بخشی از مقاله
اصول بنيادي طراحي باغ
در تمام رشتههاي طراحي (طراحي منزل، طراحي باغ، طراحي ساختمان و ....) همآهنگ بودن اجزاء طرح اهميت بسيار دارد. براي همآهنگ كردن طرحها، طراحان روشها و اصولي خاص براي استفاده از خط، فرم، بافت، رنگ، مقياس، تكرار، تنوع و تعادل وضع نمودند. رعايت اين اصول در طرح تمام آثار هنري ضروري است. طراحي منظره و باغسازي خاصيتي منحصر به فرد دارد و آن چند بعدي بودن فضاي طراحي شده است.
يك تابلوي نقاشي را بر سطح صاف يك بوم خلق ميكنند و يك مجسمه را بر پايهاي قرار داده و از دور نظاره ميكنند. براي ديدن اغلب آثار هنري، تماشاگر بايد تمام حواس خود را در زيباييهايي كه در فضايي محدود و كوچك خلق شده، جمع و نظاره كند. حال آنكه طراح باغ فضايي سه بعدي را ميآرايد و نتيجه كار او از جهات مختلف و از داخل و زير و رو قابل ديد و لمس كردن است. در ضمن مقياس اجسام شناخته شده با مقياس خود نظاره كننده همگام است. به علاوه در ساعات مختلف روز و در فصلهاي مختلف سال، تركيب طرح منظره تغيير ميكند. مثلاً تغيير مكان سايه روشنها در طول روز و حركت ابرها، مناظر مختلف قابل ديد از زواياي مختلف، تاثير تغيير فصول در گياهان در هر زمان حالتي خاص دارند. اين خاصيت منحصر به فرد، كار پرديسسازان را مشكلتر ميسازد.
حال به طور اختصار، خواص و معني خط و فرم و بافت، مقياس، رنگ، توالي و تنوع و تعادل بيان ميگردد.
1. خط يا محور:
محور خط و الگويي براي كنترل طرح است. طراح براي كنترل حركت بصري و كنترل فيزيكي از خطوط استفاده ميكند. به اين معني كه طراح توسط خط ميتواند ديد ناظر را به جسم يا مكاني خاص هدايت نمايد. به علاوه مسير و سرعت حركت بازديدكنندگان از باغ نيز به كمك خطوط يا محور مشخص ميشود. مثلاً پيادهروهاي وسيع و مستقيم و بلامانع براي حركت سريع بكار ميرود و بر پيادهروهاي مارپيچ و خطوط منحني حركت آهستهتر است. اغلب در پاركهاي جنگلي و پاركهايي كه به سبك انگليسي ساخته ميشود، خطوط منحني استفاده ميشود. پرچينها، ديوارها، لبه و حاشيه پيادهروها و حاشيه خود گياهان خطوط و محورهاي بارز طرح به شمار ميآيند.
2. فرم:
شكل نهايي توده هر جسم را فرم آن جسم مينامند. مثلاً فرم گياهان از مجموع شكل و فرم تنه و شاخهها و برگها بوجود ميآيند. فرم اجسام بلند و باريك را فرم عمودي مينامند و شكل توده نهايي اجسام كوتاه و پهن را فرم افقي ناميده و فرم اجسام مثلثي را فرم مخروطي ميدانند.
برخي از گياهان (درختان و درختچههايي) را كه شاخ و برگ انبوه دارند؛ ميتوان به كمك هرس كردن به شكلها و فرمهاي مختلف درآورد. در قرن هفدهم در هلند و انگلستان، توجه خاصي به درختان و درختچههاي هرس شده به فرمهاي گوناگون ميشد. خلق و نگاهدار اين فرمهاي گياهي به دقت و وقت و هزينهاي گزاف نياز دارد. امروزه ايجاد و نگاهداري گياهان هرس شده مقرون به صرفه نيست.
3. بافت:
رابطه و همبستگي بين مجموعه بخشهاي مختلف هر جسم، بافت آن جسم ناميده ميشود. در طراحي باغ كاربرد بافتهاي مختلف گياهان و ساير اجسام مانند سطح پيادهروها، ديوارها و غيره تنوع به طرح ميبخشند.
به طور كلي، گياهان را به سه دسته گياهان ظريف، متوسط و خشن تقسيم ميكنند. ميتوان گفت كه بافت يك گياه بستگي به طول دمبرگ، درخشندگي و روشني برگها، اندازه برگها، شكل برگها و فاصله مابين برگها دارد. در گونهاي كه دم برگها بلند و سطح رويي يا زيرين برگها روشن و يا سفيد و برگها جدا از همديگر و فاصلهدار ميباشند، بافت آن ظريف كمپشت و نرم جلوه ميكند و برعكس، اگر برگها تيره دمبرگها كوتاه و برگها به هم چسبيده باشند، بافت خشن، سنگين و يا پرپشت است. بنابراين ميتوانيم بگوييم كه سونيبرگان تيره مثل كاجهايي كه به صورت توده انبوهي بر روي زمين رشد و نمو ميكنند، داراي بافت بسيار خشن ميباشد. برعكس، يك درخت ابريشم با شاخههاي باز و برگهاي مركب و دم برگهاي بلند داراي بافت ظريف ميباشد.
بكار بردن گياهاني با بافت مشابه، باعث يك نواختي طرح ميشود، حال آنكه استفاده صحيح از سه تركيب ذكر شده به فضاي سبز تنوع بخشيده و ناظر را زود خسته نميكند.
4. رنگ:
افراد مختلف نسبت به رنگهاي گوناگون واكنشهاي متفاوتي نشان ميدهند. عدهاي از مردم «كوررنگ» هستند، يعني قدرت تشخيص بعضي از رنگها را ندارند (مثلاً رنگهاي سبز را آبي ميبينند و عدهاي صورتي را قرمز تشخيص ميدهند).
به طور كلي رنگهاي قرمز، نارنجي و زرد جزو رنگهاي گرم محسوب ميشوند. طراح باغ براي شاد جلوه دادن محيط و ايجاد تنوع در فصول مختلف سال، بيشتر از رنگهاي ذكر شده استفاده ميكند. حال آنكه رنگهاي سبز و آبي از رنگهاي سرد به شمار ميروند. از اين رنگها براي بزرگتر نماياندن باغ استفاده ميشود. بعضي از درختاني كه برگهاي دودي و سبز روشن و آبي دارند، در حدود باغ (نزديك ديوارها) استفاده ميشود تا عمق بيشتري به باغ بخشد.
هر جسمي در پارك رنگ دارد. اين رنگها، اغلب يكنواخت نيستند. مثلاً تنوع رنگهاي سبز بيشمار است، حتي در يك گونه گياهي رنگ سبز برگ تغييرات فراواني ميكند (در بهار برگ تازه روئيده به رنگ سبز روشن است، در تابستان سبز تيره شده و در پاييز به رنگهاي قرمز و نارنجي درميآيد) گلها و ميوههاي درختان نيز رنگهاي بيشماري عرضه ميدارند.
رنگهاي طبيعي هميشه بر رنگهاي ساخته انسان برتري دارند. يك طراح موفق، رنگها را ميشناسد و به موقع آنها را بكار برده و رنگ را يكي از متغيرهاي مهم طرح خود قرار ميدهد.
كاربرد رنگ در باغ
طراحي باغ كاري بيش از قرار دادن گياهان يكساله و دائمي و درختان و درختچهها در كنار يكديگر است. طراح باغ درست مثل يك نقاش يا دكوراتور در طرح پروژه، رنگ به كار ميبرد. با انواع مختلف و جديد گياهاني كه در سالهاي اخير به بازار عرضه شده است، تقريباً ميتوان تمام رنگهاي چرخ رنگين را در اختيار داشت.
چرخه رنگين
رنگهاي مختلف طيف نور را ميتوان به ترتيب بر چرخهاي منطبق ساخت. رنگهايي كه در چرخه رنگ مقابل يكديگر قرار دارند، مانند قرمز و سبز را «رنگهاي مكمل» يكديگر مينامند. در نقاشي وقتي رنگهاي مكمل را با يكديكر مخلوط ميكنند، رنگها خنثي ميشوند يا مكمل يكديگر شده و سايهاي و رنگي و خاكستري بوجود ميآورند. اما در باغسازي وقتي دو رنگ مكمل را كنار يكديگر قرار ميدهند، باعث زيباتر و بارزتر جلوهگر شدن يكديگر ميگردند. مثلاً گلهاي قرمز بر زمينه سبز چمن جلوهاي خاص مييابد.
رنگهايي كه بين سه رنگ اصلي، قرمز و آبي و زرد قرار گرفتهاند، بر طبق محل آنها بر چرخه مخلوطهاي تدريجي از رنگهاي اصلي دو طرف هستند. به اين ترتيب رنگهايي كه مجاور يكديگر قرار دارند، به هم مربوط بوده و آنها را رنگهاي همآهنگ مينامند. هرچه آنها نزديكتر باشند، تفاوت رنگ آنها نيز كمتر است.
با توجه به رنگهاي سرد و رنگهاي گرم، چرخه رنگين بخشهاي گرم و سرد دارد. مركز رنگهاي گرم نارنجي و مركز رنگهاي سرد، رنگ آبي است.
رنگهاي گوناگون چرخه رنگين سايههاي تيره و روشن نيز دارد. رنگهاي حقيقي در مركز قرار گرفته و به تدريج هرچه بيشتر با رنگ سفيد مخلوط گردد، روشنتر و هرچه با رنگ سياه مخوط گردد، تيرهتر ميشود.
زيبايي مناظر ساخته انسان به كاربرد صحيح رنگ در طرح بستگي دارد. در هر باغچهاي براي ايجاد تنوع و زيبايي از چند رنگ كامل براي ايجاد تباين استفاده ميشود. گلها و گياهان با رنگهاي مكمل را ميتوان به صورت مخلوط بكار برد. براي مثال، رنگهاي زرد و آبي (بنفش آبي و لاله زرد) يا آبي و قرمز (ابري و شمعداني) و يا به صورت تودههاي همجوار (حاشيهاي از ايرزين به دور تودهاي از لواندر) زيبايي بخش محيط هستند. براي انتخاب رنگهاي مكمل به منظور ايجاد تباين ميتوان از چرخه رنگين استفاده كرد (رنگهايي كه در چرخه رنگ در مقابل يكديگر قرار دارند، رنگهاي مكمل هستند).
زيادهروي در ايجاد تنوع و تباين جايز نيست. در اين گونه باغها آرامش از بين رفته و باعث شلوغي و سردرگمي ميشود. در ضمن حتماً لازم نيست كه هميشه براي بكار بردن رنگهاي متباين از رنگهاي تند استفاده شود، بلكه رنگهاي ملايم نيز مناسب اين كار هستند.
با وجود انواع واريتههاي جديد گلهاي فصلي و درختچهها و درختان كه در سالهاي اخير به بازار آمدهاند، ميتوان در تمام طول سال از رنگهاي متنوع و همآهنگ در باغچه استفاده كرد. مثلاً گلهاي ستاره دائمي و بنفشه و اطلسي و جوني پروس برگ آبي و پيسه آبي و غيره سايههاي مختلف آبي را به باغچه آورده، رنگهاي قرمز و زرد و سبز و بنفش نيز در واريتههاي مختلف گياهان به وفور پيدا ميشود. پس بهتر است در موقع انتخاب گياه، واريته خاص موردنظر ذكر گردد.
در رنگهاي مختلف باغچه، معمولاً يك رنگ اصلي و مركزي وجود داشته، به طوري كه بقيه رنگهاي بكار رفته با توجه به رنگ مركزي انتخاب ميشوند. در اغلب باغها رنگ سبز بيش از ساير رنگها مركز بوده و در بهار رنگ زرد بيشتر به چشم ميخورد و در پاييز رنگهاي گرم نارنجي بيش از ساير رنگها جلب توجه ميكند.
5. مقياس:
در طراحي باغ، شناخت و كاربرد مقياس و اندازهها اهميت به سزايي دارد. بدين منظور كه اندازه صحيح فواصل و ابعاد بكار رفته در باغ، باعث ايجاد توازن و ترتيب در باغ ميشود. در جايي كه مقياس كوچك است (مثل حياطهاي منازل مسكوني كوچك) فاصله يا دامنه ديد كم است. پس قوه ادراك و بينش مقدار زيادي تغيير ميكند. لذا در مقياسهاي كوچك جزئيات بيشتر گياهان تك تك ديده ميشود و كوچكترين دگرگوني در رنگ و گل و يا برگ زود به چشم ميخورد. در چنين مقياسهايي، هر گياه بطور انفرادي تودهاي را تشكيل ميدهد. زيادهروي در بكار بستن آنها باعث ايجاد يكنواختي ميشود. در صورتي كه تكرار گياهان و كشت تودههاي همگن آنها در محيطهاي وسيع همآهنگي ميآفريند.
در فضاي كم و كوچك از درختان بزرگ و بلند كه تاج آنها بالاتر از سطح ديد است، به خوبي براي ايجاد سايبان استفاده ميشود، ولي درختچههاي بزرگ و پرشاخ و برگ بيشتر سطح را گرفته و محيط را كوچكتر نشان ميدهند.
عطر گياهان در مقياسهاي كوچك مهمتر از مقياسهاي بزرگ هستند، چون تماس مردم با گياهان بيشتر بوده و لذتبخشتر است.
6. تنوع:
همآميزي بافتها و فر مها و رنگهاي مختلف تنوع ايجاد ميكند. تنوع كم باعث ايجاد يكنواختي شده و تنوع زياد سردرگمي پيش ميآورد. براي ايجاد فضايي دلنشين بايد تنوع در حد اعتدال باشد. زيادهروي در بكار بردن اجسام مختلف نيز ناخوشايند است.
7. توالي:
توالي به عناصر متنوع، معني و مفهوم ميبخشد. با تكرار گياهان و اجسام مختلف در طرح از پيچيدگي احتمالي ناشي از تنوع بسيار، كاسته و نظم و ترتيبي به منظره ميبخشد. در پروژههاي بسيار وسيع، طراح ميتواند به دلخواه خود يك انبوهكاري يا گروهكاري را تكرار كرده و ايجاد توالي نمايد. بدينسان باغ تكه تكه و جدا از هم جلوه نخواهد كرد.
8. تعادل:
معمولاً در يك منظره ميتوان به سهولت يك محور پيدا كرد. اگر اجسام دو سوي محور كاملاً يكسان باشند، طرح را قرينه و اگر اجسام دو سوي طرح يكسان نباشد، طرح نامتقارن خوانده ميشود. در هر صورت ضروري است تعادلي بين اجسام دو طرف محور وجود داشته باشد.
مناظر زيباي طبيعت هرگز متقارن نيستند، ولي توازني بين دو سوي محور برقرار است. در اصطلاح اين توازن را «تقارن نظري» نامند. براي ايجاد فضايي طبيعي و زيبا هميشه بايد توازن را درنظر داشت و تقارن نظري كامل بوجود آورد.
طراح با شناخت عناصر فوق و اختصاصات آنها و بكار بردن صحيح عناصر فوق، قادر به همآهنگ كردن طرح باغها و پاركها خواهد بود. آشنايي با خط و فرم و بافت و مقياس و رنگ و توالي و تنوع و تعادل گياهان و اجسام گوناگون كه در پارك بكار ميرود، اهميت بسزايي دارد. بيتوجهي به آنها ممكن است باعث بروز خسارت فراوان گشته و طراحي ناموفق ارائه گردد.
مراحل باغسازي
از انتخاب زمين تا احداث باغ
پرديسسازي و ايجاد فضاي سبز حرفهاي حساس و دقيق است. مراحل اوليه شروع كار پرديسسازان به دقت و مطالعه بيشتر نياز دارد. با مشخص نمودن هدف از باغسازي و با برنامهريزي دقيق، كار طرح به سهولت پيش رفته و امكان موفقيت بيشتر خواهد بود.