بخشی از مقاله

چکیده

مدیریت دانش به عنوان یک متدولوژی برای تولید، حفظ و بهرهبرداری از تمام امکانات و مجموعه عظیمی از دانش میباشد که هر سازمانی در فعالیتهای روزانه خود از آنها سود میجوید. هدف اساسی از مدیریت دانش عبارت است از بهبود همزمان بهره وری و رقابت پذیری که می تواند باعث ایجاد مزیت رقابتی پایدار که تقلید آن بوسیله رقبا مشکل می باشد گردد و سازمان را در موقعیت رهبری در بخش خود قرار دهد.مهمترین هدف به کارگیری مدیریت دانش در انواع موسسات، انطباق سریع با تغییرات محیط پیرامون به منظور ارتقاء کارآیی و سودآوری بیشتر می باشد.

مدیریت دانش به مستندسازی، ذخیرهسازی، انتشار و بهرهبرداری انواع دانش سازمانی میپردازد که دستاوردهایی مانند افزایش سرعت و کیفیت تصمیمگیری، استفاده از روشهای اثبات شده و آزموده شده، کاهش هزینه و زمانهای دوبارهکاری و حفظ دانش متخصصان سازمان را به همراه دارد. نقشه راه مدیریت دانش عبارتست ازخلاصهای تصویری از مدیریت دانش مرتبط با اقدامات سازمان مربوطه که تمام چالشهای مربوط به افراد، فرایندها، فناوری و منابع را در نظر میگیرد.جهت رسیدن به اهداف مدیریت دانش داشتن یک نقشه راه از الزامات درهر سازمان می باشد.در این پژوهش چارچوب ترسیم نقشه راه سازمانها با استفاده از کارت امتیازی متوازن ارائه شده است.

مقدمه

امروزه شرایط و فضای رقابتی سازمان ها بیش ازپیش پیچیده و متغیر شده است، این فضا به سرعت در حال تغییر است به گونه ای که برای بیشتر سازمان ها این سرعت به مراتب بیش از سرعت پاسخ گویی وتوان تطبیق آنهاست .جریان بی پایان دانش بازارها را در حالت تغییرمداوم قرارداده که این امر سازمان ها را ملزم به تغییرات مستمر می کند. در سالهای اخیر مدیریت دانش به یک موضوع مهم و حیاتی تبدیل شده است.

 سازمانها بر این باورند که با قدرت دانش می توانند برتری های بلند مدت خود را در عرصه های رقابتی حفظ کنند و دریافته اند که مدیریت دانش برخلاف مدیریت های دیگر زودگذر نیست بلکه اثرات ماندگاری دارد. به نظر اندیشمندان این عرصه، حفظ مزیت رقابتی به کمک مدیریت دانش امکان پذیر است. به نحوی که پیاده سازی آن به یکی از بزرگ ترین دغدغه های سازمانها در جهان تبدیل شده است.

مرور مفاهیم مدیریت دانش

مدیریت دانش تاکید بر سه موضوع اصلی: انسان ، ساختار و فناوری اطلاعات و ارتباطات دارد، روشی برای کنترل و هدایت دارایی های دانشی مشهود و به خصوص نامشهود سازمان شناخته می شود، به نحوی که با به کارگیری دانش داخل و خارج سازمان ،تولید دانش، ارزش آفرینی، نوآوری و بهبود را در سازمان تسهیل نماید.جنبه مهم مدیریت دانش ،استخراج دانش ذهنی کارکنان و سپس قابل فهم کردن و به نظم درآوردن آن است. برخی از مفاهیم اساسی مدیریت دانش به شرح زیر است:

·    دانش: دانش همان صورت ذهنیایدهها، واقعیتها، مفاهیم، دادهها و تکنیک های ثبت شده در حافظه انسان است که از مغز انسان سرچشمه میگیرد و مبتنی بر اطلاعاتی است که با تجربه، باورها و ارزشهای شخصی، همراه با تصمیم و عملوی ، دگرگون و بارور میشود. دانش هر شخص با دانش فرد دیگری که همان اطلاعات را دریافت میکندیکسان نیست.

·    خرد - معرفت - : فرایندی است فراتر از دانش که قابل اندازه گیری و قابل حدس نمی باشد. به نوعی می توان گفت بینشی است که در برابر مسائلی که رخ نداده و بصورت درست اتخاذ گردد، یا به تعبیری به کار بستن صحیح دانش را در بلند مدت تا حصول نتیجه را معرفت می گویند.

·    مدیریت دانش: ترکیبی منعطف و قابل تبدیل از تجارب، ارزش ها، اطلاعات معنی دار و بینش های متخصصان که چارچوپی را برای ارزیابی وانسجام اطلاعات وتجارب جدید ارائه می دهد.

نقشه راه مدیریت دانش

نقشه راه مدیریت دانش عبارتست ازخلاصهای تصویری از مدیریت دانش مرتبط با اقدامات سازمان مربوطه که تمام چالشهای مربوط به افراد، فرایندها، فناوری و منابع را در نظر میگیرد.اجزاء نقشه راه مدیریت دانش به صورت زیر هستند:

-1 تعریف چشمانداز برای مدیریت دانش

-2 تدوین استراتژی مدیریت دانش و شناسایی اجزاء مرتبط

-3 تعیین رویکرد پیادهسازی مدیریت دانش

هدف نقشه راه ، تبین سیر مراحل نظامند توسعه مدیریت دانش، تعریف چرخه استقرار و توسعه مدیریت دانش، اجرای اولویت های ضروری استقرار مدیریت دانش و شفاف سازی

مدل کلی تحقیق

کارت امتیازی متوازن چهارچوبی است برای تشریح فعالیت های سازمان از چهار جنبه مختلف که این کار از طریق تعدادی شاخص صورت می گیرد. یک کارت امتیازی خوب یک منطق استراتژیک یعنی روابط علت و معلولی بین فعالیت های جاری و موفقیت های بلند مدت را مستند می کند. از آنجا که وابستگی سازمان ها و شرکت ها به سرمایه های نامشهود خود روز به روز در حال افزایش است , کارت های امتیازی در حال تبدیل شدن به ابزاری مهم برای کنترل مدیریت هستند.  کاپلان و نورتون اعلام کردند برای یک ارزیابی کامل از عملکرد سازمان می بایست این عملکرد از چهار منظر مورد ارزیابی قرار گیرد

-1: منظر مالی  

-2 منظر مشتری

-3 منظر فرایندهای داخلی      

-4 منظر یادگیری و رشد

شرکت های موفق در هر یک از این چهار منظر، اهداف خود را تعیین و برای ارزیابی توفیقش در هر یک از این اهداف در هر منظر سنجه هائی انتخاب کرده اهداف کمی هر یک از این سنجه ها را برای دوره های ارزیابی مورد نظر تعیین می کنند، سپس اقدامات و ابتکارات اجرائی جهت تحقق این اهداف را برنامه ریزی و به مورد اجرا می گذارند. - کاپلان، نورتون، - 1994

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید