بخشی از مقاله
چکیده
رهبری بی شک می تواند در نیل سازمان به سمت اوج یا فرود نقش عمده ای بازی نماید.بررسی سبک های رهبری و نیز تشریح و توصیف بلوغ سازمانی و سطوح آن و تاثیر سبک رهبری تحول آفرین بر نیل سازمان به سوی بلوغ از سطحی به سطح دیگر موضوع پژوهش کنونی است.نیروی انسانی ارزشمند ترین ابزار دست سازمان ها در محیط پر رقابت کنونی است.نیروی انسانی متعهد،توانا ،خلاق و با انگیزه که سلسله مراتب نیازهایش یکی پس از دیگری تامین گردد و به سمت خودشکوفایی سوق یابد ،می تواند از اهداف سازمان های نوین باشد که در این راستا رهبری تحول آفرین راهکار مناسبی برای دستیابی به اهداف یاد شده خواهد بود. هدف رهبری تحول آفرین ،فراتر از ارضای نیازهای فوری است و در جستجوی انگیزه های بالقوه در پیروان و تبدیل منافع فردی به منافع سازمان و در نهایت تبدیل سازمان به سازمانی بالغ است. به عبارتی بدون در نظر گرفتن سطح بلوغ سازمانی یک سازمان،می توان سبک رهبری تحول آفرین را در آن سازمان پیاده نمود و آثار آن یعنی ارتقاء سطح بلوغ سازمان را مشاهده نمود.
کلمات کلیدی: رهبری تحول آفرین،بلوغ سازمانی،سبک رهبری.
.1مقدمه
درعصر حاضر سازمان ها با چالش های عمده ای مواجه شده اند. و رهبران سازمان ها با مشکلات غیر قابل پیش بینی روبرو می باشند که انعطاف پذیری بالا در برخورد با مشکلات و تنگناهای فراوان سازمان آنها را در رفع مشکلات و مواجهه با محیط پر تلااطم پیرامون ساز مان ها آماده می سازد. - حسینی سرخوش، - 1389 سازمانها از شالوده اصلی اجتماع امروزی هستند و مدیریت مهمترین عامل در حیات ،رشد و بالندگی یا نابودی سازمانها است.به طور کلی مدیریت صحیح در سازمانها، هدایت سازمان و روند حرکت از وضع موجود به سوی وضعیت مطلوب است که در هر لحظه برای آینده بهتر سازمانی در تکاپوست. - حسینی و همکاران، - 1387
سازمان ها را می توان ازجهات مختلف دسته بندی کرد.در یک نوع دسته بندی ،سازمان ها به دو دسته سازمان های بالغ و نابالغ تقسیم می شوند.قطعآ سازمان بالغ مناسب ترین بستر و جایگاه برای رسیدن به هدف های سازمان است.البته ایجاد سازمان بالغ و یا استمرار حرکت سازمان بلوغ یافته چندان ساده نیست و به تفکر درونگر و نگاه یا افق بلند مدت نیاز دارد.در فرآیند بالندگی سازمانی نیز توجه به مقوله بلوغ از اهمیت ویژه ای برخوردار است. - سلطانی و همکاران، - 1389 نیاز به سبک رهبری مناسب که بتواند منجر به بلوغ سازمان گردد ،در توفیق سازمان حیاتی به نظر می رسد.در این تحقیق بر آنیم تا با مروری بر مفاهیم رهبری تحول آفرین و بلوغ سازمانی ،چارچوب مفهومی تاثیر رهبری تحول آفرین بر بلوغ سازمانی را ارائه نماییم.
.2مروری بر مفاهیم رهبری
رهبری مفهومی سهل و ممتنع است ،اما در مجموع عقیده بسیاری از دانشمندان مدیریت براین است که رهبری شامل فرآیند نفوذ است . به عبارت دیگر رهبری توانایی نفوذ در دیگران برای نیل به اهداف است .
-1-2نظریه های صفات مشخصه رهبری
برطبق این نظریه ، رهبران بطور مادرزادی رهبر متولد میشوند و رهبری قابل آموزش نیست ، در واقع برخی از رهبران ویژگیهای شخصیتی مشخصی دارند که آنها را از غیر رهبران متمایز می کند . برخی ازین صفات مشخص رهبران ، هوش و زکاوت ، اعتماد بنفس ، تمایل به مسئولیت پذیری ، تحمل ابهام ، قاطعیت ، جذابیت و نظایر اینها می باشد . - حسینی سرخوش، - 1389
-2-2نظریه های سبکهای رفتاری
با نمایان شدن ضعف های مختلف نظریه صفات مشخصه در توصیف رهبری به تدریج توجه پژوهشگران به سبک های رفتاری رهبری معطوف شد . دراین رویکرد عقیده براین است که رهبر ساخته می شود نه اینکه بطور مادرزادی رهبر می شود . - حسینی سرخوش ، - 1389
-3-2نظریه های اقتضایی
بنابر در نقایصی که در نظریات فوق وجود داشت عامل وضعیت و موقعیت بعنوان متغیری دیگر وارد مباحث رهبری شد . به آن دسته ا زنظریه هایی که به وضعیت و موقعیت های رهبری تاکید می کند ، نظریه های اقتضایی می گویند . - حسینی سرخوش ، - 1389
-4-2نظریه رهبری تحول آفرین
توسعه های اخیر در نظریه های رهبری ، از نظریه های رهبری کاریزماتیک که رهبر را موجودی غیرمتعارف فرض می کرد و پیروان را وابسته به رهبری می دانست ، بسمت نظریه های نئوکاریزماتیک و رهبری تحول آفرین که به توسعه و توانمند سازی پیروان جهت عملکرد مستقل توجه می کنند انتقال یافته است. ریشه پاردایم رهبری تحول آفرین به قرن شانزدهم زمانیکه تحقیقاتی در مورد پادشاه توسط ماکیاول صورت پذیرفت بر می گردد . ماکیاول ویژگیها و رفتار رهبران را برای توسعه نظریه رهبری در درون ساختار فئودالی انگلستان مطالعه کرد . از نظر وی ، رهبر کسی است که برای بدست آوردن اهداف متعالی ، دیگران را جهت داده و حمایت می کند .
در اوایل قرن نوزدهم ، وبر تعریفی مشابه از رهبری بیان کرد . وی رهبری را بعنوان منبع نفوذ بر دیگران قلمداد کرد . ویژگیهای شخصیتی که وبر مورد حمایت و تاکید قرار داده بود کاریزما نامیده می شد . تعریف ریشه ای کاریزما ، آنرا برابر با یک استعداد الهی یا قدرتی بیش از دیگران که در برگیرنده اعتماد و وفاداری می باشد بیان می کند . توصیف کاریزما دقیقاً به نفوذ و برانگیختن پیروان و ایجاد یک بصیرت و بینش در آنان بستگی دارد که بعنوان یکی از عناصر کلیدی رهبری تحول آفرین بشمار می آید .
برنز رهبری تحول آفرین را بعنوان فرآیندی که در آن رهبران و پیروان همدیگر را بسطح بالاتری از اخلاق و انگیزه سوق می دهند تعریف کرد . این رهبران سعی می کنند خصوصیات اخلاقی متعالی مانند آزادگی ، عدالت ، صلح و انسانیت را پیرامون خود متجلی سازند . در ارتباط با نظریه سلسله مراتب نیازهای مازلو ، این نظریه بر تقویت نیازهای سطح بالاتر در پیروان تاکید می ورزد . از نظر برنز رهبری تحول آفرین توسط هرکس با هر موقعیت در سازمان قابل پیاده شدن است . در این نوع رهبری ، افراد می توانند بر همتایان و مافوق ها مانند زیردستان اثرگذاری داشته باشند