بخشی از مقاله
احياء ساختار کالبدي و معماري بازار سنتي قم راهکاري براي توسعه گردشگري و توريسم بافت تاريخي شهر
چکيده
بازار هاي سنتي يکي از مهم ترين فضاهاي موجود در شهرها از گذشته تا امروز مي باشند. گرچه شکل معماري و روابط درون آن ها تغيير يافته اما همچنان به عنوان يکي از مهم ترين و اثر گذارترين مکان ها در شهرها محسوب مي شوند. شهرهاي مسلمانان از گذشته هاي دور به وسيله بازارهاي بزرگ اسلامي شهرت داشته و با يکديگر و با کشورهاي ديگر تبادل کالا و خدمات داشته اند.
يکي از اهداف مهم گردشگران خريد سوغاتي به عنوان ره آوردي پرارزش وخاطره انگيز به ويژه صنايع دستي مي باشد. بازار هاي سنتي يک ترکيب واحد يکپارچه و پيوسته از عناصري است که در پيوند مستمر و متداوم در گذر از تاريخ حاصل شده است ، اما تک بناها و عناصر تشکيل دهنده بازار، با برخوداري از ويژگي هائي منحصر به فرد، نيازمند بررسي در جهت تکميل و شناخت اين مجموعه واحد و پيوسته است . بازار قديم قم در بافت تاريخي شهر واقع شده و محلات اوليه شهر در قبل و بعد از اسلام در اين حوزه از شهر گسترش يافته است و با دارا بودن عناصر شاخصي، اين مجموعه نقش مهمي را داشته است و داراي عملکردهايي چون مذهبي، سياسي، تجاري، آموزشي و فرهنگي در اين مجموعه شکل داده است اما در قرن معاصر بنا به دلايلي از جمله خيابان کشي نقش اين مجموعه در شهرکمرنگ شده است .
پژوهش حاظر با بررسي نقش و کالبد بازار و بازار قديم شهر قم (کهنه و نو) مورد شناخت و ارزيابي قرار مي گيرد روش تحقيق تاريخي، توصيفي و تحليلي مي باشد که اطلاعات مورد نظر از طريق مطالعات ميداني و کتابخانه اي گردآوري و جمع بندي مي شود. نتايج حاکي از آن ست که با باژآفريني و احياي فضاي هاي کالبدي و وابسته بازار سنتي قم مي توان در جذب گردشگر و توريسم موثرتر بود.
واژه هاي کليدي: بازار سنتي، بازار قم ، بافت تاريخي، گردشگري و توريسم ، احياء.
١- مقدمه
بازار يکي از عناصر اصلي بافت قديم و تاريخي شهر که از ويژگي هاي مناطق اسلامي شرقي است و در ايران نيز ريشه اي ديرينه دارد. بازار به منزله مرکز مهم اقتصادي شهر در کنار عناصر ديگري چون مساجد جامع ، امامزاده ، مدارس ، کاخ ها يا مقر حکومتي و دروازه شهر در مرکز شهر يا ارتباط دهنده دروازه شهر با مرکز شهري از اعتبار خاصي برخوردار است . شهرهاي قبل از١٣٠٠ در ايران حاوي نشانه هايي بوده است که گوياي نمونه هاي ويژه شهر سنتي خاورميانه اسلامي به شمار مي رفت (اهرلس ، ١٣٨٠، ١٦٦). عناصر اصلي سازنده ي شهرها در گذشته مسجد، بازار و محلات بودند که بازار ستون فقرات شهر محسوب ميشد، در واقع مسجد و بازار از پايگاه هاي مردمي بودند (سلطانزاده ، ١٣٦٥، ٢٧٠).
پديده صنعت و ماشينيسم (بطور کلي مدرنيسم ) در کشور تغيير و تحولات زيادي را در پي داشته است و در حوزه شهرسازي يکي از مهمترين آن فراموشي معماري و شهرسازي ايراني است . شايد منطقي است که ورود ماشين به ايران الزاما ساختار شهري متناسب با آن مانند تعريض خيابان ها ضروري بوده است اما مشکل در طرح هاي شهري است که با ريشه هاي فرهنگي و معماري بومي ايراني ارتباط برقرار نکرده است . به عبارتي طرحي که موجب گسيختگي ريشه هاي استوار بين مظاهر زندگي و فرهنگ جامعه شده که نتيجه روند اقتباس يا کپي از مظاهر تمدن و فرهنگ غربي است . ليکن آنچه نمود پيدا نموده است ، شرايطي نه چندان مطلوب به لحاظ کارکردي و کالبدي در اين بخش از شهرها بوده است . در اين ميان دخالت هاي پراکنده و مقطعي، نگرش هاي سليقه اي، مديريت شهري ناهماهنگ و ضوابط و مقررات نامناسب به دامنه تهديدات اقتصادي و کالبدي در بازار قديم شهرها افزوده است در حالي که بازار قديم به لحاظ ارزش مکاني ، اقتصادي، فرهنگي، و هنري نيازمند حمايت مي باشند.
اهميت بافت هاي تاريخي شهر به عنوان نماد هويت ، اصالت شهر و ميراث با ارزش فرهنگي بر کسي پوشيده نيست . يکي از مهمترين عناصر در فضاهاي موجود شهرها از گذشته تا امروز بازارهاي سنتي است . بهره برداري بهينه از منابع و جاذبه هاي اين مجموعه سنتي تاريخي فرهنگي و گردشگري، مستلزم برنامه ريزي است و انجام اين امر مهم نيز به شناخت کامل و دقيق موضوع يعني جاذبه ها وابسته است (يزداني، نظم فر، محمدي سرشت ، ١٣٩١).
صنعت گردشگري نمادي از هويت فرهنگي است که مي تواند يکي از اصلي ترين منابع درآمد باشد. بازار با پتانسيل عظيم خود در جذب گردشگر، مي تواند در اين صنعت بسيار تاثيرگذار باشد(نجفي، ١٣٩٠: ٢). بازار علاوه بر نقش اقتصادي، نقش تفريحي و سياسي نيز دارند(بزي و همکاران ، ١٣٨٧: ٥). شناخت دقيق و تحليل علمي اين پديده مي تواند چهارچوب هاي مطمئني براي برنامه ريزي صنعت گردشگري فراهم آورد (سبحاني، ١٣٨٩: ١١٤).
از خصوصيات مهم و قابل توجه بازارسنتي، معماري آن است که اين مکان را از ساير مکان ها جدا مي کند (حسين زاده دلير و همکاران ،١٣٩٠: ٣٩). بررسي بازار نشان مي دهد عناصري مانند کاروانسراها و سراها که در گذشته در ارتباط با کاروان هاي تجاري و زيارتي فعال بودند و يا عناصري مانند کارگاه و قيصريه داراي نقش تجاري و توليدي منطقه اي بودند اهميت خود را از دست داده و عمدتا داراي فعاليت هاي جنبي هستند و عدم تحرک باعث تخريب و فرسودگي اين عناصر در بازار شده است . مهمترين مسئله در برنامه ريزي موفق گردشگري، شناسايي دقيق بازار است (زنگي آبادي و همکاران ، ١٣٨٥: ١٣٤). با ارتقاء توان هاي گردشگري مناطقي که از لحاظ اقتصادي در حال رکودند زمينه گردشگري فراهم خواهد شد (مير سعيد و همکاران : ١٣٤). دستيابي به اين مهم و ساير مزاياي گردشگري نيازمند توسعه زيرساخت هاي لازم براي اقتصاد گردشگري است (شکويي و همکاران ، ١٣٧٨: ١٠).
از عوامل جاذب توريسم در هر سرزمين ، مي توان به بناهاي تاريخي اشاره کرد که به لحاظ هويت و ساختار از اهميت فراواني برخوردار هستند، شهر قم که با توجه به پتانسيل هاي گردشگري مذهبي بالا، مي تواند به خوبي از اين عامل در جهت رسيدن به شاخص هاي توسعه پايدار استفاده نمايد يکي از اين جاذبه ها، بازار قديم شهر قم مي باشد که به لحاظ موقعيت مکاني، ساختار معماري، شبکه اجتماعي و اقتصادي ... علاوه براينکه مي تواند به عنوان يک الگوي پايدار و بومي معرفي شود همه ساله گردشگران متعددي را به سوي خود جلب مي کند.
طرح هاي احياء و ساماندهي بافتهاي تاريخي که توسط سازمانهاي مختلف به تصويب و به مرحله اجرا گذاشته مي شود با کم توجهي به بستر هاي طبيعي و عدم ايجاد تعادل در فضاهاي موجود، موجب عدم پويايي و باززنده سازي آن شده است .
از آن جا که بازار قديم قم در بافت تاريخي قم واقع شده و محلات اوليه شهر در قبل و بعد از اسلام در اين حوزه از شهر گسترش يافته است و به دليل دارا بودن عناصر شاخصي، نقش مهمي در گذشته داشته است . و عملکردهايي چون مذهبي، سياسي، تجاري، آموزشي و فرهنگي در اين مجموعه شکل گرفته است . اما با گذشت زمان و تغييرات حاصل ، ظهور ماشين و احداث خيابان ها در قرن معاصر، کم کم نقش چنين عناصري و بالتبعه با آن محلات مسکوني و بازار و مجموعه ها ، ضعيف و کم رنگ شده است . و به مرور زمان اثرات حاصل از اين تغييرات خصوصاً احداث خيابان منجر به کمرنگ شدن و يا بلکه از دست رفتن نقش بازار و محلات شده است .
٢- ويژگي هاي بازارهاي سنتي ايراني
واژه بازار در زبان پهلوي واچار ١و در زبان پارسي هخامنشي اباکاري٢ که مرکب از ابا به معني محل اجتماع و کاري به معني چريدن و گرديدن است . در فارسي ميانه واژه وازار ٣ بکار مي رفته که به معني جايگاه داد و ستد است . واژه بازار از ايران بوسيله پرتغالي ها به اروپا راه پيدا کرد و در بيشتر ممالک اروپايي و آسيايي اين واژه استفاده مي شود.
بازار قسمتي از فضاي شهري است که از يک يا چند راسته اصلي و فرعي تشکيل مي شود، راسته هاي فرعي از راسته هاي اصلي منشعب ميشوند که دو سويي آن دکان ها و حجره ها قرار دارند. از ويژگي هاي راسته هاي بازار، تخصصي بودن ، همگرايي و همانندي فعاليت هاي هم سازگار مي باشد و فعاليت آنها براي ساير بازاريان و کاسبان مزاحمتي ايجاد نمي کند. بازارها اکثرا بصورت طولي است و گسترش آن متفاوت است (شفقي ، ١٣٧٨، ص ٧٥).
از مشخصه هاي ديگر بازار در ايران اتصال و نزديکي بازار با مساجد بزرگ شهر (چون مسجد جامع ) يا بقاع متبرکه ، کاروانسراها و تيمچه ها مي باشد. بازار بصورت همزمان يک محور مهم ارتباطي، اقتصادي و فرهنگي شهر است و نقش و منزلت بسيار مهمي در حيات اجتماعي شهر دارد و به همين جهت است که در مواقع حساس بازار تاثير مهمي بر روند رويدادهاي اجتماعي و سياسي دارد (سلطان زاده , ١٣٧٢, ص ٣٠).
٢-١- جايگاه بازار در شهر اسلامي
بازار ايران با ويژگي هاي خود هميشه زبانزد جهانيان بوده و نام آن به همه زبانهاي جهان درآمده و چنان مشهور شده است که صحنه هاي بزرگ و چشمگير در افسانه ها به خود اختصاص داده است . تا جاييکه اگر مصنفي مي خواسته است ايران و ايراني را در اثر خود توصيف کند نام بازار ايران ، بر آن مي نهاده است (پيرنيا، ص ١١٩).
در ريخت شناسي تاريخي شهر هاي ايران بازار به عنوان جزئي لاينفک که هسته و محور اصلي شهر را تشکيل مي داده ، استخوانبندي و گسترش شهر را هدايت نموده است . بازارهاي ايراني متاثر و مبين باور هاي ديني، آيين هاي عبادي، سنت هاي بومي و فرهنگي، ويژگي هاي جغرافيايي، عملکردهاي اقتصادي، ساختار هاي حاکميتي و رفتار هاي اجتماعي مردم مي باشند
(رجبي، سفاهن : ١٣٨٩).
بنا به نظريات موجود در ارائه و الگوهاي شهري اسلامي و ايراني، بعضي ها بازار را بخش اساسي و هسته مرکزي شهر اسلامي خوانده اند، و بعضي ديگر مسجد جامع را و برخي هر دو را. گروهي ديگر با استناد به متن هاي کهن تاريخي و جغرافيايي شهر را متشکل از سه رکن اصلي: ارگ ، مسجد جامع و بازار دانسته اند. در شهر اسلامي بازارها به مسجد جامع وابستگي کالبدي و کارکردي نزديکي داشته اند. (کهنمويي: ١٣٨٦).
بازار نيز چون مسجد از اشکال بسيار ساده آغاز کرده و در تحول خود به پيچيدگي فضايي و انتظام کامل دست يافته است . بازار نيز چون مسجد، محلي مي گردد براي خودنمايي حکومت هاي محلي و منطقه اي. با فاصله دور از مفهوم «شهر-بازار» شهر در دوره اسلامي در تحول خويش به دور بازارها تنيده مي شود و در گسترش خود بازارهاي جديد را ايجاد مي کند. شواهدي بسيار – از کرمان و يزد گرفته تا لاهيجان و تبريز، از دزفول و شوشتر گرفته تا مشهد و نيشابور و ... وجود دارند که قبل از اينکه محله اي ساخته شود و بخشي نو برپا شود ابتدا بازار و ميدان ساخته مي شدند و سپس مردم کاملا آزاد به دور آنها سکني مي گرفته اند و محله اي جديد برپا مي شد به همين اعتبار است که مي توان از بازار به عنوان ستون فقرات شهر دوره اسلامي نام برد (حبيبي،
١٣٧٨، ص ٤٧- ٤٨).
٢-٢- عناصر سازنده فضاها در بازارهاي سنتي ايران
بازارهاي ايراني از عناصري ساختاري هويت بخشي تشکيل شده اند که هر يک به عنوان عنصري معنايي با تنوع بصري به تبعيت از محيط به پايدار آن در طول قرون منجر شده است .
عناصر سازنده ي بازارهاي ايراني را مي توان به شرح ذيل معرفي نمود:
١- حجره
کوچکترين واحد بنا در بازار هاي ايراني که به صورت اتاق هاي کوچک جهت فروش مستقيم کالا به خريداران طراحي شده ، و از يک يا چند وجه به معبر يا راسته اي از بازار باز مي شود که به آن مغازه يا دکان نيز مي گويند. شکل و ابعاد حجره به تناسب نوع کالا، ويژگي هاي خريداران و ويژگي هاي محيطي و جغرافيايي همچون اقليم و شيب و... متفاوت مي باشد و بناي آنها به رغم سادگي بر اساس نياز و قابل انطباق با شرايط طراحي شده است . (رجبي: ٢٠٠٦، ص ٧٦- ٧٧). به عقيده برخي از صاحب نظران در حقيقت عنصر اساسي مر کز تجاري شهر دکان بوده که تجليگاه عرصه ي جمعي آن بازار را به وجود مي آورد (ريمون : ١٩٩٢،ص .(51 -52
٢- تيم ها
در زبان پارسي به معناي محل گرد و وسيع اطلاق مي شود و در واقع بنايي شبيه به کاروانسرا است که شامل يک حياط با فضاي باز در وسط آن و مقدار زيادي حجره در پيرامون فضاي باز مي باشد که حياط آن محل بار انداز بوده و مجموع فضاي آن به عرضه ي کالاهايي خاص اختصاص دارد که گاهي به صورت مرکز چند تجارتخانه ي مشابه و به معني محل گرد و جمع و جور
وسيع اطلاق مي شود(رجبي، همان ). که محل انجام امور دفتري و تجارت عمده و پايگاه فعاليت دلال ها در بازار مي باشد (پيرنيا:
١٣٧٢، ص ١٢).
٣- تيمچه
مانند تيم مرکز محل فعاليت هاي بزرگ تجاري است که به صورت راسته بازار کوتاه و پهن و مستقف است که از دو سو مي توان آن را بن بست دانست که تفاوتش با تيم در اين است که تنها يک نوع تجارت در آن صورت مي گيرد. در حاليکه تيم ها ممکن محل تجارت چندين نوع کار باشند. تيمچه ها عمدتا از نظر شکل دو گونه بوده اند: طاق دار و بدون طاق (رجبي: ٢٠٠٦،ص ٧٨-
٧٧). در واقع سرايي است که حياط آن مسقف است .
٤- خان يا سرا
خان يا سرا در حقيقت به کار وانسراهايي گفته مي شود که در سر تا سر طول بازار براي کار ها ي تجاري مورد استفاده قرار مي گرفتند (کياني:١٣٦٤، ص ٤٣١). و معادل تجارت خانه است که شامل دفاتر تجاري و انبار برخي از کالا ها بوده که دور تا دور فضاي باز مرکزي(سرپوشيده و سر باز) به صورت يک يا سه طبقه ساخته شده است نحوه قرارگيري خان ها يا سراها نسبت به راسته ها داراي قاعده معيني است (رجبي،٢٠٠٦ ، ٧٩-٨١).
٥- راسته
رسته به معناي صنف و راسته خيابان اصلي که اصناف در آن قرار ميگيرند که هر بازار شامل چند راسته اصلي و چندين را سته
فر عي مي باشندکه به ديگر عناصر اصلي و مهم بازار متصل ميشوندو در حقيقت به فروش يک جنس اختصاص دارد. (کهنمويي:
١٣٨٦، صص ٣٨١)
٦- چهار سوق
برگرفته از واژه عربي سوق به معني بازار و واژه چار سوگ فارسي گرفته شده . محل تلاقي دو راسته ي اصلي مرکز تجاري ممتازي را به وجود مي آورد که انشعابات اصلي بازار از آن نشعت گرفته است (هوگ ، ١٣٧٨، ص ٦-٧).
٧- قيصريه
قيصردر زبان فارسي به معناي "سزارروم " است و قيصريه يا سزاريه محل فروش کالاهاي گران بهايي همچون طلا و پارچه هاي قيمتي بوده ، که نام آن از بازار هاي روم شرقي اقتباس شده است .
٨- خانبار
به محوطه ي انبار کالا در بازار سنتي ايراني اطلاق مي شود.
٩- کاروانسرا
به معني مکاني است که جهت اسکان و بارگيري و باراندازي تجار ومسافران بين المللي از دوهزار و پانصد سال قبل در ايران در داخل شهر و در داخل بازار ها ودر خارج از شهر ها در مسيرهاي عبور تجار و مسافران ساخته ميشد و نقش هتل و اقامتگاهي را ايفاء مي کرده :که محل نگهداري احشام و بار راهم درخود داشته است (پيرنيا: ١٣٧١، ص ١٢٢).
١٠- اماکن متبرکه (که شامل مساجد،تکايا و حسينيه ها ،مزارات ، سقاخانه ها، مدارس ديني).
١١-حمام هاي عمومي
١٢- زورخانه (ورزشهاي سنتي)
١٣- مراکز ارائه خدمات پذيرايي همچون قهوه خانه و چايخانه ها و سفره خانه ها
١٤- گذرها و ميادين ارتباطي
١٥- درها و دروازه ها (جهت حفظ امنيت بخش هاي مختلف )
١٦- کارگاه هاي صنايع دستي (مسگري، زرگري، ...)
٣- توريسم و گردشگر
٣-١- تعريف توريسم و گردشگري
در دهه هاي اخير مفهوم توريسم گسترش بيشتري يافته و قلمرو وسيعي را در بر گرفته است . بر اساس تعريف سازمان جهاني توريسم به کليه فعاليت هاي افرادي اطلاق مي شود که به مکان هايي خارج از محيط عادي خود به منظور گذراندن ايام فراغت ، انجام کار و ساير هدف ها، براي مدت کمتر از يک سال مي روند (تولايي،: ١٣٨٦: ٨). توريسم مجموعه تعامل هايي است که در فرآيند جذب و ميهمانداري، بين توريست ها، سازمان هاي مسافرتي، دولت مبدا، دولت هاي ميزبان و مردم محلي برقرار مي شود. به اين ترتيب دامنه ي تاثيرگذاري بر محيط و تاثيرپذيري آن از محيط بسيار وسيع تر مي شود اين جديدترين تعريفي است که از طرف سازمان جهاني توريسم ارائه شده است .در تعريف گردشگري و تعيين قلمرو آن بايد گروه هاي مختلفي که در اين صنعت مشارکت دارند و از آن تاثير مي پذيرند را لحاظ کرد (زاهدي، : ٤:١٣٨٥-٣).
تعريف سازمان ملل براساس پيشنهاد کنفرانس بين المللي ترانسپورت در سال ١٩٦٤ از گردشگر بيان مي دارد: «گردشگر کسي است که به منظور تفرج ، بازديد از نقاط ديدني، معالجه ، مطالعه ، تجارت ، ورزش و يا زيارت به کشوري غير از کشوري که در آن اقامت دارد سفر مي کند مشروط بر اينکه حداقل مدت اقامت او از ٢٤ ساعت کمتر و از شش ماه بيشتر نباشد» (ديبايي، ١٣٧١: ٧٨ - ٧٥). اما شايد بهترين تعريفي که از گردشگري شده است تعريف ماتيسن و وال (١٩٨٢) باشد:
« توريسم يا گردشگري، حرکت معاصر مردم است براي اينکه اوقات فراغت خود را در مکانهايي بيرون از خانه صرف نموده و اقامت نمايند، فعاليت هايي است که طي اقامتشان انجام مي دهند و نيز تسهيلاتي است که متناسب با نيازهايشان ايجاد مي شود»(١٠١-٨٥ :PP ,Gunn١٩٩٤).
٤-٢- انواع گردشگري
توريسم يا گردشگري به دو دسته تقسيم مي شود: داخلي و خارجي. گردشگري داخلي عبارت است از سفرهايي که با انگيزه ها و شرايط گردشگري بين المللي اما در داخل محدوده يک کشور صورت مي گيرد. به علت سهولتي که در بطن گردشگري داخلي وجود دارد، اين نوع توريسم از رونق بيشتري برخوردار است و سهولت آن را عواملي مانند کوتاهي فاصله ها، آشنايي قبلي با محيط و فضا، آشنايي با زبان رايج ، عدم مقررات عبور از مرز و گمرکات و تبديل پول و ...، اطمينان کلي مسافر به تأمين ناشي از بومي بودن و صرفه جويي يا لااقل تصور صرفه جويي در هزينه هاي سفر بخصوص حمل و نقل پديد مي آورند (ديبايي، ١٣٧١: ١٤). .به علاوه عامل درآمد افراد در انتخاب سفرهاي داخلي به جاي مسافرت هاي خارجي تأثير به سزايي دارد.
٤-٣- انواع جاذبه هاي گردشگري
هر منطقه براي جلب گردشگر از نقاط ديگر و با انگيزه هاي متفاوت از منابع توريستي خود سود مي برد. اين مناطق عمدتاً به دو
دسته تقسيم مي شوند:
الف ) جاذبه هاي مهيا که منظور از آن عوامل طبيعي از قبيل آب و هواي خوش ، مناظر مطلوب ، امکان ماهيگيري، دريانوردي و اسکي روي آب ، آب هاي گرم معدني، امکان کوهنوردي و اسکي، شکار و ... مي باشد. براي استفاده از جاذبه هاي مهيا، گردشگري تحت عناوين گردشگري تفريحي، درماني و ورزشي صورت مي پذيرد.
ب ) جاذبه هاي نامهيا به عواملي گفته مي شود که به دست بشر ساخته شده اند و از آنها براي جلب گردشگر استفاده مي کنند مانند: موزه ها، آثار باستاني و تاريخي، نمايشگاهها، زيارتگاه ها و غيره . براي استفاده از جاذبه هاي نامهيا گردشگري تحت عناوين گردشگري فرهنگي، مذهبي، تجارتي و سياسي صورت مي گيرد(ديبايي، ١٣٧١: ٧٨ - ٧٥).
٤-٤- بافت شهري
بافت شهر عبارت است از دانه بندي و درهم تنيدگي فضاها و عناصر شهري که به تبع ويژگي هاي محيط طبيعي به ويژه توپوگرافي و اقليمي در محدوده شهر يعني بلوک ها و محله هاي شهري به طور فشرده يا گسسته و نظمي خاص جايگزين شده اند(توسلي،١٣٨٥ : ٦٦).
٤-٥- بافت تاريخي
بافت تاريخي از مهم ترين بخش هاي هويتي هر جامعه محسوب مي شود و پيدايش آن پيرو اطاعت از ساختارهاي اقليمي و فرهنگي است (فلامکي، ١٣٨٤: ١٢٧).
مجموعه اي منسجم از معماري، فرهنگ ، اقتصاد و تبادلات اجتماعي يک ساختار شهري با پيشينه تاريخي باعث مي شود که بافت هاي تاريخي به مرور زمان پديد آيند. لازمه اين پيدايش اهميت بخشيدن به اقليم و توجه به فرهنگ هاي بومي منطقه است (موحد، ١٣٨٦: ٦٦).
٤- احياء
امروزه معمولاً، محيط هاي بکري که در آن مهندسين براي اولين بار دست به ابداع شهري نو بزنند نادرند، پس آنها معمولاً مجبورند تلاش خود را بر روي بهسازي و نوسازي مناطق ساخته شده در حال فرسايش متمرکز کنند و نه محيط هاي طبيعي و يا زمين هاي ايده آل کشاورزي که روزبروز هم از تعدادشان کاسته مي شود. مهندسين شهرساز و طراحان اغلب با محيط هاي شهري پيچيده اي روبرو مي شوند که رو به تخريب بوده و اشخاص يا گروه هاي خصوصي يا دولتي در پي اصلاح آنها مي باشند. بازسازي و حتي مرمت شهرها تعدادي از فعاليت هايي هستند که در چنين شرايطي انجام مي شوند.
واژه احياء براي برجسته ساختن پروژه هاي خاصي انتخاب مي شود که هدفشان از حد بازسازي فيزيکي مطلق و عواقب اجتماعي و اقتصادي اش فراتر مي رود. احياء اشاره به «حيات » دارد که به پيکر نيمه جان بافت شهري روح تازه مي دهد. پروژه هاي احياء تعادل را به زيستگاه هاي شهري تخريب شده يا معيوب بر مي گرداند. واضح است که چنين برنامه هايي براي دستيابي به موفقيت ، مي بايست ، از روش هاي کلي نگر و تعريف شده بهره بجويند و بدون شک در استفاده از يک روش تلفيقي متشکل از شيوه هاي مختلف ، کارآمد نخواهد بود )Ruano Miguel، ١٣٨٩(.
٥-١- مفهوم باززنده سازي
تخريب سرزمين با رشد جمعيت و گسترش شهرنشيني رابطه مستقيم دارد . اگرچه اين مسأله توسط صاحب نظران بخش هاي مختلف از زواياي گوناگون مورد بررسي قرار گرفته است ، اما آن چه مسلم است تخريب سرزمين ، بارزترين وجه تخريب محيط زيست بوده و فرسايش و فرسودگي نيز مهمترين عامل تخريب محسوب مي شود( ٢٠٠٥ .Soltani, K(. عوامل طبيعي و فعاليت هاي انساني دو عامل ايجاد فرسايش و فرسودگي هستند، بدين ترتيب به منظور احيا و تمرکز حيات اعم از طبيعي و مصنوعي بايستي به امر باززنده سازي مبادرت ورزيد )٢٠٠٥ ,Habibi, Maghsoudi(. باززنده سازي دستيابي به تحريکي به جا و مطلوب در سازواره هر پديده ، عنصر، ماده ، بنا به منظور ايجاد رشد خودجوش آن سازواره است . )٢٠٠٠ ,Tavasoli(.
براي جلوگيري از فرسايش بايد ميزان پايداري را با انجام عمل مرمت در فضاي شهري بالا برد. با افزايش پايداري، فضاي شهري بالا رفته و ميزان دوام آن فزوني مي گيرد. پس کاهش فرسايش ارتباط مستقيم با مسأله پايداري دارد. بدين ترتيب بالا بردن ميزان پايداري در فضاي شهري نيز نيازمند باززنده سازي است )٢٠٠٥ .Soltani(.
فرآيند باززنده سازي نيازي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي است که از طريق حفظ فضاي موجود، حذف مشکلات و معضلات و اضافه نمودن فضاها و کاربري هاي مورد نياز جديد موجب ارتقاي کيفيت وضعيت موجود شده و نيل به آينده اي مطلوب را ميسر مي سازد.