بخشی از مقاله
چکیده
در دههها و قرنهای اخیر با پژوهشهای انجام گرفته نظریههای رهبری دچار تغییر و تحولات بسیاری شده است و از نظریات رهبری کاریزماتیک به سمت نظریههای نئوکاریزماتیک و رهبری تحول آفرین توسعه یافته است. رهبری تحول آفرین به توسعه و توانمندسازی پیروان جهت عملکرد مستقل توجه میکنند. به دلیل توجه این رهبری به ایجاد تحولات سازمانی و نقش کلیدی فرهنگ سازمانی و در نتیجهی آن تعهد سازمانی کارکنان موجب شد تا در این مقاله با هدف ارائه یک چارچوب مفهومی برای رابطهی بین فرهنگ سازمانی، رهبری تحول آفرین و تعهد سازمانی و تکیه بر ادبیات تحقیق در مفاهیم رهبری تحولآفرین، فرهنگ سازمانی و تعهد سازمانی تاثیر این سه مفهوم را بر هم مورد بررسی قرار داده و چارچوبی مفهومی در این زمینه ارائه شود. نتایج حاصل از این پژوهش بیان میکند رهبران سازمانها میتوانند با توسعه مشخصات رهبران تحول آفرین در خود با میانجیگری فرهنگ سازمانی در نهایت سبب ایجاد تعهد سازمانی شود.
واژههای کلیدی: رهبری تحولآفرین، فرهنگ سازمانی، تعهد سازمانی، چارچوب مفهومی و سازمان.
مقدمه
تحولات، اساسی و بنیادی است و سازمانهایی میتوانند خود را با این شرایط تطبیق دهند و در گود رقابت باقی بمانند که مدیران و رهبری کارآمد، تغییرگرا و یا چشم اندازی بلندمدت داشته باشند. رهبری تحولآفرین1 اساس و شالودهای برای تغییرات بلندمدت سازمانی است که دسترسی به اهداف بالاتری را برای نظام سازمانی میسر میسازد. رهبران تحولآفرین، اثربخشی را به کارایی ترجیح میدهند و سعی میکنند با توجه به روحیات خود وکارکنان، از منابع انسانی سازمان بهرهمند شوند - بیکزاد و فلسفی، 1388، . - 4
نیروی انسانی کارآمد، شاخص عمده برتری یک سازمان نسبت به سازمانهای دیگر است، چرا که نیروی انسانی، مهمترین منبع هر سازمانی است. کارکنان متخصص، وفادار، سازگار با ارزشها و برخوردار از اهداف سازمانی، دارای انگیزهای قوی و متمایل و متعهد به حفظ و ادامه عضویت در سازمان، از نیازهای اصلی هرسازمانی است. سازمان به کارکنانی نیازمند است که فراتر از شرح وظایف تعیین شده و معمولی خود به کار و فعالیت بپردازند. کارکنانی که مایل باشند و بتوانند بیش از مقدار معمول برای دستیابی به اهداف سازمانی به انجام وظیفه بپردازند. وجود چنین نیرویی در هر اداره و سازمان ضمن کاهش جابجایی و غیبت، باعث افزایش چشمگیر عملکرد سازمان، نشاط روحی کارکنان و تجلی هرچه بهتر اهداف سازمان و فرد خواهد شد. تعهد، به عنوان یک نگرشی به خوبی میتواند در این زمینه تاثیرگذار باشد و شکی نیست که سازمانهای دارای اعضای با سطح بالای تعهد سازمانی2 معمولا از عملکرد بالاتر برخوردارند و مطالعه عوامل مؤثر بر تعهد سازمانی به ویژه فرهنگ سازمانی3 گامی بسیار مؤثر در این زمینه است و نیازی به توضیح ندارد که وظیفه مدیران و مسئولان است که در راه حفظ و نگهداری و رشد و توسعه کارکنان تلاش نموده و آنها را به سازمان متعهد نمایند، چرا که این تعهد باعث افزایش اثر نسبی کارایی و نهایتا بهرهوری سازمانی شده و پیشرفت و ترقی جامعه را به دنبال خواهد داشت - عسکری، 1383، . - 253-252
از سویی دانشمندان و صاحبان کسب وکار ، راه و رسم دستیابی به مزیتهای راهبردی را بیش از هر چیز مرهون برخورداری از قابلیتهای انسانی متعهد و ممتاز برشمرده و برای نیل به آن، به ابتکار عملهای گوناگونی روی آوردهاند. در این راستا، سبک رهبری تحولآفرین تاکنون توانسته است به جایگاه مناسبی دست یافته و در عرصههای نظری و عملی، اعتبار شایانی را به دست آورد. به کمک این سبک از رهبری، بهتر میتوان استعدادهای انسانی سازمان را ارتقا بخشیده و از ظرفیتها و انرزی فزایندهی آنها در حرکت تمام عیار به سمت تحقق اهداف و دورنمای سازمانی بهره گرفت. از سوی دیگر، فرهنگ سازمانی نیز خود توانسته است به مثابه یک متغیر میانجی نیرومند در اعتلا بخشیدن به رفتار سازمانی ایفای نقش نموده و جایگاه مهمی در ادبیات سازمان و مدیریت دست یابد سنجقی، فرهی و حسینی، 1389، . - 112 از این رو در این پژوهش تلاش شده است تا به هر سه مفهوم رهبری تحولآفرین، تعهد سازمانی و فرهنگ سازمانی در کنار هم پرداخته و تاثیر این سه مفهوم را در قالب یک چارچوب مفهومی بیان کند.
رهبری
رهبری فرایند نفوذ در پیروان برای دستیابی به نتایج مورد نظر است. چگونگی این نفوذ رخ میدهد، تشریح میشود. رهبران، فرهنگ سازی میکنند و نقش اساسی آنان اثرگذاری بر دیگران است؛ به گونهای که هدفهای از پیش تعیین شده را مشتاقانه دنبال کنند. سبک رهبری را میتوان شیوهی استفاده رهبر از قدرت برای اعمال نفوذ بر دیگران تعریف کرد - خلیفه، حسینی و عسگری، 1390، . - 153 بعضی از سبک های رهبری که در ادامه بصورت مختصر شرح داده میشوند عبارت اند از: خودمدیریتی، تحول آفرین، تعاملآفرین، ملاحظه مدار و ساختارگرا .