بخشی از مقاله

چکیده

تفاوت بسیار زیاد میزان درآمد سرانه در کشورهای عضو OECD با ایران در میزان درآمد صادراتی این کشورها با ایران، نشاندهندهی یک شکاف عمیق توسعهای است. الگوی اقتصاد دانش بنیان و بهکارگیری آن در فرایند تولید، ظرفیت تاریخی بالقوهای برای بهبود این وضعیت ایجاد کرده است. لذا این مقاله تلاش میکند ضمن اشاره به ضرورت اصلاح الگوی تولید، دانشهایی که بیشترین میزان خلق ارزش افزوده را دارند و کشورهای توسعهیافته، با توجه به شرایط داخلی و خارجیشان، به پیشروی در آن شاخهها پرداختهاند، را بیان کند و به این پرسش پاسخ داده شود که: افزایش سطح درآمد سرانه و درآمد صادراتی ایران به ویژه با توجه به الگوی تولید دانش بنیان، به چه پیشنیازهایی نیاز دارد. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی-تحلیلی است و روش جمعآوری دادهها کتابخانهای- اسنادی است. مهمترین یافتهی تحقیق این است که در راستای اصلاح الگوی تولید در اقتصاد دانش بنیان، غربالگری فعالیتهای اقتصادی و انتخاب برخی فعالیتهای تولیدی خاص و اولویت بخشیدن به دانشهایی که این فعالیتها را حمایت می کنند، اهمیت فراوان دارد.

-1مقدمه

برای اقتصاد ملی یک کشور نکتهای که اهمیت فراوان دارد این است که درآمد سرانه و درآمد صادراتی خود را به بالاترین سطح ممکن برساند. ایران نیز جزء کشورهای توسعهنیافتهای است که در تلاش برای جبران عقبماندگی و بهبود رفاه اجتماعی است. مطالعهی شاخصهایی چون درآمد سرانه و درآمد صادراتی نشان از یک شکاف عمیق میان ایران با کشورهای پیشرفتهی دنیا است. همانطور که آمارها نشان میدهند درآمد سرانهی ایران در مقایسه با کشورهای عضو OECD در سطح پایینی قرار دارد. همچنین درآمد صادرات غیرنفتی این کشورها در مقایسه با ایران بسیار بالا است.

این آمارها نشاندهندهی ضعفهای اساسی در اقتصاد ایران است. مقایسه میان گروه کالا و خدمات صادراتی این کشورها با ایران نشان میدهد که آنها فعالیتهای محدودتری انجام میدهند؛ اما فعالیتهای خود را بر فعالیتهای با ارزش افزودهی بالاتر متمرکز نمودند. اهمیت این مسأله موجب شده است به دنبال راهکارها و تبیین ضرورتهایی در راستای کاهش این شکاف بزرگ باشیم . لذا به معرفی اقتصاد دانش بنیان، به عنوان یک راهکار توسعهای میپردازیم. اقتصاد دانش بنیان نوظهورترین الگوی تولید است.

در الگوی تولید دانش بنیان، دانش مهم ترین عامل تولید است. » نهادهای اقتصاد دانش بنیان برای دههها به دستیابی و تسهیم دانش کمک کردهاست؛ اما اخیراً انتساب اهمیت به دانش در توسعهی اقتصادی به شکل محسوسی افزایش یافته است. آنچه که ما امروزه می بینیم در حقیقت بیشتر از نقش دانش در توسعه، در مقایسه با گذشته است اما عامل مقیاس بزرگتر و آهنگ حرکت سریعتر است. اقتصاد بیش از گذشته بسیار قویتر و مستقیمتر، ریشه در تولید، توزیع و کاربرد دانش دارد - Karahan, 2012 - .« تحقق امر توسعه نیازمند تبیین یک چارچوب مشخص از پیشنیازها و مجموعه فعالیتها است. انجام یک سری فرایند در این راستا اهمیت مییابد.

اولین کاری که باید در این راستا صورت گیرد، اصلاح الگوی تولید است. الگوی تولیدی که دانشبر باشد. دومین کاری که باید در این راستا صورت گیرد، شناسایی آن دسته از دانشهایی است که منجر به خلق بیشترین مقدار ارزش افزوده و درآمد شوند و پیشروی به سمت این دسته از شاخههای دانش میباشد. این مجموعه از دانشها را دانشهای پیشران مینامیم. فرایند شناسایی این مجموعه از دانشها، نیاز به تبیین چارچوبهایی جهت غربال کردن دانشهای پیشران دارد.

اینجا است که ضرورت توجه به پیشنیازهای لازم برای انجام غربالگری دانشها اهمیت مییابد. این ضرورتها را میتوان در چهار مورد دستهبندی کرد. در این مقاله به تشریح اصلاح الگوی تولید پرداخته میشود؛ همچنین آن شاخههایی از علوم را که کشورهای توسعهیافته و همچنین آن دسته از کشورهای درحال توسعه که به سرعت در حال کاهش شکاف توسعه هستند را معرفی کرده؛ سپس به تبیین پیشنیازها و ضرورتهای غربالگری فعالیتهای اقتصادی پرداخته میشود.

-2تعریف مفاهیم

-1-2 دانش

از منظر اقتصاد دانش بنیان، دانش مهمترین عامل تولید است و نقش آن در رشد و توسعهی اقتصادی و همچنین خلق ارزش افزوده، بیش از دیگر عوامل تولید است. »در اقتصاد جدید، نقش و اهمیت دانش برای فعالیتهای اقتصادی اساسا تغییر یافته است. در نیمه دوم دههی 1990 میلادی، جایگاه یکتای دانش در اقتصاد مدرن به شکل فزایندهای آشکار شد. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید