بخشی از مقاله
از شهر اسلامی تا شهر پایدار؛ تبیین ویژگیهای مشترک
چکیده
شهر اسلامی – گذشته از تعاریف مناقشه آمیز صورت گرفته – دارای صفات و ویژگیهایی است که تا کنون در مطالعات و بررسیهای گوناگون به آنها اشاره شده است، که از آن جمله میتوان به تعادل، زیبایی، هماهنگی، وحدت و برخورداری از حریم و ... اشاره نمود. پایداری به مفهوم امروزین آن یکی از ویژگیهایی است که از دیرباز در شهرسازی و معماری اسلامی به صورت ضمنی وجود داشته است. در مقاله ی حاضر با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی و با رویکردی استدلالی، به بیان جایگاه و نقش مفهوم پایداری در شهر اسلامی پرداخته شده است. در این راه، پس از ارائه ی تعریفی از شهر اسلامی و تبیین وجوه تمایز آن با عبارات مشابه، جایگاه پایداری به صورت عام و شهرسازی و معماری پایدار به صورت خاص در این شهر مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج مطالعه نشان میدهد که به سبب صفات و ویژگیهای ذاتی شهر اسلامی که ریشه در دین مبین اسلام دارد، پایداری از مشخصههایی است که در جهت دستیابی به شهر اسلامی، همواره مورد توجه بوده و در مسیر تحقق شهروند متعالی، نقش مهمی ایفا مینماید.
واژگان کلیدی: پایداری، شهر اسلامی، شهر پایدار، شهرسازی پایدار، معماری پایدار.
.1 مقدمه
در بسیاری موارد، انسان شهر و خانه خود را بر اساس خصوصیات و ویژگیهای
شخصی و اعتقادات خود بنا مینهد، یعنی »بدون خانه به تناسب ساختمان خانهی
691
وجود ساخته می شود و هرگاه ساختمان این خانه درون تغییر کند، شهر و خانه هم
طور دیگری ساخته میشود.1« بر این اساس در یک رویکرد آسمانی، انسان مسلمان،
خانه و شهر خویش را چنان بنا میکند که هم اسلامیباشد و هم بتواند مسلمانوار در
آن زندگی کند.
هنگامی میتوان صفت »اسلامی« را بر شیء و پدیدهای – از جمله بر شهر و
معماری – نهاد که آن شیء و پدیده بر اساس تعالیم اسلامی بنا نهاده شده باشد و به
گونه ای در خدمت انسان قرار گیرد که ضمن پاسخگویی به نیازهای مادی، او را به
سمت ارزشهای اسلامی هدایت نماید. آیا میتوان واقعیتی به نام »شهر« را براساس
اعتقادات و باورهای اسلامی بنا نهاد و در این صورت مابه ازای آن در سایر ادیان، مکاتب و فرهنگها نیز وجود دارد؟ یعنی در مقابل »شهر اسلامی«، میتوان از »شهر
مسیحی« یا »شهر هندوئیستی« یاد کرد؟ این »شهر اسلامی« دارای چه ویژگیها، صفات
ﻭ خصوصیاتی است و بر چه اصولی بنا شده است؟ نسبت »شهر اسلامی« با مقولاتی
مانند پایداری، توسعه پایدار و شهر پایدار چگونه است و معماری پایدار در آن چه جایگاهی دارد؟
در این مقاله، ابتدا چیستی شهر اسلامی و ویژگیها و صفات این شهر در پرتو تعالیم اسلامی مورد کنکاش قرار میگیرد و سپس تلاش میشود در سایه این صفات و
خصوصیات، جایگاه پایداری و معماری پایدار در شهر اسلامی مورد بررسی قرار گیرد
ﻭ ارتباط مفهوم پایداری با صفات شهر اسلامی تبیین گردد.
. 2 شهر اسلامی
»در دیدگاه عموم پژوهشگران و ناظران مسلمان و نیز کسانی که هنوز هم در درون و یا در جوار بافتهای تاریخی شهرهای اسلامی زندگی میکنند، استفاده از اصطلاح
»شهر اسلامی« بدیهی مینماید زیرا به عنوان اعضای یک تمدن، این اصطلاح برای آنان
بیانگر هویت ویژه فرهنگی، فضایی و تاریخی خاصی است که محیط شهری شان را از
غیر آن جدا میکند.1« از این رو برای بازشناسی و ارائه ی تعریفی از شهر اسلامی،
تکیه بر این هویت ویژه بدیهی مینماید. توضیح لازم اینکه، در این مقاله مختصر، در
پی ارائه ی تعریفی جامع و توجه همه جانبه به تمامی زوایای شهر اسلامی با تمامی
عظمت آن در طول تاریخ نیستیم. زیرا این امر را با توجه به موضوع بحث نه ممکن و نه لازم میدانیم. در این مقاله در پی آنیم تا میان تعریف متداول از شهر اسلامی و
مفهوم پایداری در معماری و شهرسازی رابطه دو سویه بیابیم.
پیش از آغاز بحث، در ویژگیها و خصوصیات و صفات شهر اسلامی، لازم است
در رابطه با کلیت شهراسلامی و وجود آن سخن گفته شود. یکی از دلائلی که بر وجود
شهراسلامی میتوان اقامه نمود، کیفیتی است که از واژه »اسلامی« استنباط میگردد و آن را از سایر واژگان مشابه که از یک سو ناکافی و از سوی دیگر گمراه کننده اند
متمایز مینماید. »واژه »اسلامی« ضمن برخورداری از وسعت کافی، دقیق نیز هست.2«
در یک بررسی مقایسه ای، برای توصیف سکونتگاههای اروپائیان، اصطلاح »شهر
مسیحی« به همان اندازه ناکارا و غیرمفید است – و در برابر آن واژه »غربی« یا »اروپای غربی« مفید فایده به نظر میرسد – که واژه »اسلامی« برای بیان سکونتگاههای مسلمانان مثمرثمر. به دیگر سخن »فایده واژه »اسلامی« در این است که به یک نسبت هم اشاره به فرهنگ دارد – فرهنگی که به اندازه فرهنگ اروپای غربی مستقل است –
و هم اشاره به اعتقاد میکند، همین اصطلاح »اسلامی« به عنوان یک واژه توصیفی، به
میزان زیادی مفیدتر و گویاتر از واژه »مسیحی« است.3« از این رو میتوان »واژه »اسلامی« را هم اشاره به تمامیت مذهبی تلقی کرد و هم اشاره به تمامیت فرهنگی دانست.4«
-1 ابراهیمی، 1375،ص12
-2هیلن براند،1385،ص8
3 -همان
-4 همان، ص9
از دیدگاهی دیگر، نیز میتوان به شهر نگریست و وجود شهر اسلامیرا مورد مداقه
قرار داد، بررسی تطبیقی اسلام با باورها و اندیشههایی که از فرهنگهای شرقی چون
چین و هند نشأت گرفتهاند ما را به این مهم رهنمون میسازد که چرا »شهر اسلامی«
وجود دارد، اما »شهر تائوئیستی« یا »شهر هندوئیستی« در طول تاریخ متبلور نشده است. با فاصله گرفتن از نگرش کالبدی و با بررسی وبژگیهای هنری شهر – و حتی
معماری- میتوان به وجوه اصلی و مشترک هنرهای مذهبی اشاره کرد که عبارتند از:
.1 محتوا و معنای رستگاری و .2قلمرو هنری.1« بر این اساس تائوئیسم به نفی
حکومت و قانونهای اجتماعی میپردازد و قلمرو جامعه، سیاست و حکومت را ترک
میکند، در چنین اندیشه عرفانی که نافی تمدن و مناسبات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است، سخن گفتن از شهری که بر پایه اعتقادات بنا شده باشد فاقد معناست.
اندیشه ودایی (اندیشه حاکم بر فرهنگ هندی) نیز قلمرو خود را در حیطه کائنات
و جهان روح محدود نموده و رستگاری را برپایه ی حرکتی فردی و دارای نمودهای
روحانی میداند. در این اندیشه نیز، شهر در چارچوب اعتقادات مجال ظهور ندارد. اما هنراسلامی قلمرویی متفاوت دارد بصورتی که وسعتی از جهان پیش از تولد تا قیامت را برای رسیدن به رستگاری تقدیم نموده است و همین قلمرو عظیم با تمامی فراز و فرودهایش مضامین هنری را به هنرمند عطا میکند. از سوی دیگر، هرچند قلمرو هنر
اسلامی غیر آرمانی است، اما رستگاری در آن دارای معنایی آرمانی و متعالی است.2
برخی صاحب نظران نیز در برابر »شهراسلامی« قائل به »شهر مسلمانان« هستند. در این رابطه ژانت ابولغاد مینویسد: »شهر مسلمانان، اصطلاحی است که بر »شهراسلامی« ترجیح میدهم، چرا که اشاره اش به شهرهایی است که توسط مسلمانان ساخته شده است، یعنی کسانی که به اسلام اعتقاد دارند نه آن شهری که بطور مجرد »توسط اسلام«
ساخته شده است.3« اگرچه نمیتوان به تمامی شهرهایی که مسلمانان در طی قرون
694
مختلف ایجاد کرده اند، عنوان »شهراسلامی« را اطلاق نمود، اما عبارت »شهری که
بطور مجرد »توسط اسلام« ساخته شده است« عبارتی نارسا بوده و خالی از اشکال
نمیباشد، زیرا اولا: بنا بر ماهیت دین اسلام، فعل و عمل مسلمین – و از آن جمله به
نظم در آوردن سکونتگاههایشان – در طول تاریخ، تابعی از اعتقادات دینی شان بوده و در پی آن بوده اند تا حد امکان شهرهای خویش را برپایه ی مفاهیم اسلامی بنا نهند و
ثانیا: »اسلام خود دین شهرها و شهرنشینی است، اما به اجتماعات انسانی توجهی
خاص مبذول داشته است. تفکر اسلامی بادیه نشینی را نفی نموده و مسلمانان را به
شهرها فرا میخواند.1« در این مسیر، مجرد و ذهنی بودن و حتی آرمانی بودن شهر
اسلامی توجیه پذیر نیست و حاصل تلاش اندیشمندان و شهرسازان مسلمان، در پرتو مفاهیم اسلامی، نمودهای بسیاری از »شهرهای مسلمانان« که یک »شهراسلامی« بوده
اند را در طول تاریخ بر جای گذارده است.
بر این اساس، اسلام امکان وجود و ایجاد سکونتگاههایی بر مبنای اعتقادات و
باورها را برای پیروان خویش فراهم آوررده و چنانکه پیشتر آمد برخلاف »شهر تائوئیستی« و »شهر هندوئیستی« که امکان و مجال ظهور نداشته اند، »شهر اسلامی« هم از دیدگاه نظری امکان وجود داشته و هم نمونههای آن در طول تاریخ تجلی داشته است.
با توجه به مجموع مباحث مطرح شده، »شهر اسلامی« شهری است که دارای
هویت ویژه فرهنگی، فضایی و تاریخی خاصی است. این »هویت فرهنگی و تاریخی و تمدنی نه تنها در مذهب، اخلاق، علم و تفکر بلکه در روابط فضایی و هویت شهری نیز ملحوظ و از تجسمی عینی و خارجی و تعریف شده برخوردار است2«، این شهر »تجلیگاه اصول و ارزشهای فرهنگی و مورد باور انسان است، جهان بینی سازنده
خویش را معرفی میکند و به اهدافی که اهلش برای خود قائل هستند گواهی
695
میدهد.1« این شهر مفهومی آرمانشهری نیست و در طول تاریخ تلاش فیلسوفان،
اندیشمندان و شهرسازان مسلمان نمونههای بسیاری از این سکونتگاهها را بوجود
آوردهاست، به دیگر سخن »ظهورامرمتعالیا مقدس از خلال واقعیت مادی، یعنی تجلی
چیزی از مرتبه ای کاملا متفاوت که فراتر از واقعیت مادی است و در عین حال در اشیایی ظاهر میشود که جزو جدایی ناپذیر و مکمل دنیای طبیعی و خالی از قداست
ماست2« که در این مورد در واقعیتی مادی و زمینی با نام شهر تجلی یافته است.
.3 صفات و ویژگیهای شهر اسلامی
اتصاف شهر به صفت اسلامیت، ویژگیها و خصوصیاتی را برای آن پدید میآورد
و بدیهی است که این صفات برآمده از متن دین مبین بوده و مشروعیت خویش را از اصول اسلامی اخذ مینماید. اگرچه »ما معمولا فکر نمیکنیم که میان اعتقادات و نظام
شهری و شهرسازی و معماری مناسبت و تناسبی وجود داشته باشد، زیرا میبینیم که
در هر شهر و هر خانه ای میتوان مسلمان بود و به آئین مسلمانی زندگی کرد3« اما
»برخلاف آنچه معمولا تصور میشود، نسبت ما با شهر و خانه و عالمی که در آن به سر میبریم نسبت تباین نیست: ما در هر خانه ای نمیتوانیم زندگی کنیم.4« بر این اساس شهری – و حتی خانه ای – که مسلمانان در آن زندگی میکنند، باید دارای مشخصات و خصوصیات ویژه ای باشد و بر پایه مبانی نظری مستحکمی که تبیین
کننده مختصات شهر اسلامی است بنا گردد، در این مسیر منابع و مراجع مورد استناد
»تحت سه عنوان اصلی »متون اسلامی«، »تجارب انسانی« و »شرایط محیطی« قابل طبقه بندی میباشند.5«
696
اگر شهرسازی را علم و هنر به نظم درآوردن و شکل دادن به محیط زندگی انسان
بدانیم، صفات چنین نظمی در تفکر اسلامی عبارتند از: وحدت در کثرت، تعادل،
زیبایی، هماهنگی، توازن، اندازه، حد و حریم، نوگرایی و نوجویی، هویت و سلسله
مراتب.1 برپایه این ویژگیها، صفات شهر اسلامی عبارتند از: »شهر اسلامی؛ شهر تجلی توحید، شهر عبودیت و عبادت، شهر تقوی، شهر هدایت، شهر ذکرو تقوی، شهر
عدالت، شهر اصلاح، شهر عبرت، شهر امنیت، شهر احسان، شهر میانه.2«
.4 از شهر اسلامی تا شهر پایدار
توسعه پایدار در کلیت آن و شهر پایدار و معماری پایدار، موضوعاتی نسبتا جدید
و مطرح در سطح جهانی اند و همین اهمیت بین المللی، باعث توجهات داخلی به این مقوله گشته است، غافل از اینکه »شهرهای ما در گذشته بهترین نمونههای پایداری را
در خود متجلی ساخته اند. توجه به محدودیتهای اکولوژیکی محل نظیر آب، توسعه
متناسب و سازگار با طبیعت، صرفه جویی در منابع، استفاده از مواد و مصالح بومی،
ابداع روشهای موثر و مناسب جهت ادامه حیات، نظیر قنات و بادگیر و استفاده هنرمندانهاز آب و گیاه جهت تلطیف هوا و ایجاد مناظر مطبوع، ایجاد باغها و باغچهها در حیاطها، فضاهای عمومی و اطراف شهرها همه نمونههایی از عوامل موثر در این پایداری بودهاند.3« این رویکرد و توجه به موارد ذکر شده از یک سو به دلیلشرایطاقلیمی، جغرافیایی و مسائل محیطی بوده و از سویی دیگر متأثر از مؤلفههای اجتماعی و فرهنگی است که نقش اسلام و تفکر اسلامی در شکل گیری آن مشهود است.
بهدیگرسخن،مفهوم امروزین پایداری – و به تبع آن شهرسازی پایدار و معماری پایدار – دارای پایههای مستحکمی در اعتقادات مسلمانان و در فرهنگ اسلامی است