بخشی از مقاله
چکیده
امروزه مدیریت دانش یکی از مهم ترین قابلیت های شرکت ها در افزایش مزیت رقابتی است. برای اجرای موفقیت آمیز مدیریت دانش باید موانعی را که بر موفقیت فرایند اثر می گذارند، شناسایی کنیم. در مطالعه حاضر موانع پیاده سازی مدیریت دانش به سه دسته موانع فرهنگی، موانع انسانی و موانع فناوری طبقه بندی شده اند که در ادامه به شرح مختصری از هریک ازاین موانع و مولفه های آن پرداخته می شود.
-1مقدمه
ما اکنون در عصری زندگی می کنیم که حقیقتا می توان آن را »عصر دانش« نامید - طارق خلیل،36،. - 1381در حال حاضر دانش بیشترین ارزش را در سازمان ها دارد - بریتو ودیگران،127،. - 2010 دانش به عنوان سرمایه ای که ارزش اقتصادی دارد، منبع استراتژیک برای افزایش بهره وری و عاملی پایدار در محیط رقابتی ناپایدار و پویا است - ارمن1،. - 2000 مدیریت دانش به ضرورت اصلی و اساسی شرکت ها در دنیای رقابتی امروز تبدیل شده است. پیتر دراکر اعتقاد دارد »راز موفقیت سازمان ها در قرن 21 اجرای صحیح مدیریت دانش است.
« بنابراین در سازمان های هزاره سوم، اجرای مدیریت دانش ضروری بوده و موسسات باید با برنامه ریزی برای اجرای آن اقدام کنند. موفقیت سازمان ها به طور فزاینده ای به این موضوع وابسته است که چطور به طور موثر سازمان می تواند دانش کارکنان سطوح مختلف را جمع آوری،ذخیره و بازیابی کند - حسن بیگی، . - 2010 به عقیده لیندبلام و تیکانن - 2010 - 2 مدیریت دانش لیستی از استراتژی های مورد استفاده توسط سازمان در » به دست آوردن اطلاعات مناسب برای شخص مناسب، در زمان مناسب است.« مدیریت دانش فرایندی است که سازمان دانش خود را جمع آوری می کند، به اشتراک می گذارد و ارزشیابی میکند که به عنوان منابع انسانی، اسناد و مداک و منابع دیگر در دستیابی به اهداف سازمانی طبقه بندی شده است.داون پورت - - 2011 مدیریت دانش را»فرایند به دست آوردن، توزیع و استفاده موثر از دانش تعریف می کند.«
در تعریف سازمان بهره وری آسیایی - - APO مدیریت دانش یک رویکرد یکپارچه ایجاد، به اشتراک گذاری و کاربرد دانش به منظور افزایش بهره وری سازمانی، سودآوری و رشد تعریف شده است. در حال حاضر جهانی شدن، برون سپاری ،فن آوری های جدید، شراکت های جدید و مقررات دولتی ضرورت رویه های به اشتراک گذاری دانش را برای فرایندهای کاری سریع تر و بهبود یافته افزایش داده است - میوزمی1،. - 2015 هر چند در دنیای امروز اهمیت مدیریت دانش روز به روز افزایش می یابد، اما موانع و چالش های استقرار مدیریت دانش در سازمان ها نیز بی شمار است به گونه ای که در بسیاری اوقات تلاش های مسولین امر در استقرار نظام مدیریت دانش در سازمان ها با شکست مواجه می شود.
تمرکز اغلب مطالعات انجام شده در زمینه مدیریت دانش بر روی عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش بوده و چالش ها و مشکلات آن چندان مورد توجه قرار نگرفته و مغفول مانده است.در این مقاله این خلاعلمی مورد بررسی قرار گرفته و موانع استقرار مدیریت دانش در قالب سه دسته موانع فرهنگی، انسانی و ساختاری تقسیم بندی شده که در ادامه به هر یک از این موانع و مولفه های آن اشاره مختصری می شود.
-2موانع فرهنگی
براساس نظر چونگ و بشارتی - 2014 - 2، موانع ایجاد دانش اساسا به دلیل وجود فرهنگ سازمانی ضعیف است.فرهنگ حاکم بر شرکت همواره از به اشتراک گذاری دانش در سازمان حمایت نمی کند، از این رو لازمه موفقیت کامل مدیریت دانش این است که مدیریت سازمان به طور مداوم در فرهنگ سازمانی تغییراتی را ایجاد کند - میوزمی،. - 2015 تاثیر عوامل فرهنگی بر اثربخشی برنامه های مدیریت دانش انکارناپذیر است.اگر در فرهنگی،کسب وتوزیع دانش ارزشمند تلقی شود ومردم به اثربخشی دانش در کنار تجربه باور داشته باشند، برای کسب دانش تلاش خواهند نمود.
برای برخورداری از مدیریت دانش، فرهنگ شرکت باید تغییر کند و این شامل تغییرات اساسی در رفتار افراد است که معمولا زمان زیادی طول می کشد. افراد به تعامل اجتماعی نیاز دارند، هم به خاطر خودشان و هم به خاطر این که ابزار قدرتمندی برای یادگیری فراهم کنند.تعامل اجتماعی میانافراد در قلب برنامه های مدیریت دانش قرار دارد - بیرکینشو3،. - 2001 از آنجا که فرهنگ سازمانی عنصر کلیدی مدیریت تغییر و تجدید حیات سازمانی است،فرهنگ نامناسب به طور کلی به عنوان مانع کلیدی به اشتراک گذاری دانش موثر دیده می شود.
بنابراین سازمان ها باید به سمت فرهنگ مبتنی بر دانش حرکت کنند. فرهنگ مبتنی بر دانش افراد را به چالش می طلبد، که دانش را در سراسر سازمان به اشتراک بگذارند. فرهنگ دانشی، فرهنگ اطمینان و اعتماد است. ایجاد فرهنگ سازمانی مبتنی برمدیریت دانش و نوآوری، باید یکی از دغدغه های اصلی مدیریت عالی باشد - کلکن4،. - 2011 در مدیریت دانش فرهنگ قادر است رسالت، آرمان، اهداف بلند مدت و کوتاه مدت را نمایان سازد.
مطالعات متعددی نشان می دهد که حل مسائل فرهنگی مشکل است، اما بیشترین مزایا را به دست می دهد. بزرگترین چالش مدیریت دانش، مسائل فنی نیست؛ زیرا میتوان آن را با هر تعداد سیستم »تکنولوژی اطلاعات« حل کرد؛ بلکه چالش اصلی مسئله فرهنگ است. در واقع وظیفه دشوار تفوق بر موانع فرهنگی،ناشی ازنگرشی است که معتقد است اطلاعات باارزش تر از آن است که تسهیم شود - باترورت و هاینمن،. - 2001 در یک فرهنگ سازمانی مناسب کارکنان به میزان زیادی مسئولیت، آزادی و استقلال فردی دارند.
مدیریت سازمان هدف های روشنی را تدوین می کند. بین مدیران و کارکنان ارتباط سازنده ای وجوددارد. تعداد قوانین و مقررات و میزان نظارت مستقیم مدیران برکارکنان به میزان معقولی است.پاداش افراد بر شاخص های عملکرد کارکنان استوار است نه بر اساس سابقه کار یا نورچشمی بودن فرد. کارکنان به بیان بارز و روشن انتقادات و اختلاف نظرهای خودترغیب می شوند و ارتباطات سازمانی به سلسله مراتب رسمی اختیارات محدود نمی شود. برخی از صاحبنظران بر این باورند که ترکیب و هماهنگی ویژگی های دهگانه زیر اساس فرهنگ سازمانی را تشکیل می دهد - رضاییان، 443، - 1380 که برای استقرار مدیریت دانش نیز ضروری به نظر می رسند.
-1-2فقدان فرهنگ مشارکتی در سازمان
فرهنگ سازمانی ایدئولوژی ها،اعتقادات و ارزش های عمیقی است که در هر سازمانی وجود دارد و دستورالعملی است که کارمندان برای روش انجام کار در آن سازمان دارند - اسکرلواجو همکاران1،2010،ص. - 6391تحقیقات نشان می دهند که رابطه مثبتی بین فرهنگ سازمانی مشارکتی و مدیریت دانش وجود دارد - وی ژنگ و دیگران،2010،ص. - 765 داشتن فرهنگ اشتراک دانش نقش مهمی در پیاده سازی مدیریت دانش در هر سازمانی ایفا می کند.
اشتراک گذاری دانش نیازمند کارمندانی است که به طور دلخواه دانش خود را وارد حافظه سازمان کنند.فرهنگ به عنوان منبع کلیدی تشویق افراد به این امر خواهد بود - سوهایمی و همکاران2،2006،ص. - 354وجود فرهنگ مبتنی بر تشریک مساعی و همکاری در سازمان اعتماد سازمانی را افزایش می دهد و افراد متوجه خواهند شد که با اشتراک دانش نه تنها ضرری به آنها نمی رسد، بلکه منافع بسیاری نیز نصیبشان می گردد.
-2-2عدم تعهد و حمایت از سوی مدیریت سازمان
رفتار و عملکرد مدیر سازمان را می توان با توجه به اهمیت وی به فعالیتهای اشتراک دانش، حمایت وی از این فعالیتها و در واقع آگاهی داشتن نسبت به نقش موثر اشتراک دانش در سازمان ها و پشتیبانی از این فرایند ارزیابی کرد - جائو،. - 2004 در صورتی که مدیر ارشد سازمان نسبت به استقرار مدیریت دانش تعهد کافی داشته باشد، بودجه جداگانه ای نیز جهت اجرای آن اختصاص خواهد داد، به تغییر فرهنگی مورد نیاز کمک خواهد کرد و از اقداماتی که در زمینه پیاده سازی مدیریت دانش در سازمان انجام می گیرد حمایت و پشتیبانی خواهد کرد.