بخشی از مقاله
چکیده
وقوع بحرانها از دیرباز جوامع انسانی را با توجه به ارتباطات پیچیده موجود در شهرها، به صورت گستردهاي تحت تاثیر قرار دادهاند و در گذر زمان انسانها چگونگی روبه رو شدن با مخاطرات را آموختهاند و تا حدودي بکار بسته اند؛ اما آنچه امروزه در نظام شهري اهمیت بسیار دارد، توانایی این نظام در انعطافپذیري درونی در مقابله با بحرانهاي طبیعی و اجتماعی و زیست محیطی است. چرا که با روند کنونی و سرعت هرچه بیشتر تغییرات زیست محیطی و اجتماعی آمادگی صرفا براي مخاطرات طبیعی توانایی پاسخگویی به مشکلات پیشرو را نخواهد داشت.
این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی با هدف ارائه الگوي علمی و مناسب در جهت مدیریت ریسک مطابق با اصول حمل و نقل شهري پایداري با تأکید بر چهار منظر مالی، رشد و یادگیري، شهروندمداري و فرآیندهاي داخلی درصدد ارائه برنامهاي راهبردي با تأکید بر پایداري اجتماعی، اقتصادي و زیستمحیطی در بخش حمل و نقل درونشهري است. نتایج حاصله در قالب سه استراتژي بازنگري سیاستهاي پارکینگ و ترافیک ساکن، حمل و نقل غیرموتوري و نهایتا تمرکززدایی از هسته مرکزي شهر و سه استراتژي تدافعی، ایجاد معاونت جذب سرمایه-گذاري در شهرداري زنجان به منظور افزایش سرمایهگذاري در بخش حمل و نقل، ارتقاء تشکیلات و نیروي سازمانی و آموزشهاي لازم به عناصر سازمان حمل و نقل شهرداري زنجان میباشد.
کلمات کلیدي: مدیریت ریسک، حمل و نقل شهري پایدار، کارت امتیازي متوازن، مدل سوات
-1مقدمه
موضوع برنامهریزي مدیریت بحران از سال 2005 در کشور ژاپن و 168 کشور دنیا در قالب چارچوب عملیاتی هیوگو براي سالهاي 2005 تا 2015 و باهدف کاهش بحرانهاي جهانی مطرح شد. [1] در این میان شهرها مرکز توجه مدیریت و برنامه-ریزي بحران محسوب شدند چرا که ویژگیهاي کالبدي و معماري خاص، تراکم بالاي جمعیت، سیستمهاي زیرساختی فشرده و به هم مرتبط بر آسیبپذیري بالاي شهرها در برابرمخاطرات طبیعی و انسانی افزوده است. این موضوع در کشور ما به دلیل وجود ویژگی هاي فراوان و متفاوت طبیعی از اهمیت خاصی برخوردار است[2]؛ اما برنامه ریزي شهري نارساي جهان سومی برنامه ریزي ناقص مقابله با مشکلات و نه برنامهریزي براي پیشگیري از بروز معضلات شهري است.
شهرهاي جهان توسعه یافته ضمن مقاوم سازي سازهاي، قدمهاي همه جانبهاي مانند: تلاش براي شناخت و مدیریت بحران قبل از وقوع[3]، تابآوري در برابر سوانح[4]، مدیریت حمل و نقل در مرحله بازیابی مدیریت بحران[5]، را براي مدیریت شهري و برنامهریزي در زمینههاي مرتبط مقابله با بحران برداشتهاند؛ مقاله حاضر به مانند مطالعات یاد شده سعی بر آن دارد؛ بعنوان نوشتاري در چارچوب مدیریت بحران در حوزه ترافیک و حمل و نقل گامی فراتر از چگونگی مدیریت ترافیک در هنگام وقوع مخاطرات و مشکلات ناشی از آن مانند تخریب ساختمانها و معابر شهري و انسداد راهها برداشته و با تأکید بر مخاطرات اجتماعی و زیست محیطی حاصل از سیاستهاي نادرست حمل و نقل شهري گامی هر چند کوچک در راستاي پایداري بلند مدت جوامع شهري بردارد. ابزار دستیابی به این مهم رویکرد کارت امتیازي متوازن به منظور تدوین مولفههاي منظرهاي چهارگانه و مدل سوات به منظور تهیه و تدوین استراتژیهاي لازم براي دستیابی به پایداري بلند مدت و اجتناب از بروز مخاطرات اجتماعی و زیست محیطی در بخش حمل و نقل شهري می باشد.
-2مبانی نظري
-2-1مدیریت ریسک
بهطور کلی از ریسک به عنوان "پیامدهاي مورد انتظار حاصل از وقوع یک پدیده نامطلوب"یاد می شود؛ که در این تعریف منظور از پدیده نامطلوب همان مخاطره میباشد. به معنایی دیگر ریسک "خسارات مورد انتظار که در نتیجهي وقوع یک پدیدهي مشخص بهعنوان تابعی از مخاطره و میزان آسیبپذیيِر مؤلفهي تحت ریسک به وقوع می پیوندد" میباشد. در واقع ریسک در اثر بر هم کنش یک مخاطره با وضعیتهاي آسیبپذیر ناشی میشود. این مفهوم را میتوان در قالب شکل - 1 - نشان داد. بر پایه این تعریف، ارزیابی ریسک علاوه بر ابعاد فیزیکی مسئله، ابعاد اقتصادي و اجتماعی را نیز در بر خواهد داشت.[6]
مفهوم مولفههاي موجود در شکل - - 1عبارتند از: مخاطره: پدیدهاي فیزیکیو مخرّب؛ که تلفات جانی، مالی، اجتماعی و اقتصادي در پی خواهد داشت. عدم آمادگی: وضعیتی است که مانع میشود یک جامعه یا یک سامانه بتواند واکنش بهموقع و مؤثري براي به حداقل رساندن پیامدهاي منفی یک مخاطره از خود نشان دهد.[7] آسیب پذیري: درجهاي که سیستمهاي انسانی و محیطی، تحت آشفتگیها و یا تنشها، احتمال آسیب دیدن دارند.[8]نکته اساسی در برآورد میزان ریسک، این است که بررسی ماهیت مخاطره به تنهایی، ما را به نتیجه دقیق و مطلوب نمی رساند. در محاسبه ریسک، بایستی پارامتر دیگري نیز در نظر گرفته شود؛ و آن، پیامدهاي مورد انتظار در اثر وقوع یک مخاطره در محیطی با شرایط آسیبپذیري خاص می باشد.
میتوان گفت: ریسک، ترکیب احتمال یک رخداد و پیامدهاي آن میباشد؛ از آنجا که پیامد یک رخداد اعم از طبیعی و انسانی، در محیطهاي مختلف متفاوت میباشد، رابطه بین احتمال وقوع و پیامد، همیشه یکسان نبوده و با تغییر شرایط متفاوت میگردد. بنابراین، پس از تحلیل شرایط حاکم بر محیط، شدت و احتمال وقوع یک مخاطره و پیامد حاصل از آن، میتوان ارتباط بین مؤلفهها را شناسایی، تعین،و کمی نمود.[9] باتوجه به این که میزان پیامدها و خسارات یک مخاطره در یک سامانه در ارتباط مستقیم با سطح آسیبپذیري آن سامانه قرار دارد؛ لذا ریسک میتواند با توجه به ارتباط بین مخاطره و آسیبپذیري نیز بیان گردد.[6] در مجموع میتوان گفت رویکرد مدیریت بحران به عنوان یک رویکرد بلندمدت در ابتدا رویکردي تسکینی بود و به مرور با رویکرد آمادگی جایگزین شد و کاهش آسیبپذیري به عنوان بخشی از فرآیند توسعه برنامهریزي در این رویکرد مدنظر قرارگرفت.[10]
-2-2 ریسک در حمل و نقل شهري
در امر حمل و نقل شهري با تکیه بر مدیریت ریسک، تنها عوامل کالبدي و مهندسی دخیل نمیباشند. بهعبارت دیگر، مقوله مدیریت ریسک داراي ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادي و زیستمحیطی است که در حوزه تقاضا و اشکال سفر مؤثر بوده و پرداختن به آن نیازمند دانش و آگاهی در تمامی این ابعاد میباشد. اما متأسفانه در رویکردهاي سنتی مدیریت حمل و نقل شهري، ریسک تنها داراي ماهیتفنّی، قابلکمیشدن و قابل کنترل صرفاً از طریق اقدامات ساختاري متصور میگردد. اما نکته قابل توجه این است که علوم پایه - فیزیک، شیمی - و علوم مهندسی به تنهایی نمیتوانند پایه و اساس مدیریت ریسک در بخش حمل و نقل شهري باشند. براي اثبات این ادعا چهار دلیل ذیل را میتوان عنوان نمود:
1.ریسک پدیدهاي است فرهنگی، نه کالبدي. در واقع فرایندهاي اجتماعی، اقتصادي و زیستمحیطی هستند که تعیین میکنند یک سامانه در وضعیت ریسک قرار دارد یا خیر.
2.اغلب ریسکهاي موجود در حمل و نقل شهري داراي منشأ انسانی میباشند. فعالیتهاي انسان در بروز تصادفات شهري، عدم آموزش فرهنگ ترافیک و افزایش آلودگیهاي زیست محیطی ناشی از آن، انتخاب شیوه سفر و نوع وسیله نقلیه،کیفیت نامناسب ساختمانها در بدنه معابر شهري، تمرکزگرایی در بخش مرکزي شهر، توسعه پراکنده شهري بدون توجه به ظرفیت منابع و محیط زیست و ... نمونههایی از مخاطرات انسانی منشأ ریسک میباشند که شهر زنجان بصورت ملموسی قابل مشاهده است.
3.هنگام برنامهریزي براي حمل و نقل شهري، منابع اقتصادي، سیاسی و مدیریتی در ایجاد عدم قطعیت نقش پررنگتري نسبت به مسایل کالبدي و اجتماعی ایفا میکنند.
4.اعتماد و تکیه بیش از حد مدیران حوزه حمل و نقل شهري به راهحلهاي فنی، سازهاي و کالبدي، میتواند در نهایت منجر به افزایش ریسک گردد. جوامع توسعه یافته به این مهم دست یافتهاند که تکیه بر راهکارهايصرفاً کالبدي و زیرساختی در درازمدت منجر به تولید ریسکهاي اجتماعی و زیستمحیطی بزرگ مقیاسی خواهد شد. چرا که این روشها به ندرت قادر است تمامی مخاطرات را کنترل کند، بلکه تنها احتمال وقوع آنها را تغییر میدهد و به همین دلیل مؤلفهي آسیبپذیري در ریسک را در طولانی مدت افزایش میدهد.[11]در بیان انواع ریسکها، میتوان دو دسته کلی را برشمرد: ریسک هاي منبع و ریسک هاي نهادي.ریسک منبع، در اثر هر دو نوع مخاطرات طبیعی و انسانی ایجاد میگردد. ریسک نهادي، ناظر بر ساختارها و فرآیندها بوده و به ریسکهایی اطلاق می-گردند که نظام حکمرانی - بخش دولتی، خصوصی، عمومی - در اجراي وظایف خود با آن مواجه میگردد.[11]نمونههاي عینی این ریسک ها در جدول - 1 - آورده شده است.