بخشی از مقاله

رفتار مربيان و انسجام گروهي

چکيده :پژوهش حاضر ضمن بررسي انسجام گروهي و رفتار مربيان، عوامل مؤثر بر اين دو فاکتور تيمي را مورد ارزيابي قرار داده است. دانشجويان شرکت کننده در مسابقات واليبال قهرماني دختران دانشگاه-هاي آزاد کشور (n=135)، پرسشنامه ویژگی¬های فردی، مقیاس رهبری در ورزش (LSS) و انسجام تیمی (GEQ) را تکمیل نمودند. پرسشنامه LSS شامل 40 سوال است که 5 بعد سبک رهبری مربیان شامل سبک آموزش و تمرین، دموکراتیک

آمرانه، حمایت اجتماعی و بازخورد مثبت؛ و پرسشنامه GEQ با 18 سوال 2 بعد انسجام تیمی شامل انسجام تکلیف و انسجام اجتماعی را اندازه¬گیری کرده است. ثبات درونی پرسشنامه¬ها با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ به ترتیب 91/0 و 71/0 گزارش شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، آزمون¬های کالموگراف – اسميرنوف، همبستگي کندال، T مستقل، T وابسته، تجزيه و تحليل واريانس يکطرفه، تجزيه و تحليل واريانس با اندازه¬گیری¬های مکرر و تعقیبی بونفرونی در سطح معنی¬داری 05/0 ≤ P به کار گرفته شد. نتايج نشان داد

که انسجام گروهي با سبک¬هاي رهبري آموزش و تمرين، حمايت اجتماعي و بازخورد مثبت ارتباط مثبت و معني¬داري دارد و با سبک رهبري آمرانه و دموکراتيک ارتباط معني¬داري ندارد. مقايسه سبک رهبري مربيان نشان داد که مربيان بيشتر از سبک رهبري آموزش و تمرين و کمتر از سبک رهبري آمرانه استفاده مي¬کردند. همچنين نتايج نشان داد بين انسجام و موفقيت تيمي ارتباط معني¬داري وجود ندارد و مربيان تيم¬هاي موفق از سبک رهبري آموزش و تمرين بيشتر استفاده مي¬کردند. بين سن و رفتار مربيان و همچنين بين سن بازيکنان و رفتار مربيان ارتباط معني¬داري مشاهده نشد. در کل نتايج تأثير رفتار مربيان بر انسجام و موفقيت تيمي را به خوبي نشان مي¬دهد که اهميت استفاده مربيان از سبک رهبري مناسب را بيش از پيش نمايان مي¬سازد.
کليد واژه¬ها¬: رفتار مربيان، انسجام گروهي، رفتار آمرانه

Coaching Behaviors and Group Cohesion

Abstract: The present study examined the coaching behaviors and group cohesion, and the Effective factors on these items. Athletes that participated in the girls Volleyball champions of AZAD universities (n=135), completed the demographic questionnaire, leadership scale for sport (LSS) and group environment questionnaire (GEQ). The LSS contains 40 items that measures five dimensions of leadership behaviors- training and instruction, democratic behavior, autocratic behavior, social support and positive feedback. The GEQ with 18 items assess the two dimensions of group cohesion- task and social cohesion. Cronbach's alpha coefficient was utilized to examine the internal reliability of LSS (r=0.91) and GEQ (r=0.72). Data were analyzed with one-sample kolmogrov-smirnov, Kendall’s Correlation, T tests, one-way ANOVA, repeated measures ANOVA, Bonferroni post hoc test in significance level of P≤0.05. Results showed coach’s behaviors of training and instruction

, social support and positive feedback were all positively correlated to group cohesion and democratic and autocratic behaviors not correlated to group cohesion. Comparison of coach’s leadership styles demonstrated that coaches exhibited higher in training and instruction and lower in autocratic behavior. In addition the findings from study showed that there is no significance correlation between group cohesion and team success and the coaches of successful football teams exhibited higher level in training and instruction behavior. Also findings showed there is no significance correlation between age of players and age of coaches with coaching behaviors. In hole results showed the effect of coaching behaviors on group cohesion and team success, which demonstrated the importance of using the appropriate leadership styles.


Key words: Coaching Behaviors, Group Cohesion, Autocratic Behavior


مقدمه
مربيگري يکي از موضوعاتي است که در مباحث روان¬شناسان ورزش، توجه ويژه¬اي را به خود جلب کرده است (3). مربي مي¬تواند در عملكرد ورزشي ورزشكار و موفقيت تيم مؤثر باشد. ورزشكاران موجودات انساني هستند نه ماشين؛ در نتيجه تحت تأثير رفتار، ادارك و تصميم¬هاي مربي قرار مي¬گيرند. وظيفه رهبر تيم اين است كه به هر ورزشكار ياري كند تا توان نهايي خود را شكوفا كند (1). مربيگري يك رهبري رو در روست كه افراد را با تجربه¬ها، استعدادها، تجارب و علائق مختلف به هم نزديك و آنها را تشويق مي¬كند كه براي قبول مسئوليت قدم بردارند و به پيشرفتشان ادامه دهند. مربيگري به ظاهر سپردن تكنيك ها و انديشيدن به بهترين برنامه نيست، بلكه توجه واقعي به بازيکنان است (6). همان¬ طور که گفته شد مربيان تأثير قابل توجهي بر تيم خود دارند و سبک رهبري و الگوي رفتاري آنها تأثير زيادي بر عملکرد و بازدهي بازيکنان دارد. از نقطه نظر تئوريکي عوامل زيادي هستند که متأثر از رفتار مربيان، عملکرد و موفقيت تيمي را تحت تأثير قرار مي¬دهد. يکي از مهمترين اين عوامل انسجام گروهي است. انسجام اصطلاحي است براي توصيف احساس جذابيت بين فردي و احساس تعلق به گروه توسط اعضاء و همچنين ميل اعضاء به ماندن در گروه. كارون (1982) انسجام گروهي را اين چنين تعريف مي كند: «فرآيندي پويا كه در تمايل گروه به پيوستگي و اتحاد با هم براي دنبال نمودن اهداف و مقاصد خويش متجلي مي شود» (7). واضح است که مربي بايد رفتار ورزشکار را از هر دو جنبه بدني و ذهني مورد توجه قرار دهد و هرگز نبايد به يکي بيش از ديگري توجه کند و از ديگري غفلت ورزد(3).

در ورزش¬هاي گروهي، افراد با يكديگر كنش متقابل دارند و موفقيت زماني حاصل مي¬شود كه اعضاي تيم به شيوه¬اي مؤثر و هماهنگ با هم كار ¬كنند و اينجاست كه نقش مربي به ¬عنوان رهبر و هماهنگ¬ كننده بيشتر مشخص خواهد شد و سبك رهبري او مي¬تواند بر ايجاد انسجام و هماهنگي نقش به ¬سزايي داشته باشد (7). به دليل اهميت نقش رفتارهاي مربي بر فرآيند¬هاي رواني و عملکرد ورزشکاران، روان¬شناسان ورزشي به مطالعه پيآمدهاي سبک¬هاي مختلف مربيگري علاقه¬مند شدند. اين بررسي¬ها مي¬تواند به افزايش کارآمدي مربيان، ايجاد محيط ورزشي مناسب و بهبود عملکرد ورزشکاران کمک نمايد (24). در زمينه رفتار مربيان در تيم¬هاي ورزشي، چلادوري در سال 1990 مدل چند بعدي رهبري در ورزش را ارائه نمود. طبق اين مدل رفتار مربيان تحت تأثير سه عامل اصلي، ويژگي¬هاي موقعيتي (مانند: شرايط تيم)، ويژگي¬هاي رهبر (مانند: سن، درجه، و سابقه مربيگري) و ويژگي¬هاي اعضاء (مانند: سن، سابقه و سطح بازيکنان) قرار دارد که نهايتاً رفتار مربيان موفقيت، عملکرد، رضايتمندي و حتي انسجام گروهي را تحت تأثير قرار مي¬دهد. در زمينه انسجام گروهي تحقيقات متعددي انجام شده است. كارون چهار عامل موثر بر انسجام گروهي را معرفي مي كند:

عوامل موقعيتي (مانند: اندازه گروه، موفقيت گروه)، عوامل فردي (ويژگي¬هاي فردي ورزشكاران مانند: سن و رضايتمندي ورزشکاران)، عوامل رهبري (مانند: رفتار، سن، سابقه و درجه مربيگري مربيان) و نهايتاً عوامل تيمي (مانند: موفقيت¬هاي گذشته تيم، سابقه بازيکنان) (29). همان ¬طور که مشاهده مي¬شود انسجام گروهي و رفتار مربيان متأثر از عوامل مختلفي هستند. در اين زمينه پژوهش¬هايي صورت گرفته است. در خصوص استفاده مربيان از الگوهاي رفتاري متفاوت، مرادي (1383)، پانتکو و سانتوس (1991) و بنت و مانوئل (2000) گزارش کرده¬اند که مربيان بيشتر از رفتار آموزش و تمرين و کمتر از رفتار آمرانه استفاده مي¬کنند (7،9،27).

حسيني (1386) نيز در پژوهشي بر مربيان فوتبال حرفه¬اي، نشان داد مربيان بيشتر از رفتار آموزش و تمرين و کمتر از رفتار دموکراتيک استفاده مي¬کنند (4). کلاکستون و ليسي (1986) در تحقيقي روي مربيان بسيار موفق فوتبال و تنيس پي بردند که مربيان فوتبال آمرانه¬تر رفتار مي¬کنند (9). همچنين شرمن (1996) در مورد مربيان جوان مشاهده نمود که مربيان فوتبال و بيس¬بال بيشتر از سبک رهبري آمرانه بهره مي¬جويند (9). در زمينه تأثير رفتار مربيان بر موفقيت تيمي مرادي (1383)،

حسيني (1386)، وستر و ويس (1991) و رنج (2002) نيز تفاوت معني¬داري بين سبک رهبري مربيان تيم¬هاي موفق و ناموفق مشاهده نمودند (7،4،32،28). آلفريمن (2005) بين بهبود مهارت بازيکنان ورزش¬هاي تيمي (عملکرد بهتر) با افزايش رفتار حمايت اجتماعي مربيان، فتحي (1384) بين سبک رهبري رابطه مدار مربيان کشتي و ميزان موفقيت کشتي¬گيران و دکستر (2002) بين سبک رهبري تحول¬گرا و موفقيت ورزشکاران ارتباط مثبت و معني¬داري گزارش کردند (10،5،20). همچنين در ارتباط با تأثير انسجام گروهي بر موفقيت تيمي، وستر و ويس (1991)، ايچاس و کران (1993)، کارون و همکاران (2002)، رنج (2002) و هانگ (2004) گزارش کردند که انسجام تکليف و اجتماعي (انسجام گروهي) به طور مثبت و معني¬داري با عملکرد موفق ارتباط دارد (32،21،15،28،23). مرادي (1383)، حسيني (1386)، سيد گريوز (1998)،

کارون، بري و آيس (2002) نيز در پايان فصل ضريب همبستگي بالايي بين افزايش انسجام گروهي و درصد پيروزي¬هاي يک تيم مشاهده کردند (7،4،31،15). با اين حال گريو (2000) نشان داد که انسجام تأثير ناچيزي بر عملکرد دارد و اين عملکرد است که تأثير قابل توجهي بر انسجام دارد و تيم¬هاي برنده از تيم¬هاي بازنده منسجم¬ترند (4). همان طور که گفته شد سن بازيکنان مي¬توانند رفتار مربيان و انسجام گروهي را تحت تأثير قرار دهند. هرسي و بلانچارد در کتاب مديريت رفتار سازماني بيان کرده¬اند که با بلوغ و رشد افراد، رهبران به استفاده از سبک رهبري رابطه¬مدار گرايش پيدا مي¬کنند (8). حسيني (1386) و شلدز و همکاران (1997) نيز گزارش کردند که با افزايش سن آزمودني¬ها، مربيان از سبک رهبري دموکراتيک و حمايت اجتماعي بيشتر استفاده مي-کنند (4،30). در ارتباط با تأثير رفتار مربيان بر انسجام گروهي، مرادي(1383)، حسيني (1386)، چاو و بروس (1999) و روناين (2004)، ارتباط مثبت و معني¬داري بين انسجام تکليف و اجتماعي با سبک¬هاي رهبري آموزش و تمرين، دموکراتيک،

حمايت اجتماعي و بازخورد مثبت؛ و ارتباط منفي و معني¬داري با سبک رهبري آمرانه گزارش کردند (7،4،18،29). کارون (1982)، وستر و ويس (1991)، پيس و کوزاب (1994)، کارون و هاسنبلاس (1998)، نولان (2000)، بيچسن (2000)، رنج (2002)، هانگ (2004) و موراي (2006) بين رفتار مربيان و انسجام گروهي ارتباط مثبت و معني¬داري گزارش کردند (13،32،27،17،26،11،28،23،25).


اين پژوهش ورزش قهرماني دانشجويان را مورد بررسي قرار مي¬دهد. ارزيابي رفتار مربيان، انسجام گروهي و عواملي که اين دو فاکتور را تحت تأثير قرار مي¬دهند موضوع کار اين پژوهش مي¬باشد. اهدف اين پژوهش اين است که آيا رفتار مربيان و انسجام گروهي تيم¬هاي مختلف متفاوت مي¬باشد؟ آيا بين رفتار مربيان و انسجام گروهي با موفقيت تيمي، سن بازيکنان و مربيان ارتباطي وجود دارد؟ و نهايتاً آيا بين رفتار مربيان و انسجام گروهي ارتباط معني¬داري وجود دارد؟ در همين راستا اين پژوهش به دليل اهميت ورزش دانشجويي به خصوص در سطح قهرماني، اهداف خود را در اين قشر از ورزشکاران دنبال مي¬کند.


روش پژوهش
جامعه و نمونه آماري. کليه دانشجويان شرکت کننده در مسابقات واليبال قهرماني دختران دانشگاه¬هاي آزاد کشور که در تابستان 86 در رشت برگزار گرديد، جامعه آماري اين پژوهش را تشکيل مي¬دادند (n=135)، و با توجه به کوچک بودن جامعه آماري، کل جامعه آماري به عنوان نمونه آماري انتخاب شد و تعداد 116 پرسشنامه کامل برگشت داده شد.


ابزار اندازه¬گيري. در اين پژوهش از 3 پرسشنامه براي جمع¬آوري اطلاعات استفاده شد. پرسشنامه اطلاعات فردي، که توسط محقق تهيه شد. پرسشنامه محيط گروهي، در سال 1985 توسط کارون، ويدماير و براولي بر اساس مدل مفهومي کارون (1982) براي اندازه¬گيري ميزان انسجام گروهي در تيم¬هاي ورزشي تهيه شده است که در قالب 18 سوال، انسجام گروهي را در 2 بعد انسجام تکليف و انسجام اجتماعي اندازه¬گيري مي¬کند. پاسخ¬ها بر اساس مقياس 9 ارزشي ليکرت از کاملأ موافقم (9) تا کاملأ مخالفم (1) ارزش-گذاري مي¬شدند (13،7). اين پرسشنامه نيز در سال 1383 توسط مرادي مورد استفاده قرار گرفت. وي ثبات دروني هر يک از خرده مقياس¬هاي پرسشنامه (انسجام اجتماعي و تکليف)،

را از طريق آزمون آلفاي کرونباخ محاسبه کرد که به ترتيب 72/0 و 71/0 گزارش کرد (7). روايي پرسشنامه محيط گروهي در مطالعاتي زيادي تأييد شده است. براولي و همکاران (1998) توان اين پرسشنامه در جداسازي چهار بعد از انسجام گروهي را در رشته-هاي مختلف ورزشي بررسي کردند. نتايج نشان داد که نمره¬هاي انسجام تکليف به درستي معلوم مي¬کند ورزشکاران متعلق به رشته¬هاي ورزشي گروهي يا انفرادي مي¬باشند. بنابراين اين پرسشنامه به گونه¬اي موفقيت-آميز توانست ورزشکاران تيم¬ها را از هم تفکيک نمايد که از لحاظ کنش متقابل تکليف مورد نظر تفاوت داشتند. همچنين ورزشکاراني که از سابقة بيشتري در تيم برخوردار بودند در انسجام اجتماعي نمره بالاتري از ورزشکاران کم سابقه بدست آوردند.

بنابراين پرسشنامه توانست به گونه¬اي موفقيت¬آميز انسجام اجتماعي مبتني بر مدت زمان شرکت ورزشکار در تيم را پيش¬بيني کند (29). پرسشنامه مقياس رهبري در ورزش، در سال 1980 توسط چلادوري و صالح بر اساس مدل چند بعدي رهبري در ورزش (چلادوري و صالح 1978) براي بررسي و مطالعه سبک رهبري مربيان در موقعيت¬هاي ورزشي تهيه شده است. اين ابزار در قالب 40 سوال، رفتار مربيان را در 5 بعد رفتار آموزش و تمرين، آمرانه، دموکراتيک، حمايت اجتماعي و بازخورد مثبت ارزيابي مي¬کرد. پاسخ¬ها بر اساس مقياس 5 ارزشي ليکرت، هرگز (1)، به¬ ندرت (2)، گاهگاهي (3)، اغلب (4) و هميشه (5) ارزش¬گذاري ¬شدند. ثبات دروني اين پرسشنامه توسط پژوهشگران اصلي (19) به مقدار 75/0=r گزارش شده است

(7،19). يوسفي (1386) نيز با اجرا روي 20 ورزشکار دانشجو و با استفاده از روش آلفاي کرونباخ ، ثبات دروني اين پرسشنامه را 91/0r= گزارش کرد (9). تحقيقات زيادي با استفاده از پرسشنامه مقياس رهبري در ورزش اجرا شده است. به طور کلي مطالعات، روايي اين پرسشنامه را تأييد کرده¬اند. چلادوري و ريمر (1998) ساختار زير مقياس¬هاي اين پرسشنامه را بررسي کردند و اعلام کردند اين پرسشنامه براي اندازه¬گيري سبک رهبري و رفتار مربيان از روايي کافي و لازم برخوردار است (29).


روش جمع¬آ¬وري و تجزيه و تحليل اطلاعات. براي تجزيه و تحليل آماري يافته¬ها از آمار توصيفي و استنباطي استفاده شده است. آزمون کالموگروف- اسميرنف براي آزمون نرمال بودن توزيع داده ها و ضريب همبستگي کندال براي بررسي ارتباط بين سبک رهبري مربيان با انسجام گروهي و همچنين بررسي ارتباط بين سن مربيان و بازيکنان با سبک¬هاي مورد استفاده مربيان به کار گرفته شد. براي مقايسه سبک رهبري تيم¬ها، آزمون تجزيه و تحليل واريانس (اندازه¬گيري¬هاي مکرر- تعقيبي بونفروني) و مقايسه انسجام تکليف و اجتماعي تيم¬ها، آزمون T وابسته به کار گرفته شد. آزمون T مستقل نيز براي بررسي ارتباط بين انسجام گروهي و سبک¬هاي رهبري مربيان با موفقيت تيمي مورد استفاده قرار گرفت. کليه فرضيه¬هاي آزمون در سطح p≤0.05 تجزيه و تحليل شدند.


يافته¬ها
ميانگين سني آزمودني¬ها 5.22 سال مي¬باشد. براي بررسي طبيعي بودن توزيع داده¬ها از آزمون کالموگراف- اسميرنوف استفاده شد و با توجه به سطح معني¬داري به دست آمده در هر آزمون، فرض عدم طبيعي بودن توزيع طبيعي داده¬ها رد ¬شد. همان طور که در شکل (1) مشاهده مي کنيد، نتايج آزمون تجزيه و تحليل واريانس (اندازه¬گيري¬هاي مکرر) نشان داد بين سبک رهبري مربيان تفاوت معني¬داري وجود دارد.¬ مربيان بيشتر از سبک رهبري آموزش و تمرين و کمتر از سبک رهبري آمرانه استفاده مي-کردند.

شکل 1. مقايسه سبک رهبري مربيان
نتايج آزمون T وابسته نشان داد که بين ميزان انسجام تکليف و اجتماعي تيم¬ها تفاوت معني¬داري وجود دارد. توزيع فراواني نتايج مربوط به مقايسه انسجام تکليف و اجتماعي تيم¬ها در شکل (2) آمده است.

شکل 2. مقايسه ميزان انسجام تکليف و اجتماعي در تيم¬ها
با توجه به شکل (3)، نتايج آزمون T مستقل نشان داد که بين سبک رهبري تيم¬هاي موفق و ناموفق تفاوت معني¬داري وجود دارد و مربيان تيم-هاي موفق از سبک رهبري آموزش و تمرين بيشتر استفاده مي¬کردند؛ در حالي که بين سبک¬هاي رهبري دموکراتيک، آمرانه، حمايت اجتماعي و بازخورد مثبت مربيان در بين تيم¬هاي موفق و ناموفق تفاوت معني¬داري وجود نداشت.

شکل 3. مقايسة سبک رهبري مربيان تيم¬هاي موفق و نا موفق
با توجه به شکل (4)، نتايج آزمون T مستقل نشان داد که بين انسجام گروهي (انسجام تکليف و اجتماعي) تيم¬هاي موفق و ناموفق تفاوت معني¬داري وجود ندارد.

شکل 4. مقايسة انسجام گروهي تيم¬هاي موفق و ناموفق
با توجه به جدول (1)، نتايج آزمون همبستگي کندال نشان داد که بين سن و رفتار مربيان ارتباط معني¬داري وجود ندارد.
جدول 1. ارتباط سن مربيان و سبک¬ رهبري مربيان

سبک رهبري
شاخص آموزش و تمرين آمرانه دموکراتيک حمايت اجتماعي بازخورد مثبت

سن مربيان ضريب همبستگي کندال 58/0 24/0 35/0 27/0 50/0
سطح معني¬داري 09/0 52/0 34/0 47/0 17/0
با توجه به جدول (2)، نتايج آزمون همبستگي کندال نشان داد که بين سن بازيکنان و رفتار مربيان ارتباط معني¬داري وجود ندارد.
جدول 2. ارتباط سن بازيکنان و رفتار مربيان

سبک رهبري
شاخص آموزش و تمرين آمرانه دموکراتيک حمايت اجتماعي بازخورد مثبت

سن بازيکنان ضريب همبستگي کندال 51/0- 02/0 13/0- 04/0- 08/0-
سطح معني¬داري 21/0 86/0 24/0 70/0 48/0

نتايج آزمون همبستگي کندال نشان داد که بين سبک¬هاي رهبري آموزش و تمرين، حمايت اجتماعي و بازخورد مثبت با انسجام تکليف تيم-ها ارتباط مثبت و معني¬داري وجود دارد، در حالي که بين سبک رهبري آمرانه و دموکراتيک با انسجام تکليف ارتباط معني¬داري وجود ندارد (جدول 3).
جدول 3. ارتباط سبک¬ رهبري مربيان و انسجام تکليف

سبک رهبري
شاخص آموزش و تمرين آمرانه دموکراتيک حمايت اجتماعي بازخورد مثبت

انسجام تکليف ضريب همبستگي کندال 33/0 08/0- 01/0 47/0 29/0
سطح معني¬داري *01/0 84/0 43/0 *01/0 *01/0

نتايج آزمون همبستگي کندال نشان داد که بين سبک¬هاي رهبري آموزش و تمرين، حمايت اجتماعي و بازخورد مثبت با انسجام اجتماعي تيم¬ها ارتباط مثبت و معني¬داري وجود دارد، در حالي که بين سبک رهبري آمرانه و دموکراتيک با انسجام اجتماعي ارتباط معني¬داري وجود ندارد (جدول 4).
جدول 4. ارتباط سبک¬ رهبري مربيان و انسجام اجتماعي

سبک رهبري
شاخص آموزش و تمرين آمرانه دموکراتيک حمايت اجتماعي بازخورد مثبت

انسجام اجتماعي ضريب همبستگي کندال 31/0 02/0- 09/0 40/0 26/0
سطح معني¬داري *01/0 59/0 41/0 *01/0 *01/0

با توجه به جدول (3) و (4) مشاهده مي¬شود، بزرگترين ضريب همبستگي بين ابعاد رفتار مربيان با انسجام گروهي (انسجام تکليف و انسجام اجتماعي) مربوط به سبک رهبري حمايت اجتماعي مي¬باشد.

بحث و نتيجه¬گيري
نتايج پژوهش حاضر نشان داد مربيان بيشتر از سبک رهبري آموزش و تمرين و کمتر از سبک رهبري آمرانه استفاده مي¬کردند. اين بدان معني است که مربيان نظر بازيکنان را براي تصميم¬گيري در ارتباط با شيوه-هاي تمرين و اتخاذ استراتژي مناسب براي مسابقات و به طور کلي مسائل مربوط به تيم، مورد توجه قرار مي¬دهند و معمولاً به تنهايي تصميم نمي-گيرند، در حالي که بر آموزش مهارت¬ها، تکنيک¬ها و تاکتيک¬ها و همچنين انجام تمرينات تأکيد ويژه¬¬اي دارند؛ در مورد ساير سبک¬هاي رهبري مورد استفاده مربيان تفاوت قابل توجهي مشاهده نگرديد. مرادي (1383)، پانتکو و سانتوس (1991) و بنت و مانوئل (2000) گزارش کردند که مربيان بيشتر از سبک رهبري آموزش و تمرين و کمتر از سبک رهبري آمرانه استفاده مي¬کنند که با نتايج اين تحقيق همخواني دارد (7،9،12)؛ حسيني (1386) در پژوهشي بر روي مربيان حرفه¬اي فوتبال نشان داد، مربيان بيشتر از رفتار آموزش و تمرين و کمتر از رفتار دموکراتيک استفاده مي¬کنند (4).


بر اساس يافته¬هاي پژوهش، بين سبک رهبري آموزش و تمرين با موفقيت تيمي ارتباط مثبت و معني¬داري وجود دارد و مربيان تيم¬هاي موفق (4 تيم اول) از سبک رهبري آموزش و تمرين بيشتر استفاده مي-کردند. وستر و ويس (1991)، مرادي (1383) و رنج (2002) نيز تفاوت معني-داري بين سبک رهبري مربيان تيم¬هاي موفق و ناموفق مشاهده نمودند (32،7،28). ايچاس و کران (1993) نيز گزارش کردند که مربيان تيم¬هاي موفق در ليگ نسبت به مربيان ساير تيم¬ها از رفتار آموزش و تمرين و دموکراتيک بيشتر استفاده مي¬کردند (21). حسيني (1386) بين سبک رهبري دموکراتيک و حمايت اجتماعي، آلفريمن (2005) بين بهبود مهارت بازيکنان ورزش¬هاي تيمي (عملکرد بهتر) با افزايش رفتار حمايت اجتماعي مربيان، فتحي (1384) بين سبک رهبري رابطه مدار مربيان کشتي و ميزان موفقيت کشتي¬گيران و دکستر (2002) بين سبک رهبري تحول¬گرا و موفقيت ورزشکاران ارتباط مثبت و معني¬داري گزارش کردند (4،10،5،20). با توجه به سطح مهارتي پائين آزمودني¬ها (دانشجويان ورزشکار) به نظر مي¬رسد، رفتار آموزش و تمرين مربيان اهميت بيشتري پيدا مي¬کند و استفاده بيشتر از اين سبک رهبري توسط مربيان باعث ارتقاء عملکرد ورزشکاران و در نهايت موفقيت تيمي مي¬گردد.


در ارتباط با تأثير سن مربيان و بازيکنان بر رفتار مربيان يافته¬هاي پژوهش حاضر نشان داد، بين سن بازيکنان و رفتار مربيان ارتباط معني¬داري وجود ندارد. همچنين بين سن و رفتار مربيان نيز ارتباط معني¬داري ديده نشد. در بين متغير¬هاي تعيين کننده رفتار مربيان (متغيرهاي تيمي و ويژگي¬هاي مربي و بازيکنان)، سن بازيکنان عاملي مهم تلقي مي¬شود؛ هرسي و بلانچارد در کتاب مديريت رفتار سازماني بيان کرده¬اند که با بلوغ و رشد افراد، رهبران به استفاده از سبک رهبري رابطه¬مدار گرايش پيدا مي¬کنند (8). شلدز و همکاران (1997) نيز گزارش کردند که با افزايش سن آزمودني¬ها مربيان از سبک رهبري حمايت اجتماعي بيشتر استفاده مي¬کردند (30). اما به نظر مي¬رسد به علت کم بودن اختلاف سني آزمودني¬ها (چون اختلاف سني دانشجويان چشمگير نمي¬باشد و ميانگين سني اکثر تيم¬ها نزديک به هم مي¬باشد)، بر خلاف پيش بيني و فرضيه پژوهشگر بين سن بازيکنان و رفتار مورد استفاده مربيان و همچنين بين سن و رفتار مربيان ارتباط معني¬داري مشاهده نشد.
نتايج پژوهش حاضر نشان داد بین انسجام گروهی (انسجام تکليف- انسجام اجتماعي) و موفقیت تیم¬ها ارتباط مثبت و معنی داری وجود ندارد. بون و بيتل (1997) نيز بين انسجام گروهي (تکليف) و موفقيت تيمي ارتباط معني¬داري مشاهده نکردند (4). حسيني (1386) گزارش کرد بين انسجام تيمي (انسجام تکليف- انسجام اجتماعي) تيم¬هاي ناموفق و کمتر موفق (تيم¬هاي پائين و مياني جدول) حاضر در ليگ برتر فوتبال ايران تفاوت معني¬داري وجود نداشت (4).

اما وستر و ويس (1991)، ايچاس و کران (1993)، کارون و همکاران (2002)، رنج (2002) و هانگ (2004) گزارش کردند که انسجام تکليف و اجتماعي (انسجام گروهي) به طور مثبت و معني¬داري با عملکرد موفق ارتباط دارد (32،21،15،28،23). مرادي (1383)، سيد گريوز (1998)، کارون، بري و آيس (2002) نيز در پايان فصل ضريب همبستگي بالايي بين افزايش انسجام گروهي و درصد پيروزي¬هاي يک تيم مشاهده کردند (7،31،15). با اين حال گريو (2000) نشان داد که انسجام تأثير ناچيزي بر عملکرد دارد و اين عملکرد است که تأثير قابل توجهي بر انسجام دارد و تيم¬هاي برنده از تيم¬هاي بازنده منسجم-ترند (4). با بررسي نتايج اين پژوهش و ساير پژوهشگران به نظر مي-رسد،

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید