بخشی از مقاله

چكيده

عدم تعادل در سلسله مراتب شهري در جهان به ويژه كشورهاي در حال توسعه معضلاتي را به وجود آورده است ، چنين حالتي با شدت و ضعف ، ولي به طور غالب در بيشتر مناطق ايران ديده مي شود . از آنجا كه در كشورهاي در حال توسعه همچون ايران ، توزيع ف ضايي جمعيت و توزيع ف ضايي كانون هاي شهري در يك چار چوب منظم و هماهنگ بخ شي منطقه اي صورت نگرفته ، رشد شتابان جمعيت شهر نشين مسائل و مشكلاتي را ايجاد نموده است . و با توجه به اينكه الگوي توزيع جمعيت رابطه تنگاتنگي با عملكردهاي سياسي ، اقتصادي و اجتماعي دارد طبيعي است كه به دنبال تمركز فعاليت ها و سرمايه ها در چند شهر بزرگ ، مركز حركت جمعيت نيز به طرف اين نقاط خواهد بود و اين مساله باعث پيدايش خلا جمعيتي و كار كردي در سطوح مياني و كوچك كانون هاي شهري خواهد شد و نظام سلسله مراتب كشور را با مشكلاتي روبرو خواهد ساخت .

بنابر اين به منظور برقراري تعادل و توازن در اين الگوي توزيع جمعيت ، تاكنون استراتژي هاي مختلفي به كار گرفته شده كه يكي از اين سياست ها توسعه شهرهاي كوچك مي باشد . افزايش تعداد شهرهاي بزرگ به ضرر شهرهاي متوسط به خصوص شهرهاي كوچك و روستا شهرها عمل مي كند . استان سمنان نيز به نوبه ي خود دچار گسيختگي سلسله مراتب شهري و تمركز جمعيت در مركز ا ستان مي با شد . مقاله حا ضر مطالعه اي در خ صوص برر سي جايگاه شهرهاي كوچك در سلسله مراتب شهري است . هدف تحقيق حاضر بررسي جايگاه شهرهاي كوچك در تعادل بخشي توزيع فضايي جمعيت مطالعه موردي ا ستان سمنان مي با شد . روش تحقيق ا سنادي - كتابخانه اي - و در تجزيه و تحليل اطلاعات از دو مدل ضريب ك شش پذيري و ضريب آنتروپي ا ستفاده شده ا ست . نتيجه و يافته هاي تحقيق ن شان مي دهد كه شهرهاي كوچك منطقه مي تواند نقش بسيار موثري در متعادل سازي فضاي جمعيت ايفا نموده بنابراين بايد به اين گروه از شهرها توجه خاصي مبذول داشت.

واژگان كليدي : شهرهاي كوچك ، ضريب آنتروپي ، ضريب كشش پذيري ، توزيع فضايي ، سمنان

١. مقدمه

در دنياي كنوني كاملا روشن است كه برنامه ريزي و سرمايه گذاري ملي بيشتر به نفع لايه بالايي سلسله مراتب شهري روستايي صورت گرفته است . تمركز كنوني جمعيت و مشاغل سود آور در تعداد كمي از شهرها تا حدودي حاصل خط مشي گذشته است حاصل چنين نگرشي علاوه بر توزيع نامتوازن و غير عادلانه فعاليت هاي اقتصادي ، موجب پراكنش نابرابر جمعيت سرمايه ، امكانات و تسهيلات در سطوح ملي و منطقه اي گرديده است كه در زمان حاضر يك از موانع مهم در برابر توسعه اقتصادي اجتماعي همه جانبه در كشور هاي در حال توسعه به شمار مي رود . - سرور ، ١٣٨٨ : ١٠ - بروز وضعيت فوق براي كشورهاي جهان به ويژه كشور هاي در حال توسعه مشكلات و مسائل عديده اي را به وجود آورده است .

از اين رو براي دست يابي به توزيع متوازن و عادلانه جمعيت ، سرمايه ، امكانات ، تسهيلات و همچنين فعاليت هاي اقتصادي در سطح ملي و منطقه اي شهرهاي كوچك به ويژه شهرهايي كه موقعيت استقرار آنها در شبكه سكونتگاه ها به عنوان عامل و واسط ميان كانون هاي شهري و روستايي عمل نمايد ، مورد توجه انديشمندان قرار گرفت - نوري و همكاران ، ١٣٨٨ : ٣ - زيرا شهرهاي كوچك با ايجاد فرصت هاي شغلي غير زراعي و ارائه خدمات مورد نياز روستائيان ، در كاهش مهاجرت به شهرهاي بزرگ نقش موثري ايفا نموده و زمينه توزيع متعادل جمعيت ، سرمايه و امكانات را فراهم مي آوردند - توانا و همكاران ، ١٣٨٦ : ٢ - توزيع فضايي جمعيت در كشورهاي جهان به خصوص در كشورهاي درحال توسعه،عدم تعادل در شبكهي استقرار جمعيت و

بهره برداري از منابع سرزمين را نشان ميدهد . دردهه هاي اخير اين عدم تعادل شدت بيش تري يافته است وكشورهاي مختلف هر يك به فرا خور حال خود راه حل هايي در جهت رفع آن برگزيده اند و به دنبال خطوطي براي توسعهي آتي خودهستند. اما آنچه پر اهميت مي نمايد اين كه برنامه هايي با هدف ارتقاء شرايط كيفي و كمي تدوين مي شود ؛ اغلب با كاميابي مواجه نمي گردد - نظريان ، ١٣٨٦:٣٤ - تراكم جمعيت در شهرها به خصوص در شهرهاي كشورهاي در حال توسعه ، نگران كننده است و موجبات نا پايداري محيط را فراهم مي آوردند - موسوي و ديگران ، ٨٥ ، ١٣٩٣ -
چنين حالتي با شدت و ضعف ، ولي به طور غالب در بيش تر مناطق ايران ديده مي شود . افزايش تعداد شهرهاي بزرگ به ضرر شهرهاي متوسط به خصوص شهرهاي كوچك و روستا شهرها عمل مي كند . اختلاف شرايط ناحيه اي و سياست اداري به اين مسائل دامن زده ، ولي سياست اقتصادي عامل مهمي در توزيع نا متعادل سلسله مراتب شهري مي باشد - فريد :١٣٦٧نظريان : ١٣٧٣ - .

در كشورهاي در حال توسعه - از جمله ايران - ، رشد بي رويه كلان شهرها و اختصاص دادند تمامي امكانات منطقه به اين نقاط ، توزيع نامتوازن و نا متعادل جمعيت را به دنبال داشته است . كه اين مساله خود منشا بسياري از مشكلات بوده و ناهماهنگي بسيار زيادي را به وجود آورده است . بر اين اساس در اين كشورها ، استراتژي ها متعددي جهت رفع عدم تعادل و ساماندهي الگوي نا مناسب توزيع فضايي جمعيت به كار گرفته شد . كه در بين آن ها سياست توسعه شهرهاي كوچك به خاطر نقش مهمي كه اين شهرها در تعادل بخشي به سطوح پايين شبكه شهري دارند از اهميت بيشتري برخوردار است . در اين كشورها اين بحث مطرح مي باشد كه رشد شهرهاي بزرگ و توزيع نا متعادل جمعيت را نمي توان موضوعي پنداشت كه طي زمان و به خودي خود برطرف گردد . بلكه توزيع فضايي مي بايست به وسيله سياست هاي عمدي و انديشيده اي كه براي توسعه ي آتي متناسب باشد ، تغيير يابد . براين اساس جهت تحقق اهداف سياست تعادل در توزيع فضايي جمعيت و توسعه مناطق ، لازم است زمينه رشد كانون هاي زيستي به ويژه سكونتگاههاي كوچك به وجود آيد - بابايي درمني ، ١٣٨١ : ٦ - .

٢. اهداف و روش تحقيق

هدف اصلي سامان دهي فضايي جمعيتي در سطح استان سمنان و برنامه ريزي در جهت ايجاد تحريكات و جريانات مثبت اقتصادي ، اجتماعي و جمعيتي در شهرهاي كوچك به منظور پذيرش بخشي از مهاجران روستايي ، و جلوگيري از افزايش جمعيت شهرهاي بزرگ استان ، همچنين ارائه خدمات مناسب مي باشد كه زمينه را براي توزيع متوازن جمعيت و امكانات و سرمايه ها فراهم آورد .

٣. مباني و ديدگاه هاي نظري

در چارچوب تفكر سيستمي ، مي توان سيستم هاي شهري را مجموعه اي نظام يافته از شهرها قلمداد نمود كه به مانند حلقه هاي زنجير به هم پيوسته و داراي ارتباط متقابل با يكديگر وحوزه هاي روستايي بوده است - شيخ الاسلامي ، ١٣٨٥، ٣٦ - . شهر نشين شدن جمعيت ، افزايش جمعيت شهرها و به دنبال آن توسعه ي شهرهاي كوچك و بزرگ از ويژگي هاي عصر حاضر است و توسعه ي پايدار آن ها در گرو داشتن برنامه ريزي و مديريت شهري كارآمد است - رضويان ، ١٣٨٧:١٠٢ - . شهرگرايي با جابجايي جمعيت از نواحي روستايي به نواحي شهري است كه بيشتر از نظر فرهنگي و اجتماعي يك فرآيند گذار سريع محسوب مي شود - ٣ ، ٢٠٠٣، - Henderson بر اين اساس ، تعداد زيادي از محققان بر اين عقيده اند كه برنامه ريزي هاي توسعه بايد با تاكيد بر پويايي شهرهاي كوچك و متوسط تهيه شوند ، » از اوايل دهه ١٩٦٠ ، مراكز شهري كوچك و مياني ، توجه سياست گذاران و برنامه ريزان را به خود جلب كرده است - « سرور ١٣٨٥:٧٦ - .

برنامه ريزي توسعه منطقه اي در كشورهاي در حال توسعه تا دهه ١٩٧٠ براساس ديدگاه هاي رشد اقتصادي استوار بود . مهمترين اين نظريان تئوري رشد نا متعادل هيرشمن بود ، كه بخش اقتصاد را به عنوان عامل مهمي در توسعه منطقه اي مطرح نمود - براهمن ، ١٣٨١ : ٧-٦ - . اما رشد مراكز قدرتمند اقتصادي موجب ركود مناطق عقب مانده شده است . از جمله ديدگاه هاي ديگر نظريه قطب رشد فرانسوا پرو بود كه بر تمركز جمعيت ، شهرهاي بزرگ و صنايع تاكيد داشت . اما جان فريدمن با نظريه مركز پيرامون خود ، ديدگاه قطب رشد را عامل اصلي تمركز جمعيت و رابطه مركز پيرامون را رابطه اي استعماري مي داند - گيلبرت و گاگلر ، ١٣٧٥ : ٦٤ - . با شكست اين نظريات در توزيع متوازن جمعيت ، افراد ديگري مانند راندينلي ، در مطالعات خود ، توجه به توسعه روستاي و ارتباط آن با مراكز شهري را مد نظر قرار دادند - شكوئي ، ١٣٧٣ ، ٥٦ - .

ديدگاه اصلي رانينلي ، پر كردن خلا سلسله مراتب سكونتگاه ها از بالا به پايين بود و حمايت و سياست گذاري دولت ها را مستلزم اين امر مي دانست . البته مطالعات زيادي درباره شهرهاي كوچك و مياني توسط افرادي مختلف انجام شده است ، كه در ايران نيز در دهه هاي اخير مطالعاتي بر اين مبنا صورت گرفته است ، از جمله مهمترين آن ها : كتابي تحت عنوان پويايي نظام شهري در ايران از نظريان - ١٣٨٨ - و مقالات علمي از ايشان - ١٣٧٣ ، ١٣٧٥، ١٣٧٦ ، ١٣٧٨ ، ١٣٨٦ - كتاب اندازه شهرها از زبر دست - ١٣٨٣ - شهرهاي مياني از امچكي - ١٣٨٣ - و كتاب شهرهاي كوچك ، رويكردي ديگر در توسعه منطقه اي از فني - ١٣٨٨ - مي باشند .در سال هاي اخير با رشد سريع شهرهاي بزرگ كشورهاي در حال توسعه ، ظهور مسائل مربوط به كمبود واحدهاي مسكوني

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید