بخشی از مقاله

بررسي رويکرد بازآفريني شهري با استفاده از مدل SWOT نمونه موردي؛ بافت مرکزي شهر مشهد
چکيده
اجراي ناموفق طرحهاي بهسازي و نوسازي شهري باعث توجه به پديدة جديدي به نام پايداري در پروژههاي شهري شده است که از عمده ترين رويکردها در زمينه پايداري، احياي بافت هاي شهري و تأکيد بر رويکرد بازآفريني است . اين روش احياء، به بحث مشارکت ساکنين توجه بيشتري مي نمايد.
با توجه به اهميت بازآفريني شهري هدف از اين پژوهش کشف متغيرها و عامل هاي اصلي مؤثر در بازآفريني پايدار بافت هاي شهري است . در اين مقاله مفهوم بازآفريني پايدار شهري و عوامل اساسي براي افزايش اين پايداري در بافت هاي شهري را بررسي و تحليل مي نماييم ، بدين منظور ٣٧٩ پرسشنامه بين شهروندان محلي تکميل و ارزشيابي شده اند. روش تحقيق در پژوهش حاضر ترکيبي است از روشهاي اسنادي، ميداني و تحليلي و روش نمونه برداري، روش تصادفي است که با استفاده پرسشنامه صورت مي گيرد، ابزار تجزيه و تحليل آماري، نرمافزار SPSS است . همچنين با استفاده از مدلSWOT به تحليل راهبردهاي مهم در بازآفريني شهري پرداخته ايم . نتايج به دست آمده از اين تحقيق نشان مي دهد که بايد در نحوه اجراي طرح هاي احياي شهري بازنگري و مشارکت به عنوان عاملي مهم در پايداري طرح ها در نظر گرفته شود.
کليدواژگان : بازآفريني شهري، مدل SWOT، بافت مرکزي شهر مشهد، راهبرد.


مقدمه
واژه هاي نوسازي و بهسازي عموما به معني تغيير محيط شهري به منظور ساماندهي مشکلات شهري است (٢٠٠١,Adams and Hastings). از جملة اين مشکلات، فرسودگي بافت هاي شهري و مقابله با عوامل اجتماعي - اقتصادي است . هر چند در واقع هدف اصلي از اين فعاليت اغلب رفع مشکلات اجتماعي شهري مانند تخريب شبکه هاي اجتماعي موجود(انسجام محلي ساکنين )، اخراج گروههاي آسيب پذير و اثرات منفي محيط هاي موجود مي باشد( Chan) ٢٠٠٤,and Yung. اين پديدهها و مشکلات برنامه ريزان را وادار به اجراي شيوه مؤثر نوسازي شهري کرده است . در سالهاي اخير پديدهاي که بيشتر مورد توجه برنامه ريزان براي مقابله با مشکلات قرار گرفته برنامه ريزي پايدار شهري ١ در پروژههاي بهسازي و نوسازي شهري است ( ٢٠٠٠,DETR). در واقع اين شيوه و مفهوم زماني قابل اجرا است که شهروندان را در مراحل مختلف پروژه هاي شهري مشارکت دهيم .
در ادامه تحولاتي که از دهه ١٩٦٠ آغاز گرديده بود. مقوله جديد و تأثيرگذاري به عرصه اقدامات شهري وارد گرديد که تحت عنوان نظريه بازآفريني شهري طيف وسيعي از طرحها را در مناطق مختلف دربر گرفت . در واقع تغييرات در مديريت و مرمت بافت هاي قديمي با تغيير در ساختار اقتصادي و واگذاري قدرت از دولت مرکزي به دولت هاي محلي ، رويکرد جديدي با عنوان بازآفريني در مرمت شهري شکل گرفت (کلانتري و پوراحمد،١٣٨٤: ٢٢).
در ادبيات اخير دنيا، واژه «بازآفريني شهري» به عنوان يک واژه عام که مفاهيم ديگري نظير بهسازي، نوسازي، بازسازي، توانمندسازي و روان بخشي شهري را دربر مي گيرد، به کار مي رود. بازآفريني شهري به مفهوم احيا، تجديد حيات و نوزايي شهري و به عبارتي دوباره زنده شدن شهر است . در بازآفريني شهري، توسعه شهري به مفهوم رشد کمي عناصر کالبدي شهر براي اسکان جمعيت و ارتقاي کيفيت زندگي ، در قالب طرحهاي توسعه شهري رخ خواهد داد (آييني ،٧:١٣٨٨). با توجه به تعريف بازآفريني شهري مي توان گفت که ، طرحهاي بازآفريني شهري سعي در استفاده از پتانسيل هاي موجود در مناطق فرسوده دارند و بنابراين سعي دارند با بهرهگيري از مشارکت گسترده عمومي با صرف کمترين بودجه ، حيات اجتماعي و رونق اقتصادي را به بافت بازگردانند. در واقع ضعف مباني نظري در کشور ما و تقليد از الگوي بدلي از نظريه هاي شهرسازي و تهيه طرحها ساماندهي شهري بدون اطلاع از مباني نظري آنها مشکلات مختلفي ايجاد کرده است (ادب، ١٣٨٧: ٤١).
شهر مشهد نيز به عنوان دومين کلانشهر مذهبي جهان، بدليل نارسايي هاي موجود در بافت مرکزي آن، دستخوش تغييرات و تحولات گوناگوني گرديده است و تاکنون براي حل معضل اين قسمت از بافت شهر و کالبد آن طرحها واقدامات چندي صورت گرفته است . در واقع با روي کار آمدن رضاخان تغييرات کالبدي آغاز شد اما اولين پروژه نوسازي شهري تخريب ابنيه اطراف حرم مطهر در سال ١٣٤٥و ايجاد فضاي سبز در اين محدوده است . اين مطالعات از سوي مهندسين مشاور ”بوربور“ و همکاران تهيه شده است (رهنما،٧١:١٣٨٣). بعد از آن طرحهاي مختلف کالبدي اجرا شدند اما در هيچ کدام توجهي به پايداري در ابعاد مختلف نشد، اما طرحي که بيش از همة طرحهاي اجرا شده در بافت اطراف حرم مطهر رضوي تغييرات کالبدي ايجاد کرده و مي کند، طرح بهسازي و نوسازي حرم مطهر است . تفاوت اين طرح با طرحهاي قبلي در اين است که اين طرح به دخالت مستقيم در بافت مي پردازد. بنابراين اين طرح تغييرات کالبدي، اقتصادي و اجتماعي و حتي زيست محيطي گستردهتري داشته است (غلامي بيمرغ ،١٣٨٧: ٢). در اين پژوهش تلاش شده تا با بررسي نظرات ساکنين بافت اطراف حرم مطهر رضوي به بررسي و کشف عوامل اصلي در پروژههاي نوسازي شهري بپردازيم .
مباني نظري
پايداري اجتماعي به حفاظت و بهبود رفاه نسل هاي آينده و کنوني بر مي گردد (٢٠٠٣,Chiu) يک پروژه شهري زماني مي تواند گوياي پايداري شهري باشد که يک توازن در محيط زندگي ايجاد کند و عدم تعادل اجتماعي و شکاف اجتماعي کاهش بيابد و کيفيت زندگي در کل بهبود بيابد (٢٠٠٢,Enyedi) بازآفريني نوعي نگاه مداخله اي که با نگاه به گذشته و بدون پاکسازي هويت هاي تاريخي دوره هاي مختلف به خلق هويتي جديد متناسب با شرايط زندگي مردمان عصر حاضر مي انديشد. در واقع دهه ١٩٩٠ به بعد چارچوبي جديد براي فرآيند تجديد حيات شهري فراهم کرد که براساس آن و در تعريفي جديد، مرمت شهري مفهومي جامع است که به معناي بهبود وضعيت نواحي محروم در جنبه هاي اقتصادي،کالبدي، اجتماعي و فرهنگي است (حاجي پور و خليلي ، ١٣٨٧: ٣٥١). از ابعاد بازآفريني شهري بعد پايداري آن است ، نظريه بازآفريني پايدار شهري در تلاش براي ايجاد فرآيندي پايدار در توسعه شهري از يک سو، سعي در استفاده بهينه از امکانات بالقوه درون شهري براي تأمين نيازهاي جديد دارد و از سوي ديگر اولويت را براي احيا بافت قديم و بازگرداندن حيات اجتماعي و رونق اقتصادي قائل است و به دليل ايفاي نقش انعطاف پذير و همسو با نيازهاي مردم و بهره گيري گسترده از مشارکت مردمي با صرف کمترين بودجه از بيشترين قابليت اجرا برخوردار است .ايجاد برنامه هاي يکپارچه احتياج به تفکر در مورد شهرها و محلات به گونه اي اگانيک و تماميتي و شناخت روابط ميان مشکلات و فرصت هاي مختلف دارد. بنابراين موفقيت تنها نبايد به صورت بهبود محيطي سنجيده شود بلکه موفقيت در فرصت هاي ايجاد شده براي توانمندسازي افراد، توسعه ديدگاه عمومي و تقويت سرمايه گذاري اجتماعي و اقتصادي قرار دارد. اين مهم احتياج به يک اتحاد وسيعتر ميان تصميم گيرندگان مختلف دارد در اين زمينه بايد سياستگذاران، برنامه ريزان، توسعه دهندگان، طراحان، معماران و مهندسان خود را به عنوان مسئولان تحول ببينند. آنها بايد به دنبال راه حل هاي خلاقانه و بازآفريني شهرها و محلات و در عين حال حمايت از يک شکل پايدارتر از زندگي باشند. اگر رويکرد به بازآفريني ، اجتماع مدار، يکپارچه ، جامع و استراتژيک باشد، آنگاه به خودي خود رويکردي پايدار به بازآفريني خواهد بود (شاهوي و سلطاني ،١٣٨٧: ٦٦٥).
روش تحقيق
براي بررسي اثرات طرح بهسازي و نوسازي در تکنيکSWOT ابتدا عوامل محيط دروني به نقاط قوت ١ و نقاط ضعف ٢ و عوامل محيط بيروني را به فرصت ها٣ و تهديدها٤ طبقه بندي مي کنيم .SWOT حرف اول چهار کلمة انگليسي با معادل فارسي قوت ١، ضعف ٢، فرصت و تهديد٤ است (زياري، ١٣٨٣: ٢٣٨).اين مدل ابتدا در بخش تجاري استفاده مي شد ,Kitts (٤ :٢٠٠٦,Edvinsson, Beding ) اما در ادامه براي برنامه ريزي راهبردي در شهرها استفاده شد(٢٠٠٥٣,Armstrong) تجزيه و تحليل SWOT، شناسايي نظاممند عواملي است که راهبرد، بايد بهترين سازگاري را با آنها داشته باشد. منطق رويکرد مذکور اين است که راهبرد اثر بخش ، بايد قوتها و فرصت هاي سيستم را به حداکثر برساند، ضعف ها و تهديدها را به حداقل برساند. اين منطق اگر درست به کار رود، نتايج بسيار خوبي براي انتخاب و طراحي يک راهبرد اثر بخش خواهد داشت (حکمت نيا و موسوي، ١٣٨٥: ٢٩٣). مدلSWOT يکي از ابزارهاي استراتژيک تطابق نقاط قوت و ضعف درون سيستمي با فرصت ها و تهديدات برون سيستمي است . مدلSWOT تحليل سيستماتيکي را براي شناسايي اين عوامل و انتخاب يک استراتژي که بهترين تطابق بين آنها را ايجاد مي نمايد، ارايه مي دهد. البته تحقيقات پژوهشگراني مانند هيل ١ و منون ٢ بعضي از مشکلات اين روش را نشان داد که منجر به تصحيح اين روش شد.
بررسي اثرات طرح بهسازي و نوسازي با استفاده از ماتريس SWOT
همانطور که گفته شد مدل SWOT از حروف اول چهار کلمة انگليسي با معادل فارسي قوت، ضعف ، فرصت و تهديد است . اين مدل «نقاط قوت، ضعف ، فرصت و تهديدها» بهترين راهبرد براي فرآيند برنامه ريزي استراتژيک است (محمدي ده چشمه و زنگي آبادي، ١٣٨٧: ٢).
اساسا روش Swot (نقاط قوت، ضعف ، فرصت ها و تهديدات) يک ابزار استراتژيک است (موسوي،١٧١:١٣٨٨ برگرفته از؛ PN.٢٠٠١.Hor-Haacke.L). هر يک از اين چهار بخش براي تحليل اين که کجا هستيد و به کجا مي رويد، به کار برده مي شوند. نقاط قوت نياز دارند به اين که مورد حمايت يا به کار گرفته شوند. نقاط ضعف نياز دارند که اصلاح يا متوقف شوند.
فرصت ها نياز دارند به اين که در اولويت قرار داده و بهينه سازي شوند. تهديدها نياز دارند تلافي يا به حداقل رسانده شوند. فرصت ها نقاط بالقوه در آينده هستند. تهديدها نيز نقاط ضعف بالقوه در آينده هستند (زين الديني ، ١٣٨٦: ٥٥).SWOT عمدتا قوتها و ضعف هاي دروني را مورد بررسي قرار مي دهد و چگونگي انجام کار دروني مؤسسه از قبيل مديريت ، اثربخشي کار، پژوهش ، توسعه و غيره را ارزيابي مي کند (پاليزبان، ١٣٨٧: ٥١). تجزيه و تحليل SWOT در تقسيمات مربوط به انتخاب راهبردي مورد استفاده قرار مي گيرد. رايج ترين کاربرد آن، فراهم کردن يک چارچوب منطقي براي هدايت نظاممند بحث هاي سيستم ، راهبردهاي مختلف و در نهايت انتخاب راهبرد است . آنچه که يک برنامه ريز به عنوان فرصت مي بيند، برنامه ريز ديگر ممکن است آن را تهديد تلقي کند. بدين ترتيب نقطة کليدي در اين مدل، تجزيه و تحليل دامنه اي از همة جنبه هاي موقعيتي سيستم و در نتيجه فراهم کنندة چارچوب مفيدي براي انتخاب راهبرد است (حکمت نيا و موسوي، ١٣٨٥: ٢٩٣).
از ديدگاه اين مدل يک استراتژي مناسب قوتها و فرصت ها را به حداکثر و ضعف ها و تهديدها را به حداقل مي رساند. در واقع نقطة کليدي اين مدل، تجزيه و تحليل دامنه اي از همة جنبه هاي موقعيتي سيستم و در نتيجه ، فراهم کنندة چارچوب مفيدي براي انتخاب راهبرد است (حکمت نيا و موسوي، ١٣٨٥: ٢٩٣).



در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید