بخشی از مقاله

چکیده

بافت تاریخی محدودهای از بخش مرکزی شهر شامل اصلیترین بناها و اثرها و »یادمانهای تاریخی« در قالب محلههای قدیمی میباشد که دارای ارزش هویتی فرهنگی بوده و از بخشهای دیگر شهری متمایز است. بهسازی، بهبود بخشیدن به وضعیت بافت و عناصر درونی آن است و مجموعه اقداماتی را شامل میگردد که در زمینه کالبدی همنواخت با الگوی اولیه به حفظ و نگهداری بافت و عناصر آن میپردازد، و در زمینه غیرکالبدی به رونق بخشی حیات درونی آن کمک میکند.

در حالی که شالوده و بافت کهن بسیاری از شهرهای ایران با ارزشهای تاریخی، فرهنگی و اجتماعی کشور همخوانی دارند، تدوین سیاستهای منسجم و جامع مداخله در این بافتها به شدت مورد غفلت قرار گرفته است. اقدامات پراکنده، صورت گرفته از دوران قاجار تا دوران پس از انقلاب اسلامی را به هیچ وجه نمیتوان پاسخگوی نقش، اهمیت و جایگاه این بافتها در توسعه شهری ایران دانست.

و در راستای وظایف محوله براساس سند چشمانداز توسعه 20 ساله، سیاستهای کلی نظام در بخش شهرسازی مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام، ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری و برنامه پنجم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور - موضوع تدوین و ترویج الگوهای شهرسازی و معماری اسلامی - ایرانی - و به همین منظور هماهنگی مطالعات برنامهریزی و طراحی بناها، فضاهای شهری و طرحهای توسعه شهری با ویژگیهای شهرسازی و معماری اسلامی - ایرانی می بایست مورد بهسازی قرار گیرد. در این تحقیق ابتدا به بررسی شرایط و ویژگی های بافت مورد مطالعه می پردازیم سپس راهکارهای معماری ایرانی و اسلامی را بررسی کرده و به تدوین طرح و مدلی برای بهسازی و توسعه این منطقه می پردازیم.

مقدمه

کلیه بررسیها و کاوشهای باستان شناسی حکایت از آن دارد که سابقه معماری ایران به حدود هزاره هفتم قبل از میلاد میرسد. از آن زمان تا کنون پیوسته این هنر در ارتباط با مسائل گوناگون، بویژه علل مذهبی، توسعه و تکامل یافتهاست. شهر اسلامی به شهرهایی اطلاق میشود که در سرزمینهای دارای فرهنگ و اعتقادات نشأت گرفته از دین اسلام ایجاد شدهاند یا رشد یافتهاند. "شهرنشینی و شهرهای اسلامی، دورهای مشخص و محدود- یعنی چهارده قرن پیش تاکنون را در بر میگیرد و با کمال شگفتی بر پهنهای بسیار وسیع در سه گوشه جهان کم و بیش مهم و باستانی گسترش یافته است. این پهنه از اقیانوس اطلس تا دریای چین از خلیج گینه تا آسیای مرکزی از بالکان تا اندونزی و از شاخ آفریقا تا خلیج بنگال گسترده میشود" - کونئو، . - 15-14 : 1384 این شهرها همگی در خصوصیات کالبدی و اجتماعی متأثر از حاکمیت فرهنگ اسلامی یا حکومتهای اسلامی با یکدیگر اشتراکات زیادی دارند.

تعالیم اسلامی برای ادامه حیات انسان ها در زمان ها و مکان های گوناگون، اصولی را بیان می کند که این اصول را عمدتا در نیازهای انسان، نحوه زندگی او، اصول شکل دهنده روابط او با جهان خارج، اهداف نهایی زندگی او، نقش انسان در زمین و هدف خلقت او می توان پی جویی کرد. در حقیقت اسلام یک کالبد فیزیکی و ثابت برای معماری و شهر ارائه نکرد بلکه راه و اصولی برای زیست، برای رابطه انسان ها با یکدیگر، رابطه انسان با طبیعت و خدا و همچنین رابطه انسان با مصنوع اش معرفی کرد.

یکی از عوامل موثر در شهرنشینی و ساختار شهرهای اسلامی،نفوذ استعمار بعد از قرن هفدهم در کشورهای اسلامی بود. در جریان این تحولات پایتخت ها و شهرهای بندری کشورهای مستعمره زده، بعنوان مناسب ترین مراکز تامین کننده اهداف استعماری مورد توجه قرار گرفته با دگرگونیهای عمیقی به لحاظ کارکرد، ساختار فضایی و رشد و توسعه فیزیکی مواجه گردیدند. دامنه نفوذ استعمار در شهرهای استعماری آنچنان گسترده بود که این شهرها حتی بعد از دوران استقلال نیز با تغییراتی اندک چهره و سیمای شهری مدرن خود را حفظ نموده چشم اندازهای ناموزونی را در مقابل شهرهای عقب مانده بومی ایجاد کرده اند .

در حال حاضر شهرهای ما با نوعی دوگانگی بین کالبد جدید و قدیم روبرو شده اند که این دوگانگی ناشی از تضاد بین الگوهای فکری گذشته با الگوهای فکری مدرن که امروزه برای ساخت و سازهای شهرهایمان از آنها استفاده می کنیم؛ می باشد.

بهسازی و نوسازی بافت تاریخی بافت تاریخی
 
بافت تاریخی محدودهای از بخش مرکزی شهر شامل اصلیترین بناها و اثرها و »یادمانهای تاریخی« در قالب محلههای قدیمی میباشد که دارای ارزش هویتی فرهنگی بوده و از بخش های دیگر شهری متمایز است. به عبارت دیگر، بخشی از یک شهر است که با دارا بودن نمادها، یادمانها و ساختمانهای تاریخی ومذهبی حائز اهمیت میباشد و »میراث تاریخی« یک شهر را درخود جای داده است. این بخش معمولاً در محدوده قدیمی شهرها واقع گردیده است و علاوه بر در برگرفتن ناحیه قدیمی ، بناهای دارای ارزش تاریخی این بخش را نیز مرمت و ساماندهی نموده و از آنها محافظت به عمل میآورد.

از اوایل قرن حاضر میلادی، توجه به این نکته که میراث فرهنگی ملتها، بخشی از میراث فرهنگی بشری را تشکیل میدهد، نخست در ذهن اندیشمندان و سپس در عملکرد سازمانهای بینالمللی متجلی شد. تنوع تجارب جهانی در زمینه مرمت شهری بسیار شایان توجه است. کشورهای مختلف با فرهنگها، زبانها و اعتقادات متفاوت، تجارب بسیار ارزندهای را در طول تاریخ از خود برجای گذاشتهاند که نشان دهنده هویت هر یک از شهرهای تاریخی در جهان میباشد. این تجارب با کارهای هوسمان در پاریس و نوشتههای راسکین و موریس در انگلستان و اقدامات سیت در اتریش آغاز شد. پس از جنگ جهانیدوم خصوصاً بعد از دهه 1960 اتفاقات مهمی رخ داد که سبب تغییر جهت روند مرمت شهری در جهان شد.

اولین تئوریها و گرایشهای اصلی در کشورهای اروپایی شکل گرفته است. - فرانسه، انگلستان و ... - و به تدریج اقدامات مرمتی انجام شده در سایر کشورها نیز با گرایشهای اروپایی همسو و هماهنگ شده است. در این دوران، مقالهها، تحقیقات و بررسیهای تحلیلی که روی بناهای کلاسیک و روی سبکهایی که عمرشان به تازگی به سر رسیده بود - مثل باروک و روکوکو - به تدریج در یک جو فرهنگی نو قرار میگرفت. گرایشهای اصلی در همین دوره پا گرفتند. دورانی که در واقع با تدوین منشورها و قطنامههایی در کنگرههای بینالمللی به پایان رسید. در این گستره زمانی، آسان میتوان به نظریههایی که هریک مکمل قبلی است، دست یافت و شاهد تجربه، انتقاد، راهنمایی، نقد و تدوین تئوریها و ابداع روشهای جالب بود . منشور آتن - 1931 - ، منشور ونیز - 1964 - ، منشور حفاظت از شهرها و مناطق شهری تاریخی مصوب اکتبر 1967 - ایکوموس - ، بیانیه ایکوموس - 1998 - ، منشور نارا - 1994 - و منشور بورا - 1996 - از جمله این جریانات فرهنگی در این دوران می باشند .

روش و چگونگی مداخله و مواجهه با بافتها و فضاهای شهری کهن و تاریخی بسته به زمانها و مکانهای مختلف متفاوت بوده است. اما علیرغم تمام تفاوتها، اساس نظری کلیه اقدامات اجرایی نشأت گرفته از تفکرات و گرایشهای خاصی است. برای مثال، در سیر تکاملی تفکر باز زندهسازی بناهای تاریخی، صاحب نظران بسیاری نقش مؤثر داشتهاند که از جمله میتوان اوژن ویوله لودوک، جان راسکین، لوکا بلترامی، کامیلوسیت و کامیلو بوییتو اشاره کرد.

به طور کلی نظریه پردازان جهان امر مداخله در بافتهای کهن شهری، عمدتاً در سه قطب فرهنگگرایی، عملکردگرایی و واقعگرایی - تلفیق دو قطب قبل - به ارائه آراء خود پرداختهاند. این نظریهها مهمترین پشتوانه نظری اقدامات اجرایی مربوطه و حتی سمینارهای مختلف هستند. همانگونه که سیر مصوبات سمینارها از عملکردگرایی به واقعگرایی و از مداخله در تک بناها به مداخله در کل شهر منجر گردید، نظریات نیز چنین بودهاند.

برای مثال، اوژن ویوله لودوک - 1896-1814 - همواره با لزوم تخریب، بازسازی و زیباسازی به حفظ تک بناهای باارزش به شیوهای موزهای معتقد بود. وی در مورد باززندهسازی بناهای تاریخی، روش ویژهای دارد، که نکته اصلی آن، تجدید و احیاء کلی موجودیت کالبدی بنا، به شکل اصیل آن، از راه کاوشهای ذهنی شخص مرمتکننده است. در واقع بر مرکز ثقل اندیشه »لودوک«، کندوکاوهای ذهنی و خلاقیتهای فردی شخص مرمتکننده، جای دارد. در اجرای این روش وی معتقد است بخشهایی که بعد از تاریخ اصلی ساخت بنا، به آن افزوده شده، باید حذف شوند.

بهسازی

بهسازی، بهبود بخشیدن به وضعیت بافت و عناصر درونی آن است و مجموعه اقداماتی را شامل میگردد که در زمینه کالبدی همنواخت با الگوی اولیه به حفظ و نگهداری بافت و عناصر آن میپردازد، و در زمینه غیرکالبدی به رونق بخشی حیات درونی آن کمک میکند. بستر مداخله میتواند بافت شهری، فضای شهری، مجموعهها و بناها را به تنهایی و یا در مجموع شامل گردد. در این گونه مداخله حد وفاداری به گذشته اصل بوده و یا حفاظت کامل از هر آنچه وجود دارد، مفهوم مییابد. به سبب گستردگی دامنه اقدامات مرتبط به بهسازی، این اقدامات در دو دسته جای داده شده است.

الف گروه اول شامل موارد زیر است : حمایت، نگهداری، مراقبت، حفاظت.

ب گروه دوم شامل موارد زیر است : وحدت بخشی، احیاء، تعمیر

نوسازی

نوسازی، بازآفرینی و معاصرسازی بافت درونی آن با حفظ ماهیت شکلی - درابعاد کالبدی - و همنواخت با موازین زندگی نوین را - ابعاد غیرکالبدی - در دستور کار دارد. بستر مداخله میتواند بافت شهری، فضای شهری، مجموعهها و بناها به تنهایی و یا در مجموع باشد. در نوسازی وفاداری به گذشته در صورت خدشهدار نشدن ارزشهای کهن - چه فنون نوین به کار گرفته شود یا نه - مجاز میباشد.

فعالیتهای نوسازی موارد زیر را شامل : نوشدن؛ توانبخشی؛ تجدید حیات؛ انطباق؛ تبدیل و دگرگونی.

بازسازی

بازسازی، دگرگونی کامل پیشینه و ایجاد شرایطی جدید در بافت و یا عناصر آن ر ا با برچیدن آثار گذشته و نهادن ساخت وسازهای جدید دنبال میکند. بستر مداخله میتواند بافت شهری، مجموعهها و بناها به تنهایی و یا در مجموع باشد. در بازسازی وفاداری به گذشته چندان وجود ندارد وهرجا که لازم باشد با تخریب کامل میتواند بازسازی صورت گیرد. فعالیت بازسازی فرایند زیر را شامل : تخریب؛ پاکسازی؛ دوبارهسازی.

بافت های تاریخی در ایران

در حالی که شالوده و بافت کهن بسیاری از شهرهای ایران با ارزشهای تاریخی، فرهنگی و اجتماعی کشور همخوانی دارند، تدوین سیاستهای منسجم و جامع مداخله در این بافتها به شدت مورد غفلت قرار گرفته است. اقدامات پراکنده، صورت گرفته از دوران قاجار تا دوران پس از انقلاب اسلامی را به هیچ وجه نمیتوان پاسخگوی نقش، اهمیت و جایگاه این بافتها در توسعه شهری ایران دانست.

شهرهای قدیمی ایران همانطور که مصنوع تفکر و تلاش مردمان ساکن آن در ادوار گذشته بوده و به نوبه خود مشروطکننده تفکرهای فردی و سنن اجتماعی آنان بودهاند، از شرایط جغرافیایی- اقلیمی، از چگونگیهای دسترسی به مواد خام، از شیوههای کاربردی این مواد و از نوسانات کمی مواد غذایی وابسته به محیط طبیعی نیز شرط پذیری داشتهاند. هر شهر، با قید احتیاط و با قید قناعت، شکل گرفته و توسعه یافته و هربار لازم بوده تعدادی از واحدهای معماری- شهری یا بخشی از پیکره خود را دگرگونی بخشیده است.

به عبارتی دیگر، باززندهسازی شهر که به غلط امروز به معنای حفاظت شهر قدیم تفهیم گردیده یا سوء تعبیر شده است، در نهاد شهرهای قدیمی دوران اسلام ایران وجود داشته و اعمال میشده است با این تفاوت که در این امر مهم، شهروندان و ادارهکنندگان شهر در قدیم براساس معیارهایی اتخاذ تصمیم میکردهاند که بیش از آنکه به عوامل جهانی وابسته باشند به عوامل موضعی پیوند داشته و ویژگیهای کمی و کیفی آنها ریشههای فرهنگی محلی داشتهاند.

به نظر می رسد دو احساس را بتوان در امر نوسازی - بهسازی شهری در مقابل یکدیگر قرار داد:

-1 وابسته نگهداشتن کیفیتهای فضای ساختهشده به زندگی روزمره با علم به بعد زمانی، فرهنگی و اقتصادی عناصر متشکله این فضای کالبدی؛

-2 تلاش در تجلیل بخشیدن، بزرگ داشتن و بزرگ شناختن و جهانی اندیشیدن به مشخصات کیفی و کمیای که فضای شهری میتواند دارا گردد.

شهرهای قدیمی ما- با قید احتیاط و با قید قناعت- در رابطه با احساس اول شکل گرفتهاند و در بعضی لحظههای تاریخ خود گرایش تبعیت ادارهکنندگان آنها از احساس دوم باعث گردیده است تا دارای ابنیهای با تبلور بیشتر و مجموعههای شهری با جلالی فوقالعاده شوند. آنچه به دست ما رسیده است، در واقع درهم آمیخته ای از دو نوع فضای معماری- شهری است که در رابطه با دو احساس فوق به وجود آمده و با سپری شدن روزها و نسلها با یکدیگر آشتی داده شدهاند.
 
احیاء بافت تاریخی در ایران

در زمینه برخورد با شیوههای احیاء بافت تاریخی در ایران و دیدگاه-های حاکم بر روشها، به دو دیدگاه عمده برمیخوریم. دیدگاه اول معتقد است که بافت کهن اصولاً پدیدهای منتزع از زمان و تاریخ و به عبارت دیگر پدیدهای بدون زمان و تاریخ است؛ ساختاری است صلب و مقدس و تطور و تکامل در آن، راه ندارد. در صورتیکه عدم تعادل در بافت، کیفی باشد و ناشی از ناهماهنگی بین عملکردهای عمومی و نقش بافت کهن و ساختار نزولی آن، باز جهت برنامهها را به سوی حفظ بافت کهن با تمام معایب و خصایص آن هدایت میکند. این نگاه در نظر و عمل، عملکردهای عمومی و نقش شهری بافت تاریخی را نادیده میانگارد.

به طور کلی، میتوان گفت دیدگاه باستانشناسانه در برخورد با موضوع، در این شیوه نگرش حاکم است. - حناچی،1391،ص - 158-156 دیدگاه دوم در تقابل با دیدگاه اول، به بافت قدیم به عنوان پدیدهای پویا، زنده و ارگانیک مینگرد. براساس این دیدگاه، بافت قدیم در دو فرآیند کارگزاری و تکامل، عمل کرده وبا رفع نارساییها و تثبیت موقعیت خود، به عنوان مجموعهای زنده در قالب کل شهر مطرح میشود. این دیدگاه بیشتر سعی بر افزایش ظرفیت بافت دارد.

مصلحتجویی و واقعنگری نیز از خصیصههای این دیدگاه است. این دیدگاه، با حفظ ساختار ارزشمند بافت قدیم، سعی در بهکارگیری آن ساختار در نظمی جدید دارد و نهتنها به صورت انفعالی به رویارویی با مسائل میپردازد؛ بلکه به استقبال آینده نیز میرود. این دیدگاه سعی در ایجاد پیوند منطقی و نو با قالب کل شهر داشته و برای رفع نارساییها تلاش میکند.

دیدگاه اول را میتوان به عنوان آنچه تا به امروز بهوسیله بخش عمومی در ایران به کار گرفته شده، دانست. از خصیصههای اجرایی این دیدگاه، تمرکز اختیارات و امکانات در بخش عمومی به منظور اخذ سیاستهای آمایشی و آرمانگرایانه است. در روش گروه دوم، نتیجه عملکردها با شیوههایی واقعگرایانه و مصلحتجویانه که بیشتر از طریق مشارکت عمومی و محلی تأمین میشود، دنبال میشود.

مطالعات بستر سایت مورد مطالعه

بندرماهشَهر، شهری است در استان خوزستان کشور ایران در طول جغرافیایی 49 درجه و 13 دقیقه و عرض جغرافیایی 30 درجه و 33 دقیقه. شهر ماهشهر مرکز شهرستان بندرماهشهر است. ارتفاع این شهر از سطح دریا 3 متر می باشد. ماهشهر کنونی شامل دو بخش می باشد، بندرماهشهر قدیم و دیگری موسوم به ناحیه صنعتی. بندرماهشهر دارای مساحت 2713 هکتار می باشد که بعد از اهواز وسیع ترین شهر خوزستان است. بندرماهشهر دارای 372هکتار بافت فرسوده است .که مساحت زیادی می باشد و حدود 15 کل مساحت شهر است. این شهر در 18 کیلومتری بندر امام خمینی و 95 کیلومتری آبادان و 110 کیلومتری اهواز قرار دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید