بخشی از مقاله
چکیده
رهبری تحول آفرین یکی از پارادایمهای رهبری در روانشناسی سازمانی است که مورد تحقیق گستردهای قرار گرفته است. رهبری تحول آفرین، رضایت زیردستان و اعتماد آنان به رهبری و به علاوه تعهد عاطفی آنان را افزایش میدهد. رهبرانی که رفتارهای تحول آفرین را از خود نشان میدهند مجموعهای از نتایج مثبت را در سازمان ایجاد میکنند. از سویی، عملکرد سازمانی برجسته از طریق تلاشهای کارکنان معمولی حاصل نمیشود.
یکی از دلایل موفقیت سازمانهای موفق این است که آنها کارکنانی دارند که فراتر از وظایف رسمی خود تلاش مینمایند؛ یعنی آنها کارکنانی دارندکه رفتارهای شهروندی سازمانی را از خود بروز میدهند. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین رهبری تحول آفرین و عملکرد مدیران صورت گرفته است. در این راستا دادههای مورد نیاز برای تحلیل این ادعا با استفاده از پرسشنامههای رهبری تحول آفرین و عملکرد مدیران از جامعه آماری پژوهش - سازمان آموزش و پرورش استان گیلان - جمعآوری گردید.
برای مشخص شدن نرمال بودن توزیع جامعه از آزمون کلموگروف-اسمیرنوف و برای اثبات فرضیههای پژوهش از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شده است و نتایج تحلیل اطلاعات با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون حاکی از این است که رابطه بین سبک رهبری تحول آفرین و عملکرد مدیران از لحاظ آماری معنادار نیست. و از میان متغیرهای مستقل پژوهش، متغیرهای نفوذ آرمانی، ترغیب ذهنی، ملاحظات فردی و با عملکرد مدیران رابطه معنادار داشته است و تنها انگیزش الهام بخش با عملکرد مدیران رابطه نداشته است و همچنین از میان مؤلفههای رهبری تحول آفرین، اولویت متغیر ترغیب ذهنی در عملکرد مدیران بیشتر است.
2 مقدمه
رهبری تحول آفرین1 به نوعی رهبری اطلاق می شود که در آن رهبران دارای موهبت الهی هستند و برای پیروان خود انگیزش معنوی و توجه ویژه فراهم و با نفوذ بر قلبشان، آنها را هدایت میکنند. اثر این نوع رهبری بر عملکرد و رفتارهای فرانقشی بسیار مهم در نظر گرفته شده است و از آنجایی که رهبران تحول آفرین بر اهداف جمعی بیشتر از اهداف فردی تمرکز دارند و تلاشهای جمعی را ارج مینهند
لذا دلایل اصلی انتخاب چنین موضوعی را شاید بتوان چنین بیان کرد: لزوم توجه و تاکید دولت در سیاست گذاری و برنامه ریزی کلان کشور به منظور اصلاح نظام اداری و تامین نیازمندی های مالی آحاد مردم، اذعان اکثر مدیران کشور به ضعف کارایی و اثربخشی سازمانها، ناشی از سطح پایین عملکرد مدیران، توجه و تاکید اکثر اندیشمندان علم مدیریت به اهمیت عامل نیروی انسانی در بقا و رشد یک سازمان و تاثیر عملکرد مدیران شاغل در افزایش کارایی و اثربخشی آن.
روش پژوهش
با در نظر داشتن هدف پژوهش حاضر، روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدیران سازمانهای اداری آموزش و پرورش شرق استان گیلان - شامل: چابکسر، کلاچای، رحیمآباد، رودسر، املش، اطاقور، لنگرود، کومله، لاهیجان، رودبنه، دیلمان، سیاهکل، کیاشهر و آستانهاشرفیه - به تعداد 210 نفر و با استفاده از جدول مورگان برای جامعهی مورد مطالعه 132 نفر به عنوان نمونه و روش نمونهگیری در این پژوهش نمونه گیری تصادفی ساده میباشد..
در این پژوهش از دو پرسشنامه برای گرد آوری اطلاعات استفاده شد، اولین ابزار مورد استفاده پرسشنامه رهبری تحول آفرین است که باس و آوالیو آن را طراحی کردهاند - موغلی، 1381،ص - 14 که چهار بعد - ترغیب ذهنی، نفوذ آرمانی، ملاحظه فردی و انگیزش الهام بخش - را مورد بررسی قرار میدهد که در 20 گویه تنظیم و بر اساس مقیاس پنج گزینهای لیکرت - همیشه 5 =، اغلب4 =، گاهی 3 =، به ندرت2 = و هرگز - 1 = و به دو صورت فرم مخصوص رهبران و فرم مخصوص پیروان تنظیم شده است که شیوه ی رهبری یک فرد را از دیدگاه خود و پیروا نش مورد بررسی قرار دادهاند.
همچنین برای سنجش عملکرد مدیران از پرسشنامه ی محقق ساخته استفاده شده و پرسشنامه تحقیق حاضر از روایی لازم برخوردار است و ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه رهبری تحول آفرین برابر 0/739 و ضریب آلفای کرونباخ برای عملکرد مدیران برابر 0/754 محاسبه شد.
-3یافتههای پژوهش
آزمون کلموگروف-اسمیرنوف3 جهت نرمال بودن مؤلفههای پژوهش
فرضیه پژوهشی:
مؤلفههای پژوهش از توزیع نرمال پیروی میکنند.
با توجه به جدول -1 مقدار سطح معنیدار هر یک از مؤلفههای تحقیق بیشتر از 0/05 درصد شده است که نشان از رد فرضیه صفر میباشد یعنی نمونههای مورد نظر از توزیع نرمال پیروی میکنند.
- آزمون فرضیه اصلی پژوهش
آزمون همبستگی پیرسون برای بررسی وجود رابطه بین رهبری تحولآفرین و عملکرد مدیران
فرضیه پژوهشی:بین متغیر رهبری تحولآفرین و عملکرد مدیران ارتباط معنیداری وجود دارد.
فرضیههای آماری:
با توجه به جدول -2 مقدار ضریب همبستگی پیرسون برابر با 0/081 میباشد که این مقدار خیلی کم است نشان از شدت همبستگی کم بین دو متغیر میباشد همچنین با توجه به جدول مقدار سطح معنیدار بیشتر از 5 درصد میباشد بنابراین فرضیه صفر تأیید میگردد یعنی بین دو متغیر پیش بین - رهبری تحولآفرین - و متغیر ملاک - عملکرد مدیران - رابطه معناداری وجود ندارد.
- آزمون فرضیههای فرعی پژوهش
فرضیه پژوهشی: بین متغیرهای مستقل و وابسته ارتباط معنیداری وجود دارد.
فرضیههای آماری :
* همبستگی در سطح0/05 معنیدار است.
با توجه به جدول -4 با توجه به جدول مقدار سطح معنیدار کمتراز 5 درصد میباشد بنابراین فرضیه صفر رد میگردد یعنی بین دو متغیر نفوذ آرمانی و متغیر عملکرد مدیران رابطه معناداری وجود دارد و مقدار ضریب همبستگی برابر با 0/202 میباشد.
همچنین مقدار ضریب همبستگی پیرسون برابر با 0/032 میباشد که این مقدار خیلی کم است نشان از شدت همبستگی کم بین دو متغیر میباشد همچنین با توجه به جدول مقدار سطح معنیدار بیشتر از 5 درصد میباشد بنابراین فرضیه صفر تأیید میگردد یعنی بین دو متغیر انگیزش الهامبخش و متغیر عملکرد مدیران رابطه معناداری وجود ندارد.
با توجه به جدول مقدار سطح معنیدار کمتراز 5 درصد میباشد بنابراین فرضیه صفر رد میگردد یعنی بین دو متغیر ترغیب ذهنی و متغیر عملکرد مدیران رابطه معناداری وجود دارد و مقدار ضریب همبستگی برابر با 0/217 میباشد.
با توجه به جدول مقدار سطح معنیدار کمتراز 5 درصد میباشد بنابراین فرضیه صفر رد میگردد یعنی بین دو متغیر ملاحظات فردی و متغیر عملکرد مدیران رابطه معناداری وجود دارد و مقدار ضریب همبستگی برابر با 0/196 میباشد.
آزمون فریدمن
فرضیه پژوهشی:
فرض صفر: نظرات پاسخگویان نمونه آماری در مورد تمامی متغیرهای تحقیق یکسان بوده است.
فرضیههای آماری:
طبق جدول آماره آزمون به ترتیب تعداد دادههای هر متغیر، مقدار آماره کای دو و سطح معنیداری کمتر را نشان میدهد. به دلیل این که سطح معنیداری کمتر از 5 درصد است، H0 که بیانگر اولویت یکسان متغیرها میباشد رد میشود.
طبق جدول رتبهها، هر چقدر میانگین رتبهها بیشتر باشد، اهمیت آن متغیر بیشتر است. بنابراین در تحقیق حاضر اولویت متغیر ترغیب ذهنی در عملکرد مدیران بیشتر است.
2 بحث و نتیجهگیری
در این تحقیق ابتدا مروری بر مفاهیم رهبری تحول آفرین و عملکرد مدیران داشته و سپس به تبیین ارتباط میان این دو موضوع در قالب چارچوبی مفهومی پرداخته شد و همان گونه که بیان شد، رهبران تحول آفرین با بهره مندی از عواملی چون نفوذ آرمانی، انگیزش الهام بخش، ترغیب ذهنی و ملاحظات فردی قادر خواهند بود موجبات تغییرات بنیادین در نگرشها و ادراکات کارکنان را فراهم نموده و از این طریق قابلیتهای مورد نیاز در جهت توفیق سازمان را ارتقاء دهند.
پژوهشگر در این پژوهش به این نتیجه رسید که بین متغیرهای رهبری تحولآفرین و انگیزش الهامبخش با متغیر وابسته - عملکرد مدیران - رابطه معناداری وجود نداشته و بین متغیرهای نفوذ آرمانی و ترغیب ذهنی و ملاحظات فردی با عملکرد مدیران بدلیل سطح معنیداری کمتر از 5 درصد رابطه معناداری از نظر آماری وجود داشته است و به عقیده پژوهشگر یکی از علل تأیید نشدن این فرضیات، متمرکز و یکنواخت بودن سیستم اداری آموزش و پرورش ایران بوده است. و پیشنهاد میشود که مدیران ارشد سازمان بصورت عملی رفتارهای تحولآفرین از خود بروز دهند و به عنوان سرمشق و الگو در این زمینه معرفی شوند