش آموزان با مسایل واقعی جامعه و کمک به آن ها برای پژوهش و جستجوی راه حل های مناسب نه تنها آنان را در مسیر صحیح یادگیری قرار می دهد، بلکه مهارت های اساسی تفکر چون شناسایی و تبیین مسایل شیوه جمع آوری و دسته بند ی اطلاعات، زمینه سازی و آزمون فرضیه ها را به آنان می آموزد. این کار فقط با تدوین و اجرای برنامه درسی پژوهش - محور میسر است که همت والای دست اندرکاران و برنامه ریزان آموزش و پرورش کشور را می طلبد.

تعریف مفاهیم و واژگان

فرهنگ و تفکر پژوهشی به مجموعه الگوی های رفتاری یک فرد پژوهشگر گفته می شود که شامل دانش، عقاید، هنر، اخلاق ، آداب و هرگونه عادت و توانایی ناشی از انگیزه علمی است و او آن ها را به عنوان عضوی از جامعه علمی از روح جستجوگری و عقل نقاد و عقل جمعی کسب می کند.از شاخصه های این فرهنگ غنی عبارتند از : تفکرنقاد، تفکرخلاق، ارزیابی، استنتاج، کاوشگری، تحلیل، روشمندی، طرح مسئله، حل مسئله، دانش کاربردی، استدلال، سوال کردن و تجربه کردن.

آموزش به فعالیت های حرفه ای معلم آموزش گفته می شود. براون واتکینس - 1991 - 1 آموزش را به عنوان »فراهم آوردن فرصت هایی برای اینکه شاگردان یاد بگیرند« تعریف کرده اند.معمولاً فعالیت هایی را که معلم به قصد آسان کردن یادگیری در یادگیرندگان به تنهایی یا به کمک وسایل آموزشی انجام می دهد آموزش می نامند. پس بنا به تعریف، آموزش به فعالیت هایی گفته می شود که با هدف آسان ساختن یادگیری از سوی معلم طرح ریزی می شود و بین معلم و یک یا چند یادگیرنده به صورت تعامل متقابل جریان می یابد.

یادگیری به فرایند ایجاد تغییرنسبتاً پایدار در رفتار بالقوه ی فرد، بر اثر تجربه گفته می شود و نمی توان آن را به حالتهای موقتی بدن مانند آنچه بر اثر بیماری، خستگی یا مصرف داروها پدید می آید نسبت داد. ویژگی های مهم این تعریف عبارتنداز:

1 مفهوم فرایند: فرایند بر وقایع و روابط پویا، جاری، مستمر و پیوسته در حال تغییر اطلاق می شود. یکی از مشخصات بارز فرایند حرکت و پویایی آن است که بر اثر تعامل دائم اجزا و متغیرهای موجود در آن صورت می گیرد و آغاز و پایانی ندارد. یادگیری نیز یک فرایند است. چون بر اثر تعامل دائم فرد با محیط، همیشه و در همه جا بطور پیوسته و مستمر صورت می گیرد.

2 مفهوم تغییر: براساس تعریف فوق یادگیری به تغییر می انجامد، یعنی بعد از کسب تجربه ی یادگیری موجود زنده از جمله انسان از حالت قبل از کسب تجربه به یک حالت تازه تغییر می یابد. این یادگیری چه پیچیده باشد مانند یادگیری نحوه ی راندن موتر، چه ساده چون یادگیری یک شماره تلفن یا نام یک شخص، در هر حال یادگیرنده پس از کسب مهارت یا اطلاع تازه در نحوه ی برخوردش با رویدادها، در مقایسه با زمان پیش از یادگیری تغییر می کند.

3 مفهومنسبتاً پایدار: درست است که یادگیری ایجاد تغییر است، اما این تغییر بایدنسبتاً پایدار باشد تا آن را یادگیری بنامیم. بسیاری تغییرات که ناشی از عوامل انگیزشی هیجانی، خستگی و مانند اینهاست و به سرعت از بین می روند در شمار یادگیری های ما قرار ندارند.

4 مفهوم رفتار بالقوه: یعنی تغییرنسبتاً پایداری که ما نام یادگیری به آن می دهیم باید در سلوک بالقوه ی ما ایجاد شود. این ویژگی تعریف یادگیری بیشتر از ویژگی های دیگر آن نیاز به توضیح دارد. رفتار بالقوه حاکی از آن است که یادگیری در یادگیرنده نوعی توانایی ایجاد می کند، یعنی تغییر حاصل از یادگیری به تغییر در توانایی های یادگیرنده می انجامد نهصرفاً به تغییر در رفتار ظاهری او. ما با ملاحظه تغییرات حاصل در اعمال و رفتار آشکار فرد به تغییرات ایجاد شده در توانایی او پی می بریم.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید