بخشی از مقاله
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به شیوه گروهی بر افسردگی، کیفیت زندگی و امیدواری در زنان نابارور بوده است. در یک طرح شبه آزمایشی، یک کارآزمایی کنترل شده تصادفی با سنجش در خط پایه پس از مداخله و پی گیری 2 ماهه با گروه کنترل انجام گرفت.
تعداد 30زن با تشخیص ناباروری از میان بیماران مراجعه کننده به بخش ناباروری بیمارستان شریعتی شهر تهران از مهر تا دی ماه سال 1394 به صورت در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه، گروه آزمایش تحت درمان شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی - n=15 - و یک گروه کنترل - n=15 - گماشته شدند.
کلیه شرکت کنندگان پرسشنامه دموگرافیک، پرسشنامه کیفیت زندگی و پرسشنامه امیدورای، پرسشنامه افسردگی همیلتون را در سه مرحله خط پایه، پس از مداخله و پی گیری دو ماهه تکمیل کردند. داده ها با مدل تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر چند متغیری تحلیل شدند. یافته ها نشان داد پس از اتمام شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی تفاوت معنا داری بین نمرات افسردگی، کیفیت زندگی و امیدواری در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری وجود دارد با توجه به نتایج به دست آمده شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به صورت گروهی باعث کاهش افسردگی و افزایش کیفیت زندگی و امیدواری در زنان نابارور پس از خاتمه جلسات درمانی و بعد از پیگیری 2 ماهه شده است .
مقدمه
لقاح پذیری زوج های طبیعی که از روش های پیشگیری از بارداری استفاده نمی کنند %20-25در هر سیکل قاعدگی تخمین زده شده است. بر اساس این تخمین %50 زوج ها بایستی بعد از 3 الی 4 ماه و %95 آنها باید بعد از 12 ماه بارداری را تجربه کنند.[1] نازایی1 عبارت از بارور نشدن یک زوج پس از یک سال تماس جنسی منظم، بدون استفاده از روشهای پیشگیری از بارداری می باشد ناتوانی در داشتن فرزند برای میلیون ها زوج در سراسرجهان، یک تراژدی محسوب می شود.
ناباروری، آسیب های فراوانی به زندگی افراد وارد می سازد و با فشارهای روان شناختی همراه است. آسیب های ناشی از ناباروری در حیطه های متفاوتی از جمله آسیب روانی، توانایی های ارتباطی، زندگی مشترک، زندگی خانوادگی، روابط جنسی و ناراحتی های جسمی و مسائل اقتصادی گزارش شده است به نظرمی رسد که ناباروری تمامی ابعاد زندگی فرد را متاثر نموده و تنها به مسائل و روابط جنسی محدود نمی شود و اثرات آن بر زمینه ها ی روانی و اجتماعی وجود فرد نابارور تحمیل می شود.
تجربه ناباروری که برخی آن را بحران ناباروی نام نهادند با طیف گسترده آسیبهای روان شناختی - افسردگی، اندوه، اضطراب، حسادت، کاهش عزت نفس و اعتماد به نفس، احساس سوگ و فقدان - ، اختلال کارکرد جنسی - بیش از 60 درصد زوج ها از فقدان لذت جنسی و کژکاری نعوظی رنج می برند که با توجه به داروهای تجویزی تعجب آور نیست علاوه بر این مشکلات فیزیکی، زوج هایی که از درمان ناامید شده اند، مقاربت را بی فایده تر از آن می پندارند که به حاملگی منجرشود، بنابراین رابطه جنسی یک فعالیت وظیفه محور تلقی شده و از جنبه های صمیمیت و لذت گرایی آن چشم پوشی می شود و با مشکلات زناشویی ارتباط دارد.
شیوع افسردگی در زنان نابارور بیش از مردان می باشد.زنان نابارور هر دوره قاعدگی را مثل یک فقدان برگشت ناپذیر است که آنها را به پایان امیدشان نزدیکتر می کند گزارش کرده اند.
آنها گزارش داده اند که این اندوه و احساس فقدان با هیچ چیزی که آنها تجربه کرده اند قابل مقایسه نیست. بسیاری از زنان نابارور نشانه هایی از افسردگی را ارائه داده اند که شامل بی خوابی، خستگی، تغییر در الگوی خوردن که نتیجه آن کاهش یا افزایش وزن است و احساس درمانده بودن و نا امید شدن می شود. بسیاری از آنها حتی اگر علت ناباروری از طرف شوهرشان باشد خود را مسئول ناباروری می دانند.[7] و سبب کاهش صمیمیت ، ترس از جدایی، کاهش اعتماد به نفس، طرد شدگی، گوشه گیری و کاهش کیفیت زندگی می شود.
سازمان جهانی بهداشت، کیفیت زندگی1 به درک فرد از موقعیت خود در زندگی از نظر فرهنگی و سیستم های ارزشی که فرد در آن زندگی می کند و در رابطه با اهداف، انتظارات، استانداردها و اولویتهایشان اطلاق می شود پس کاملا فردی بوده و توسط دیگران قابل مشاهده نیست و بر درک افراد از جنبه های مختلف زندگیشان استواراست.
کیفیت زندگی به عنوان شاخصی برای اندازه گیری وضعیت سلامت در تحقیقات شناخته شده و به کار می رود.[10] بررسی کیفیت زندگی در مطالعات سلامتی، به متخصصان در تعیین وضعیت زندگی و خطراتی که بیماری و عوارض درمان بر کیفیت زندگی دارد کمک می کند و می تواند نکات مبهم فراوانی را از جمله اثرات نامطلوبی که درمانهای دارویی بر عملکرد فیزیکی، روانی، اجتماعی و به طور کلی کیفیت زندگی بیماران را روشن سازد.
در چند دهه اخیر پیشرفت های شایان توجهی درگسترش مداخلات روانی- اجتماعی برای بیماران مبتلا به بیماریهای مزمن صورت گرفته است[12] نه فقط به این خاطرکه ممکن است موفقیت درمان دارویی و پزشکی را افزایش دهد، بلکه به منظور افزایش کیفیت زندگی این بیماران که بیشتر از سایر بیماران ارگانیکی در رنج هستند.
کنترل و کاهش نشانه های روان شناختی که به دنبال بیماری های جسمی می آیند نه تنها سبب بالا بردن مهارت ها و بالا بردن روحیه جنگندگی در این بیماران می شود، بلکه باعث افزایش کارآیی سیستم ایمنی و در نتیجه کاهش علائم جسمانی و بهبودی می گردد.[14] به هر صورت نازایی یک سندرم است که با امکانات تشخیصی جدید در این مقطع زمانی در اکثر موارد درمان پذیراست. مراکز ناباروری روزنه امیدی برای درمان این گروه می باشد