بخشی از مقاله

چکیده

محتوای برنامه درسی تربیت معلم شایسته، بایستی چنان طراحی شود كه توانایی وشایستگی های لازم رابرای مواجهه باحیطه های عمومی و تخصصی حرفه معلمی، در دانشجومعلمان و دانش آموختگانخود به وجود آورد. لذا در پژوهش حاضر، به شیوه کیفی، با استفاده مصاحبه نیمه ساختارمند با پانزده نفر از صاحبنظران برنامه درسی کشور، محتوای برنامه درسی تربیت معلم شایسته محور در دانشگاه فرهنگیان تبیین شده است. تحلیل داده ها هم در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی با استفاده از نرم افزار MAXQDA10 انجام شد.

یافته ها، محتوای برنامه درسی تربیت معلم شایسته محوررا در دو بخش شامل: الف - «محتوای کالن برنامه درسی» با دو زیر مؤلفه «حوزه های یادگیری، پیامد کالن و فرآیندی»؛ و ب - «محتوای برنامه درسی رسمی» با سه زیر مؤلفه «مسأله محور بودن محتوا»، «برنامه درسی تلفیقی با رویکرد پژوهش محور» و «هماهنگی برنامه درسی با نیازهای جامعه» نشان می دهند. در نتیجه، محتوای ارائه شده باید پاسخگوی نیازهای دانشجویان در درازمدت باشد و ارائه آنها از طریق آموزشی امکانپذیر است که دانشجویان هنگام فراغت از تحصیل، بتوانند به گونه ای موفق مهارتهای کسب شده خود را در عمل به کار ببرند. بنابراین، با توجه به مسئولیت زیاد معلمین در رشد ملی کشورشان، ضرورت اصالحات الزم در برنامه ریزی درسی و آموزش معلمان توصیه می گردد.

مقدمه

از جمله مهمترین عناصر آموزش و پرورش، برنامه های درسی آن هستند كه بایستی از تناسب الزم در راستای اهداف و وظایف و تحوالت مربوطه برخودار بوده تا بتوانند نقش مؤثر خود را ایفا کنند - گاف5 و همکاران، . - 1996 پرورش افراد برای ورود به جامعه آموزش عالی و بازار كار، از طریق آموزش و پرورش باید به گونه ای انجام شود كه شایستگیهای الزم را در آنها و در زمینه های عمومی و تخصصی ایجاد کند و این محقق نخواهد شد مگر آنكه برنامه های درسی به گونه ای طراحی شده باشند كه این شایستگیها را در دانش آموختگان ایجاد و تقویت نماید.

از طرفی، هدف نهایی آموزش عالی نیز، تدارك فرصتهای مناسب کسب دانشها، مهارتها، توانائیها، نگرشها، باورها و ارزشها در قالب شایستگیها برای دانشجویان است، به نحوی که به آنان در اثربخشی و ثمربخشی برای خود و جامعه کمک نماید. این رشد هم، بایستی در قالب برنامه درسی دانشگاهها منعکس گردد. بنابراین، توجه خاص به برنامه درسی در این دوره و شیوه انسجام آن با نیازهای جامعه توجه خاص را میطلبد

بزعم سادسامبون - 2007 - 7 اثربخشی و کارایی هر برنامه آموزشی، وابستگی شدیدی به فلسفه طراحی برنامه درسی زیربنایی آن دارد. به نظر او، برنامه درسی شایستگی محور8 مجموعه ای از دروس یا محتواهای ارائه شده به دانشجویان است که تأکیدات خاصی بر تشخیص و تلفیق شایستگیهایی دارد که از دانشجویان انتظار میرود. والش - 2002 - 1 اظهار میدارد كه در استفاده از رویكرد مبتنی بر شایستگی، برنامه درسی میتواند به گونه ای طراحی شود كه دانش آموختگان را برای كار آماده سازد، تأكیدش بر مهارتهای تفكر انتقادی و حل مسأله باشد، مراحلی را برای یادگیری مادام العمر به منظور حفظ مهارتها و دانش به روزشده برقرار سازد، رویكردی تلفیقی داشته باشد تا بر رویكرد سنتی مبتنی بر موضوع، و بر نتایج و اعمال قابل مشاهده تمركز داشته باشد.

از طرفی، لرمان - 2008 - 2 معتقد است که برنامه آموزشی که تنها مبتنی بر مجموعه مهارتهای سنتی و قدیمی باشد، قادر به پاسخگویی نیازهای دنیای رقابتی تجارت امروز نیست. او بیان میکند که مهارتهای مورد نیاز بازار باید در ارتباط با نیازهای صنعت در نظر گرفته شوند تا از این طریق بتوانند برنامه های آموزشی حرفه مدار فراهم آورند. در این میان در بیشتر کشورها، حرفه ی معلمی بیش از هر حرفه دیگری، دارای تأثیر مستقیم بر رشد فرهنگی- ملی میباشند، از این رو، معلمان میتوانند نقش بسیار مهمی در زیرساختهای فرهنگی- ملی کشورشان داشته باشند. نقش آنان بسیار وسیع و مشهود است و با در نظر گرفتن این مسئله که نقش مهم در توسعه ملی هر کشور دارند، برنامه درسی رشته های تربیت معلم، بیش از پیش نیازمند بهبود و تغییر خواهد بود. ساختار و ماهیت آموزشهای تربیت معلم باعث میشود تا این رشته ها چه به لحاظ محتوا و چه به لحاظ رویکرد از سایر رشته ها متمایز گردند.

با گسترش رقابتهای بین المللی در عرصه های آموزشی و نیاز دانشجویان و فراگیران به دانش و اطالعات جدید و به منظور کسب موفقیت در این رقابتها، نقش دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی و برنامه های درسی رشته های مختلف تحصیلی هم، در ایجاد آمادگی و زمینه سازی موفقیت آنان پر رنگ تر شده است. چرا که برنامه های درسی و محتوای لحاظ شده در آنها از جمله عناصری هستند که در فرایند آموزش و یادگیری نقش آفرینی میکنند و ترکیب مطلوب و بهینه آنها با سایر عناصر بر اثربخشی این فرایند و عملكرد فراگیران در رقابتهای آموزشی اثر به سزایی خواهد گذاشت. کفایت و مناسبت محتوا و روش ارائه آن در هر برنامه درسی ضروری است. البته در فرایند آموزش عواملی بر انتقال محتوای از پیش تدوین شده تأثیر میگذارند که در این راستا میتوان به نقش کیفیت تدریس و فعالیتهای یادگیری در کالسهای درس، نوع محتوا و مواد آموزشی مورد استفاده در محیط یادگیری اشاره کرد.

همچنین،یکی از مباحثی که با شدت زیادی روی آن تأکید میشود یادگیری چگونه فکر کردن، چگونه یادگرفتن و غیره است و به چه یادگرفتن کمتر اهمیت داده میشود. هرچند میتوان گفت همان چیزی که به قصد یاد دادن «چگونه یادگرفتن» تهیه میشود، محتوای برنامه درسی است، ولی نگرانی این است که تمایل به جدا کردن این دو و توجه ناچیز به «چه یادگرفتن»، محتوا را به عنوان یک عنصر مهم برنامه درسی از یادها ببرد - ملکی، :1385 . - 54 تا جائی که، در چشم انداز سازنده گرایی، فرآیند یادگیری، به خودی خود به عنوان مهم ترین هدف یادگیری و موضوع تربیتی قلمداد میشود

بنابراین، تدریس با ارائه حقایق آغاز نمیشود، بلکه فرصتهایی جهت واداشتن دانش آموزان به تفکر ایجاد میکند. از جمله الزامات این نوع تدریس، این است که معلم معتقد باشد که دانش آموزان میتوانند فکر کنند. بنابراین کار معلمان ارائه ی حقایق مسلم نیست، بلکه ایجاد زمینه هایی برای تفکر دانش آموزان میباشد. از این رو، دانش آموزان و معلمان رویكرد یادگیری مسأله محور را رویكرد و روش اصلی برای تحصیل مهارت های عمومی دوره چون کارگروهی، حل مسأله و یادگیری خودتنظیمی می دانند.

سازمان علمی، فرهنگی، هنری سازمان ملل متحد «یونسکو» محتوای یادگیری برای نظام های آموزشی در قرن بیست و یکم را بر مبنای چهار ستون معرفی می کنند که عبارتند از:

1- یادگیری چگونه زیستن: به این معنی که دانش آموزان به فرایند درك زندگی، مهارت زیستن و به سازگاری فعال و خالق با چالش های قرن جدیددست یابند.

-2 یادگیری چگونه با هم زیستن: که خود یکی از ضروری ترین مهارت های یادگیری در جهان متکثر و کنونی است و شامل مدارا، همزیستی، هم اندیشی و مهرورزی نسبت به یکدیگر است.

-3 یادگیری چگونه انجام دادن: تقویت مهارت های عملی و تبدیل دانستن به توانستن یا دانش به منش.

-4 یادگیری چگونه آموختن: یعنی یادگیری چگونه یاد گرفتن و مهارت حل مسأله در موقعیت های جدید. بر اساس دیدگاههای فلسفی، اجتماعی، روانشناختی و نظر متخصصان و صاحبنظران برنامه ی درسی

نعیمی، 1385، جعفری هرندی و همكاران، - 1387 در انتخاب محتوا باید به معیارهای اهمیت، سودمندی، اعتبار، امكان پذیری، قابلیت یادگیری، نیاز و عالیق دانش آموزان، انعطاف پذیری، توجه به ساختار دانش، خودكفایی و پایه بودن برای یادگیری مستمر و آموزشهای بعدی توجه شود و نیز به ارتباط با زندگی و تجربیات روزمره و مسایل روز، ایجاد فرصت برای فعالیت و مهارتهای چندگانه، تناسب با نیازها و موضوعات مهم جامعه، تناسب با پیشرفتهای علمی و فن آوری و مك به رشد همه جانبه ی فرد به عنوان معیارهای مهم در انتخاب محتوا دقت كافی مبذول داشت.

پس از انتخاب محتوا، سازماندهی محتوای برنامه ی درسی مطرح می شود كه در جریان آن برنامه ریزان درسی تالش می نمایند تا از اصول سازماندهی محتوا - توالی، مداومت، یكپارچگی، تعادل و وسعت - شیوه ای را برگزینند كه به مؤثرترین شكل ممكن، مواد و موضوعات درسی در سطح عمودی و افقی با یكدیگر ارتباط برقرار كرده، نیل به اهداف برنامه میسر گردد. در فرایند برنامه ریزی درسی، سازمان و ساختار محتوای دروس و چگونگی سازماندهی و تنظیم و توالی علمی مطالب و نیز موضوعات درسی در قالب رشته ها و مواد درسی مختلف از اهمیت خاصی برخوردارند و به نظر صاحبنظران ساختار محتوای دروس و چگونگی سازماندهی و تنظیم و توالی علمی مطالب، مهمترین نقش را در میزان كارآیی برنامه ی درسی اجرا شده ایفا می كند و نیز در این راستا سازماندهی محتوا می تواند پیشرفت تحصیلی را به همراه داشته باشد

سازماندهی، محتوای برنامه ی درسی را به عنوان عنصر ساختارمند یا تا حدی ساختارمند، برای تعریف، جمع بندی، عمومیت بخشیدن و به كارگیری محتوا درگیر می کند بنابراین، در فرایند برنامه ریزی درسی، سازمان و ساختار محتوای دروس و چگونگی سازمان دهی و تنظیم علمی مطالب و توالی موضوعات درسی در قالب رشته ها و مواد درسی مختلف از اهمیت خاصی برخوردار است و مهم ترین نقش را در میزان كارآیی برنامه درسی اجرا شده ایفا می كند.

همچنین، سازمان برنامه ی درسی مجموعه ای از عناصر، اجزا و فعالیت های یاددهی–یادگیری است كه با یك دیگر ارتباط مؤثر و متقابل دارند كه این عناصر در نظام برنامه ی درسی توالی و استمرار یافته اند. استفاده از روش های جامع، یك پارچه و مؤثر در عناصر سازمانی برنامه ی درسی موجب كارآیی محتوای برنامه ی درسی اجرا شده در نظام آموزشی می گردد و در نتیجه ی آن امكان تحقق هدف های برنامه درسی را تضمین می كند.

در سند مبانی نظری تحول بینادین نظام تعلیم و تربیت، از جمله وظائف خرده نظام تربیت معلم و تأمین منابع انسانی، «برنامه ریزی به منظور رشد، ساماندهی، تعالی مراتب هستی شناختی و ارتقای شایستگیهای اعتقادی، اخالقی، حرفه ای و تخصصی و ایجاد یکپارچگی در نقش اجتماعی و هستی شناختی مربیان از طریق تغییر در معرفت، میل، اراده، عمل و تکرار عمل تا سطح تکوین صفات و هویت حرفه ای آنان» ذکر شده است

همچنین، در هدف کالن 15سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، اصالح محتوا، ارتقای جایگاه، افزایش کیفیت و کارآمدی علوم انسانی در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی مبتنی برمبانی دینی در چارچوب نظام معیار اسالمی مطرح شده و راهکار 15 /4 مبنی بر جذب و تربیت معلمان مستعد، آگاه و متعهد برای تدریس در درسهای علوم انسانی، دانش افزایی مستمر معلمان در حین خدمت و ارتقاء شأن و منزلت فرهنگی و اجتماعی آنها؛ و راهکار 15 /5مبنی بر اصالح و بازتدوین متون و مواد آموزشی دروس علوم انسانی در سطوح مختلف بر اساس آموزه ها و معارف دینی و با مشارکت حوزه های علمیه با آنها ارائه شده است

با توجه به اهمیت و جایگاه این موضوع در اسناد نظام تعلیم و تربیت کشور، ضروری است تا ویژگی های محتوای برنامه درسی تربیت معلم به عنوان یکی از الزامات مناسب ارزشیابی از کیفیت تربیت معلم شایسته بررسی شود تا برنامه ریزیهای الزم برای تدوین محتوای مناسب این امر به عمل آید. لذا پژوهش حاضر، محتوای برنامه درسی تربیت معلم شایسته را از دیدگاه صاحبنظران تبیین نموده است.

روش پژوهش

پژوهش کاربردی حاضر، با استفاده از رویکرد کیفی7و استفاده از راهبرد نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل؛ صاحب نظران حوزه برنامه درسی تربیت معلم و مشارکت کنندگان در تدوین اسناد نظام تعلیم و تربیت بودند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید