بخشی از مقاله

فراموشی سازمانی هدفمند (استراتژیک):

اکسیر رقابت پذیري درسازمان

در طی دهه گذشته، شرکتها به شکل فزایندهاي به ارزش مدیریت دانش و یادگیري سازمانی پیبردهاند و محققان چنین فرایندهایی را به شکل وسیعی مطالعه کردهاند. با وجود این هنوز برخی نکات در مباحث کنونی دانش سازمانی مبهم است. ››شرکتها نه تنها یاد میگیرند ، بلکه آنها فراموش نیز میکنند.‹‹ در حقیقت مدیریت دانش به دنبال خلق فرایندهایی است که نه تنها به یادگیري و حفاظت از دانش مفید، بلکه براي عدم یادگیري و پرهیز از آنچه که مهم نیست هم بهکار میآید. فراموشی همانند یادگیري ساده نیست و ممکن است زیانآور یا سودمند باشد و در دو بعد هدفمند و غیرهدفمند قابل درك است. اما در هر حال به گونه چشمگیري هم در بعد مثبت و هم در بعد منفی بر رقابتپذیري یک شرکت مؤثر خواهد بود.

در این مقاله ضمن بررسی مفهوم و اشکال فراموشی سازمانی، با توجه به اهمیت استراتژیکی فراموشی سازمانی هدفمند قصد بر آن است تا علاوه بر سنجش میزان فراموشی سازمانی هدفمند، ارتباط آن با رهبري فرهمند بررسی شود. در این راستا از طریق پرسشنامه از نظرات 165 مدیر سطوح عالی، میانی و سرپرستی در زنجیره تأمین صنعت خودرو ایران استفاده شد. تحلیل همبستگی دادههاي حاصل از آزمون استقلال کاي مربع بیانگر وجود رابطه معناداري بین هریک از ابعاد فراموشی هدفمند ( بعد دانش جدید وبعد دانش موجود ) و رهبري فرهمند میباشد.

کلیدواژه ها: فراموشی سازمانی هدفمند، فراموشی سازمانی تصادفی، یادگیري سازمانی، مدیریت دانش، رهبري فرهمند، زنجیره تأمین صنعت خودرو ایران.

-1 مقدمه

در سالهاي اخیر بهویژه در دو تا سه دهه گذشته، مدیریت دانش(KM) 1 علاقهمندي وسیعی را در محیطهاي سازمانی و دانشگاهی به خود جلب کرده است 1]، صص.[100-91 مدیریت دانش به جزئی مهم و لازم براي بقاي سازمان ها و حفظ مزیت رقابت آنها تبدیل و ضرورتی حاصل شده که مدیران به مدیریت دانش دسترسی و آگاهی داشته باشند 2]، صص-204 216؛ 3، صص.[174-166 مدیریت دانش هم در بخش عمومی و هم در بخش خصوصی براي بهرهوري و انعطافپذیري بیشتر لازم میباشد 2]، صص.[216-204

دانش مبناي اساسی رقابت است. اگر چه مطالعه دانش به اندازه تاریخچه انسان قدمت دارد، اما در دهههاي گذشته بهعنوان عنصري حیاتی در توسعه صنعتی شرکتها لحاظ شده است. امروزه سازمانها دانش را بهعنوان ارزشمندترین و استراتژیکترین منبع براي خود قلمداد میکنند و بر این اعتقادند براي اینکه رقابتی باقی بمانند باید قابلیتها و منابع فکري2 خود را مدیریت کنند .[3] از این رو در دنیاي پررقابت امروزي سازمانهایی موفق خواهند بود که سهم بیشتري از دانش سازمانی را به خود اختصاص داده باشند.

با توجه به تحقیقات گسترده در خصوص مدیریت دانش، هنوز برخی نکات و موارد در مباحث کنونی دانش سازمانی مبهم است. شرکتها نه تنها یاد میگیرند، بلکه فراموش نیز میکنند. در حقیقت مدیریت دانش به دنبال خلق فرایندهایی است که نه تنها براي یادگیري و نگهداري از آنچه مهم است ضروري است، بلکه براي عدم یادگیري و اجتناب از آنچه مهم نیست نیز لازم میباشد 4]، صص.[51-45 در واقع ما همواره بر یادگیري و حفاظت از دانش تأکید میکنیم، اما توانایی ما در فراموشکردن نیز به همین اندازه حایز اهمیت است 5]، صص.[2-1 به عبارتی فراموشی و یادگیري سازمانی اهمیتی یکسان دارد.

فراموشی سازمانی پدیدهاي مهم و حیاتی است که بهخوبی درك نشده و همانند یادگیري ساده نیست. فراموشی به دو طبقه کلی قابل تقسیم است: فراموشی تصادفی3 (غیرهدفمند) که زیانآور بوده و فراموشی هدفمند4 (با قصد و نیت) که میتواند سودمند باشد 4]، صص-45

51؛ 6، صص.[1613-1653 در هر دو صورت فراموشی سازمانی بر رقابتپذیري یک سازمان مؤثر است 4]، صص.[51-45
به عبارتی دیگر در حالی که کوتاهی و قصور در به یادآوردن نوعی از دانش (فراموشی تصادفی) میتواند به رقابتپذیري زیان وارد کند، از طرفی دیگر، فراموشی عمدي و همراه با نیت (فراموشی هدفمند) نوعی یادگیري است که بهواقع باید از آن حمایت کرد 7]، صص-26 .[29 بنابراین کسب و کارها علاوه بر یادگیري نیازمند مدیریت فرایندهایی است که اطمینان حاصل کند از فراموش کردن آن نوع دانشی که باید کنار گذاشته شود و فراموش نکردن دانشی که باید نگهداشته شود 4]، صص.[51-45 بهطور خلاصه مدیریتی فراموشی سازمانی به دو دلیل مهم و وظیفهاي حیاتی است:

(1 از دست دادن دانش سازمانی میلیونها دلار براي شرکتها هزینه در بردارد، چرا که دانش از دسترفته به معنا از دستدادن تواناییها و قابلیتها بوده و در پی آن قابلیت رقابتپذیري سازمان را از بین میبرد. هنگامی که یک سازمان خودش را در موقعیتی میبیند که قبلاً دانشی داشته و دوباره قصد دارد به آن دست یابد، را به معناي اتلاف منابع و نوعی دوبارهکاري است، در چنین شرایطی نه تنها زمان و پولی که صرف این دانش و مهارتها شده از دست رفته است، بلکه هزینه فرصت را نیز به دنبال خواهد داشت.

(2 یادگیري سازمانی اغلب به فرایندهاي فراموشی سازمانی (فراموشی هدفمند) وابسته است. این بهآن معنا است که شرکتهایی که در خود قصد ایجاد تغییر دارند، تنها نیاز به کسب تواناییهاي جدید نداشته بلکه اغلب باید دانش قدیمی که آنها را در گذشته محدود کرده است نیز فراموش کنند 4]، صص.[51-45
ديهلن و فیلیپس (2004) به اهمیت استراتژیک فراموشی سازمانی هدفمند، رابطه آن با مباحث مدیریت استراتژیک و کسب مزیت رقابتی تأکید میکنند و بیان میکنند که در خصوص فراموشی سازمانی غیرهدفمند (تصادفی) بهطور غیرمستقیم تحقیقاتی انجام شده است، اما در زمینه فراموشی سازمانی هدفمند تحقیقات اندکی صورت پذیرفته است، از این رو تحقیق بیشتر در این خصوص احساس میشود. همچنین از دیدگاه ایشان این نوع فراموشی مرتبط با نوعی از سازمان تحت عنوان سازمان فراموشکننده1 بوده و زمینهاي

براي تحقیق در خصوص این نوع سازمان میباشد 8]، ص.[433-423

با توجه به موارد مذکور، رابطه مستقیم یادگیري و فراموشی هدفمند و رابطه بین رهبري و یادگیري در ادبیات تحقیق، بر آن شدیم تا در این تحقیق رابطه نوعی از سبک رهبري (رهبري فرهمند یا کاریزماتیک(1 با فراموشی سازمانی هدفمند بررسی شود.

در این تحقیق سعی شده است تا این رابطه و میزان آن از دید مدیران بخش صنعت و خدمات زنجیره تأمین صنعت خودروي ایران بررسی شده و علاوه بر سنجش این رابطه، میزان فراموشی سازمانی هدفمند (در دو بعد دانش موجود و دانش جدید) نیز تعیین شود.

-2 مبانی نظري و پیشینه تحقیق

-1-2 دانش سازمانی، مدیریت دانش، یادگیري و فراموشی سازمانی

دانش، اغلب بهعنوان سرمایه فکري2 یک شرکت نامگذاري میشود و بسیار حیاتی و مهم است. فراتر از نام تجاري3 و داراییهاي فیزیکی4، یک شرکت دانش را از سالها تجربیات خود در مواردي مانند تولید، مهندسی و فروش بهدست میآورد. این تجربه انباشته شده5 به همراه اطلاعات جمعآوري شده از منابع خارجی، منابع حیاتی یک شرکت را شکل میدهند. منشأ دانش شخص انسان است و بهوسیله کامپیوتر تولید نمیشود. در حقیقت آنچه افراد میدانند و به وسیله آن کارهاي خود را انجام میدهند، تنها مزیت پایدار سازمان است 1]، صص.[100-91 از دید برخی محققان دانش به دو دسته قابل تقسیم است: دانش صریح6 و دانش ضمنی.7دانش صریح، دانشی عینی است. یک نمونه از این نوع دانش را میتوان در طراحیهاي فنی و اختراعات نام برد. این نوع دانش در قالب کلمات و اعداد قابل بیان و به شکل داده، فرمول علمی، مشخصهها، راهنما و کاتولوگها ظاهر شده و براي استفاده دیگران، قابلیت به اشتراك گذاشتن را دارد.

این نوع دانش قابل انتقال است تا براي شرکتهایی که با یکدیگر همکاري میکنند در دسترس باشد. این نوع دانش قابل کدگذاري و ذخیره در پایگاه داده اي بوده تا به سادگی

براي هر شخص در شرکت قابل دسترسی باشد. نوع دیگري از دانش، دانش ضمنی است که به آسانی بیان نمیشود. این نوع دانش به شدت شخصی بوده و به سختی قابل فرمولهکردن
æ به اشتراكگذاردن با دیگران است 3]، صص174-166؛ 9؛ 10، صص102-83؛ 11، صص37-14؛ 12، صص76-56؛ 13، صص117-85؛ 14، صص.[43-35 بینشهاي ذهنی، شهود و حدس و گمانها در این طبقه از دانش قرار میگیرند. اصل و منشأ این نوع دانش بهطور عمیق ریشه در تجربیات، ایدهها، ارزشها و احساسات فردي دارد.
دانش ضمنی نیز دو بعد دارد: یک بعد، بعد فنی است که دربرگیرنده مهارتهاي فردي غیررسمی یا هنرهاست و بعد دوم، بعد شناختی است که دربرگیرنده عقاید، ایدهها و ارزشها، تصویر کلی و الگوهاي ذهنی1 است 3]، صص.[174-166 از دیدگاه کیتینگ2، رابینسون3 و کلمسون(1996) 4، دانش سازمانی معمولاً در قالب ضمنی پدیدار میشود و میتواند به دانش صریح تبدیل شود 14]، صص.[43-35 اهمیت دانش در سازمان تا بهآن حد است است که مهمترین منبع یک شرکت بوده و از زمین، نیروي کار و سرمایه با ارزشتر و برخلاف دیگر داراییهاي معمول ارزش آن کاهش پیدا نمیکند. دانش، 75 درصد ارزش یک شرکت را دربردارد، اما هیچ جایگاهی در ترازنامه شرکت ندارد 3]، صص.[174-166 دانش سازمانی همانند دانش فردي میتواند ضمنی یا صریح باشد .[15]

کیتینگ و همکاران (1996) بر این اعتقادند که دانش سازمانی بیشتر شکلی از دانش است که ابتدا بهصورت ضمنی آغاز می شود و میتواند به دانشی صریح تبدیل شود 14]، صص.[43-35 از دیدگاه مبتنی بر دانش ، شرکتها مخازنی از دانش هستند که در داراییها5 (امتیازات و موهبتها)، قوانین6، امور جاري7، فرایندهاي عملیاتی استاندارد8، الگوهاي ذهنی9
æ منطقهاي مسلط10 جاي گرفتهاند 6]، صص.[1613-1603 این ذخیره و مخزن11 دانش

سازمانی موجب هماهنگی فعالیتهاي افراد در درون سازمان میشود تا نتایج سازمانی حاصل شود 6]، صص1613-1603؛ .[16
یادگیري سازمان مرتبط با فرایندهایی است که سازمانها به این ذخیره دانش و قابلیتهاي خود میافزایند 4]، صص.[51-45 و در این صورت دانش نتیجه و اثر یادگیري است 6]، صص.[1613-1603 در حقیقت یادگیري بیانگر افزایش در دانش یا تغییر در چیزي است که در گذشته آن را میدانستیم (یعنی تصحیح یک اشتباه و خطا یا تغییر از یک نظریه به نظریه دیگر) 14]، صص.[43-35 با مرور پیشینه موضوع تحقیق، دو دیدگاه یا مکتب مختلف در خصوص ارائه تعریف و مفهوم یادگیري وجود دارد:

-1 دیدگاه رفتاري: یادگیري را بهعنوان تغییري سیستماتیک در داراییها، رویههاي عملیاتی استاندارد، قوانین و مقررات امور جاري میبیند؛
-2 دیدگاه شناختی: یادگیري را به عنوان تغییري سیستماتیک در الگوهاي ذهنی مشترك و شناختهاي اعضاي سازمان میبیند 6]، صص.[1613-1603
با ترکیب این دو رویکرد تعریفی جامع از یادگیري سازمانی بهدست میآید. علیرغم محبوبیت و شهرت بیشمار یادگیري سازمانی و وجود پیشینه تحقیق دانشگاهی (آکادمیکی) وسیع درباره این موضوع، هنوز مفهوم آن در خصوص اینکه یادگیري سازمانی چیست و چگونه میتوان به آن دسترسی پیدا کرد، با ابهامات و سردرگمیهاي زیادي روبرو است 14]، صص.[43-35 یکی از این نوع ابهامات، بحث فراموشی سازمانی است که ارتباط نزدیکی با یادگیري و دانش سازمانی دارد. فراموشی سازمانی به صورت زیر قابل تعریف است:

فراموشی سازمانی برعکس یادگیري سازمانی که به ذخیره دانش سازمانی میافزاید، موجب کاهش و از دست دادن دانش سازمانی میشود 4]، صص.[51-45
از دیدگاه ديهلن و فیلیپس (2004)، فراموشی سازمانی عبارت است از: از دست دادن داوطلبانه یا غیرداوطلبانه دانش سازمانی 6]، صص.[1613-1603
تعریف کاملتر فراموشی سازمانی از دیدگاه این دو نویسنده عبارت است از: از دستدادن داوطلبانه یا غیرداوطلبانه دانش سازمانی که میتواند به تغییر در قابلیتهاي سازمان منجر شود 8]، صص.[433-423
مفهوم فراموشی سازمانی از سه مفهوم یا سه دلیل نشأت میگیرد:

اول اینکه تحقیقات نشان میدهند که تنها توانایی براي ایجاد یا انتقال دانش کافی نیست بلکه دانش موجود1 یا بهتازگی انتقال داده شده2 قبل از اینکه بهطور موفقیتآمیزي در حافظه بلندمدت سازمانی جاي بگیرد، ممکن است ناپدید و محو شود 6]، صص.[1613-1603 دوم اینکه زوال و تحلیل حافظه3 سازمانی در طول زمان رخ میدهد و اگر حافظه سازمانی بهخوبی عمل نکند، ممکن است تکههاي مهمی از دانش به دست فراموشی سپرده شود. 6]، صص1613-1603؛ 16؛ 17، صص1750-1726؛ 18، صص[202-179 سوم اینکه برخی نویسندگان بر این اعتقادند که فراموشی سازمانی در مواردي، لازمهاي سازمانی است .[6]

در خصوص مورد سوم فراموشی مثبت تلقی شده و قصور در این فراموشی موجب ناتوانی در تغییر میشود 6]، صص1613-1603؛ 19، صص1153-1120؛ 20، صص-200 218؛ .[21
با توجه به این سه مفهوم، سؤال مهمی براي محققان مدیریت مطرح میشود که انواع فراموشی سازمانی چیست و چگونه با یادگیري ارتباط پیدا میکند؟
در بخش بعدي انواع فراموشی سازمانی و رابطه آن با یادگیري بررسی میشود.

در حقیقت تأثیر فراموشی بر سازمانها بستگی به موقعیت آنها دارد و هنگامی که به از دست دادن غیرهدفمند شایستگیهاي سازمانی منجر شود (فراموشی غیرهدفمند)، مضر است
.اما هنگامی که سازمان نیاز به تغییر دارد میتواند به عنوان اولین گام حیاتی براي نوسازي4 سازمانی مطرح باشد 8]، صص.[433-423

-3 انواع فراموشی سازمانی

فراموشی سازمانی از دو بعد قابل بررسی است: بعد اول، هدفمند بودن5 و تصادفی بودن فرایند فراموشی است و بعد دوم جدید بودن6 و نبودن دانش فراموش شده است 6]، صص1613-1603؛ 8، صص.[433-423 بعد اول به این مفهوم است که آیا سازمان بهطور

هدفمند عمل فراموشی را انجام میدهد یا اینکه بهطور ناخواسته این فرایند در سازمان رخ میدهد. بعد دوم بیانگر این نکته است که دانش فراموش شده در سازمان موجود بوده یا اینکه دانش جدید است.
با توجه به دو بعد چهار نوع فراموشی سازمانی (یا چهار طریق براي فراموشکردن دانش سازمانی) وجود خواهد داشت که در جدول 1 ذکر شده است:

با توجه به جدول فوق براي شرکتهایی که میخواهند فراموشی را بهطور اثربخشی مدیریت کنند، لازم است که در ابتدا هر دو بعد فراموشی و رابطه بین آنها را درك کنند. نمایشی از اشکال فراموشی سازمان در قالب یک ماتریس، بیانگر چهار فرایند (یا روش) است که از فصل مشترك دو بعد فراموشی سازمانی حاصل شده است و هر یک از این چهار فرایند باید به شایستگی مدیریت شوند.

بین این دو بعد فراموشی، تفاوتی اساسی وجود دارد؛ در بعد اول هدفمندي و غیرهدفمندي فراموشی مطرح میشود. فراموشی هدفمند میتواند سازمان را از دانشی که نتایج غیرمفید را

به دنبال دارد، خلاص کند و سبب افزایش رقابتپذیري شود. اما فراموشی تصادفی (غیرهدفمند) بیشتر مرتبط با از دست دادن دانش ارزشمندي که است میتواند موجب کاهش رقابتپذیري شرکت شده و زیانآور خواهد بود.
بعد دوم تفاوت بین دانش جدید و دانش موجود (قدیمی) را روشن میسازد. در حقیقت فرایندهاي مرتبط با فراموشی دانشی که بهطور عمیق در حافظه سازمانی جاي گرفتهاند، بسیار متفاوت از فرایندهاي مرتبط با دانش جدید خواهد بود؛ زیرا دانش جدید قبل از اینکه بهطور وسیعی شناخته شده و مستحکم شوند، به آسانی قابل کنار گذاشتن و دورانداختن هستند 4]، صص.[51-45

در ادامه هر یک از این چهار نوع (روش) فراموشی از نظر خواهد گذشت.

-1-3-3 قصور در تسخیر دانش جدید

در این شکل از فراموشی، یک سازمان قادر نیست که از دانش جدیدي حفاظت کند که از خارج به سازمان منتقل کرده یا در داخل آن را خلق کرده است؛ به عبارتی سازمان قادر نیست که آن را به سیستم حافظه سازمانی یکپارچه کند و در نتیجه این دانش جدید از دست میرود قبل از اینکه به خوبی در حافظه سازمانی جاي گیرد. 6]، صص.[1613-1603 براي مثال داقرتی (1992)، داقرتی وکرس (1995)، داقرتی و ماردیم (1996)، داقرتی و میلرد (1994)، اظهار کردهاند که چگونه یک شرکت بهطور موفقیتآمیزي توسعه و بهبود یک خط محصول جدید را براي اولین بار پیگیري میکند، اما در دفعات بعد، دیگر به چنین کاري قادر نیست؛ بنابراین دانشی که نمودار چگونه نوآوري کردن است از دست میرود 8]، صص433-423؛ 22؛ 23؛ 24؛ 25، صص.[29-18 در این نوع فراموشی، توانایی یک مدیر براي حل یک مسأله جاري ممکن است بهشدت با نادیده انگاشتن راهحلهاي استفاده شده در گذشته ممانعت شود 7]، صص.[29-26

-2-3 قصور در حفظ دانش موجود

نوع دوم فراموشی، زمانی رخ میدهد تا دانشی که در سیستم حافظه سازمانی جاي گرفته، به مرور زمان از دست برود. این نوع فراموشی نشاندهنده از دست دادن تصادفی دانشی است

 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید