بخشی از مقاله

نقش آموزش های فنی و حرفه ای در توسعه مناطق محروم


چکیده:

مناطق محروم و کمتر توسعه یافته بسیار زیادی در کشور ما وجود دارد. یکی از مهمترین علل محرومیت این مناطق، نداشتنجمعّیت به حد کافی و مهاجرت افراد به شهرهای اطراف می باشد.البته در اکثر این مناطق، منابع عظیمی از ذخایر انرژی و معادن و سایر مواد اولیه که می توان در چرخه تولید از آنها استفاده نمود،وجود دارد.این منابع عظیم خدادادی به علتهایی مانند نبودن سرمایه ،دانش و مهارت کافی برای بهره برداری،یا مورد استفاده قرار نگرفته اند و یا به تحوه بهینه و مطلوب از آنها استفاده نشده است. امروزه،آموزش و کسب مهارت بعنوان یکی از محورهای پیشبردی در سطح کشورهای توسعه یافته می باشد.لذا این کشورها به بخش آموزش در زمینه و رشته های مختلف از جمله آموزشهایی که بیشتر جنبه علمی،تخصصی و کاربردی داشته باشند،بهای بیشتری می دهند. در کشور ما نیز سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور،با ارائه خدمات آموزشی در زمینه های خدمات،صنعت،کشاورزی به صورت پروژه های عملی و کارگاهی محور،نقش بسیار بسزایی را در ایجاد اشتغال،بهر برداری بهینه از منابع ایفاء می نماید،که توجه بیشتر به این آموزش ها در مناطق محروم و روستاها می تواند به رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی و محرومیت زادیی کمک شایانی بنماید.

بدین منظور مقاله حاضر،با استفاده از روش تحلیلی ،توصیفی و بر مبنای مطالعات میدانی ضمن بیان نیاز افراد به آموزش های فنی و حرفه ای ،کسب مهارت در ایجاد اشتغال و بهره برداری بهینه از منابع در جهت توسعه مناطق محروم کشور را یک نیاز اساسی می داند.

واژه های کلیدی:منابع، محروم،توسعه،فنی و حرفه ای، مهارت،

منابع:کلیه امکانات طبیعی و قابل بهر برداری برای تولید.

محروم:دسترسی نداشتن به امکانات ا ولیه.

توسعه:فراهم شدن زمینه های پیشرفت.

فنی و حرفه ای :کسب دانش علمی و کاربردی.

مهارت:فراگیری دانش مورد نیاز در حرفه ها.

مقدمه:

در کشور ما، منابع غنی از نعمت های الهی نظیر نفت،گاز ،معادن ،جنگلها ،دریاها، رود خانه ها و کوه ها و ... وجود دارد.پراکندگی جغرافیایی، بسیار وسیع شهرها و روستاها باعث شده است، تا به صورت بهینه از این منابع و ثروتهای خدا دادی

کشور استفاده نشود.در کشور ایران، در واقع می توان گفت با وجود این منابع عظیم انرژی چیزی به عنوان محروم و محرومیت وجود ندارد.

چون اصولاً محرم،به نبودن منابع اولیه یا دسترسی نداشتن به منابع گفته می شود،حال آنکه در جای جای کشور ما علاوه بر تنوع در وجود منابع و ذخایر ،امکانان بهره برداری نیز وجود دارد.

برخی از علت های محرومیت درکشور:

تجمع افراد، وجمعّیتها در برخی از نقاط کشور،مانند کلا ن شهرها،نسبت به برخی از جاهای دیگر مانند روستاها و حتّی شهرهای کوچک بیشتر است. و این عامل، باعث رشد و پیشرفت و توسعه آن نقاط و کلان شهرها شده است.در واقع یکی از عوامل اصلی و مهم توسعه در مناطق وجودجمعّیت می باشد.البته عوامل بسیار زیادی در ازدیادجمعّیتدر برخی نقاط، نسبت به سایر مناطق دیگر وجود دارد.از جمله ،آب و هوای مساعد،دسترسی به امکانات رفاهی،اشتغال و درآمد ثابت ،مسکن ارزان و مناسب ،امکانات آموزشی ،بهداشتی،فرهنگی و ...

تمامی روستاها و آبادیهای کشور، یا در نزدیکی و کنار رودخانه ها ، و یا در کنار چشمه ها و دره های پر آب، یا در نزدیکی کوهستانها و کوهسارهایی که موجب ذخیره نزولات آسمانی، در سفرهای آبی زیرزمینی منطقه می شوند، و باعث فراوانی آب در فصلهای بهار و تابستان می شوند ، بنا شده اند.در واقع مهمترین عامل بوجود آمدن آبادیها، از دیر باز تا کنون وجود آب بوده است.چرا که شغل اولیه و اصلی انسان کشاورزی و دامداری بوده است.و امروزه نیز اکثریت مردم روستاها از طریق کشاورزی یا دامداری امرار معاش می کنند.بعد از آب، وجود زمینهای مسطح و حاصل خیز در دامنه های کوه ها ،که مساعد کشاورزی می باشد،در شکل گیری روستاها نقش داشته است.

در گذر زمان،نسلهای بعدی به علت سختی کارهای کشاورزی و دامداری، و نیز به لحاظ تحصیلات و همچنین رفاه طلبی نسل جوان، و وجود کارهای خدماتی و صنعتی در شهرها،کم کم روستاها را ترک نموده و به شهرها مهاجرت نموده اند.البته عوامل دیگری نظیر خشکسالی های اخیر در بیست سال گذشته در سراسر کشور ،نبودن مدیریت صحیح در استفاده از منابع، مانند آب و مراتع چرای دام و ... باعث شد تا معیشت و وضعیت اقتصادی اکثر روستا نشینان دچار بحران و چالش شده، و به شهرهای بزرگ مهاجرت کنند.کار در کارخانجات صنعتی و نیز وجود کارهای خدماتی در کلان شهرها،فرصت های شغلی مناسبی را برای این افراد،خصوصاً قشر بی سواد و کم سواد و کم درآمد مهیا نمود.و باعث شد تا حجم عظیمی از مردم روستاها به شهرها مهاجرت نموده،و روستاها تقریباً خالی از سکنه شوند.لذا با مهاجرت این افراد، شهرهای کوچک بزرگتر شده و از طرفی بوجه های عمرانی شهرداریها، و ارائه خدمات نیز افزایش یافته و باعث آبادانی و توسعه بیشتر شهرها شده است.و نبودن توازن بینجمعّیتروستاها، نسبت به پراکندگی جغرافیایی بسیار وسیع روستاها،و خصوصاً زمینهای کشاورزی رها شده به علت بی آبی ،خود باعث محرومیت هر چه بیشتر روستاها از امکانات رفاهی ،خدماتی ،بهداشتی ،آموزشی و... گردید.

در واقع هیچ تدبیر و سیاستی، مبنی بر اینکه به توسعه منطقه ای نسبت به منطقه دیگر بیشتر توجه شود،از طرف مسئولان امر در کار نبوده است.که امروز نقاط محروم و یا کمتر توسعه یافته بسیار زیادی، در کشور وجود داشته باشد.لذا این خود مردم هستند ،که باعث محرومیت و فقر و یا توسعه و آبادنی منطقه می شوند.وقتیجمعّیتیک روستا زیر 500 نفر می باشد،و در منطقه ای تعداد روستاهای اینچنینی، حتی به بیش از 30 روستا می رسد،و از طرفی با پراکندگی جغرافیایی بسیار زیاد نسبت به ،جمعّیت و در شعاع 50 کیلومتری مرکز شهرستان قرار دارند،احداث کارخانجات و دانشگاه یا بیمارستان و ... با هزینه های احداث ،تجهیز و نگهداری بسیار بالا در این شرایط اقتصادی قابل توجیه نیست.اما وقتی شهر یا منطقه ای بالغ بر50 هزار نفر جمعّیتداشته باشد. نیاز به امکانات و خدمات بسیار زیاد و متنوع، نسبت بهجمعّیتموجود دارد.در واقع به نحوی هم رفاه

زدگی افراد،و خصوصاً نسل سوم باعث شده است، تا مناطق محروم شکل گیرند،البته ،سرماهای طولانی،نبودن راه های ارتباطی مناسب خصوصاً در فصل سرما، و توجه نکردن به زیر ساخت ها و مسکن روستائیان ،در دوران سازندگی پس از جنگ تحمیلی،

نیز از عوامل بوجود آمدن مناطق محروم در کشور گردیده است.

حال آنکه، اکثر مناطق محرم از منابع و نعمت های الهی برخوردارند،که در واقع علت اصلی بوجود آمدن این مناطق، و سکونت انسان همان وجود منابع بوده است .و توجه جدی به آن منابع، در احیاء، رشد ، توسعه اقتصادی و اجتماعی آن مناطق نقش بسزایی خواهد داشت.

نقش آموزش در کشور:

آموزش صحیح و تخصصیافراد،خصوصاً روستائیان در استفاده بهینه از منابع در شغل های کشاورزی و دامداری ،و یا بوجود آوردن فرصت های شغلی متناسب، با شرایط و امکانات موجود در روستا ها می تواند باعث افزایش درآمد و توسعه روستاها شود.

لذا ،با توجه به اینکه اکثر روستائیان بی سواد و یا کم سواد هستند، و از طرفی نگرش به زندگی سنتی و همچنین کشاورزی و دامداری به روش سنتی، در روستاها و مناطق محروم باعث اتلاف منابع و انرژی بسیار زیاد، و درآمد کم می شود.لذا آموزش های خاص و مورد نیاز این جامعه بسیار مورد نیاز است.

در ایران، نخستین پایه های مدارس جدید آموزش و پرورش فنی و حرفه ای به بیش از 144 سال پیش برمیگردد. که در محتوای برنامه های آموزشی این مدارس، علاوه بر خواندن و نوشتن و شرعیات، نقاشی، چاپ، مجسمه سازی،علوم و فنونجدید نیز گنجانده شده بود.

نخستین ،مدرسهی هنری ایران در سال 1278 هجری قمری به همت ابوالحسن غفاری تأسیس شد. و پس از وی در سال 1328 هجری قمری کمال الملک غفاری، مدرسه »صنایع مستظرفه« را با دو رشته نقاشی و مجسمه سازی تأسیس کرد.

نخستین مدرسه جدید به همت میرزا تقی خان امیرکبیر به نام دارالفنون تأسیس گردید. که در آن دروس علمی، فنی، نظامی و پزشکی تدریس می شد.

اولین سنگ بنای هنرستان های فنی ایران، در سال 1286 هجری شمسی با مشارکت کشور آلمان به نام هنرستان صنعتی تهران(هنرستان شهید بهشتی فعلی در منطقه 12 تهران) گذاشته شد. که در واقع روش آموزش کلاسیک اولین گام های خود را برداشت. و پس از طی فراز و نشیب های فراوان، بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی همه ساله بر تعداد، هنرستانهای فنی حرفه ای و کشاورزی کشور افزوده می شود.

در استان خراسان رضوی، اولین هنرستان صنعتی ( شهید بهشتی فعلی ) در رشته های آهنگری و درودگری با همکاری دولت آلمان در سال 1315 هجری شمسی بنا نهاده شد.

آموزش های فنی و حرفه ای :

سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور، از سازمانهای وابسته به وزارت کار و امور اجتماعی است. که از ادغام سه نهاد آموزشی در سال 1359 و به منظور ارائه آموزشهای فنی و حرفهای تشکیل گردیده است. این سازمان علاوه بر ستاد مرکزی، دارای 31

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید