بخشی از مقاله


مسیر آینده مدیریت دانش

چکیده

در طی پانزده سال گذشته، مدیریت دانش از طریق پیشرفتها و دیدگاه های جدید از نسلی به نسل دیگر تغییر یافته است. پژوهشگران بیشماری روش شناسیها، چارچوبها، تکنولوژی ها ارائه داده اند و در باره مسائل گوناگون مدیریت دانش از جنبه نظری و عملی بحث کرده اند. ولی با این وجود، مدیریت دانش هنوز نیازمند رشد و توسعه است و در دوران کودکی خویش سیر می کند. دراین مقاله باهدف کشف مسیرآینده مدیریت دانش به بررسی آثار منتشرشده شامل مقالات، کتابها، گزارشهای تحقیق و وب سایت های داخلی وخارجی پرداخته وتاحدودی مسیر حرکت مدیریت دانش را ترسیم نمودیم. ودر آخر به این نتیجه رسیدیم که امروزه سازمانها بایستی مشخص کنند که وضع سازمان در هر کدام از حوزههای دانشی استراتژیک با توجه به اهداف آینده چگونه می باشدو کدام دانشها برای سازمان حیاتی بوده و سپس با تدوین نقشه راه مدیریت دانش (برنامهریزی استراتژیک مدیریت دانش) ،استراتژیهای لازم را برای پوشش این شکافهای دانشی تعین نمایند.

. کلیدواژه ها: مدیریت دانش، برتری رقابتی ،مدیریت جهانی،نرم افزارهای اجتماعی،نقشه دانش

1


-1 مقدمه

امروزه مدیریت دانش به عنوان یک موضوع مهم و حیاتی درسازمان ها مطرح شده است .آنها بر این باورند که به کارگیری سیستم های مدیریت دانش می تواند به برتری بلند مدت آنها در عرصه های رقابتی کمک نماید. شناخت رو به رشدی در حوزه تجارت در رابطه با اهمیت دانش به عنوان یک منبع حیاتی برای سازمانها وجود دارد ( .( Winter, 1987; Leonard, 1999 ;Foucault, 1980 اقتصاد جدید که مبتنی بر دانش است علاوه بر خلق آن، برای اشاعه و استفاده از اطلاعات و دانش نیز اهمیت زیادی قائل است. در این اقتصاد جدید، افراد و سازمانها بر نگهداری و ارتقاء سرمایه دانشی خویش ،جهت ابتکار و خلاقیت تاکید بسیاری داشته و. توانایی آنها برای یادگیری، سازگاری و تغییر، به یک شایستگی هسته ای برای بقا تبدیل شده است. ( .( Wiig, 1993; Bhatt, 2001; Metaxiotis et al., 2002 جمله معروف " اگر تنها می دانستیم که چه می دانیم .... " تفکر در خصوص جذب، اشتراک و کاربرد دانش در سراسر سازمان را برمی انگیزد. گرچه این شناخت، که دانش دارایی اصلی برای تجارت است وجود دارد اما، سازمانها هنوز در مراحل اولیه فهم کاربردهای مدیریت دانش می باشند. تحقیقات اخیر ( Wild ;2000 ,Davenport and prusak, 1998; Liebowitz ( et al., 2002; Liebowitz and Beckman, 1998 نشان داده است که سازمان های مبتنی بر دانش، اطلاعات و دانش را در جهت کسب برتری های خاص، استفاده از هوش سازمانی و خلاقیت در اختیار می گیرند. همچنین از آن در جهت رشدی پایدار و توسعه در محیط پویا بهره می برند و با به کارگیری و هدایت مهارتها و تخصصهای کارکنان، سازمان قادر به یادگیری مداوم و خلاقیت ورقابت در محیط پویای کنونی خواهد بود.( Chauuvel .(and Despres,2002; Moffett et al., 2003 صاحبنظران مدیریت سازمانی، به این نکته اشاره دارند که هر سازمانی برای حفظ بقا وپویایی خود،باید نقش برجسته ای در مسیر پیشرفت و آینده مدیریت دانش و مدیریت اطلاعات در سازمان ها ایفا کند. اگر سازمانی به راحتی نتواند شکل صحیحی از سیستم های مدیریت دانش را در جایگاه مناسب خود به کار برد، در عرصه های رقابت جهانی با مشکل مواجه خواهد شد. 2006)، ( Schank اولین قدم برای رسیدن به این هدف، پیش بینی مسیر آینده مدیریت دانش وآماده سازی سازمان جهت بکارگیری آن ومقابله با چالش های احتمالی ان است،لذا بر این اساس در این مقاله به بررسی روند آینده مدیریت دانش وچالش های پیش رو می پردازیم.

مدیریت دانش

یکی از ابعاد حیاتی اقتصاد دانش-محور امروز، توانایی مدیریت دانش است.( 2011،( Kimiz Dalkir در حال حاضر، هیچ تعریف جهانی پذیرفته شده ای از مدیریت دانش وجود ندارد، ابتدایی ترین تعریف از مدیریت دانش:یافتن راهی جهت خلق،شناسایی،شکار وتوزیع دانش سازمانی به افراد نیازمند است.(عبدالکریمی،38،(1382اما بهترین تعریف از مدیریت دانش شامل کسب و ذخیره چشم انداز دانش و همچنین ارزش گذاری به دارایی های فکری ذهنی است. ویا به معنی هماهنگی عمدی و سیستماتیک افراد، تکنولوژی ها، پروسه ها و ساختار سازمانی سازمان هاست؛( 2012،Mason )هدف اصلی این هماهنگی و ادغام آن است که با استفاده از نوآوری و تکرار، به ارزش و اهمیت سازمان بیافزاید. خلق، به اشتراک گذاشتن و استفاده از دانش،و همچنین درس گرفتن از تجارب گذشته و وارد کردن بهترین فعالیت های کاری برای تداوم پروسه یادگیری سازمانی، موجب خلق و حفظ این هماهنگی می شوند(2013،( Kimiz Dalkir

از حوالی سال 1995بودکه توجه مشاوران استراتژیک و مدیران کنفرانس ها به مدیریت دانش جلب شد. مدیریت دانش متشکل از تئوری های فلسفی، ابزارها و تکنیک هایی است که از توابع مورد نیاز حمایت می کنند .برای چند سال، این موضوع، پس از موضوعات مربوط به پروسه کاری مهندسی مجدد مدیریت کیفیت جامع، دارای اهمیت ویژه ای بود. اشتراک و انطباق این موضوع با ابتکارات مدیریت مهارت ها و یادگیری سازمانی، ظهور قریب الوقوع جوامع دانش و پیشرفت مداوم اینترنت بود که موجب اعتبار و مقبولیت آن شد.( 2002، (Ilkka Tuom در ابتدا، مدیریت دانش به عنوان پروسه اعمال روشی سیستماتیک برای بدست آوردن، سازماندهی، مدیریت و انتشار دانش در یک سازمان در نظر گرفته می شد؛ هدف اصلی این پروسه بالابردن سرعت کار، استفاده مجدد از بهترین روش های کاری و کاهش هزینه های تکراری پروژه های مختلف بود (نوناکا و تاکوچی، 1995؛ پاسترناک و ویسیو، 1998؛ پفیفر و سوتن، .(1999 سپس، این تمرکز به توسعه سازمانی، مدیریت سرمایه فکری و مدیریت مهارت ها تغییر پیدا کرد. اواخر دهه 90 نیز یادگیری اجتماعی، درک سازمانی، نوآوری سیستماتیک و تغیر مدیریت از جمله موضوعات برجسته در مدیریت دانش بودند. بابررسی و تحلیل دانش واهمیت ویژگیهای آن در حیطه عملکرد سازمانهــــا، می توان دریافت که برخورداری از دانش و اطلاعات روزآمد برای ادامه حیات سازمانها به یک ضرورت انکارناپذیر تبدیل شده است. به خصوص اگر روند تغییر و تحولات دانش در جامعه به دقت مورد ارزیابی واقع شود. این نتیجه حاصل می شود که جامعه فراصنعتی امروز جامعه ای اطلاعاتی است که در آن به تدریج فناوری های نیروافزا جای خود را به فناوری های دانش افزا می دهند( 2002، (Ilkka Tuomi

2


بنابراین می توان گفت امروزه علاوه بر این که خلق و انتشار دانش، تبدیل به یکی ازعوامل ضروری و مهم در رقابت شده است، به عنوان محصول با ارزشی در نظر گرفته می شود که در کالاهای مختاف (به ویژه کالاهایی با تکنولوژی بالا) و دانش ضمنی کارکنان فعال تعبیه شده است. هرچند در اغلب موارد دانش به عنوان محصول ویا سرمایه ذهنی در نظر گرفته می شود، لیکن این محصول دربردارنده خصوصیات متناقضی است که اساسا با خصوصیات دیگر محصولات باارزش تفاوت دارند. این خصوصیات دانش عبارتند از:

- استفاده از دانش به معنی مصرف شدن آن نیست.

- انتقال دانش به معنی از دست دادن آن نیست.
- دانش فراوان و کاملا موجود است، اما توانایی استفاده از آن بسیار نادر و کمیاب است.

-قسمت اعظم دانش باارزشی که در سازمان ها موجود است، در پایان روز از سازمان خارج می شود(2011،( Kimiz Dalkir اهداف ومسائل مورد توجه مدیریت دانش

امروزه اغلب تلاش های انجام شده در زمینه مدیریت دانش بر کسب، کدگزاری و به اشتراک گذاشتن دانش اعضاء سازمان تمرکز داشته اند. هرچند تا امروز تعریف جامعی از مدیریت دانش ارائه نشده است، لیکن اکثر محققان اهداف یکسانی برای سازمان های متعهد به استفاده از سیستم های مدیریت دانش ارائه می دهند. نیکولس (2000) این اهداف را به این گونه خلاصه می کند: "هدف اصلی مدیریت دانش آن است که از دانش بدست آمده برای سود و منفعت سازمان استفاده کند". بعضی از محرک های مدیریت واضح هستند: از دست دادن افراد ماهر به واسطه انتقال آنها، فشارهای وارده برای جلوگیری از گردش تکراری چرخ سازمان، فشارهای وارده برای افزایش نوآوری در پروسه های کاری و همچنین محصولات سازمانی، مدیریت ریسک و سرعت بخشیدن به پروسه خلق دانش جدید. بعضی از اهداف معمول مدیریت دانش عبارتند از:

- جایگزینی بی دردسر افراد بازنشسته با نیروی جدید

- کاهش حجم اطلاعات نابود شده به واسطه فرسودگی کارکنان و بازنشستگی آنها
- شناسایی منابع و حوزه های حیاتی دانش به گونه ای که سازمان با استفاده از این اطلاعات "با علت و نحوه صحیح استفاده از آنها آشنا

شود"

- تهیه مجموعه ای از روش هایی که با استفاده از آنها افراد، گروه ها و سازمان می توانند از نابودی سرمایه فکری جلوگیری کنند. Kimiz (dalkir.(2011)

مسائلی که امروزه جوامع مدیریت دانش به آنها رسیدگی می کنند، چیزی فراتر از ذخیره سازی ودستکاری داده ها واطلاعات بوده(2012،Mason )و عبارتند از:

- ضرورت کسب دانش فردی و تبدیل آن به دانش "سازمانی"، به گونه ای که این دانش پس از خروج فرد در داخل شرکت باقی بماند و کارکنان دیگر بتوانند بارها و بارها از آن استفاده کنند.
- تلاش برای استفاده از عناصر استاندارد دانش و روش های برقراری ارتباط به منظور توسعه و حمایت از فرهنگ سازمانی در رقابت های

تجاری
- حمایت از "یادگیری سازمانی": آموزش در سطوح فردی، گروهی و سازمانی

- توسعه و پرورش "معیارهای" دانش. سرمایه گذاری های قابل توجهی به دانش اختصاص داده شده اند. لیکن، در حال حاضر هیچ راه دقیق و قطعی ای برای ارزش گذاری نتایج بدست آمده موجود نیست. به منظور ارزیابی دارایی های دانش، حسابداران مالی باید معیارهایی برای این ارزش گذاری تعریف کنند؛ طراحان و برنامه ریزان نیز می توانند برای تصمیم گیری های ضروری از تحلیل های ساده و ارزان قیمت بهره برند.

- بررسی دارایی های فکری. ردیابی نقطه آغازین شکل گیری یک ایده و داده های ورودی گوناگون می تواند به شناسایی شخص مسئول کمک

کند.

- خودآگاهی. هرچه خود و رابطه تان با جهان اطراف را بهتر "بشناسید"، مدیریت و تغییر برایتان آسان تر خواهد شد. این باور در مدل سازی شرکتی نیز وجود دارد؛ با این تفاوت که در مدل سازی شرکتی تمرکز بر عملیات ها و فعالیت هاست، در حالیکه مدیریت دانش بر برنامه ریزی های
استراتژیک متمرکز است.( 2006،( Michael N . Huhns Kosanke Goranson
.

مزایای مدیریت دانش :

-مدیریت دانش با بکارگیری دانش روز ، به دانش بشر اعتبار می بخشد. -هوش سازمانی را تقویت می کند.

-سازمان را در جهت انطباق با محیط و شرایط موجود توانمند می سازد. -زمینه نوآوری پایدار و خلاقیت بخشی سازمان را فراهم می نماید.

-سازمان را به شناخت مسایل روز و پاسخگویی آن ها با راه حل های جدید قادر می سازد. -با استفاده از روش های سیستمی به رفع اشتباهات و اصلاح انحرافات می پردازد.


3


-جو آزاد اندیشی متناسب با سازماندهی و هدایت دانش جدید را خلق می نماید.

-جنبش نرم افزاری جهانی را گسترش می دهد.

-درک هدفهای آرمانی و بلند مدت را در محیط آزادی افکار تسهیل می نماید .
-با ایجاد جو آزاد اندیشی و شکل گیری مدیریت دانش از فساد و تباهی جلوگیری می کند.

- محیط رشد پردازش اطلاعات و دانش را سرعت می بخشد .(کریمی پور ، داودی ،(1385
جدول شماره 1،مزایای مدیریت دانش(رادینگ،44،(1383

با وجود ویژگی های مهم مدیریت دانش و منافعی که به سازمانها می رساند اکثر سازمانها از این مهم غافل مانده و یا در پیاده سازی آن دچار شکست شده اند .در نتیجه سازمانها بایستی ضمن آگاهی از مزایای مدیریت دانش ، موانع و چالش های پیش روی آن را شناخته تا با شناسایی آنها زمینه اجرای موفقیت آمیز آن را مهیا کنند.

سیر تکاملی مدیریت دانش

مدیریت دانش در برخی از حوزه های پیشرفته تجاری ریشه دارد، چون مدیریت کیفیت فراگیر( (TQM، بازمهندسی فرایند تجاری ( (BPR، نظامهای اطلاعاتی ( (IS، و مدیریت منابع انسانی ( .(HR مدیریت دانش در اوایل دهه 1990 به طور جدی وارد مباحث سازمانی گردید، گرچه بحث و مذاکره در رابطه با دانش خیلی پیش تر آغاز شده بود ( .( Hayek, 1945; Bell, 1978 در سال 1965 مارشال ( ( Marshall, 1965 ادعا می کند که بخش اعظم سرمایه، شامل دانش است. وی همچنین معتقد است که دانش قدرتمندترین موتور تولید است، بدین ترتیب سازمان ها باید به طور فزاینده ای بر مدیریت آن تاکید کنند. کوهن ( ( Kuhn, 1970 تاکید می کند که دانش فی نفسه سرمایه مشترک یک گروه است . در سال 1972 هابرمس ( ( Habermas, 1972 به این نکته اشاره می کند که دانش به عنوان یک موجودیت انتزاعی نباید تلقی شود، بلکه محصولی مبتنی بر اراده است و بعضی اوقات فعالیت های ناآگاهانه بشر.

سیر تکاملی استفاده از دانش و مدیریت دانش (KM) را می توان در چهار مرحله توصیف کرد.این چهار مرحله سیر تکاملی عبارتند از:

. دانش به عنوان قلمرو فیلسوفان و دانشمندان
. پیش سازهای دانش به عنوان مشکل مدیریتی

. ظهور مدیریت دانش به عنوان یک رشته تحصیلی و نسل اول مدیریت دانش
. نسل بعدی مدیریت دانش

مرحله اول: دانش به عنوان قلمرو فیلسوفان و دانشمندان

4


از دو هزار سال پیش تا کنون، یکی از اهداف اصلی دانشمندان و فلاسفه، درک ذات دانش بوده است. مباحثات انجام شده در خصوص دانش از زمان افلاطون و ارسطو آغاز می شود. افلاطون در تئائتتوس (افلاطون، 369 قبل از میلاد)، یکی از مکالمات سقراطی او، سعی دارد تا به سوال "دانش چیست؟" پاسخ دهد. او سه مفهوم اساسی برای دانش پیشنهاد می دهد: "دانش نوعی درک است"؛ "دانش باور حقیقی است"؛ و "دانش باوری است که شرح خاص خود را دارد".

هرچند در اواخر قرون وسطا، شواهدی از ایده های ارسطو و افلاطون، در شیوه تعلیم و فلسفه مذهبی آن زمان وجود دارد، لیکن تنها با آغاز قرن 17م، موج جدیدی از مباحث مربوط به دانش ظهور کرد. با فرا رسیدن قرن 20م، معرفت شناسان به این نتیجه رسیده بودند که اطمینان به قطعیت و حقیقت هیچ چیز ممکن نیست. یکی از نمونه های این برداشت تفکر ویتگنشتاین در خصوص نقش زبان بود.در این خلال، قسمت اعظم این برهه زمانی مربوط به پروسه ای متوازن در خصوص خلق و انتقال دانش موجود در محیط های کاری بود -مانند پروسه شاگردی در یک تخصص خاص. در بسیاری از جوامع ابتدایی، این روش فراگیری مهارت های ذهنی و عملی بر اساس مهارت های منتقل شده از استاد به شاگرد بنا می شد. 2000)، Jinette de (Gooijer

مرحله دوم: پیش سازهای دانش به عنوان مسائل مدیریتی

در اواسط قرن بیستم، تعدادی از فعالیت های تئوری و عملی نشان دادند که دانش در حال تبدیل شدن به یکی از موضوعات جالب توجه در حوزه مدیریت شده است. یکی از افرادی که در این تحول نقش عمده ای ایفا کرد، مایکل پولانی بود. پولانی در عوض تمرکز بر "دانش"، بیشتر از "دانستن" صحبت می کرد. ریشه تئوری او بر نقش زبان در منتقل کردن دانش متمرکز بود. به عقیده او، هرچند زبان یکی از ابزار اصلی و حیاتی به اشتراک گذاشتن دانش است، افراد می توانند بدون دانستن و یا ارائه دلیلی برای انجام شدن کارها (بعد ضمنی) به انجام آنها بپردازند. پولانی مهارت های مختلف و چگونگی رسیدن به آنها از طریق دانش را تعیین کرده و می گوید: "یک عملیات ماهرانه در صورتی به نتیجه می رسد که فرد مورد نظر با مشاهده و پیروی از مجموعه ای از قوانین تعیین شده به انجام آن کار بپردازد".

یکی دیگر از عناصر موثر در این تحول، تاثیر و ادغام تکنولوژی های ارتباطی و اطلاعاتی در فعالیت های تجاری بود. در اصل این تحول مفهوم "اطلاعات" را به ما معرفی کرد. برای اولین بار "اطلاعات" در زمینه تجاری تحقیق شانون (1948)، در خصوص انتقال اطلاعات در آزمایشگاه های بل مشاهده شد. پس از آن، واژه های "داده" و "اطلاعات" در مفاد متفاوت و با فرم های گوناگون مورد استفاده قرار گرفته اند. شهرت هرچه بیشتر این واژه ها، مستقیما به کارآیی های روزافزون کامپیوترها وابسته است. در ابتدا، کامپیوتر به عنوان ابزار "پردازش داده" در نظر گرفته می شد. سپس، در اواسط دهه 70 کامپیوترها به سیستم های مدیریت اطلاعات تبدیل شدند (بیر، (1972 و در سال های دهه 1980 نیز "دفاتر اطلاعاتی" ظاهر شدند 2000)،(Jinette de Gooijer


مرحله سوم: ظهور مدیریت دانش به عنوان یک رشته تحصیلی و نسل اول مدیریت دانش

به عقیده کارل ویگ :(1999)در طی دهه گذشته، حوزه تجاری مدیریت دانش، به عنوان نتیجه بسیاری از نیروهای فکری، اجتماعی و تجاری ظهور کرد. بعضی از ریشه های مدیریت دانش به هزاران سال پیش در شرق و غرب باز میگردد، در حالی که باقی این ریشه ها، به ویژه آنهایی با علوم اطلاعاتی و ذهنی ارتباط دارند، تقریبا جدید و تازه هستند. بررسی دقیق تر مقالات نشان می دهد که در سال های 1996-1998 حجم گسترده ای از تحقیقات و ائتلاف آنها موجب به وجود آمدن رشته ای جدید شد که می توان آن را به عنوان "مدیریت دانش" توصیف کرد. 2005)،. (Logan Buchanan در طی این نسل، بسیاری از اقدامات بر تعریف مدیریت دانش، بررسی فواید بالقوه مدیریت دانش برای تجارت و طراحی پروژه های تخصصی مدیریت دانش ( Seng, 1990; Nonaka, 1994; Quinn, 1992; Wiig, 1993 ) مبتنی بود. علاوه بر آن، پیشرفت در حوزه هوش مصنوعی بر تحقیقات مدیریت دانش به خصوص در هدایت بازنمون و ذخیره دانش تاثیر گذاشت( ( Mui and McCarthy, 1987 ; Levine and Pomerol, 1989 در این دوره مدیریت دانش اغلب با رایانه و سیستمهای اطلاعاتی عجین بوده است. در حقیقت، در طول نسل اول مدیریت دانش، اکثر نوآوریها بر بستههای نرمافزاری مناسب که برای اجرای مدیریت دانش کاربرد داشت متمرکز بود. فرایند اطلاعات سازمانی به عنوان یک مفهوم در نظر گرفته میشد که به آسانی به بحثهای نظری عمیقی منجر میگردید. برای تحقق این امر در در نوآوریهای رایانه محور، مشکل اصلی مدیریت دانش این بود که به کسب و کار درباره دانش توجه خاصی داشت و این ایده که بتوان به وسیله سیستمهای رایانهای به توسعه سازمانی پرداخت، خود شکل بسیاری عدیدهای داشت 2005)،(Logan Buchanan

مرحله چهارم: نظریه های اصلی در زمینه نسل "بعدی" مدیریت دانش

نسل دوم مدیریت دانش در حوالی 1996 پدیدار شد. به این شکل که بسیاری از سازمان ها پست های جدید سازمانی برای مدیریت دانش درنظر گرفتند از جمله مدیر ارشد دانش. منابع متفاوت مدیریت دانش با یکدیگر ترکیب شده و به سرعت در مباحث روزانه سازمانی به کارگرفته شدند( Carneiro, ( 2001; Nemati et al., 2002; Liao, 2003; Metaxiotis et al., 2003 در اوایل سال 2000، این مسئله مطرح شد که مدیریت دانش در پایان آخرین مرحله خود است و برای جوابگویی به مسائل جدید، به نسل جدیدی از تفکر و فعالیت های تجاری نیاز داریم.( 2008، ( Kenneth نسل دوم مدیریت دانش بر این نکته تاکید می کند که مدیریت دانش درباره تغییر نظام مند سازمانی است جایی که شیوه های مدیریتی، نظامهای سنجش،


5


ابزارها و مدیریت محتوا نیاز به گسترش مشترک دارد.( Wiig, 2002 )، نسل سوم مدیریت دانش با فلسفه سازمان، استراتژی، اهداف، شیوه ها، نظامها و رویه های سازمانی یکپارچه شده و تبدیل به کار روزانه کارکنان و محرک برای آنها شده است ... ". به نظر می رسد که نسل سوم بر پیوند میان دانستن و عمل تاکید می کند ( .( Paraponaris, 2003

نظرات بیشماری در خصوص نسل "بعدی" مدیریت دانش ارائه شده اند. در اینجا به بررسی نظریه دیوید اسنودن و کارل ویگ می پردازیم.
نظریه اسنودن در خصوص نسل سوم مدیریت دانش

به عقیده اسنودن، ما در حال حرکت به سوی نسل سوم مدیریت دانش هستیم (اسنودن، .(2002 سه نسل ارائه شده توسط اسنودن عبارتند از: نسل :1 اواخر دهه 80 تا اواسط دهه 90، متمرکز بر اطلاعات و تکنولوژی های ICT؛

نسل :2 اواسط دهه 90 تا اوایل قرن 20، متمرکز بر تغییر دانش ضمنی که با مدل SECI نوناکا آغاز شد؛ نسل :3 اکنون، بر اساس تئوری پیچیدگی.( 2008، ( Kenneth

اسنودن این تصاعد و پیشرفت را از محتوا به روایت وچهارچوب توصیف میکند . به عقیده او این نسل جدید، تنها نوعی تکامل نیست، بلکه موجب تغییر الگوها می شود -"همانند تغییر عظیمی که رفتن از فیزیک نیوتن ،به فیزیک نوین به وجود آورد، این نسل نیز پایه های تئوری پروسه مدیریت، و به طور کلی مدیریت علمی، را به چالش می کشد.

به عقیده اسنودن "مدیریت دانش نتیجه چهارچوب های به اشتراک گذاشته شده است. اثرات متقابل محتوا وچهارچوب و سطح انتزاع آنها از عناصر اصلی اشتراک دانش هستند". در نظریه اسنودن، تمایز میان محتوا و چهارچوب نکته کلیدی و اصلی است. محتوای مشترک برای درک ضروری است. مدیریت دانش "با استفاده از محتوای مشترک ،اطلاعات جدید خلق می کند" و مدیریت دانش "حقیقی" اکتشافی است نه تجویزی (او برای وضوح بیشتر از مثال سرآشپز در برابر دستور پخت استفاده می کند).

اساسا، در این نظریه ریشه های زیست محیطی/انسان شناسی مستحکمی برای مدیریت دانش تعریف می شود. اسنودن سه نکته مهم برای راه جدید مدیریت دانش تعریف می کند:

- دانش اختیاری است، نمی توان آن را به خدمت گرفت.

- ما همیشه بیشتر از آنچه می گوییم می دانیم، و همیشه بیشتر از آنچه می نویسیم به زبان می آوریم. ما تنها در مواقع نیاز، آنچه که نیاز داریم را می دانیم. 2008)، ( Kenneth

نظریه ویگ در خصوص نسل بعد مدیریت دانش

نظریه نسل جدید ویگ بر پایه نیاز به فلسفه های مدیریتی و عملیاتی و همچنین پیشرفت های عملی متمرکز بر IC شکل گرفته و از تجارب عملی و مثبت مدیریت دانش و منبعی از پیشرفت های جدید عملی و تکنولوژی الهام گرفته است. ویگ معتقد است اثربخشی شرکت ها، به فعالیت های فردی کارکنان شرکت و فعالیت های جمعی مدیریت آن سازمان وابسته است. در نتیجه نسل جدید مدیریت دانش بر خلق محیط های کاری مناسب متمرکز خواهد بود. محیطی که افراد بتوانند با یافتن درک عمیق تری از روش های فردی فراگیری، تقسیم و استفاده از دانش و همچنین آشنایی با روش های برنامه ریزی و سازماندهی شرکت ها برای استفاده از دانش و رسیدن به اهداف تعیین شده، به صورت فردی به پیشرفت کلی شرکت کمک کنند. ترکیب چهار حوزه مرکزی -افراد، دارایی های فکری، تکنولوژی- می تواند به درکی واضح و چشم اندازی استراتژیک از مدیریت دانش منجر شود.

به عقیده ویگ، سازمان های نسل جدید مدیریت دانش با این خصوصیات شناخته خواهند شد:

- مدیریت و فلسفه فعال و وسیع
- فعالیت ها و استراتژی های مبتنی بر دانش

- نظارت عاقلانه و سیستماتیک

- فعالیت های خودکفا و خودساز، از چشم انداز سیستم ها

-اجرای هوشمندانه فعالیت های مدیریت دانش(2008، ( Kenneth

آینده مدیریت دانش

آینده در زمان حال است، هرچند معمولا در مقیاس آزمایشگاهی. بنابراین، این سوال پیش می آید که مدیریت دانش به کدام سمت در حرکت است و نسل سوم آن به چه شکل خواهد بود. در جوامع اطلاعاتی امروز، نسل اول مدیریت دانش همچنان باقی خواهد ماند. این نسل بر ذخیره و دسترسی به اطلاعات تمرکز داشت. ادغام شبکه های بی سیم و توانایی پردازش اطلاعات با محیط های روزانه و همچنین امکان ذخیره هرچه بیشتر اطلاعات توزیع شده موجب اهمیت روز افزون تکنولوژی و مسائل مربوط به آن می شوند 2002)،Ilkka Tuomi )البته امروزه اهداف و تمرکز مدیریت دانش، تغییر نکرده است،بلکه عمیق تر شده است. بنابراین، می توان گفت مدیریت دانش، آینده بسیار جالبی خواهد داشت، لیکن در این آینده به جای تغییر، مدیریت دانش به کمال خواهد رسید ؟اما باید گفتهمواره مدیریت دانش بر دو توانایی بنیادی کاری و تجاری متمرکز بوده است: توانایی توسعه و ارائه


6


دانش به نقاط مختلف. انتشار موتورهای جستجوی آنلاین و آفلاین و مدل ها و محتویات پیشرفته وبسایت ها نیز تغییری در این دو وظیفه بنیادی ایجاد نکرده اند. در عوض، تاسیس اینترنت، به عنوان یک پایگاه مرکزی ،برای ارائه خدمات و حمایت از کاربران، و همچنین عمومیت هرچه بیشتر رسانه های جمعی و تلفن های همراه، موجب بیشتر شد ن اهمیت و ضرروت این دو توانایی شده اند. تعداد لوازم و کانال های اطلاعاتی و همچنین منابع بیشمار تولید و ذخیره اطلاعات، اهمیت بیشتری به مدیریت دانش می بخشد.پیشرفت های اخیر اینترنت و موتورهای جستجو، منابع نامحدودی از دانش در اختیار ما قرار داده ومی دهد(.( Kimiz Dalkir2011

در چنین موقعیتی، محرک های مدیریت دانش نسل جدید نیز، از این کانال های اجتماعی، داخلی و حرکتی ارائه اطلاعات پشتیبانی خواهند کرد. محرک های توانایی مدیریت دانش بر جمع آوری حجم گسترده منابع و فرمت های اطلاعاتی و ترکیب/هماهنگ کردن آنها تمرکز کرده و با این کار تجارب با کیفیت و مداومی به کاربران ارائه می دهند(2012،John Chmaj )صاحب نظران و کارشناسان، ظهور عصر دانش و دانایی و جایگزینی آن با عصر صنعت را ندا داده اند. پنجاه سال پیش، تقریبا نیمی از کارکنان کشور های صنعتی، درحال ساخت و یا کمک به ساخت لوازم صنعتی مختلف بودند؛ امروزه، این نسبت به %20 کاهش پیدا کرده است (دراکر، 1994؛ بارت، .(2000 کارگری و تولید فشرده به همراه مدیریت سلسله مراتبی و شغل های ارزان و نسبتا مشابه، جای خود را به سازمان های دانش محور داده اند. افراد کمتری مشغول انجام کارهای بیشتر هستند. فعالیت های دانش با فراخواندن همکاری و همیاری بیشتر میان افراد باعث کنار گذاشته شدن ساختار سلسله مراتبی سازمان ها شده است.

تمام این پیشرفت ها موجب به وجود آمدن نیازی شدید برای خلق روشی سیستماتیک و عمدی برای ترویج و به اشتراک گذاشتن دانش پایه سازمان ها شده است -سازمانی که مملو از تجربه های ارزشمند و معتبر و بهترین دستورالعمل های کاری است. به عبارت دیگر، امروزه برای موفقیت در محیط های سازمانی چالش برانگیز، شرکت ها و موسسات باید از اشتباهات گذشته خود درس گرفته و باعث تکرار دوباره و دوباره آنها نشوند. دانش سازمانی جایگزین دانش فردی اعضا نیست، بلکه این دانش با تقویت، عملی کردن و منسجم کردن دانش فردی باعث تکامل بیشتر آن می شود. بعضی از این توانایی ها عبارتند از:(( John Chmaj, 2012

- توانایی بارگزاری محتوای معنی دار در میان منابع موجود؛ به گونه ای که محتوای ارائه شده بتواند در زمان و فرمت مناسب از تعامل مورد نیاز پشتیبانی کند.

- توانایی ادغام محتوا و پروسه؛ به گونه ای که اطلاعات مورد نیاز به صورت دینامیک و برای حمایت از اقدامات و معاملات خاص پیدا شوند ویا معالات به صورت اتوماتیک انجام شده و دانش دریافتی به عنوان نتیجه آنها در نظر گرفته شود.

- ابزاری که با بررسی مجموعه اطلاعات مختلف بتوانند فرمت ها و طرح واره های محتواهای مختلف را هماهنگ کرده و شناسایی کنند؛ به گونه ای که کاربران به راحتی بتوانند از آنها استفاده کنند.

- توانایی حمایت از رنج گسترده ای از منابع موجود در یک دیدگاه دانش: توانایی شناسایی، تعیین و تامین امنیت منبع اطلاعات و افرادی که اجازه دسترسی به آن اطلاعات را دارند.

در کل می توان گفت، در جوامع امروزی این توانایی های بنیادی مدیریت دانش اهمیت بسیار زیادی دارند و می توانند به عنوان عوامل موفقیت و یا شکست سازمان های موفق در آینده شوند. ما، به عنوان مشتری، مصرف کننده و شهروند، از اطلاعات و دانش آنلاین استفاده کرده و انتظار داریم این اطلاعات هر روز گسترده تر و بیشتر شوند. بنابراین، سازمان هایی که قادر به ارائه اطلاعات دائمی، با کیفیت و کاربردی هستند، نسبت به سازمان های دیگر ارجعیت پیدا می کنند.((, 2012John Chmaj

چالش هایی که مدیریت دانش درحال حاضر وبدنبال آن درآینده باآن روبرو است:

آینده مدیریت دانش چگونه است؟ گروهی از محققان با ارجاع به شکست های مدیریت دانش معتقد هستند این حوزه هیچ آینده ای ندارد. این پیش بینی ناخوش آیند را می توان تا حدی توجیه کرد: همانند نوآوری های دیگر، توقعات اولیه مدیریت دانش نیز غیرواقعی بودند؛ در این موقعیت ،بعد انسانی مدیریت دانش دست کم گرفته شده بود، در حالیکه بر نقش تکنولوژی مدیریت دانش در برطرف کردن مسائل مدیریتی بسیار تاکید می شد. به عقیده پولارد (2003) این شکست نتیجه این باور غلط بود که رفتارهای سازمانی افراد به راحتی و به سرعت تغییر می کنند. ( Kimiz (dalkir.(2011)اما غافل از اینکه

مدیریت دانش در کنار فوایدی که داراست با چالش ها و مسائلی همراه هستند که به رسیدگی و انتشار موثر مدیریت دانش در سیستم مدیریتی سازمان ها مربوط می شوند. این مشکلات، چه در آینده و چه در حال، جزو مسائل اصلی شرکت ها به شمار می روند. هر سازمان نیاز دارد سرمایه دانش خود را خلق کرده و بر روی آن سرمایه گذاری کند و همچنین به انتشار و تقسیم آن کمک کند. با این وجود، مدیریت سرمایه دانش تنها در بردارنده پردازش اطلاعات با استفاده از تکنولوژی های نوین و پیشرفته نیست. در عوض، این هدف نیازمند برنامه ای دراز مدت خواهد بود که از تعهد استراتژیک، درگیری در تحلیل صحیح دانش، درک کامل چگونگی کار سازمان و ادغام ابزار های موثر و مختلف در سازمان شروع می شود. (ارماین، .2000 گارد و کوماراسوآمی ،.(2001


7


می توان گفت بیشتر نگرانی های مدیران در زمینه مدیریت دانش مربوط به مسائل فرهنگی، مدیریتی و اطلاعاتی است.زیرا در حال حاضر علی رغم وجود بهترین تکنولوژی ها و غنی ترین منابع اطلاعاتی ، شواهد نشان می دهد که انگیزه و تعهد کارگران دانش برای استفاده از آنها بسیار کم است . این در حالی است که انگیزه و تعهد برای خلاقیت ، سهیم سازی و کاربرد دانش به عنوان عوامل نامرئی موفقیت مدیریت دانش شناخته شده است . سیستم های پاداش می تواند یک محرک برای توسعه دانش ومهارت کارکنان باشند . به نظر می رسد در سازمانی جهل و نادانی در زمینه انگیزش و تعهد کارگران دانش - خالقان دارایی دانش سازمانی - بیشتر از دانایی در این زمینه است . و بدون تردید کارگران دانش نیازمند سیستم های پاداش متفاوتی هستند و سیستم پاداش آنها به احتمال زیاد صرفاً مادی و ملموس نخواهد بود . با اذعان به این واقعیت که وجود انگیزه های مادی و غیر مادی درتضاد با هم قرار ندارند وبا توجه به اهمیت تفاوت های فردی ، بایستی به شناخت این انگیزه ها اقدام کرد .(عدلی ،1385 ،صص(235-8

یکی دیگر از مسائل قابل توجه در مدیریت دانش، توانایی متقاعد کردن افراد برای به اشتراک گذاشتن دانش موجود، می باشد. علاه بر این، توان متقاعد کردن واحد های مختلف تجاری و صنعتی برای تقسیم اطلاعات با واحد های دیگر نیز قسمتی از این مسئله است؛ به ویژه در مواقعی که مسئولیت نسبت به منفعت ارجعیت داشته باشد و هر واحد برای رسیدن به منفعتی خاص و جداگانه به سازمان کمک کند. نگرانی های مدیریتی مربوط به ارزش تجاری مدیریت دانش و ضرورت تعریف معیارهای تعیین کننده این ارزش می باشد.

به گفته الاوی و لیدنر (1999)، معمولا یکی از مسائل پروژه های کاری، تعیین فرد مسئول برای مدیریت دانش و یکی از مشکلات سازمانی در کنار هم قرار دادن افراد و کارکنانی (مانند کارکنان فنی، کتابخانه داران سازمانی، کارکنان بایگانی، سرپرست پایگاه داده و متخصصان آگاه) است که هرکدام به گونه ای در خلق سیستم های مدیریت دانش درگیر هستند.

در آخر، مسائل اطلاعاتی و فنی مربوط به تعیین نیازهای فراساختاری، به روز بودن و امنیت اطلاعات در اینترنت می باشد. در اغلب مواقع، حجم عظیم و پیچیده منابع اطلاعاتی موجب نابسامانی شرکت ها می شود. آنها می توانند بخشی از داده های قدیمی را از سیستم حذف کنند، لیکن این کار باعث از بین رفتن قدم های اولیه و ابتکارات شرکت در زمینه مدیریت دانش خواهد شد.

علاوه بر این مشکلات، مسئله دیگری که سازمان ها با آن رو به رو هستند، کنترل بخش های مختلف و اطمینان از مسئولیت پذیری هر بخش برای حفظ و نگهداری از پایگاه های و منابع داده است (انلی، .(2006در عصر سرعت و تکنولوژی، حفظ و نگهداری از دانش به یکی از مسائل اصلی و حیاتی سازمان ها تبدیل شده است. یکی از دلایل این مسئله احتمال ناسازگاری ابزار و تکنولوژی های فعلی ذخیره و مدیریت دانش با تکنولوژی های آینده است. بنابراین، به مرور زمان، علاوه بر اطلاعات مورد نیاز، ابزار و تکنولوژی های مدیریت دانش نیز باید به روز رسانی شوند.( 2012،( Mason

به طور کلی مسائل مدیریت دانش به دو دسته تقسیم می شوند:

- سیستم های مدیریت دانش تقریبا "نرم و ملایم" هستند. آنها با سرمایه های فکری سرو کار دارند که هیچ معیار باارزش و دقیقی برای آنها تعریف نشده است؛ آنها با مفاد همکاری رو در رو هستند در حالیکه این مفاد به خوبی مدل سازی و سازماندهی نشده اند؛ علاوه بر این، این سیستم ها به صورت تلویحی به بررسی حقیقت مبهم دانش "ضمنی" می پردازند. اکثر سیستم های مدیریت دانش به برنامه ریزی های استراتژیک رسیدگی می کنند، یعنی آنها بدون استقراء از موقعیت های کنونی، آینده مبهم سازمان ها را مورد بررسی قرار می دهند. موقعیت های کنونی، معمولا به واسطه مدل سازی شرکتی و دیگر سیستم های عملیاتی توصیف می شوند ( 2006، Goranson . Kurt Kosanke )لذا نسل آینده سیستم های مدیریت دانش نیازمند کنجکاوی پیوسته در مورد منطق برنامه ریزی و قابلیت انطباق بسیار بالا ، برای لحاظ نمودن تغییرات پیوسته در متد ها و ساختار اطلاعات سازمان می باشند.(شریف زاده ،بودلایی،1387،ص(276

- سیستم های مدیریت دانش علاوه بر "دانستن" با "چگونگی" نیز سر و کار دارند، لیکن "چگونگی" از اهمیت کمتری برخوردار است. به عبارت دیگر، دانش به فعالیت های کاری شرکت ها، ویا حاصل این فعالیت ها، محدود نیست. بخشی از این مسئله به کمبود پل های ارتباطی میان برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت عملیاتی بر می گردد -مدیریت دانش تنها عدم تطبیق امپدانس (مقاومت ظاهری) توابع نیست بلکه شامل روش ها و بازنمایی های بنیادی نیز می شود. در اکثر مواقع این عدم تطابق باعث به وجود آمدن استراتژی های تصمیمی می شود که چندان عاقلانه و کارآمد نیستند.

تنها با خواندن این خلاصه، می توان انتظار داشت که گروه های کاری پیشنهاداتی در خصوص چگونگی بر طرف شدن نقاط ضعف یک روش به واسطه نقاط قوت یک روش دیگر ارائه دهند. مدیریت دانش نیازمند فورمالیزه (صورت گرایی) است (که می تواند به تعیین معیارهای کمک کند). علاوه براین، مدیریت دانش به فعالیت های حقیقی شرکت ها متصل شود؛ دل سازی شرکت ها باید به دنبال راهی برای رسیدگی به محتوای دانش و دیگر عناصر ملایم، به ویژه دانش ضمنی، باشد. ( 2006، ( Goranson . Kurt Kosanke

ساختن آینده

ما خالق آینده خود هستیم. بنابراین، باید نقش برجسته ای در مسیر پیشرفت و آینده مدیریت دانش و مدیریت اطلاعات در سازمان ها ایفا کنیم. 2007)،( mcknight قبل از ظهور مدیریت دانش، اطلاعات تنها به صورت فردی، در مواقع ضروری و به منظور حل مسائل تجاری خاص به اشتراک گذاشته می شدند. عمومیت هرچه بیشتر مدیریت دانش موجب شده است تا پروسه های مدیریت دانش، از جمله خلق/کسب دانش، به اشتراک

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید