بخشی از مقاله

چکیده

حکیم نزاري قهستانی از سرایندگان شناخته شدة نیمه دوم قرن هفتم و اوایل قرن هشتم است. تصحیح انتقادي دیوان نزاري به اهتمام دکتر مظاهر مصفّا منتشر شده است. در این گفتار، نخست چهار تصحیف راه- یافته به دیوان نزاري را مطرح کردهایم و صورت پیشنهادي خود را به همراه شواهد و قرائن استوار زبانی و ادبی و باّاتکا به منابع جنبی ارائه دادهایم، سپس دو بیت نویافته از وي را به نقل از فرهنگ جهانگیري و رشیدي ذکر کردهایم و در پایان به نقد یکی از حواشی مصحح پرداختهایم.

مقدمه

حکیم سعدالدین بن شمسالدین بن محمد نزاري1 قهستانی از سرایندگان بزرگ نیمه دوم قرن هفتم و آغاز قرن هشتم است. وي در سال 645 هجري متولد شد. او از جوانی به شغل دیوانی روي آورد و در سالهاي 678 و 679 هجري به عنوان مأموریت دیوانی به مدت دو سال به اصفهان و سپس تبریز و از آنجا به اران و گرجستان و ارمنستان سفر کرد و از راه اردبیل و ابهر به زادگاهش مراجعت کرد. وي سرانجام از کار دیوان جدا افتاد و به سبب خصلت ظلم ستیزي محسود معاندان قرار گرفت تا جایی که باغچه او را غصب و حتی قصد خون او کردند. نزاري سالهاي پایان عمر خود را به انزوا گذراند. او در سال 720 یا 721 هجري چشم از جهان فرو بست. بسیاري از شعرا و نویسندگان از جمله جامی، حافظ را در غزلسرایی متأثر از او میدانند. ّکلیات دیوان نزاري مشتمل است بر: غزلیات و قصائد و قطعات و رباعیات و ترکیبات و ترجیعات و پنج منظومه که به ترتیب تاریخ سروده شدن عبارت است از: سفرنامه، ادبنامه، مناظرة شب و روز، ازهر و مزهر و دستورنامه که مشهورتریِن آنهاست

دیوان نزاري قهستانی به جمع و تدوین و مقابله و تصحیح و تحشیه و تعلیق و دیباچه دکتر مظاهر مصفّا بر اساس نُه نسخه خطّی و متن ماشینشدة رساله دکتري دکتر سیدعلیرضا مجتهدزاده در دو جلد در تهران به نفقه و اهتمام دکتر محمود رفیعی توسط انتشارات علمی منتشر شده است.

جلد اول در سال 1371 در 1409 صفحه - شامل دیباچه مصحح تا ص 451 و از ص 453 تا 482 فهرست غزلهاي جلد اول و از ص 485 تا 1409 متن غزلها به ترتیب قوافی از حرف الف تا پایان حرف لام - و جلد دوم با کمی تأخیر در سال 1373 در 685 صفحه - شامل فهرست غزلهاي جلد دوم تا ص 30 و از ص 33 تا 685 متن غزلها به ترتیب قوافی از حرف میم تا حرف یاء - چاپ شد. از نه نسخه خطّی که مبناي تصحیح دکتر مصفّا بوده است، اقدمِ نسخِ تاریخدار، مورخ 824 هجري یعنی 103 یا 104 سال بعد از فوت اوست

در تصحیح انتقادي متون از شیوههاي مختلفی استفاده می شود تا بتوان به اصل سخن شاعر یا مؤلّف دست یافت یا به آن نزدیک شد. گذشته از نسخ خطّی هر اثر، گاه لازم میشود مصحح با استفاده از منابع جنبی، تصحیح دقیقتري از متن به دست دهد. البته در این روش، تصحیِح ذوقی جایی ندارد، بلکه مصحح در موارد نادر، آنجا که ضبط تمام نسخ موجود غلط باشد، بر اساس شواهد و قرائن استوار و با اتّکا به منابع جنبی تصحیح قیاسی انجام میدهد.

زحمات فراوان مصحح و محشّی دانشمند، دکتر مصفّا در تصحیح و انتشار دیوان نزاري قابل تقدیر است. با وجود احاطه و دقّت مصحح، در دیوان چاپی گاه سهوهایی راه یافته است و گزینش متن مصحح نادرست مینماید. در این گفتار، ابتدا چهار تصحیف راهیافته به دیوان نزاري را مطرح کردهایم و سپس دو بیت نویافته وي را آوردهایم و در پایان به نقد یکی از حواشی مصحح پرداختهایم.

الف: تصحیح چهار تصحیف راهیافته به دیوان نزاري قُهستانی بر اساس منابع جنبی گذشته از تذکره نویسان و صاحبان جنگها و سفینهها که اشعار نزاري را نقل کردهاند مؤلفان فرهنگهاي

لغت نیز از گذشته تا کنون به ابیات وي - غالباً به صورت تک بیت و گاه بیشتر - فراوان استشهاد کردهاند. در تصحیح دیوان نزاري در کنار نسخ خطی دیوان، بهره گرفتن از فرهنگها بایسته است. البتّه در استفاده از منابع جنبی در تصحیح متن باید کمال احتیاط را ورزید و به شواهد و قرائن استوار از خود دیوان شاعر و دیوانهاي دیگر شاعران تکیه داشت. ما در این نوشتار کوشیدهایم تا بعضی سهوهاي راهیافته به دیوان نزاري را با استفاده از فرهنگهاي جهانگیري2، رشیدي3 و انجمنآرا4 تصحیح کنیم و در این کار به دیگر اشعار خود شاعر و یا همعصران وي نیز نظر داشتهایم. در ادامه به ترتیب قوافی این ابیات مطرح میشود:

معطّر است دماغم ز بوي یرلیکش  //  ملازمم به دل و جان ز دور و نزدیکش 

در فرهنگهاي فارسی»یرلیک5« را نیافتیم. بنا بر شرح نسخه بدلها در دیوان چاپی تنها در یکی از دست نوشتهها به جاي واژة »یرلیک« کلمه »یرکیل« آمده است که آن هم در فرهنگهاي فارسی نیامده است.

این بیت در فرهنگ جهانگیري دو بار - انجوي شیرازي، 916 /1 :1351 و - 648 /2 ذیل لغت »ترلیک« آمده است. تَرلیک یا تَرلک قباي آستین کوتاه و پیشباز است. دزي در ذیل قوامیس عرب »تَرلک یا تَرلیک« را فارسی دانسته و جمع آن را »ترالیک« آورده و افزوده است که در شام به نوعی لباس زنانه آستین کوتاه و در مصر به نوعی کفش بدون پاشنه اطلاق میشود

رضاقلی خان هدایت در فرهنگ انجمنآرا فارسی بودن آن را رد کرده و گفته است: »ظن غالب این است که پارسی نباشد، ترکی باشد« و همین بیت از نزاري را نیز با دو بیت دیگر شاهد آورده است.

»ترلک« در شعر شاعران دیگر نیز به کار رفته است. خواجوي کرمانی در مطلع یکی از غزلهاي خود، در توصیف محبوب، او را »ترلک پوش« وصف کرده است:

ترك خنجرکش لشکرشکن ترلکپوش   //  بت خورشید بناگوش و مه دردينوش

و اوحدي مراغهاي نیز در ضمن غزلی در وصف »خان خانان« آورده است:

ترلک به سیم انباشته، مژگان به کیبر کاشته  //  بالا چو توغ افراشته روز یلی یللی بلی

بنابر این صورت صحیح بیت عبارت است از:    

معطّر است دماغم ز بوي ترلیکش // ملازمم به دل و جان ز دور و نزدیکش
می لعل از آن میخورم تا نسازد  //  به خاك زمرّدگیا روي زردم

بیت با این صورت از نظر دستوري و معنایی ابهام دارد: »از آن سبب می لعل میخورم تا به خاك زمرّدگیا مرا رويزرد نسازد!«

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید