بخشی از مقاله

عنوان : نقش فرهنگ و صنايع خلاق در بازآفريني شهري
چکيده
از ويژگي هاي جدايي ناپذير تحول شهرها، ارزش اقتصادي و نماديني است که توسط صنايع فرهنگي به ارمغان آورده شده است . شهر و خصوصا مرکز و حاشيه آن ، به نوبه خود، به عنوان مجموعه اي از منابع فرهنگي عمل مي کنند که کارآفرينان فرهنگي i به راحتي در زندگي کاري روزمره و در دستيابي خود از اوقات فراغت و تفريح مورد استفاده قرار مي دهند. شرکت هاي کوچک صنايع فرهنگي مبتني بر نوآوري، انعطاف پذيري، ايده هاي خلاق محوري و تغيير پذيري متداوم مي توانند راهنما و شاخص مفيد براي مجموعه اي از تحولات گسترده موثر بر اقتصاد شهر پسا صنعتي را فراهم کنند. از اين رو فرهنگ و صنايع خلاق به عنوان کليدي براي توسعه منطقه و تغيير چشم انداز محله در نظر گرفته مي شوند. شهرها مي بايد تمرکز اصلي خود را در توسعه فعاليت هاي فرهنگي و صنايع خلاق قرار دهند. شهرها از فرهنگ و ميراث خود براي تاکيد بر کيفيت ممتاز و تفاوت هاي ويژه مکاني بهره برداري مي کنند(٢٠٠٩ ,Evans). علاوه بر اين ، توانايي اين بخش در رشد شهر مي تواند شاخص مهمي درظرفيت هاي نوآورانه بخش هاي ديگر شهر و اقتصاد گسترده در سطح منطقه اي و ملي باشد(٢٠٠٦ ,Landry) شهرها نه تنها زيرساخت هايي براي صنايع فرهنگي ارائه مي کنند، بلکه تمايل به حمايت بيشتر توليد و مصرف فرهنگي که اغلب زمينه رقابت با هر يک ازديگري، افزايش جذابيت شهر در سرمايه گذاري بالقوه و بهبود تعامل با جوامع محلي در شهر را فراهم مي کند. لذا بررسي چگونگي نقش صنايع خلاق در رشد و توسعه و بازآفريني شهري صرورتي است که اين مقاله به آن مي پردازد.
واژگان کليدي: فرهنگ ، صنايع خلاق ، بازآفريني شهري، خلاقيت ، محله خلاق

مقدمه :
فرهنگ از ويژگي هاي مشخص نوع بشر است . فرهنگ جوهر زندگي است فرهنگ واقعيتي است که مواد اوليه ساخت هويت يک جامعه را مي سازد. تا حدي نداشتن وضوح در تعريف فرهنگ و فعاليت هاي فرهنگي، ناشي از نتايج عدم ارزيابي مناسب تاثير آن بر روي توسعه اقتصادي و قلمرو اجتماعي است . با اين وجود، فعاليت هاي فرهنگي به طور کلي نقشي افزاينده را در اروپا براي دهه ها ايفا کرده ، به ويژه صنايع خلاق ، به عنوان يک بخش مهم در رشد منطقه پديد آمده است . مفهوم فعاليت هاي فرهنگي و صنايع خلاق به طيف گسترده اي از خلق ، توليد، توزيع و مصرف نمادين ، مانند موسيقي، تئاتر، رقص ، برنامه هاي راديو و تلويزيون ، هنرهاي تجسمي و حتي شامل جنبه هاي از ميراث نيز اشاره مي کند. مردم از آثار فرهنگي به عنوان منبعي براي بيان شيوه زندگي و فرهنگ گروهي خود استفاده مي کنند.
امروزه ، طيف گسترده اي از طرح هاي عمومي در حوزه فرهنگ توسعه يافته است . شهرها نه تنها زيرساخت هايي براي توليد فرهنگي ارائه مي کنند، بلکه تمايل به حمايت بيشتر مصرف فرهنگي با ايجاد رويدادهايي مانند جشنواره ها، رژه هاي خياباني و غيره که زمينه رقابت با هر يک ازديگري را را فراهم مي کند را دارند. در واقع مديران شهري تاثير وقايع فرهنگي را در شکل دادن تصوير ي از شهر خود درک کرده اند آنها از اين تصوير فرهنگي جديد براي افزايش جذابيت شهر در سرمايه گذاري بالقوه تازه واردان و بهبود اعتماد به نفس ذينفعان محلي در توسعه شهر استفاده مي کنند.
اما واضح است که فعاليت هاي فرهنگي را نمي توان به عنوان ابزاري در بهبود جذابيت شهرها کاهش داد. حوزه هاي فرهنگي مي توانند نقش کليدي در پايداري جوامع محلي: افزايش اعتماد به نفس و حس تعلق به شهر و تقويت تصوير شهر ، به ويژه در ميان جوامع محلي بازي کنند.
فعاليت هاي فرهنگي؛ اطلاعات ، مهارت ها و قابليت هاي هايي را که نمي تواند در حوزه هاي ديگر يافت شود و براي توسعه اقتصادي، اجتماعي و فيزيکي يک شهر ضروري است به همراه دارد.
اهميت فرهنگ در سياست هاي شهري
در مواجهه با چالش هاي جهاني شدن ، اروپا در حال ارزيابي مجدد نقش خود در اقتصاد جهاني مي باشد. انها که خود استانداردهاي عصر صنعتي را تعيين کردند در حال حاضر به جستجوي مبنايي جديد در توسعه پرداخته اند. آنها به طور فزاينده اي به دنبال رقابت بين المللي و رفاه شهروندان مبتني بر دانش و نوآوري با ارتباطات قوي اجتماعي و زيست محيطي، به جاي توليد و خدمات کم هزينه مي باشند.
در اين زمينه، تمام فعاليت هاي فرهنگي و به ويژه آنچه که "صنايع خلاق "٤ ناميده مي شود نشان دهنده نيروي محرکه اي قدرتمند به سمت جلو و کمک به آشنا نمودن شهروندان با چالش هاي جهاني شدن است .
آنها نماينده يک گام مهم به سوي اقتصاد مبتني بر دانش هم به طور مستقيم ، و هم به طور غير مستقيم ، از طريق ايجاد شرايط مناسب براي خلاقيت که به توليد نوآوري در ديگر بخش هاي اقتصادي منجر گردد؛ مي باشد. اغلب اين دانش ، آشکارا نه تنها از فرد، بلکه از خلاقيت جمعي يک جامعه به عنوان يک کل ، منتج مي گردد. به اين ترتيب محيط اجتماعي بسيار مهم و داراي ابعادي قوي مي باشد. بنابراين فعاليت هاي فرهنگي و صنايع خلاق براي ايفاي نقش هدايتگردر نوآوري، به انواع خاصي از زيرساخت ها، شبکه هاي فشرده فعل و انفعالات بشر، و آنچه که مي توان "قلمرو خلاق " ناميد براي شکوفايي نياز دارد .
تمامي اين شرايط تنها مي تواند در يک محيط شهري جمع شود و اين به وضوح نشان مي دهد که شهر در خط مقدم اين کشاکش قرار گرفته است .
در نتيجه شهرها مي بايد تمرکز اصلي خود را در توسعه فعاليت هاي فرهنگي و صنايع خلاق قرار دهند. شهرهاي اروپا در حال حاضر اهميت فعاليت هاي فرهنگي در توسعه مجدد را براي بيش از يک دهه به وضوح درک کرده و تعدادي ازشهرها با موفقيت از آنها به عنوان بخشي قاطع در طرح هاي بازآفريني استفاده نموده اند مانند: (بيلبائو، فرانکفورت ، گلاسکو، و بسياري ديگر) ii. با اين حال ، اين رويکرد به نوعي، با تمرکز بر ابعاد اجتماعي، اقتصادي و فيزيکي اجتماعات محروم توسعه يافته در حالي که هدايت جامعه محلي از يک شهر مولد به سمت شهر خلاق ، اغلب نه تنها به عنوان ابزاري براي کمک به افزايش درک جذابيت و تصوير شهرها بوده بلکه بيشتر به بهبود اعتماد به نفس ، ايجاد حس تعلق ، توسعه خلاقيت و همچنين ايجاد مشاغل و فرصت هاي شغلي جديد نهفته است . نقش عوامل فرهنگي در سياست هاي بازآفريني نياز به يک رويکرد يکپارچه داشته که طيف وسيعي از موضوعات و فعاليت ها به طور بالقوه توسط تم هايي گسترده فرهنگ پوشيده شده اند که مهمترين آنها عبارتند از:
رويکرد اقتصادي
 شناخت نقش بالقوه فرهنگ و خلاقيت ، در بازآفريني اقتصادي.
ميراث فرهنگي و هنري به عنوان نيروي محرکه و ابزاري در ارائه شهره هاي با هويت .
 سياست راهبردي: استراتژي هاي شهري براي صنايع خلاق و برنامه هاي فرهنگي. ايجاد ارتباطات و فرصت ها بين پروژه ها و طرحهايي که ظاهرا از هم جدا شده اند .
 فناوري ارتباطات و اطلاعات : عناصر حياتي براي صنايع خلاق با استفاده از ارتباطات رسانه اي
 جشنواره ها که در خدمت اهداف بسياري بوده از جمله حمايت از پويايي محلي صنايع خلاق و همچنين توانمند سازي جوامع محلي، تبيين هويت محلي و انسجام اجتماعي .
رويکرد اجتماعي
 فرهنگ : کانالي ممتاز بيان افراد و گروه ها به عنوان تضميني براي دخالت و مشارکت در پروژه ها.
 پيوند مدني و انسجام اجتماعي در فرايند بازآفريني شهري: کارگاه هاي هنري، مانند رويدادهاي خياباني، احزاب ، به عنوان راهکاري در ايجاد و يا تجديد انسجام و پيوند مدني .
 فضاي عمومي و حس تصاحب و تملک مجدد: تجارب هنري تحت نظارت هنرمندان و پيامدهاي اجتماعي، مشارکت ، دخالت سکنه، تخصيص مجدد يک فضاي عمومي و يا منطقه اي از شهر.
 نقش فرهنگ در مبارزه با نابرابري هاي اجتماعي، در برابر تمام اشکال محروميت و جدايي در ارتباط منابع مالي يا موقعيت اجتماعي .
 نقش فرهنگ در همزيستي بين افراد و گروه ها از خاستگاه هاي مختلف چند فرهنگي و بين فرهنگي،
رويکرد فيزيکي
 نقش ميراث فرهنگي، در مراکز شهري و همچنين در محله.
 نقش خلاقيت و اهميت زيرساخت هاي لازم در رشد و شکوفايي خلاقيت .
 اهميت فضاهاي عمومي در توانمندسازي خلاقيت و تعاملات اجتماعي .
 برنامه ريزي تسهيلات فرهنگي محلي و شهري و نقش حياتي که در
اين فرآيند بازي مي کنند.
 گنجاندن حرفه اي فرهنگ در بازآفريني مناطق شهري ، روش هاي براي تقويت تعامل حرفه اي
رويکرد يکپارچه
 بهره مندي از فرهنگ در بازآفريني شهري- فعاليت هاي فرهنگي و صنايع خلاق به عنوان منابع راهبردي و نيروي محرکه در بازآفريني شهري .
 رويکرد يکپارچه در يک بازآفريني موفق زماني که جنبه هاي فيزيکي، اقتصادي و اجتماعي فرهنگ ادغام شده اند و با يکديگر کار کنند.
 قدرت و پتانسيل فرهنگ در توسعه شهري که به پايداري اقتصادي
و اجتماعي کمک مي کند.
 بازآفريني شهري در هر مکان که صورت بگيرد امري منحصر به فرد بوده و به زمينه ها و شرايط آن مکان بستگي دارد، در واقع بازآفريني شهري با پشتيباني طيف گسترده اي از کاتاليزورهاي فرهنگي به ارزيابي فرصت ها و منابع موجود مي پردازد.
فعاليت هاي فرهنگي
فرهنگ ، حوزه گسترده اي از فعاليت هاي انساني را پوشش مي دهد.
اين کلمه به خودي خود مي تواند معاني مختلف به خصوص در درون و در زبان هاي مختلف و زمينه هاي ملي داشته باشد. به هر حال ، دو نوع تعريف اصلي که شناخته شده اند عبارت است از يکي تمايل به پوشش دادن بسياري از فعاليت هاي انساني از جمله آداب و رسوم ، زبان ، مذهب ، و غيره و، به به اين ترتيب واژه اي مترادف با تمدن و ديگري با محدوديت بيشتر، به معناي فعاليت ها و توليدات هنري نوع بشر، اعم از هنرهاي تجسمي و نمايشي، ادبيات ، ميراث فرهنگي و تا حدي فعاليت هاي رسانه اي (براي نمونه سينما) را پوشش مي دهد. فعاليت هاي فرهنگي به کار گرفته شده در اين مقاله، وضوحا اشاره به تعريف دوم دارد. فعاليت هاي فرهنگي در هر دو شکل ذکر شده مي تواند مربوط به "نقش آفرينان " و يا "مصرف کنندگان " (و گاهي اوقات هر دو) باشد مردم وقتي اقدام به هنر مي کنند به وضوح يک فعاليت هاي فرهنگي بوده حتي اگر توليد آماتور لزوما به عنوان کار هنري در نظر گرفته نشود. با اين وجود در جامعه کنوني، مردم بيشتر به اقدام تمايل دارند به عنوان مصرف کنندگان تا به عنوان توليدکننده . فرهنگ به طرق مختلف "مصرف مي شود" تقريبا، دو حالت مي تواند برجسته باشد: زنده و با واسطه. روش سنتي با حضور شخصي در اجرا و يا با مراجعه به يک سايت و يا ساختماني که در آن اشياء فرهنگي به نمايش گذاشته شده است . در مورد معماري بر بازديد از شهرها و ساختمان دلالت مي کند. در حال حاضر در جامعه، بخش بزرگي از مصرف فرهنگي به واسطه استفاده از رسانه ها: چاپ ، تلويزيون ، راديو، فيلم ، سي دي، دي وي دي و به طور فزاينده اي اينترنت صورت مي گيرد.
تعريف صنايع فرهنگي
صنايع فرهنگي، آن دسته از فعاليت هايي است که عمدتا با کالاهاي نمادين سروکار داشته کالاهايي که ارزش اقتصادي اوليه خود را از ارزش فرهنگي خود دريافت کرده اند. حال بايد ديد که درحال حاضر چگونه اين تعريف بر شيوه ها و پويايي اين بخش تاثير مي گذارد.
اين تعريف شامل آنچه به نام صنايع فرهنگي کلاسيک شناخته مي شود از جمله رسانه هاي پخش ، فيلم ، چاپ و نشر، موسيقي ضبط شده ، طراحي، معماري، رسانه هاي جديد و هنرهاي سنتي و هنرهاي تجسمي، صنايع دستي، تئاتر، موسيقي تئاتر، کنسرت ها و توابع ، ادبيات ، موزه ها و گالري ها و تمامي آن فعاليت هايي که واجد شرايط براي بودجه عمومي به عنوان "هنر" شده اند مي گردد. قطعا بخش هايي بين اين دو دسته وجود دارد. اما خط بين 'هنر' و 'تجارت ' ايدئولوژيک است و نه تحليلي. اما اين تفاوت به صورت بنيادين آنچنان که ادعا شده است نيست . هر دو در ارزش نماديني که در درون يک مدار از ارزش هاي فرهنگي، چه به واسطه بازار يا بوروکراسي و چه متکي بر مفهوم وسيع تري از داشتن معاني و مفاهيم ، لذت بخش بودن ، زيبايي و غيره ؛ بررسي نهايي مي شوند. نکته کليدي اين است که ما نمي توانيم اين مفاهيم را در دو بخش جداگانه "ارزش هاي فرهنگي" در مقابل "ارزش تجاري" تقسيم کنيم . بايد به خاطر داشت اين دو نکته کليدي که در بالا اشاره شد بخش تجاري ثروت و اشتغال (در زمينه فرهنگ و هنر) فراهم مي کند و بالاخره صنايع فرهنگي اشکال جديد توليد، درک جديد از فرهنگ ، اشکال جديد مصرف و توزيع ، بيش از اجراي مجزا نمودن هنر ( جمعي يا قومي) و فرهنگ را پوشش مي دهد. اما نخست مکان مصرف فرهنگي براي اکثريت قريب به اتفاق جمعيت مي بايست که وجود داشته باشد.
صنايع خلاق
وقتي از منظري اقتصادي به عرصه فرهنگ مينگريم ، با «بازاري» بسيار بزرگ مواجه ميشويم که نقش آفرينان طرف عرضه آن ، در فضايي شديدا رقابتي براي جلب توجه مخاطبان و مشتريان در طرف تقاضا تلاش ميکنند. آنچه در اين بازار عرضه ميشود «کالاي فرهنگي» است و ويژگي برجسته اينگونه کالاها آن است که نمادهاي فرهنگي، ارزش ها و هنرهاي بومي در فرآيند توليد و يا شکل نهايي آن از اهميت بسيار بالايي برخوردار بوده و محتواي فرهنگي يا کارکرد زيباشناسانه آنها منجر به خلق ارزش اقتصادي مي گردد. کتاب ، نشريه، موسيقي، صنايع دستي، تئاتر، فيلم ، فضاهاي گردشگري، مدل هاي لباس ، آثار هنري که در گالريها و حراج ها عرضه ميشوند و... مثال هايي از کالاهاي فرهنگي محسوب ميشوند.
چنانچه از ديدگاهي ديگر که طبعا براي سياست گزاران از اهميتي دوچندان برخوردار است به اين بازار بزرگ بنگريم متوجه خواهيم شد که بازار صنايع فرهنگي، پهنه جدال فرهنگ هاست و توليدکنندگان در هر جبهه، سربازان اين نبرد خاموش اما عميق و مؤثر محسوب ميشوند که هدف نهايي آن ها نه تصرف سرزمين بلکه اشغال قلب ها و انديشههاست .
اگر چه پرداختن بيشتر به مقوله اقتصاد فرهنگ و صنايع فرهنگي در حوزه اين گفتار نميگنجد اما براي دانستن ابعاد و اهميت اين حوزه بسيار بزرگ جالب است بدانيم هم اکنون حجم تجارت کالاي فرهنگي بيش از ٢٠٠٠ ميليارد دلار در سال بوده و اين گروه متنوع از سرويس ها و کالاها بيش از ۶۵ درصد ارزش صادرات ايالات متحده آمريکا را شکل ميدهند(٢٠٠٩ .Jeffcutt, P. Eds & ,Pratt, A. C. ) . توليد فرهنگي در بسياري از حوزه هاي جامعه، اعم از سطوح حرفه اي، هنر، يارانه عمومي، رسانه ها ، شرکت ها ي تجاري و همچنين گروه هاي آماتور توليد محصولات فرهنگي و يا اجراي برنامه در جوامع محلي، رخ مي دهد. در برخي موارد حتي خود شهروندان با ايجاد اجتماعات و مصرف فرهنگي، به عنوان مثال در زمينه کارناوال هاي محلي يا رژه هاي خياباني به توليد فرهنگ مي پردازند(٢٠٠٩,Grame Evans). هنگامي که توليد فرهنگي در زمينه کارآفريني و حرفه اي صورت مي گيرد عنوان صنايع خلاق به خود مي گيرد. نقش کليدي "صنايع خلاق " در بازآفريني شهري در نمونه هاي (١٩٩١,TBPL; ١٩٩٤ ,Castlefield Manchester ٦ ١٩,Lowell; ...)iii انکار ناپذير است . صنايع خلاق در بخش هاي اقتصادي و فرهنگي به ارائه کالا و خدمات به مصرف کنندگان و حرفه ها پرداخته و مفاهيم را با استفاده از زبان هاي مختلف (اعم از نوشتن ، گفتار، صدا، تصوير، طراحي) انتقال مي دهند. اين کالاها و خدمات از خلاقيت فردي يا جمعي، استعداد و يا مهارت ها نشات مي گيرد. شهروندان زماني که آنها را مصرف مي کنند معاني خاص از آنها دريافت مي کنند مي اندوزند و تجربه مي کنند. همينطور صنايع خلاق نقش مهمي در سبک و شيوه زندگي و ساخت هويت فردي و جمعي شهروندان بازي مي کند. در صنايع خلاق حوزه هاي اصلي عبارتند از( ,٢٠٠٤,CDMS ).:
• هنر، صنايع دستي و ميراث فرهنگي .
• معماري، طراحي، مد، و غيره .
• رسانه ها و صنايع سرگرمي .
• کسب و کار خلاق و خدمات خلاق .

اهميت اثربخشي ابعاد فرهنگي در طرح هاي بازآفريني شهري و رقابت بين شهرها فعاليت هاي فرهنگي و صنايع خلاق به عنوان يک موتور محرکه پرقدرت .
به منظور رقابت بين المللي و رفاه شهروندان ، فعاليت هاي فرهنگي و صنايع خلاق مبتني بر دانش و نوآوري، استفاده از «صنايع خلاق » به عنوان نوآورانه ترين روش استفاده از عامل فرهنگ در بازآفريني شهري به طور فزاينده اي در حال شکل گرفتن است (٢٠٠٤ ,DCMS ). فعاليت هاي فرهنگي و صنايع خلاق مي تواند به پيشرفت جامعه و به تصوير آينده خود به عنوان يک اقتصاد مبتني بر دانش به طور مستقيم و از طريق فعاليت هاي مهم مرتبط با دانش آن و هم به طور غير مستقيم و از طريق ايجاد شرايط خلاقيت که به نوآوري در توليد بخش هاي اقتصادي منجر مي شود کمک نمايد.
• فرهنگ ؛ بعدي اجتناب ناپذيردر توسعه شهري
فرهنگ و بازنمودهاي فرهنگي، همواره به عنوان جزئي جدايي ناپذير از مناسبات شهر محسوب شده ، و هر شهري و دياري با فرهنگ و بارزه هاي فرهنگي مختص خود شناخته مي شود (لطفي،١٣٩٠ ). امروزه ، فرهنگ در قلب استراتژي هاي شهري، نهفته است . نه فقط با توجه به رسالت ذاتي آن در ترويج حقوق انساني و شکل دادن به دانش جمعي و بهبود کيفيت زندگي (٢٠١٢ , Aleya Abdel-Hadi) بلکه توجه به نقش آن در ايجاد اشتغال ( ٢٠٠ ,Lutz et al) ، بازآفريني شهري( ٢٠٠,Robines )، و انسجام اجتماعي(٢٠١٠,Masayuki Sasaki). علاوه بر اين ، تعامل بين فرهنگي و ترويج تنوع فرهنگي، به منزله يکي از موضوعات عمده تقابل با جهاني شدن و از بزرگترين چالش هاي نوع انسان است .
ابعاد اقتصادي فرهنگ
تمرکز بر فعاليت هاي فرهنگي و صنايع خلاق شيوه اي است که در بررسي شهرهاي اروپايي، به عنوان رويکردي مناسب به تحولات موجود در اقتصاد منطقه مي پردارد. تعداد زيادي از پروژه ها و نمونه هاي ارائه شده ، نشان مي دهد که تجارب و غناي فرهنگي، يک ظرفيت بسيار بالا در فعاليت هاي اقتصادي و تبديل شدن به ثروت داشته است . طيف گسترده اي از فرصت هاي برداشت منافع اقتصادي از فعاليت هاي فرهنگي و صنايع خلاق وجود دارد.
صنايع خلاق و نقش آنها به عنوان نيروي محرکه در نوآوري اقتصادي گسترده ، متغير بوده و در اين ميان اهميت قدرت محلي و وضعيت فرهنگي منطقه براي جذب استعداد، مشارکت و گردشگري و نقش خلاقيت به عنوان ورودي در توليد محلي و منطقه اي انکار ناپذير است ,Marco Bontje )
.Sako Musterd, 2009)
 توسعه محلي و کارآفريني، خلاقيت را افزايش مي دهند.
صنايع خلاق در حال حاضر ١٠ تا ١ درصد اشتغال چه به صورت مستقيم و يا غير مستقيم در اروپا را تشکيل مي دهد ( ٢٠٠٦,Urbact culturenetwork). فراهم نمودن شرايطي براي رشد و شکوفايي و اهميت اوليه آن در شهرها عبارت است از:
توسعه روابط و تعامل بين افراد خلاق و هنرمندان از يک سو و عوامل اقتصادي و مديران از سوي ديگر حائز اهميت است . اين همکاري مي تواند اجازه توسعه رويکرد هاي نوآورانه تري را به مديران دهد و همينطور به توسعه ظرفيت براي نوآوري و در نتيجه

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید