بخشی از مقاله

بررسي چالش هاي کليدي در کسب وکارهاي خانوادگي در ايران

چکيده
هدف از اين مقاله بررسي چالش هاي کليدي در کسب وکارهاي خانوادگي در ايران مي - باشد. که براي شناسايي و الويت بندي آن ها از روش دلفي و از نظرات مديران اين موسسات و نيز اساتيد مديريتي بهره گرفته شده است . جامعه هدف تحقيق اساتيد دانشکده هاي مديريت در دانشگاه هاي تهران و نيز مديران .مالکان کسب وکارهاي خانوادگي در محدوده جغرافيايي شهر تهران بود. و نمونه گيري به صورت هدفمند انتخاب شده است .آنچه که به عنوان نتيجه اين مطالعه مطرح ميشود، ارائه چالش هاي اساسي کسب وکارهاي خانوادگي در فرهنگ ايراني، در قالب منظم و در چارچوب مدل سه حلقه اي است . که در ميان آن ها مي توان به نبود ارتباط روشن و صحيح ، حاکم بودن روش هاي مديريتي سنتي و نبود استراتژي بلندمدت در کسب وکار و خانواده اشاره کرد. اين طبقه بندي و شفاف سازي مي تواند به مديران در شناخت اين چالش ها کمک کند و نيز زمينه اي براي انجام مطالعات بعدي ميباشد.
کلمات کليدي: کسب وکارهاي خانوادگي، چالش هاي کسب و کارهاي خانوادگي، استراتژي، کسب وکارهاي خانوادگي در ايران
مقدمه
در حال حاضر، تحقيقات در موردکسب وکارهاي خانوادگي به عنوان يکي از شاخه هاي کارآفريني و کسب وکار، از روند رشد بالايي برخوردار مي باشند. در ايالت متحده –به عنوان بزرگترين اقتصاد جهاني- تعداد ٢٤.٢ ميليون کسب وکار خانوادگي وجود دارد که سهم اين کسب وکارها از توليد ناخالص داخلي( GDP %٦٤)، معادل با ٥.٩ تريليون دلار، از نيروي شاغل ٦٢% و از ايجاد شغل هاي جديد ٧٨% مي باشد [١] و نيز ٨٩درصد درآمدهاي مالياتي کسب وکارها متعلق به کسب وکارهاي خانوادگي است . در اروپاي غربي، سهم شرکت هاي خانوادگي از ٦٠ درصد تا ٧٠درصد متغير است . تاثير آن بر (GDP ) و اشتغال حول ٥٠% است [٢] مانند ساير نقاط جهان ، کسب وکارهاي خانوادگي نقش چشمگيري در اقتصاد کشورهاي حاشيه خليج فارس ايفا مي کنند، بطوريکه تخمين زده مي شود، نقش اين کسب وکارها در توليد ناخالص داخلي اين کشورها از کمترين مقدار در عربستان که مي توان گفت ، بخش دولتي بر اقتصاد حاکم است ، از ٣٥ تا ٣٨ درصد تا بيشترين مقدار؛ ٦٥درصد در GDP کشورهايي مثل کويت ، متفاوت است . اين مقدار در کشور ايران محاسبه نشده است ، ولي آنچه بديهي است ، نقش شرکت هاي خانوادگي در اقتصاد غيردولتي بسيار حائز اهميت است . شرکت هايي از قبيل گلرنگ ،ماديران ، بهروز، بوتان و مجموعه شرکت هاي درياني ها در صنايع مختلف و ساير شرکت هاي خانوادگي نقش قابل توجهي را در اقتصاد غيردولتي ايران دارند. با توجه به اين موارد مي توان دريافت که رشد و يا شکست کسب و کارهاي خانوادگي به طور مستقيم در وضعيت اقتصادي جوامع تاثير گذار است و همچنين شکست و عدم تداوم حيات اين شرکت ها مي تواند صدمات جبران ناپذيري بر پيکره ي اقتصادي جوامع وارد آورد. آمارها نشان مي دهد که تنها ٣٠% از کسب و کار هاي خانوادگي در نسل دوم بقا مي يابند و از اين گروه تنها ١٠% به نسل سوم مي رسند و بالاخره مي توان گفت که از کل کسب و کارهاي خانوادگي تنها ٤% به نسل چهارم مي رسند[٣][٤] و از طرفي به دليل فرهنگ هاي اجتماعي متفاوت در کشورها و جوامع مختلف چالش هاي مطرح شده براي کسب وکارهاي خانوادگي مي تواند متفاوت باشد.
با توجه به مطالب بالا، سوالي که اين تحقيق سعي مي کند به آن پاسخ دهد، اينست که ؛ چه چالش هايي بر سر راه يک کسب وکار خانوادگي در محيط اجتماعي ايران وجود دارد و باعث بوجود آمدن دغدغه هاي اساسي براي آن ها مي شود، بطوريکه آن ها نتوانند به حيات خود ادامه دهد؟
٢. پيشينه تحقيق
به طور کلي مفهوم پذيرفته شده ي مشترکي از کسب وکارهاي خانوادگي وجود ندارد و در مورد تعريف تئوريکي و عملياتي شرکت هاي خانوادگي اجماعي خاصي دربين
صاحبنظران و متخصصين نيست [٥]. شارما و ديگران ٣٧٧ در سال ١٩٩٦ ادبيات موضوع مربوط به کسب وکارهاي خانوادگي را مرورکرده و ٣٤ تعريف براي آن پيدا کردند.
همچنين بيرلي٣٧٨درسال ٢٠٠١ بحث ميکندکه در برخي از کشورها واژه ي "کسب - وکارهاي خانوادگي " بکاربرده نميشود و به همين خاطر اين کسب وکارها درک نشده است . بيشتر محققين هنگام تعريف شرکت هاي خانوادگي از چهارمورد و موضوع استفاده کرده اند: اول اينکه آيا گروه خانواده بيش از ٥٠ درصد سهام درکسب وکار را مالک است [٦]، دوم اين که آيا اعضاي يک "گروه خويشاوندي عاطفي " شرکت شان را بعنوان يک کسب وکارخانوادگي مي بينند[٧]. سوم اين که آيا يک شرکت توسط اعضاي يک گروه خانواده ي واحد مديريت مي شود[٨]. چهارم اين که آيا شرکت گذر مالکيت چند نسلي درنسل دوم و يا نسل هاي بعدتر داشته است [٩]. در کشور ايران اين مفهوم به طور جامع از طرف دانشگاه و نيز جامعه ي سياسي و قانوني کشور مورد توجه قرار نگرفته و به همين دليل نيز تعريف پذيرفته شده اي در بين اين اقشار وجود ندارد.
با توجه به تعاريف بالا، تعريفي که مدنظر اين مطالعه قرار ميگيرد، به صورت زير است : کسب وکاري که توسط يک يا چند عضو يک خانواده تاسيس شده باشد و در مديريت و اداره ي آن عضوي از خانواده مشارکت مستقيم و فعال داشته باشد.
در سي سال گذشته ، مطالعات کسب وکارهاي خانوادگي هم از نظر مفهومي و هم تحقيقات منتشر شده به طور قابل توجهي تکامل يافت . با توجه به آگاهي از نقش مهم کسب وکارهاي خانوادگي در توسعه ي اقتصادي، ايجاد شغل ها و کسب وکارهاي جديد، کسب وکارهاي خانوادگي به عنوان يک زمينه ي مطالعاتي در نظر گرفته شد و در جهت يک رشته ي تحقيقاتي متمايز رو به تکامل نهاد[١٠]. امروزه ادبيات در مورد کسب - وکارهاي خانوادگي قابل توجه و محکم است . عليرغم پيشرفت قابل توجه ، هنوز
تحقيقات کسب وکارهاي خانوادگي براي تخليص و پذيرش به عنوان رشته ي تحقيقاتي خوداتکا تلاش ميکند[١١]. ولي همانطوري که عنوان شد، تا بحال ، تعريف و تئوري پذيرفته شده ي جهانشمولي از بنگاه هاي خانوادگي وجود ندارد[١٢] هرچند هنوز تحقيقات کسب وکارهاي خانوادگي بر مبناي رشته هاي ديگري از قبيل روانشناختي، جامعه شناسي، اقتصاد، قانون و مردم شناسي شکل مي گيرد[١٣][١٤]، ولي هم راستا با اين ، ديدگاه هاي تئوريکي غالب آن از تحقيقات کلي مديريت وارد شده است . به عنوان مثال ، ديدگاه منبع محور(RBV) در مورد بنگاه ها، که مفهومي برگرفته از مديريت استراتژيک است . که اساسا براي متمايز سازي کسب وکارهاي خانوادگي بکار گرفته مي - شود، و بحث ميکند، که شرکت هاي خانوادگي بخاطر توانمنديها و منابعي که از روابط متقابل سيستم هاي خانواده و کسب وکار نشات ميگيرد، به راحتي مي توانند ارتقاء يابند[١٥]. مثال دوم ، تئوري نمايندگي است ، چارچوبي معمول از شاخه ي اداره ي مشارکتي. در متن بنگاه هاي خانوادگي ، اين مفهوم براي مشکلات در رابطه با خويشاوندي نزديک ، مالکيت و مديريت از قبيل نوع دوستي٣٧٩ ، جبهه گيري٣٨٠ و خودکنترلي بکار گرفته شده است [١٦].
آلبرتو گيمنو٣٨١ و همکاران در کتاب مدل هاي کسب وکارهاي خانوادگي بعد از اشاره به سابقه کسب وکارهاي خانوادگي پنج رويکرد اصلي براي مديريت کسب وکارهاي خانوادگي تعريف ميکنند، که هر يک از آن ها بر روي جنبه و فعاليت هاي متفاوتي از مديريت تمرکز دارند و هر مرحله ، مرحله قبلي را کامل تر کرده و نقص هاي مرحله ي قبل تر را بهبود بخشيده است . اين جنبه ها عبارتند از: مواردي که کسب وکارهاي خانوادگي با آن روبرويند، برنامه هاي جانشيني، طرح نظام نامه ي خانواده ، اداره ي کسب - وکارهاي خانوادگي و ارتباطات خانوادگي[١٧].
از آنجا که هدف ما در اين مطالعه بررسي چالش هاي کسب وکارهاي خانوادگي در ايران مي باشد، سعي ميکنيم موارد مطرح شده را مرور کرده و آن ها را از نظر خبرگان و مديران ايراني مورد بررسي قرار دهيم .
مواردي که يک کسب وکار خانوادگي با آن روبروست :
اين جنبه از تحقيقات در مورد کسب وکارهاي خانوادگي، اولين مرحله از کشف کسب - وکارهاي خانوادگي بود. محققان با اين تحقيقات به وجود چندگانگي در شرکت هاي خانوادگي و مشکلات در رابطه با آن آگاه شدند.پيتر ديويس در مقاله اي يک رويکرد سيستماتيک نسبت به کسب وکارهاي خانوادگي داشته است ؛ کسب وکارهاي خانوادگي
شامل دو سيتم متفاوت کسب وکار و خانواده ميشود، که در نتيجه همپوشاني، بي نظمي به هم ديگر منتقل ميکنند(.Error! Unknown switch argument١).
در اين مرحله از تحقيقات متخصصان وضعيت هايي را تعيين کردند که در کسب - وکارهاي خانوادگي بوجود ميآيد، که بر اصل ابهام در روابط تمرکز دارند که سيستم خانواده به سيستم کسب وکار وارد ميکند. آن ها مشکلاتي از قبيل جانشيني، تعارضات خانوادگي، خويشاوندگرايي و غيره را در تحقيقات شان مشخص کردند. اين وضعيت ها بينظميهاي اجتناب ناپذيري را بوجود ميآورد که در نتيجه ي تماس و ارتباط دو سيستم خانواده و کسب وکار بوجود ميآيد.
در دهه ١٩٨٠ ميلادي رناتو تاقيري٣٨٢پرفسور دانشگاه هاروارد و جان ديويس ٣٨٣ محقق دانشگاه هاروارد در مورد تناقضات ايجاد شده در درون کسب وکارهاي خانوادگي که در نتيجه ي نفوذ متقابل خانواده و شرکت بوجود ميآيد مطالعه اي انجام دادند. اين نويسندگان منافع مختلف گروه هاي متفاوت را در شرکت هاي خانوادگي و نقش هر يک از افراد را با توجه به تعلق آن فرد به گروه خانواده , مالکيت ، کسب وکار و يا مديريت تعريف کردند. اين مرتب سازي محبوبيت فوق العاده اي پيدا کرد و به عنوان مدل ٣ حلقه اي(.Error! Unknown switch argument) شناخته شد[١٨] .
بررسي روابط بين خانواده و کسب وکار فرايند بسيار پيچيده اي است ، بطوري که نيازها و تقاضاها در هر دو سيستم به طور مداوم در حال تغيير است [١٩]. اين مدل بسياري
از
وضعيت هايي که در شرکت هاي خانوادگي رخ ميدهد، را تعريف ميکند و فهم درستي از مشکلات و چالش هايي که از اين موقعيت ها برميخيزد، را ارائه ميدهد. مدل توسعه يافته به ما اجازه ميدهد،نه تنها توسعه هر يک از ابعاد را به طور همزمان نگاه بکنيم ، بلکه تعاملات و تاثيرات بين توسعه ي هر يک از ابعاد را نيز نشان ميدهد.
برنامه ريزي جانشيني
مقاله ي بارنز و هرشوندر سال ١٩٧٦، به برنامه ريزي جانشيني اشاره کرده ، و رشته ي کسب وکار خانوادگي را با پرداختن به موضوع جانشيني به عنوان مهمترين مانعي که شرکت هاي خانوادگي مجبورند از آن عبور کنند، شروع کرده است . جانشيني به عنوان بزرگترين مشکل براي تداوم حيات شرکت هاي خانوادگي تعريف شده است . يکي از بيشترين وقايع تکرار شده در کنفرانس هاي کسب وکارهاي خانوادگي اينست که ٧٠% از آن ها در گذر از نسل اول به دوم و فقط ١٥% به نسل سوم ميرسند.
مديريت کسب وکارهاي خانوادگي با طرح نظام نامه ي خانوادگي در ارتباط است . يک موسسه ي خانوادگي سيستمي از قوانين براي اداره ي روابط خانواده .کسب وکار است .
منطق وراي اين رويکرد اين است که با وجود اين که قوانين بازي توسط نسل اول دردوره ي نسل اول تعيين شده است ، در نسل هاي بعد، تعريف کردن مجموعه اي از قوانين در بين همه ي کساني که در بازي خويشاوندي مشارکت دارند، بسيار سخت است . بنابر خصايص فردي، موسس يک کسب وکار است که قوانين را تعريف ميکند. با اين حال سوالاتي مطرح ميشود که در صورت مشروعيت يا قدرت نداشتن هيچ فرزند يا عموزاده اي، چه کسي بايستي نقش هاي نسل هاي بعد را تعريف کند. متخصصين چنديني دريافتند که اين امر باعث تحريفات و مسائل بسيار جدي در شرکت هاي
خانوادگي ميشود و جواب مديريتي اين بود که خانواده ي کسب وکار بايستي توافقاتي بر روي اين قوانين داشته باشند که روابط با کسب وکار را تعريف بکند، به عبارت ديگر آن - ها بايستي نظام نامه ي خانوادگي تنظيم و طرح کنند.
اداره کردن ديدگاه اداره کردن به طور اساسي حول ايجاد بدنه ها و زمينه هاي تصميم گيري مختلف براي کسب وکارهاي خانوادگي ميچرخد. در اين مورد، سه زمينه ي خاص ميتواند از هم متمايز شود: زمينه ي مالکيت ، که توسط گروه خانواده فراهم شده است ، زمينه ي اداره ي مشارکتي که توسط هيئت مديره فراهم شده و زمينه ي مديريت که توسط مديريت عمومي و کميته ي اجرايي ارائه شده است . نياز به هيئت مديره خيلي زودتر توسط کسب وکارهاي خانوادگي شناخته شده که اساسا در يک شرکت خانوادگي بين مشارکت کنندگان تکرا ميشود. جان وارد يکي از بزرگترين متخصصين در زمينه ي کسب وکار خانوادگي، در سال ١٩٨٨ در کتابش تحت عنوان "حفظ سلامتي کسب - وکارهاي خانوادگي"٣٨٥ بر اهميت اين موضوع تاکيد ميکند.
ارتباطات خانوادگي
توسعه ي جنبه هاي ارتباطي و روابطي، رويه ديگري از مديريت کسب وکار خانوادگي است که توجه متخصصان بسياري را به خود جلب کرده است . موسسه ي شرکت خانوادگي(FFI)، بک سازمان بين المللي است که در سال ١٩٨٨ در بوستون تاسيس شده است و شامل مشاوران در رابطه با اصول جهاني کسب وکار خانوادگي ميشود و روابط خانواده را به عنوان يکي از موارد مديريت کسب وکارهاي خانوادگي تعريف مي - کند. رويکرد ارتباطي به دامنه ي منابع مديريت کسب وکارهاي خانوادگي بر اساس فعاليت هاي مشاوره اي که از ايالت متحده با ترکيب روانشناسي و درمانگري خانواده با رشته کسب وکارهاي خانوادگي شروع شده است ، اضافه شده است .
همه ي رويکردهاي غالب براي مديريت کسب وکارهاي خانوادگي تا بحال کمک هاي مهمي انجام داده اند و رويکردهاي مديريتي معتبري وضع کرده اند. که شامل توصيف مشکلات و وضعيت ها، برنامه ريزيهاي جانشيني، طرح نظام نامه ي خانوادگي، ايجاد ساختارهاي اداره يا تعيين پوياييهاي ارتباطي خانواده ميشود.
چالش هاي مطرح در کسب وکارهاي خانوادگي
همه ي کسب وکارها – با مالکيت خانوادگي و غيره - براي اينکه در دراز مدت دوام بياورند با مشکلاتي مواجهند. ارزيابي ليست فوچون ٥٠٠ موردي گوياي اين نکته است : از سال ١٩٥٥، فقط ٧٧ شرکت مستقل مانده اند. بيش از ٨٠ درصد فروخته شده اند يا شاهد فروش بخش قابل توجهي از سرمايه شان در ٤٥ سال گذشته بوده اند. دلايل مختلفي براي اين تغييرات وجود دارد: بلوغ کسب وکارها، تغييرات بازارها و تغييرات فني، حذف نياز به کالاها و خدمات مختلف ؛ تامين کننده ها و مشتريان نقش هاي بازي را تغيير ميدهند يا رقبا سريع استراتژيهاي موفق را کپي ميکنند. هر يک از اين تغييرات ميتواند شرکت را با کاهش دادن غافلگيرانه ي سود و فروش در حصر گيرد.
برخي اوقات ايستايي صنعت موجب ميشود يک خريدار استراتژيک بخواهد براي تسخير شرکت بيشتر از آنچه ارزش پايه اي است ، بپردازد. نسل ارشد با بازنشستگي روبرويند يا به خاطر اتفاقات ديگر زندگي قادر نيستند، در برابر مبلغ اضافي مقاومت کند و اغلب تصميم به فروش مي گيرد[٢٠].
طبق تحقيقاتي که در اروپا توسط موسسه ي تحقيقاتي استراليا انجام شده است ، بيان شده که چالش هاي کسب وکارهاي خانوادگي در اروپا به سه دسته تقسيم ميشوند: چالش هايي که همه ي کسب وکارها به روش مشابهي با آن مواجه ميشوند، از قبيل شرايط اقتصادي کلي، توسعه ي جنبه ي تقاضا از قبيل جمعيت شناختي و تغييرات اجتماعي-جمعيتي.
چالش هاي عمومي کسب وکار که بيشتر براي کسب وکارهاي خانوادگي نسبت به کسب - وکارهاي غيرخانوادگي بخاطر ويژگيهاي خاص شان کاربرد دارند. از قبيل ؛ در اختيار گرفتن ابزاري براي رشد يا رقابت در بازارهاي در حال جهاني شدن .
چالشـهايي که فقط براي کسب وکارهاي خانوادگي اتفاق ميافتد؛ از قبيل تعارضات کسب وکار و خانواده ، درک انتقال کسب وکارهاي موفق به نسل بعدي[٢١].
و از طرفي، توجه به مدل توسعه يافته ي سه حلقه اي ليستي از چالش ها را روشن مي - سازد، که ممکن است در مراحل مختلف عمر کسب وکارهاي خانوادگي براي آن ها پيش آيد، اين چالش ها در جدول ١ نشان داده شده است :


چالش هايي که در جدول ١ به آن اشاره شده است . چالش هايي است که در مراحل مختلف عمر، يک کسب و کارخانوادگي با آن مواجه است ، در ايران با توجه به گذشت سه دهه از انقلاب اسلامي ، در بيشتر کسب وکارهاي خانوادگي در ايران مسئله ي ورود نسل هاي بعدي (بيشتر نسل دوم ) مطرح است و چالش هايي که همراه اين پديده است .
از اين رو ما مدنظر داريم ، بر روي چالش هايي متمرکز بشويم ، که در اين مراحل براي کسب وکارهاي خانوادگي اتفاق ميافتد.
بنا به مطالعات صورت گرفته چالش ها و محدوديت هاي زير در بخش کسب وکارهاي خانوادگي خيلي مشهود است ، که اين محدوديت ها هم از محيط داخلي و هم از محيط بيروني کسب وکارهاي خانوادگي بر آن ها اعمال ميشود.
عدم شفافيت بخش کسب وکارهاي خانوادگي
کسب وکارهاي خانوادگي با عدم آگاهي از طرف سياست گذاران روبرويند که نتيجه اش توجه کمتر است ، نسبت به جنبه هاي خاص کسب وکارهاي خانوادگي، هنگامي است که يک کسب وکار به صورت دوستانه در محيط عمومي ايجاد ميشود. اين عدم توجه اغلب خودش را در شرکت هاي خانوادگي که همتراز کسب وکارهاي کوچک و متوسط (SMEs) ميباشند، نشان ميدهد. که البته اين حقيقت را که شرکت هاي خانوادگي بزرگي هم وجود دارند، را ناديده نميگيرد. عمده ترين دليل اين ناديده گرفتن را ميتوان به عدم وجود اطلاعات گسترده درباره ي کسب وکارهاي خانوادگي است .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید