بخشی از مقاله
چکیده
پژوهش حاضر با هدف انتزاع ابعاد و کاربرد های نظریه یادگیری اجتماعی – شناختی بندورا در خود تنظیمی و یـادگیری بـا روش تحلیلی – توصیفی با استفاده از روش کتابخانه ای و جستجو در در اسناد و منابع مکتوب و سایت های علمی گوناگون انجام شد . این پژوهش در صدد پاسخگویی به این سوالات بود که نظریه یادگیری اجتماعی ـ شناختی منجر به چه نـوعی از یـادگیری در فراگیـران می شود؟ خودتنظیمی چه نقشی در یادگیری دارد؟ آیا خود تنظیمی می تواند فرایند یادگیری را تسهیل بخشد؟ نتایج نشـان داد کـه جنبه های فرایندهای خود نظم دهی در برگیرنده خود مشاهده گری، خود داوری، و خود واکنشـی اسـت و بـرای دسـتیابی بـه معنـا آموزش چگونگی هدف گذاری دارای اهمیت بنیادی اسـت. همچنـین کنتـرل ارادی، خـود تعمقـی و پـیش اندیشـی مراحـل چرخـه خود نظمدهی می باشند. نظریه اجتماعی شناختی تاکید می کند که یادگیری و عملکرد فرایندهای متمایزی هستند. علی رغم اینکـه یادگیری از طریق عملکرد و دست ورزی می تواند یادگیری را ایجاد نماید اما یادگیری مشاهده ای را بایستی بعنـوان بنیـاد و اسـاس یادگیری مهارت ها برشمرد. خود تنظیمی یا یادگیری خود تنظیم شده به فرایندی اطلاق می شود که بدان وسیله، یادگیرندگان افکار، احساسات و اعمال خود را به طور نظامدار به سوی دستیابی به سوی هدف های خود هدایت می کنند. خود تنظیمی می تواند منجر به یادگیری شود البته میزان اثربخشی یادگیری بستگی به عوامل خـانوادگی و تفـاوت هـای فـردی دارد. نظریـه یـادگیری ـ شـناختی فرصتهای لازم را برای یادگیری معنا دار از طریق مشارکت را برای فراگیران فراهم می کند.
×
کلمات کلیدی: خود تنظیمی، یادگیری مشاهده ای ، یادگیری اجتماعی- شناختی، یادگیری
.1 مقدمه
خود نظم دهی( خودتنظیمی) مستلزم انتخاب یادگیرنده است. چشم اندازهای شناختی کلاسیک خود نظم دهی را مرکب از سه فرایند میدانست:خود مشاهده گری،خود داوری، خود واکنشی. خود مشاهده گری شامل داوری کردن درباره جنبه های مشاهده شده رفتارخود بر اساس یک معیار و واکنش مثبت یا منفی نسبت به آن است. ارزشیابی یا واکنش ها مردم صحنه را برای مشاهدات بیشتر همان جنبه های رفتاری یا رفتارهای دیگر آماده می کنند این فرایندها همچنین مستقل از محیط عمل نمی کنند دانش آموزانی که داوری آنها در مورد پیشرفت یادگیری خود این است که این پیشرفت ناکافی است ممکن است با تقاضای کمک از معلم خود واکنش نشان دهند، که در نتیجه محیط آنها را تغییر می دهد. خود داوری به مقایسه سطح عملکرد کنونی یا هدف فرد اطلاق می شود خود داوری ها به نوع معیارهای خود ارزیابی کننده به کار رفته، ویژگی هدف، اهمیت دستیابی به هدف و اسنادها بستگی دارد. معلم الگوی یادگیری را تسهیل می کند و اطلاعات خود کارآمدی فراهم می آورد. دانش آموزانی که معلمان را در حال شرح دادن و نمایش دادن مفاهیم و مهارت ها می بیند، مستعد یادگرفتن هستند و باور دارند که قابلیت یادگیری بیشتر را دارند. معلمان همچنین برای دانش آموزان اطلاعات ترغیب کننده خود کارآمدی را فراهم می آورند خود نظم دهی مانند مهارت های دیگر، می تواند یادگرفته شود (بی،زیمرمن،2000، به نقل از کریمی،.( 1393 روش های اثربخش برای آموزش خود نظم دهی اغلب شامل الگوهای اجتماعی، بازخورد تصحیحی، بازخوردآموزش و تمرین، هدف گذاری، خود ارزیابی پیشرفت یادگیری است(شارتک و ارتمر ،2000، به نقل از کریمی،.(1393
1
بهبود خود نظم دهی تحصیلی، وقتی دانش آموزان فرصت هایی برای تمرین خود هدایت شده در زمینه های مختلف دریافت می کنند، تسهیل می شود.خود نظم دهیحدوداً معادل است با آگاهی فراشناختی(گیتومر و گلاسر، 1987، به نقل از کریمی1393 )، که در آن افراد اعمال خود به سوی هدف را نظارت، هدایت و تنظیم می کنند (پاریس و پاریس،2001 به نقل از کریمی ،. (1393 این آگاهی شامل دانش از تکلیف (چه چیزی قراراست یاد گرفته شود، کی و چگونه بایستی یادگرفته شود) و همچنین دانش درباره خود از قبیل قابلیت های شخصی، علایق و نگرش هاست. یادگیری خود نظم داده شده از یادگیرنده ها می خواهد تا دانش پایه ای عمیق شامل خواسته های تکلیف، کیفیت های شخصی و راهبردهایی برای انجام تکلیف داشته باشند. خود نظم دهی همچنین شامل دانش رویه ای یا فراورده هایی است که یادگیری مطلب را با نظارت سطح یادگیری شخص، تصمیم گرفتن در این باره که، چه موقع رویکرد تکلیف متفاوتی اتخاذ کند، آمادگی برای امتحان دادن، نظم می بخشد. فعالیت های خود نظمی از جمله فرایندهای کنترل هستند که تحت هدایت یادگیرنده قرار دارندآنها پردازش و حرکت اطلاعات را در درون سیستم تسهیل می کند.( درخشان هوره، .(1389
در نظریه اجتماعی ـ شناختی، هدف ها و انتظارات مکانیسم های مهم یادگیری هستند. طبق نظر بندورا انگیزش رفتاری هدف گرا است که به وسیله انتظارات مردم در مورد بازده های پیش بینی شده اعمال آنها و خود کارآمدی آنها برای انجام آن اعمال برانگیخته و حفظ می شود.
خود تنظیمی یا یادگیری خود تنظیم شده به فرایندی اطلاق می شودکه بدان وسیله، یادگیرندگان افکار، احساسات و اعمال خود را به طور نظامدار به سوی دستیابی به سوی هدف های خود هدایت می کنند (زیمرمن و شانک،2001، به نقل از کریمی، . (1393 خود تنظیمی شامل داشتن یک هدف یا مقصد، به کارگیری اعمال هدف ـ گرا، تنظیم راهبردها و اعمال و وفق دادن آنها برای تضمین موفقیت است. نظریه ها از نظر مکانیسم های فرض شده زیربنایی کاربرد فرایندهای رفتاری و شناختی برای تنظیم فعالیت ها از سوی دانش آموزان تفاوت دارند برای صورت گرفتن خود تنظیمی، یادگیرنده ها بایستی در مورد انگیزه ها یا روش های یادگیری، زمان صرف شده برای یادگیری، سطح معیار یادگیری، زمینه ای که یادگیری در آن رخ می دهد، و شرایط اجتماعی قابل اجرا مقداری حق انتخاب داشته باشند(زیمرمن،2000، به نقل از کریمی،.(1393
وقتی یادگیرندگان حق انتخاب محدودی داشته باشند، رفتارهای آنها به جای آنکه خود تنظیم شده باشد، از بیرون تنظیم شده است. مردم میتوانند از طریق مشاهده یاد بگیرند. بندورا در آزمایش معروف خود به نام »عروسک بوبو« نشان داد که کودکان رفتارهایی را که در دیگران مشاهده میکنند، یاد گرفته و تقلید میکنند. کودکانی که در آزمایش بندورا شرکت کرده بودند، آدم بالغی را مشاهده کردند که رفتار خشنی با عروسک بوبو داشت. هنگامی کهبعداً به کودکان اجازه داده شد تا در یک اتاق دیگر به بازی با عروسک بو بو بپردازند، آنها شروع به تقلید و تکرار رفتارهای خشنی کهقبلاًمشاهده کرده بودند نمودند.
یادگیریلزوماً به تغییر رفتار منجر نمیشود. با وجودی که رفتارگراها معتقدند که یادگیری به تغییرات ثابتی در رفتار میانجامد اما یادگیری مشاهدهای نشان میدهد که مردم میتوانند اطلاعات جدیدی را یاد بگیرند بدون آن که رفتار جدیدی بروز دهند. تمام رفتارهای مشاهده شده به طور موثری یادگرفته نمیشوند. عواملی هم در مدل و هم در یادگیرنده میتوانند در موفقیت یا عدم موفقیت یادگیری اجتماعی نقش داشته باشند. همچنین باید مراحل و نیازهای خاصی بر آورده شوند.
به عقیده بندورا، یادگیرنده باید علاوه بر توجه و علاقه، توانایی تقلید و الگوبرداری را دارا باشد.یادگیری اجتماعی، بنا بر مشاهده و تقلید، به طور ناخودآگاه در بسیاری از افراد به صورت مثبت و منفی انجام میگیرد و پیامدهای ثمربخش، یا زیانبار خود را به دنبال خواهد داشت. بنابراین برای تبیین این نظریه باید مفاهیمی چون تقلید، الگوبرداری و مشاهده را شرح دهیم؛ اماقبلاًباید انتقادات ایشان بر نظریههای کلاسیک را ملاحظه کنیم تا بستر نظریات ایشان فراهم شود.
نکته اصلی این است که یادگیری اجتماعی فقط یک رشته رفتارهای جامعهپسند را شامل نمیشود، بلکه به ما میآموزد که چه رفتارهایی در چه شرایطی قابل قبول نیستند. به سخن دیگر، یادگیری اجتماعی موثر با شمار بسیاری از تعمیمی و تخصیص سر و کار پیدا میکند. یادگیری در این دسته از نظریهها براساس ارتباط فرد با ضابطهها و آداب و رسوم اجتماعی صورت میپذیرد. با مشاهده افراد آدمی در محیط اجتماعی و تقلید از آنهاست که انسان میآموزد مردم چگونه رفتار میکنند و کارها و مهارتها و به طور کلی بیشتر امور زندگی چگونه انجام میشوند.
باید توجه داشت که نظریه یادگیری اجتماعی عوامل تقویتی را در تثبیت یادگیری مهم میشمارد، اما آنها را شرط لازم برای یادگیری نمیشناسد. چنانکه کودکان از راه مشاهده میتوانند رفتارهای پرخاشگرانه را بدون تمرین یا دریافت پاداش بیاموزند. گرچه یادگیری بدون پاسخ آشکار انجام میشود؛ اما نظریهپردازان یادگیری اجتماعی ادعا نمیکنند که یادیگری بدون پاسخ آشکار مهمتر و کارآمدتر از پاسخ عینی و فعال در امر یادگیری است. حتی پژوهشهایی که درباره سرمشتق گیری صورت گرفته بیانگر این واقعیت میباشند که
2
یادگیرنده باید در عملکردهای آشکار وارد شود تا نشان دهد که یادگیری از راه مشاهده رخ داده است یا نه با وجود این، نظریه یادگیری اجتماعی مانند نظریهشناختی مدعی است که یادگیری در یک سطح فکری انجام میشود( حسنی، چراغی و یغمایی، .(1387 یادگیری خود نظم دهی یا خود سامانی یکی از مفاهیم مورد تاکید بندورا است. منظور از خود سامانی"تولید و هدایت اندیشه، هیجانها و رفتارها توسط خود فرد به منظور رسیدن به هدف است" (سیف، 1387، ص. (173
بندورا معتقد بود که اگر انسان تنها تحت تاثیر پاداش ها و تنبیه های بیرونی قرار داشت همواره باید در زندگی تغییر مسیر می داد تا این که خود را با عوامل خارجی همساز کند. اما، رفتار انسان علاوه بر تاثیر پذیری از عوامل خارجی، عمدتا یک رفتار خود نظم داده شده است و معیارهای عملکرد فرد، همان تجربه های مستقیم و غیرمستقیم اوست که در طول زندگی می آموزد و برای او پایهای میشود تا خود را ارزشیابی نماید. اگر در شرایط معینی عملی با معیارهای او یکسان یا بالاتر باشد، آنرا مثبت ارزیابی می کند و اگر از معیارهای او پایین تر باشد، آنرا منفی ارزشیابی می کند(اولسون و هرگنهان، ترجمه سیف، 1387، ص269؛ سیف، 1387، ص . (173 راهبردهای یادگیری، خودتنظیمی را نوعی از یادگیری تعریف کردهاند که در آن یادگیرندگان به جای آنکه برای کسب دانش و مهارت بر معلمان، والدین و یا دیگر متولیان آموزشی تکیه کنند،شخصاًکوشش های خو د را شروع و هدایت می کنند؛ به عبارت دیگر خودتنظیمی در یادگیری را به مشارکت فعال یادگیرنده از نظر رفتاری، انگیزشی، شناختی و فراشناختی در فرایند یادگیری برای بیشینه نمودن یادگیری اطلاق میشود.
آزوبل معتقد است زمانی یادگیری به صورت معنی دار اتفاق می افتد که مفهوم مورد یادگیری بتواند با مفاهیمی که از قبل در ساخت شناختی یادگیرنده وجود دارد ارتباط برقرار نماید. یعنی مطالب جدید بتواند در هرم ساخت شناختی فرد جایی داشته باشد. اما اگر یادگیری به صورت حفظ و بر اثر تمرین و تکرار باشد، بدون این که با مطالب از قبل آموخته شده ارتباط پیدا کند، یادگیری فرد جنبه طوطی وار دارد. در این صورت مطلب مورد یادگیری در هیچ کجای سلسله مراتب ساخت شناختی فرد جا نمی گیرد. مثل یادگیری هجاهای بی معنی که طوطی وار حفظ می شود. بنابراین، تجربه های قبلی فرد تعیین می کند که یادگیری برای دانش آموز معنی دار است یا خیر(سیف، 1387، ص.(158-159
.2 نتیجه گیری:
نظریه یادگیری مشاهده ای یا اجتماعی ـ شناختی بندورا یکی از بهترین نظریه ها در زمینه یادگیری می باشدطبق دیدگاه بندورا بیشتر یادگیری انسان در یک محیط اجتماعی صورت می گیرد. یادگیری براساس موقعیت و شرایط شناختی ـ اجتماعی خیلی بهتر صورت می گیرد تا برا اساس تقویت و شرطی شدن. اثرات یادگیری براساس شناخت شرایط اجتماعی تداوم دارد اما براساس تقویت و شرطی شدن موقتی می باشد. درنتیجه آن یادگیری مطلوب صورت نمی گیرد در واقع به اهداف یادگیری که برای فراگیر در نظر گرفته شده است نائل نمی شویم. خود تنظیمی هم می تواند منجر به یادگیری بشود منجر به موفقیت تحصیلی و کاری بشود. و هم می تواند به یادگیری نینجامد و منجر به شکست تحصیلی گردد.
بر اساس نظریه سه وجهی بندورا مبنای یادگیری خودتنظیمی، شناخت اجتماعی است. به عقیده وی، فعالیتهای یادگیری دانشآموزان به وسیله سه عامل فرآیندهای شخصی، محیطی و رفتاری آنها تعیین میشود. به هر حال در آموزش مهارت های خودگردانی باید به تفاوت های فردی و محیط یادگیری توجه خاص داشت. صفات متفاوت، عملکرد فراگیران را پیش بینی میکنند و مهم تر از آن این که آنها در موقعیتهای مختلف متناوتند بنابراین اگر چه آموزش این مهارت ها در تعلیم و تربیت اهمیت دارد، مطالعه صفات یادگیری خودگردان افراد در موقعیتهای یادگیری نیز با اهمیت است. (هونگ، 1998، به نقل از کریمی،.(1393
خودتنظیمی ، پیامدهای ارزشمندی در فرآیند یادگیری، آموزش و حتی موفقیت زندگی دارد و یکی از مفاهیم مطرح در تعلیم و تربیت معاصر است. چهارچوب اصلی نظریه یادگیری خودتنظیمی بر این اساس استوار است که افراد چگونه از نظر باورهای فراشناختی، انگیزشی و رفتاری، یادگیری خود را سازماندهی میکنند. یادگیری خودتنظیمی به معنای ظرفیت فرد برای تعدیل رفتار متناسب با شرایط و تغییرات محیط بیرونی و درونی است و شامل توانایی فرد در سازماندهی و خودمدیریتی رفتارهایش جهت رسیدن به اهداف گوناگون یادگیری است و از دو مولفه راهبردهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری تشکیل شده است.
می توان گفت که خود تنظیمی می تواند منجر به یادگیری شود البته میزان اثربخشی یادگیری بستگی به عوامل خانوادگی و تفاوت های فردی دارد. نظریه یادگیری ـ شناختی فرصت های لازم را برای یادگیری فراگیران فراهم می کند. شاید بتوان گفت نظریه بندورا یکی از مهمترین نظریه های یادگیری می باشد.این نظریه تاثیر بسیار مهمی در یادگیری فراگیران دارد و بازخورد بسیار خوبی برای
3
فراگیران و موقعیت آموزشی و اجتماعی آنان دارد. نظریه بندورا کاربرد بسیار خوبی در یادگیری و آموزش فراگیران دارد فرصتی برای انگیزش و علاقمندی به درس و یادگیری را در فراگیران به وجود می آورد در مجموع می تواند موجبات رضایت مندی و شادابی فراگیران را فراهم کند.