بخشی از مقاله
چکیده
بافتهای تاریخی شهرها، آموزههایی از خرد جمعی انسانها را که ضمن برخورداری از تجربه، هنر و حس مکان، جهان زیستی آدمیان است را به نمایش میگذارند . از این رو دربردارندهی ارزشهای فرهنگی- تاریخی بوده ومیراثی گرانبها برای نسلهای آتی بهشمار میآیند. نادیدهانگاری ارزشهای اجتماعی، فرهنگی و تاریخی نهفته در دل بافتهای تاریخی و همچنین پررنگ شدن دیدگاه موزهای به این اماکن از سوی متولیان امر، موجب تعریف بازسازیهایصرفاً ظاهری گشته است.
شهر پدیدهای زنده و پویا در بستر زمان است که جسم، کالبد و روح آن، شهروندان و تعاملات اجتماعی آنان میباشد. همین کنشهای اجتماعی در بستر شهر باعث سرزندگی، حس تعلق به مکان و هویت میگردد و یکی از بااهمیتترین بسترهای حیات شهری، مسیرهای پیاده محلات شهری هستند. دیدگاه مدنظر این نوشتار، همراه با مفاهیم مطرح در معماری و طراحی شهری در بافت تاریخی و عجین با ابعاد اجتماعی است.
تحقیق پیشرو بر آن است که یک ارتباط منطقی مابین نیازهای رفتاری کاربران فضا و قابلیتهای محیط در بافتهای تاریخی ایجاد نماید. این موضوع عامل افزایش انگیزهی مردم در جذب به درون بافت و حضور آنها میشود و زندگی اجتماعی مداوم را که به علت نزول کیفیتهای شهری در بافتهای تاریخی کمرنگ شده، تا سر حد امکان تقویت مینماید. هدف تحقیق شناخت عوامل مؤثر در جهت حفظ و تقویت کیفیتهای موجود در بافت تاریخی محلهی سرشور از جمله ارائهی راهکاری جهت حل محدودیتها و تقویت فرصتهای پیادهروی این محله میباشد.
نوشتار حاضر به لحاظ روش تحقیق ، تطبیقی – تحلیلی است که در آن علاوه بر توصیف و بیان وضعیت موجود ، مسائل و مشکلات مرتبط نیز مطرح میگردند و بر اساس معیارها و شاخصهای موجود، مورد ارزیابی قرار میگیرند . چارچوب نظری با استفاده از روش کتابخانهای، میدانی و مرور نوشتارهای تخصصی تعیین شد . در پایان، راهکارهای بهدستآمده اولویتبندی و پیشنهاد شده است.
مقدمه
در دهههای اخیر، دو نوع طراحی اتومبیلمحور و سپس طراحی انسانمحور الگوی برنامهریزی شهرها قرار گرفته است. در این برنامهریزیها، اتومبیل مقدم بر انسان بوده و همهی نیازها و فعالیتهای انسان از جمله پیادهروی را تحتالشعاع خود قرار داده است. چیرگی خودرو بر وجوه مختلف زندگی انسان، مانع از برقراری روابط اجتماعی پویا در فضاهای عمومی شده است و درک محیط شهری، بسیار سطحی اتفاق میافتد. مسأله فوق در بافتهای تاریخی به دلیل ویژگیهای خاص آن، نمود بیشتری دارد. زیرا فضاهایی که بتدریج و در فرایندی پیوسته برای انسان ایجاد شد، اکنون و به یکباره تحت تسلط خودرو قرار گرفت.
دیگر در چنین فضاهایی که جایی برای انسان و حضور او نمانده، حس تعلق به جامعه، تجربهی دیدن و دیده شدن و دیدارهای چهره به چهره و در نهایت تعاملات اجتماعی به عنوان یکی از مهمترین نیازهای انسان به درستی اتفاق نمیافتد. پیامد این مسأله به همین جا ختم نمیگردد. کاهش تعلق به محیط پیرامون به علت نبود تعاملات اجتماعی، علاوه بر تآثیرات روانی منفی در ساکنان، بقای بافتهای تاریخی را که از نظر هویتی و تاریخی ارزش بسیار دارد، به مخاطره میاندازد و فرسودگی آن را سرعت میبخشد. علت این امر را میتوان فقدان زندگی اجتماعی فعال و مداوم، که احساس مسئولیت در برابر محیط را تقویت میکند، دانست.
اصلاح شرایط پیش آمده را تنها در حذف صورت مسأله و تخریب کلی بافت جستجو کردهاند. برای جلوگیری از بروز چنین وضعیتی و در سطحی بالاتر برای حفظ و شناساندن ارزشهای اجتماعی نهفته در بافتهای تاریخی که ریشههای فرهنگی دارد، باید سعی در برقراری زندگی اجتماعی مداوم، ارتقای کیفیت زندگی اجتماعی و گسترش احساس مسئولیت شهروندی در بافتهای تاریخی داشت .تحقق این اهداف میسر نخواهد شد مگر با استفاده از پتانسیلهای بافت تاریخی در جهت برقراری تعاملات و مراودات اجتماعی و ارتقای بسترهای سرمایه اجتماعی. نظریات مختلفی برای حل گوشهای از این مشکلات مطرح گشتهاند که یکی از اهداف مشترک آنها، دستیابی به جوامع پیادهمدار میباشد.
با توجه به موارد گفته شده در بالا، مطالعه و بررسی وضعیت موجود کیفیت پیادهروی محلات شهری از اهمیت بسیاری برخوردار است. در نوشتار حاضر وضعیت موجود یکی از محلات مشهد - کوچهی بازار سرشور - که از قدمت، سابقهی سکونت ساکنان و همچنین از راسته بازارهای فعال محله برخوردار میباشد، بررسی و در پایان، تلاش شده است راهکارهایی جهت افزایش قابلیتهای فعالیت پیادهروی ساکنان این محله متناسب با کیفیتهای فضایی و نیازهای رفتاری کاربران فضا ارائه گردد.
-1 مبانی نظری تحقیق
1؛-1 روانشناسی محیطی
روابط میان موجودات زنده و محیط پیرامونشان، به صورت مادرزادی شکل نگرفته و بیشتر اکتسابی است. » ناخودآگاهی جمعی به صورت الگوهای فطری، نوع واکنش انسانها را نسبت به وقایع و پدیدههای جهان به گونهای که توسط اجداد بشر شکل گرفته، از قبل قالببندی میکند. ترس از تاریکی، بیم از تنهایی همگی از تجربیات نسلهای بیشمار گذشته نشأت میگیرد و به فرد میرسد.
روانشناسان محیط ، معتقدند شرایط فیزیکی تأثیر انکارناپذیری بر رفتار و افکار انسان دارد، تا آنجا که بررسی رفتارهای انسان بدون توجه به محیط و شرایط فیزیکی حاکم بر آن امکانپذیر نیست. انسان از سویی تحت تأثیر محیط قرار میگیرد و از سویی دیگر با توجه به نیازها، ارزشها و هدفهای خود، محیط را دگرگون میکند و به محیط سامان میبخشد.
روانشناسان محیطی بین ادراک شیء - تکیه بر ویژگی تحریکات ساده ایجاد شده توسط مجموعه اطلاعاتی که یک پدیده به تنهایی میتواند به شخص منتقل کند - و ادراک محیطی - درک پدیدهها در محیط واقعیشان و در حالیکه تحت تأثیر عوامل محیطی و تجربیات انسان هستند - تمایز قایل میشوند، بنابراین هنگام مطالعهی انسان و رفتارهایش، او را از محیط خود جدا ندانسته و محیط را به عنوان بعدی غیر قابل تفکیک از انسان مورد بررسی قرار میدهند. تفاوت این دو دیدگاه علاوه بر اندازه و پیچیدگی محرکها به نقش انسان، به عنوان ناظر و عملکننده در محیط نیز مرتبط است. تأثیر شخص در ادراک محیط از مرحلهی ادراک - انتخاب و جمعآوری اطلاعات - تا شناخت - ارزیابی، پردازش، سازماندهی و یادآوری اطلاعات - و در نهایت رفتار - در محیط، نسبت به محیط، نسبت به افراد در محیط - با توجه به ویژگیهای شخص، هدف، الگوهای ذهنی و نظامهای اجتماعی و فرهنگی قابل تأمل است.
روانشناسی محیط با ویژگی میان رشتهای و در نتیجه ائتلاف علوم رفتاری و طراحی موجودیت یافت، تا به خلق فضاهای زیست مناسب انسان منتهی شود. آنچه روانشناسان محیط در پی آن بودند دستیابی به رضایت انسان با توجه به تعامل فرد با محیط و فرد با فرد بوده است. معماران نیز همواره در جستجوی اصولی بودند که کاربرد آن موجب سودمندی فضاهای معماری- چه در سطح علمی و چه در سطح احساسی - عاطفی شود.
بر این اساس فراهم کردن شرایط ایدهآل جسمی و روانی مورد توجه قرار گرفته است. البته مقصود از شرایط ایدهآل روانی بیشتر به جنبههای امنیت اجتماعی و رضایت حاصل از آسایش فیزیکی بوده است تا توجه به خواستههای روانی، بنابراین ویژگیهایی از محیط نظیر میزان روشنایی، رنگ، نحوه آرایش مبلمان، استانداردهای ابعاد فضا و مبلمان اهمیت ویژه یافتهاند.روان شناسیمحیطی رابطهی انسان با محیط کالبدی و تأثیرات این دو بر یکدیگر را به گونهای مورد بررسی قرار میدهد که ارزشها، نگرشها و احتیاجهای او مورد توجه قرار گیرد. لذا روانشناسی محیطی به مطالعهی تجربهی فردی و جمعی مردم از مکانها نیز که از نوع رفتارهای بنیادین انسان میباشد، علاقهمند است
2؛-1 فضای شهری
فضاهای شهری یا عرصههای عمومی، مکان اصلی زندگی اجتماعی شهروندان و اساس و بنیان دانش - حرفهی طراحی شهری هستند. از اینرو از اهمیتی بسزا در پویایی محیطی و حیات مدنی برخوردار هستند. برای فضای شهری تعاریف مختلفی ارائه گردیده که به برخی از مهمترین آنها در زیر اشاره شده است :
فضاهای شهری بخشی از فضاهای باز و عمومی شهرها هستند که به نوعی تبلور ماهیت زندگی جمعی میباشند یعنی جاییکه شهروندان در آن حضور دارند.
· در عرصههای عمومی شهری، بیشترین تماس، ارتباط و تعامل بین انسانها رخ میدهد. این عرصهها تمام بخشهای بافت شهری را که مردم به آن دسترسی فیزیکی و بصری دارند، دربر میگیرد. بنابراین، این مکانها از خیابانها، پارکها و چهارراهها تا ساختمانهای محصورکنندهی آنها را شامل میشود.
· فضای عمومی و فضا برای عموم مفاهیمی متفاوتند. منظور از عمومی، جمهور یا جمع شهروندان با قابلیت تعامل و گفتمان اجتماعی است. بنابراین فضای شهری به عنوان سخت افزار زندگی اجتماعی و جنبوجوش شهری، شرط لازم برای تمرین دموکراسی و تعامل سازنده بین شهروندان است.